[۱] چون یسوع به بلاد خود رسید، در همهٔ اطراف جلیل منتشر شد که یسوع پیغمبر به تحقیق به ناصره آمده.
[۲] پس بجدّ تمام از بیماران وارسی نمودند و ایشان را نزد او حاضر نمودند و متوسل شدند به او که ایشان را مسح کند.
[۳] جمعیت بسیار زیاد بود؛ حتی توانگری که به شَلی مبتلا بود، چون ورودش از در ممکن نبود، برداشته شد به بامِ خانهای که یسوع در آن جا بود و قوم خود را به برداشتن سقف آن امر نمود و در پارچهای سرازیر، پیش روی یسوع شد.
[۴] یسوع دقیقهای درنگ نمود؛ آن گاه فرمود: «ای برادر، مترس؛ زیرا به تحقیق گناهان تو آمرزیده شد.»
[۵] پس همه از شنیدن این بد دل شدند و گفتند: این کیست که گناهان را میآمرزد.
[۶] آن وقت یسوع فرمود: «سوگند به هستی خدای، به درستی که من قادر نیستم بر آمرزش گناهان و نه کسی دیگر؛ لیکن تنها خدای میآمرزد.»
[۷] «اما مثل خدمتگذاری مر خدای را، میتوانم که به وی متوسل شوم از برای گناهان دیگران.»
[۸] «متوسل شدم به او از برای این مریض و به درستی که من یقین دارم به این که خدای به تحقیق دعای مرا اجابت فرمود.»
[۹] «از برای این که حق را بدانید به این انسان میگویم به نام خدایِ پدران ما و خدایِ ابراهیم و پسرانش شفا یافتهای و برخیز.»
[۱۰] چون یسوع این بفرمود، مریض شفا یافته، برخاست و تمجید نمود خدای را.
[۱۱] آن وقت مردم به یسوع در آویختند، تا متوسل شود به خدای از برای بیمارانی که در خارج بودند.
[۱۲] آن هنگام یسوع به سوی ایشان بیرون شد و دستهای خود را بلند نموده و گفت:
[۱۳] «ای پروردگار، خدایِ لشکران، خدای زنده، خدای حقیقی، خدای قدوس که پایندهای، بر ایشان رحم کن.»
[۱۴] هر یک جواب دادند: آمین،
[۱۵] پس از آن که این گفته شد، یسوع دستهای خود را بر بیماران نهاد، پس همه صحت خود را یافتند.
[۱۶] آن هنگام خدای را تمجید نموده، گفتند: هر آینه به تحقیق خدای، تفقد نموده ما را به پیغمبر خود؛ زیرا خدای فرستاده برای ما پیغمبری بزرگ.
<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>