- معاهدۀ پاريس
- يادداشتها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
[مسألۀ هرات] [معاهدۀ پاريس]
اين مقاله کاملاً جانبدارانه نگاشته شده است و صرفاً ديدگاه ايرانيان را منعکس میکند. بنابراين نياز به نقد دارد. بههر حال، با چنیین نگاشتهها میبایست با احتیاط بسیار برخورد کرد.
البته اطلاعاتی که در قسمت پيوستها ارائه میشود، آگاهی از ديدگاههای مختلف دربارۀ مطالب يک مدخل خاص است. مسئوليت این ديدگاهها به عهده نويسندۀ يا نويسندگان آن است و نشر اين ديدگاهها در دانشنامه به منزله تایید نظرات ارائه شده در آنها نیست.
[↑] معاهدۀ پاريس
پاریس، معاهده، پیمان صلح میان ایران و انگلیس در ١٢٧٣/١٨۵٧ که به جدایی هرات از ایران منجر شد. از زمان شکست ناپلئون، انگلیس که از نفوذ روسیه در منطقه نگران بود، تحریکات خود را برای جدایی هرات از ایران آغاز کرد. تصمیم ناپلئون برای حمله به مستعمرات انگلیس، از جمله هندوستان، سبب شده بود که انگلستان در کلیۀ قراردادهای خود با ایران، در فاصلۀ سالهای ١٢١۵/١٨٠٠ تا ١٢٢٩/١٨١۴، هرات را جزء لاینفک ایران بشناسد[۱]. این در حالی بود که هرات از دیرباز جزو قلمرو ایران محسوب میشد[٢]. با شکست ناپلئون، انگلستان که به دنبال ایجاد حریم امنیتی جدیدی برای هندوستان بود، سیاست خود را تغییر داد و به تحریک افغانها برضد ایران پرداخت[٣]. از سوی دیگر، جنگهای ایران با روسیه و انعقاد معاهدات گلستان (١٢٢٨/١٨١٣) و ترکمان چای (١٢۴٣/١٨٢٨) به ضعفِ دولت مرکزی ایران منجر شد و انگلیسیها که از نفوذ فزایندۀ روسیه در ایران هراس داشتند، در جداسازی هرات از ایران مصمم شدند و به تحریکات خود ادامه دادند[۴].
در ١٢۴٧ فتحعلی شاه قاجار، عباس میرزا را مأمور سرکوب شورشهای هرات کرد. اما وی به سبب تحریکات انگلیس ناگزیر به تهران بازگشت و پسرش، محمدمیرزا، را مأمور تسخیر هرات کرد. در این میان، روسیه که فرصت را برای پیشرفت به سوی هندوستان مناسب میدید، ایران را به لشکرکشی و تصرف هرات تشویق میکرد. اما با مرگ عباس میرزا در ١٢۴٩، محمدمیرزا دست از محاصرۀ هرات کشید و به تهران بازگشت. فتحعلی شاه نیز در ١٢۵٠ درگذشت و محمدشاه با حمایت روسها به تخت سلطنت نشست. بدین ترتیب، نفوذ روسیه در دربار ایران بیش از گذشته افزایش یافت. قتل میرزا ابوالقاسم قائم مقام در ١٢۵١ و انتصاب حاج میرزا آقاسی به مقام صدارت، نفوذ روسیه را در دربار تثبیت کرد. مجموعۀ این تحولات، بر نگرانی انگلستان نسبت به مقاصد نهایی روسیه دربارۀ افغانستان و هندوستان افزود[۵]. انگلیسیها هرات را دروازۀ هندوستان میدانستند و برایشان اهمیت راهبردی و سوقالجیشی داشت[٦].
