برای اينکه با «قصهی پايان نقد دين» به مقابله برخيزيم و اين وضعيت تأسفبار را که دينشناسی تا کنون بطور گستردهای به نقد دين بی توجه بوده است کمی جبران کنيم، بايست در زير ترسيم شود که معنای «نقد دين» چيست و در کدامين صورتهای گوناگون پديدار میشود.
[↑] تعريف
مفهوم «نقد دين» نشانگر نتيجه و شيوهی طرح پرسش از مبانی و تأثيرات جهاننگری، نحوههای رفتاری و نهادهای دينی است. اساسا" میتوان دو سطح از نقد دين را از هم تفکيک کرد: نقد عمومی دين، خود را با «ذات دين» مشغول و بنابراين ساختارهايی را که در همهی اديان مشترک است تحليل میکند. نقد ويژهی دين، مبانی و تأثيرات دينی خاص (مانند مسيحيت، يهوديت، اسلام، هندوييسم، دينهای سياسی و غيره) را به اضافهی نهادهای آنها (مانند کليسا، مؤسسات دينی و غيره) مورد بررسی قرار میدهد. افزون بر آن، میتوان ميان نقد درون ماندگار دينی که در آن نمايندگان دين A دين A را نقد میکنند، نقد بين دينی که در آن نمايندگان دين A دين B را نقد میکنند و نقد آزاد از دين که در آن سکولاريستها دينهای A و B و C يا «انديشهی دينی بطور فی نفسه» را نقد می کنند، تفاوت قائل شد.
در حاليکه نقد درون ماندگار دينی به ندرت میتواند نقدی راديکال، يعنی نقدی باشد که تا ريشههای دين خودی نفوذ میکند (چرا که در غيراينصورت خود را در بيرون از دين مربوطه قرار میداد)، منتقد بين دينی به خوبی قادر است اديان خاص (بيگانه با خود) را بطور ريشهای معروض پرسش قرار دهد. به همين دليل در قلمرو نقد ويژهی دينی، آغازهای بين دينی، برای يک نقد دينی راديکال کاملا" امکان پذير است، اما در حوزهی نقد عمومی دين، چنين چيزی اساسا" ممکن نيست، چرا که در اين صورت منتقدين بين دينی، زمين را در زير پاهای جهانبينی خود خالی میکردند. بنابراين، نقد عمومی دين در صورت پيگير خود فقط میتواند از طرف انسانهايی با تفکر سکولار انجام پذيرد.
[↑] اهميت مقدمات هنجاری
در حاليکه دينشناسی (دانش دين) پديدهها و نهادهای دينی را صرفا" توصيف میکند، نقد دين معطوف به آن است که جهاننگری دينی و نحوههای رفتاری و نهادهای دينی را ارزشگذاری کند. چنين چيزی صرفا" بر شالودهی سنجيدارهای منطقی و تجربی صورت نمیگيرد، بلکه (بويژه در قلمرو فلسفهی اخلاق يا اتيک)، از طريق بازخوانی مقدمات هنجاری، که بر پايهی ديدگاه جهاننگرانهی منتقد میتوانند کاملا متفاوت باشند. برای نمونه، نقد دينی از منظر هومانيستی (که نويسندهی اين سطور نيز آن را نمايندگی میکند) بر اين شالوده استوار است که همهی انسانها (صرفنظر از جنس، رنگ پوست، فرهنگ، يا وابستگیشان به يک لايهی اجتماعی) میبايست در تلاش خود برای تحقق تصوراتشان از «زندگی نيک» در اين جهان، از حقوق برابر برخوردار باشند. اما اصولا" ممکن هم هست که نقد دين (پيش از هر چيز نقد ويژهی دين) از ديدگاههای اخلاقی ديگری نيز صورت گيرد (مثلا" در چارچوب يک جهانبينی ملیگرايانه يا ـ آنطور که توضيح داديم ـ از منظر يک دين خاص).
[↑] شيوههای ورود به موضوع
نقد دين میتواند از طريق شيوههای ورودی گوناگون متعين گردد. برای نمونه، نقد تاريخشناختی دين، اديان را بر پايهی تکامل تاريخیشان ارزشيابی میکند (برجستهترين نمونهی آن کارلهاينس دشنر[۱] نويسندهی «تاريخ جنايی مسيحيت» است). نقد روانشناختی دين، هم مبتنی بر تحليل هزينهی روانیست که از طريق پذيرش الگوی تفسير دينی بوجود میآيد و هم شرايط تکامل اختلالات ناشی از دريافت دينی را میکاود (زيگموند فرويد[٢]، وندل واترز[٣]، فرانتس بوگل[۴] و ديگران). نقد سياسی ـ اقتصادی و نيز جامعهشناختی دين، کارکرد دين را به مثابه کارگزار پشتيبان از مناسبات سرکوبگرانهی اجتماعی موضوعيت میبخشد (پيش از هر کس در پيروان کارل مارکس[۵] که دين را به مثابه «هالهی مقدس بر گرد اين تيره خاکدان» میفهميد). نقد فلسفی دين، در وهلهی نخست، تناقضات منطقی در چارچوب تفسير ويژهی دينی از جهان و نيز مسائل معرفتشناختی را که با «ادعای حقيقت» دينی در ارتباط هستند تحليل میکند (از جمله اپيکور[٦]، ديويد هيوم[٧]، ايمانوئل کانت[٨]، فريدريش نيچه[۹]، لودويگ فويرباخ[۱٠]، برتراند راسل[۱۱]، هانس آلبرت[۱٢]، گرهارد اشترمينگر[۱٣]، هوبرت شلايشرت[۱۴]. نقد دينی متکی بر علوم طبيعی، از الگوهای تفسير دينی در حالی افسونزدايی میکند که آنها را با نتايج پژوهشهای تجربی درگير و الگوی توضيحی معتبری برای پيدايش پديدههای دينی ارائه میکند (از جمله جيوردانو برونو[۱۵]، ژولين اوفری دلا متری[۱٦]، ارنست هکل[۱٧]، ادوارد ويلسون[۱٨]، ريچارد داوکينز[۱۹]، فرانتس ووکتيتز[٢٠]. هر يک از اين روشهای توضيحی، صلاحيت خود را دارند، اما میتوان حدس زد که آن نقد دينی که ترکيبی از اين ديسيپلينهای گوناگون باشد و همهی آنها را در خود متحد کند، می تواند تأثير نيرومندتری از تک تک آنها داشته باشد. به نظر میرسد که چنين ديسيپلين مرکبی برای نقد دينی در حال هستیپذيری است.
