جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۸ دی ۲۴, پنجشنبه

انجیل برنابا: فصل ١٠١


انجیل برنابا

(برگردان فارسی از: حیدرقلی سردار کابلی)

<فصل ١٠٠>فصل ١٠١<فصل ١٠٢>


[۱] پس یسوع فرمود: «همانا توبه، عکسِ زندگانیِ پست است؛ زیرا واجب است مُنقَلب شود هر حواسی به عکس آن چه کرده‌است، در حالتی که مرتکب گناه می‌شد.»

[۲] «پس واجب است افغان در عوض خوشی.»

[۳] «گریه در عوض خنده.»

[۴] «روزه در عوض طغیان.»

[۵] «بیداری شب در عوض خواب.»

[۶] «عمل در عوض بیکاری.»

[۷] «عفّت در عوض شهوت.»

[۸] «باید که افسانه‌گویی به نماز و حرص شدید به دادن صدقه برگردد.»

[۹] آن وقت نگارنده گفت: لیکن اگر بپرسند که چگونه واجب است که توبه کنیم و چگونه واجب است که گریه کنیم و چگونه واجب است که روزه بگیریم و چگونه واجب است که نشاط کنیم و چگونه واجب است که با عفت بمانیم و چگونه واجب است که نماز کنیم و صدقه بدهیم، چه جواب داده شوند؟

[۱۰] چگونه به عقوبت بدنیه خوب قیام کنند در صورتی که ندانند که چگونه توبه کنند؟

[۱۱] یسوع در جواب فرمود: «خوب سؤال کردی ای برنابا، می‌خواهم جواب گویم به تمام آن‌ها به تفصیل؛ اِن‌شاءَالله.»

[۱۲] «اما امروز به درستی که من با تو در توبه بر وجه عموم صحبت می‌دارم و آن چه به یکی می‌گویم به همه می‌گویم.»

[۱۳] «پس بدان که توبه شایسته آن است که پیش از همه چیز آن را محض محبت خدای به جا بیاوری و الا بیهوده خواهد بود.»

[۱۴] «همانا من با شما به تمثیل صحبت می‌کنم.»

[۱۵] «هر بنایی که اساس آن زایل شود خرابه می‌افتد؛ آیا این درست است؟»

[۱۶] شاگردان در جواب گفتند همانا درست است.

[۱۷] یسوع در این وقت فرمود: «اساس خلاص ما همانا خداوندی است که به غیر او خلاصی نیست.»

[۱۸] «پس چون انسان گناه کرد، اساس خلاص خود را زیان نمود.»

[۱۹] «از این رو واجب است ابتدا به اساس بپردازد.»

[۲۰] «به من بگویید، هر گاه شما از بندگانتان آزرده شدید و دانستید که ایشان غمگین نشده‌اند از این که شما را به خشم آورده‌اند؛ بلکه به واسطهٔ این که از مُزد خود کاسته‌اند غمگین هستند، آیا از ایشان می‌گذرید؟»

[۲۱] «نه البته.»

[۲۲] «به درستی که همانا خدای با آنان که توبه می‌کنند برای این که بهشت را از دست داده‌اند چنین می‌کند.»

[۲۳] «همانا شیطان که دشمن هر صلاح است، سخت پشیمان است؛ اما به واسطهٔ این که بهشت را زیان و دوزخ را سود نموده.»

[۲۴] «مع‌ذلک هرگز نیابد رحمت را.»

[۲۵] «پس آیا می‌دانید برای چه؟»

[۲۶] «برای این که محبت خدای را ندارد؛ بلکه آفریدگار خود را دشمن می‌دارد.»


<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>