با تقویت دولت مرکزی در زمان حکومت محمدشــاه و در پی اســتنکاف امیر هرات از اجرای فرمان حکومت مرکزی، دولت ایران در صــدد احیای حاکمیت خـود بر هرات برآمـد[٧]. با اینکه وزیرمختار انگلیس در نامهای به دولت خویش در ١٢۵٢/ ١٨٣٧، مقصر بودن امیر هرات و محق بودن دولت ایران را تأیید کرده بود[٨]، دولت انگلیس محمدشاه را از تصرف هرات برحذر داشت. با اینهمه، محمدشاه با خاطرنشان کردن عهدنامۀ ١٢٢٩/١٨١۴، که در آن انگلیس متعهد شده بود در جنگ احتمالی بین ایران و افغانها مداخله نکند، به سمت هرات لشکر کشید و آنجا را محاصره کرد[۹]. در طی محاصرۀ ده ماۀ هرات نیروهای انگلیسی به رهبری الدرد پاتینجر، مقاومت افغانها را سازماندهی کردند. با اینکه سقوط هرات نزدیک بود، نیرنگها و کارشکنیهای دولت انگلیس مانع از تسلیم هرات به قوای ایران شد[۱٠]. سرانجام در ربیع الاول ١٢۵۴/ ژوئن ١٨٣٨ روابط سیاسی ایران و انگلیس قطع شد و در پی آن دولت انگلیس اعلام داشت که در صورت پایان نیافتن محاصرۀ هرات وارد جنگ با ایران خواهد شــد. در همین زمان نیروهای انگلیس جزیـرۀ خارک را بـه تصــرف درآوردنـد. لذا محمدشــاه در ١٢۵۴/١٨٣٨ بناچار دســت از محاصــرۀ هـرات برداشــت[۱۱].
استیلای انگلیسیها بر افغانستان دوامی نداشت و در ١٢۵٨/١٨۴٢ از افغانستان خارج شدند و یارمحمدخان حاکم جدید هرات، وفاداری خود را به حکومت ایران ابراز کرد[۱٢].
در زمان سلطنت ناصرالدین شاه، امیرکبیر بر استقلال هرات تأکید داشت اما با قتل امیر کبیر و صدارت میرزا آقاخان نوری، نفوذ دولت انگلیس در دربار ایران افزایش یافت. ناصرالدین شاه در ١٢٦٩/١٨۵٣ بر اثر فشار دولت انگلیس و اصرار میرزاآقاخان نوری سندی را امضا کرد که به موجب آن دولت ایران از دخالت در امور هرات منع و دخالت انگلیس موجب بطلان این قرارداد تلقی شد[۱٣].
در شورشی که در ١٢٧١/١٨۵۵ در هرات رخ داد صیدمحمدخان، حاکم هرات، کشته شد و محمدیوسف میرزا به جای او نشست. از طرفی دوست محمدخان، امیر کابل، با موافقت و تشویق انگلیسیها تصمیم به تسخیر هرات گرفت. بعلاوه، انگلیسیها در ١٢٧٠/١٨۵۴ قراردادی بر ضد ایران با دوست محمدخان به امضا رسانده بودند. دخالتهای مخفیانۀ انگلیس در امور هرات و احتمال شورش و تعرضات ترکمنها به مرزهای شرقی در نتیجۀ حمله دوست محمدخان و در نهایت، درخواست محمدیوسف میرزا از ناصرالدین شاه برای مقابله با نیروهای دوست محمدخان، باعث شد که ناصرالدین شاه در ١٢٧٢/ ١٨۵٦ به حسام السلطنه، حاکم خراسان، دستور لشکرکشی به هرات را صادر کند. سرانجام پس از چندماه محاصره، هرات به تصرف نیروهای ایران درآمد[۱۴].
با تصرف هرات، انگلیس تأمل را جایز ندانست و در سوم ربیع الاول ١٢٧٣/اول نوامبر ١٨۵٦، فرمانروای هند از طرف دولت انگلیس به ایران اعلان جنگ داد. در ربیع الاخر/دسامبر همان سال قشون انگلیس جزیرۀ خارک را اشغال کردند. سپس در بوشهر نیرو پیاده کردند و در جمادی الاولی ١٢٧٣/ژانویۀ ١٨۵٧ با نیروهای ایران وارد جنگ شدند. دولت انگلیس که بیم داشت مبادا روسیه به طرفداری از ایران وارد جنگ شود همزمان معاهدۀ دوستی با دوست محمدخان برضد ایران به امضا رساند تا هرچه بیشتر دولت ایران را تحت فشار قرار دهد. در شعبان/مارس همان سال، نیروهای انگلیس در نزدیکی محمره (خرمشهر) در خاک ایران پیاده شدند و سپس اهواز را اشغال کردند. همزمان با این وقایع سلطان مسقط و عمان هم به تحریک انگلیسیها به بندرعباس حمله کرد و دولت ایران در موقعیت بسیار نامساعد و خطرناکی قرار گرفت[۱۵]. ناصرالدین شاه به توصیۀ دولتهای روسیه و فرانسه به نیروهای ایرانی دستور ترک مقاومت داد و تقاضای صلح کرد[۱٦]. انگلیس برای انعقاد معاهدۀ صلح شرایط بسیار سنگینی قرار داد که از جمله تخلیۀ هرات و تعهد رسمی مبنی بر عدم مداخله در امور آن ایالت، تحویل بندرعباس به مسقط، عزل صدراعظم نوری و اجازۀ افتتاح کنسولگریهای انگلیس در شهرهای مهم ایران بود. ناصرالدین شاه این شرایط را نپذیرفت و فرخ خان امین الملک، از رجال دربار، را به فرانسه فرستاد تا شاید انگلیس با میانجیگری دولت فرانسه حاضر به صلح شود. فرانسه تقاضای میانجیگری را پذیرفت و مذاکرات صلح بین فرخ خان و لرد کاولی، سفیر انگلیس در پاریس، آغاز شد. در ٧ رجب ١٢٧٣/۴ مارس ١٨۵٧ عهدنامۀ صلح پاریس در پانزده فصل به امضا رسید[۱٧].