[↑] تاريخ
تاريخ نقد دين به قدمت تاريخ خود اديان و بطور تنگاتنگی درگير با آن است. برای نمونه، نقد هندوييسم به پيدايش بوديسم منجر گرديد، نقد يهوديت به پيدايش مسيحيت، نقد کاتوليسيسم به پيدايش پروتستانتيسم و غيره. اما فقط اينگونه نقدهای دينی درون ماندگار و بين دينی نيست که از هزاران سال پيش به اين کار خطر میکنند، بلکه همچنين نقد دينی آزاد از دين نيز دارای سنتی پيشينهدار است. برای نمونه، مدتها پيش از آنکه لايبنيتس[٢۱] با نيتی مدافعهگرانه، پرسش داغ برای توجيه خدا را با توجه به درد و رنجی که در جهان وجود دارد مطرح کند، اپيکور به صورتی دقيق در راستای لاينحل بودن مسألهی عدل الهی استدلال کرده بود. اما بدون ترديد، نقد دينی آزاد از دين بصورت پيگير تنها در سه سدهی گذشته به موفقيت واقعی خود دست يافته، آنهم از طريق روشنگری که روند افسونزدايی نيرومند علمی را که تا امروز نيز متوقف نشده به حرکت در آورده است.
[↑] دانش و نقد دين
عليرغم خويشتنداری اوليهی پژوهش علمی نسبت به پديده های دينی، دانش نيرومندترين متحد برای نقد دين است. اينکه امروزه دانش و تفکر نقد دينی با چه نيرويی در هم تنيدهاند را میتوان از نتيجهی بررسیای که در ماه ژوييهی سال ١٩٩٨ در مجلهی علمی انگليسی به نام Nature به چاپ رسيده ديد: بر طبق اين بررسی، ٩٣ درصد دانشمندان بلندپايهی آمريکا که عضو «آکادمی ملی علوم» اين کشور هستند، به گروه «آزاد از دين» تعلق دارند و اين امر با توجه به اهميت الگوهای تفسير دينی در جامعهی آمريکا، بيانگر پيوند متقابل ميان تفکر علمی و نقد دينی میباشد.[٢٢]
[↑ ] يادداشتها
يادداشت ۱ (توضيح مترجم): ميشائيل اشميت سالومون، استاد فلسفه در دانشگاههای آلمان و عضو هيئت رئيسهی بنياد فلسفی و علمی «جيوردانو برونو» است. وی که صاحب آثار متعددی است، پژوهشهای خود را در حوزههای نظريهی علم، انسانشناسی (آنتروپولوژی) و بويژه نقد دين و ايدئولوژی متمرکز ساخته است. اشميت سالومون در عين حال عضو هيئت تحريريهی مجلهی علمی MIZ در آلمان است. مقالهای که در زير ترجمهی آن میآيد، در شمارهی فوريهی سال ٢٠٠٤ همين نشريه به چاپ رسيده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- Karlheinz Deschner[٢۲]- ميشائيل اشميت سالومون، نقد دين چيست؟، برگردان: بهرام محيی، ايران امروز (نشريۀ خبری سياسی الکترونيک)
[۲]- Sigmund Freud
[۳]- Wendell Watters
[۴]- Franz Buggle
[۵]- Karl Marx
[۶]- Epikur
[٧]- David Hume
[۸]- Immanuel Kant
[۹]- Friedrich Nietzsche
[۱٠]- Ludwig Feuerbach
[۱۱]- Bertrand Russel
[۱۲]- Hans Albert
[۱۳]- Gerhard Streminger
[۱۴]- Hubert Schleichert
[۱۵]- Giordano Bruno
[۱۶]- Julien Offray de La Mettrie
[۱٧]- Ernst Haeckel
[۱۸]- Edward Wilson
[۱۹]- Richard Dawkins
[٢٠]- Franz Wuketits
[٢۱]- Leibniz
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ ايران امروز (نشريه خبری سياسی الكترونيك)؛ برگرفته از:Michael Schmidt-Salomon: Was ist Religionskritik?
In: Materialien und Informationen zur Zeit, Aschaffenburg 2/2004
<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>