براساس این عهدنامه، انگلیسیها متعهد شدند که قوای خود را در مدت کوتاهی از خاک ایران خارج کنند و اسرای جنگی را آزاد سازند. در مقابل دولت ایران متعهد شد بیدرنگ هرات را تخلیه و از هرگونه ادعای حاکمیت نسبت به هرات و سایر نقاط افغانستان صرف نظر کند و در امور داخلی آن کشور دخالت نکند. دو دولت حق بازگشایی کنسولگری در شهرهای مهم یکدیگر را به رسمیت شناختند و قرار شد که دربارۀ اجارۀ بندرعباس به مسقط، قراردادی منعقد شود[۱٨].
با عقد این عهدنامه، هرات از ایران جدا شد و به صورت ایالتی مستقل درآمد. باوجود این، دولت ایران چندتن از سردارهای افغان را که در تهران بودند به هرات فرستاد و حکومت هرات را به سردار سلطان احمدخان واگذار کرد. او نیز خطبه به نام ناصرالدین شاه جاری ساخت و سکه به نام او ضرب کرد و از دربار تهران لقب سرکار دریافت داشت[۱۹]. هرات تا چندسال در دست امرای محلی بود و در ١٢٧٩، دوست محمدخان این ایالت را تصرف و ضمیمۀ خاک افغانستان کرد (مهدوی، ص ٢٧٧؛ ریاضی، ص ٧٣-٧۴). در پی این ماجرا، دولت ایران به دولت بریتانیا شکایت کرد و خواستار اقدام آن دولت، مطابق با مادۀ ششم عهدنامۀ پاریس، شد، اما دولت انگلیس هیچگونه دخالتی را نپذیرفت[٢٠].
معاهدۀ پاریس را با قرارداد ترکمان چای مقایسه کرده و آن را نشان دهندۀ ضعف و عقبافتادگی ایران دانستهاند. پس از این قرارداد بود که قدرت صدراعظم و نفوذ او روی شاه روبه انحطاط گذاشت و در نهایت شاه او را در محرم ١٢٧۵ معزول و تبعید کرد[٢۱].
[↑ ] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی جهان اسلام توسط محمدکاظم آسایش طلب طوسی برشتۀ تحرير درآمده است.
يادداشت ٢:
[↑] پینوشتها
[۱]- مهدوی، ص ٢٠٢، ٢۴۵
[۲]- کرزن، ج ٢، ص ٦٩٦؛ علیآبادی، ص ١٢٩، به نقل از گریفی
[۳]- اتحادیه، ص ۵٧؛ مهدوی، ص ٢۴۵
[۴]- مهدوی، ص ٢۴۵-٢۴٦؛ اتحادیه، ص ٨۴؛ محمود، ج ١، ص ١٨٧، ٢٣٧-٢٣٨
[۵]- مهدوی، ص ٢۴٧-٢۴٨، ٢۵٠؛ ترنزیو، ص ۵١-۵٢؛ محمود، ج ١، ص ٢٣۴-٢٣٨، ٢۵٦
[۶]- رجوع کنید به کرزن، همانجا؛ جورج هنری هانت، ص ٣٣؛ محمود، ج ١، ص ٢٧١
[٧]- علیآبادی، ص ١٢٩؛ محمود، ج ١، ص ٢٦٦
[۸]- جورج هنری هانت، ص ٨-١٠
[۹]- محمود، ج ١، ص ٢٦٦-٢٦٧؛ مهدوی، ص ٢۵٠
[۱٠]- رجوع کنید به مهدوی، ص ٢۵٠-٢۵٢
[۱۱]- جورج هنری هانت، ص ٢١؛ ترنزیو، ص ۵٧؛ مهدوی، ص ٢۵١-٢۵٢؛ محمود، ج ١، ص ٢٦٣-٢٦۴، ٢٦٧-٢٧٠، ج ٢، ص ٢٩١-٢٩٢
[۱۲]- ترنزیو، ص ۵٩؛ محمود، ج ٢، ص ۴٨٣؛ نیز رجوع کنید به جیمز هانت، ص ١٦٨، ١٧٧
[۱۳]- اتحادیه، ص ١٢١، ١٣٢-١٣٣؛ مهدوی، ص ٢٧٢؛ محمود، ج ٢، ص ۴٩۵
[۱۴]- محمود، ج، ص ۵٢٧-۵٢٨؛ اتحادیه، ص ١٣۵-١٣٦، ١٣٨، ١۴٠؛ مهدوی، ص ٢٧٢-٢٧۴؛ رشتیا، ص ١۴٨؛ دولتشاهی، ص ٢٧٠-٢٧١، ٢٧٦
[۱۵]- جورج هنری هانت، ص ٦١-٩۴؛ محمود، ج ٢، ص ۵٢٨-۵٣١؛ فرخ، ص ٢۴١؛ مهدوی، ص ٢٧۴
[۱۶]- مهدوی، ص ٢٧۵
[۱٧]- "عهدنامۀ دولت ایران با انگلیس راجع به هرات"؛ محمود، ج ٢، ص ۵٣١-۵٣٢؛ مهدوی، ص ٢٧۵-٢٧٦
[۱۸]- "عهدنامۀ دولت ایران با انگلیس راجع به هرات"؛ مهدوی، ص ٢٧٦؛ نیز رجوع کنید به محمود، ج ٢، ص ۵٣٢-۵٣٦؛ فرخ، ص ٢۴۴-٢۴٦
[۱۹]- فرخ، ص ٢۴٦-٢۴٧؛ رشتیا، ص ١۵٠؛ محمود، ج ٢، ص ۵۵٠؛ اتحادیه، ص ١۵٧
[٢٠]- مجتهدزاده، ص ٣٠
[٢۱]- اتحادیه، ص ١۵٨-١۵٩
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ منصوره اتحادیه، گوشههایی از روابط خارجی ایران، تهران ١٣۵۵ ش
□ پیوکارلو ترنزیو، رقابتهای روس و انگلیس در ایران و افغانستان، ترجمۀ عباس آذرین، تهران ١٣٦٣ ش
□ اسماعیل دولتشاهی، "ناصرالدین شاه و انگلیسیها و مسئلۀ هرات"، سخن، دورۀ ١۵، ش ٣ (اسفند ١٣۴٣)
□ قاسم رشتیا، افغانستان در قرن نزده، کابل ١٣۴٦ ش
□ محمدیوسف ریاضی، عین الوقایع: تاریخ افغانستان در سالهای ١٢٠٧-١٣٢۴ ق، چاپ محمد آصف فکرت هروی، تهران ١٣٦٩ ش
□ علیرضا علیآبادی، افغانستان، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، ١٣٧٢ ش
□ "عهدنامه دولت ایران با انگلیس راجع به هرات ۴ مارس ١٨۵٧/٧رجب ١٢٧٣"، سند ش ٢/٧ اداره آرشیو و تاریخ دیپلماسی وزارت امورخارجه
□ مهدی فرخ، تاریخ سیاسی افغانستان، قم ١٣٧١ ش
□ جرج ناتانیل کرزن، ایران و قضیۀ ایران، ترجمۀ غ. وحید مازندرانی، تهران ١٣٦٢ ش
□ پیروز مجتهدزاده، "مرزهای شرقی ایران"، گفتگو، ش ٢١ (پاییز ١٣٧٧)
□ محمود محمود، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن نوزدهم میلادی، ج ١، تهران ١٣٣٦ ش، ج ٢، تهران [بی تا].
□ عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران از ابتدای دوران صفویه تا پایان جنگ دوم جهانی (١۵٠٠-١٩۴۵)، تهران ١٣٦۴ ش
□ جورج هنری هانت، جنگ انگلیس و ایران در سال ١٢٧٣ هجری قمری، ترجمۀ حسین سعادت نوری، با حواشی و اضافات به قلم عباس اقبال، تهران ١٣٦٢ ش
□ جیمز هانت، "چه بلاها که افغانان به جان سپاهیان انگلیس نریختند"، ترجمۀ علی محمد عامری، سخن، دورۀ ١١، ش ٢ (خرداد ١٣٣٩)
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]