جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۹ اردیبهشت ۳, جمعه

زبان رو به گسترش ما

از: داريوش همايون


فهرست مندرجات



[] زبان رو به گسترش ما

هزار سال پیش ابوریحان بیرونی با دریغ از نارسائی زبان فارسی که تنها به کار کوچه و بازار می‌آمد سخن می‌گفت و کتاب‌های‌ش را به عربی می‌‌نوشت که بر اثر دو سه قرن کار فارسی زبانان عربی‌دان شوکتی یافته بود. صدسال پیش نویسندگان جنبش مشروطه وقتی فرایافت‌های تازه‌ای را که از اروپائیان گرفته بودند به فارسی بر می‌گرداندند پروغره و سیویلیزاسیون و پلیتیک بکار می‌بردند - در نوشته‌هائی که نفوذ بیش از اندازه عربی آنها را زمخت و ناهنجار می‌ساخت. حتا انقلاب مشروطه هنوز نام خود را نداشت و جای رولوسیون کنستیتوسیونل را نگرفته بود. امروزه در اجتماعات ایرانی بیرون واژه‌های انگلیسی و فرانسه و آلمانی دارند فارسی روزانه را پس می‌نشانند و فارسی لوس‌آنجلسی پیوسته امریکائی زده‌تر و ناخوشایندتر می‌شود. در ایران حکومت آخوندی بی‌ذوقی و بی‌دانشی را در زبان دارد به سطح‌های تازه‌ای پائین می‌برد - مسئله‌دار، جانباز نخاعی، مجمع تشخیص مصلحت نظام، خط دادن، فله‌ای. از اینهمه می‌توان نتیجه گرفت که در بحث زبان اهل زبان بیش از خود آن اهمیت دارند. از ابوریحان تا امروز ما از ناتوانی فارسی نالیده‌ایم. ولی این زبان "ناتوان" در هزار و صدسال تاریخ ادبیات‌ش از برآوردن نیازهای گوناگون دوره‌های گوناگون برآمده است و تا هرجا اهل زبان اجازه داده‌اند گسترش یافته است. در عصر خود ما چنان دامنه بیانی یافته است که نه تنها هزارسال بلکه صدسال پیش نیز دست نیافتنی می‌نمود. ما نارسائی فارسی را امری مسلم گرفته‌ایم ولی در قرن شکسپیر در انگلستان نویسندگان از "نارسائی بربر آسای" انگلیسی شکایت داشتند. انگلیسی که تواناترین زبان جهان است تنها چهارصد سال پیش از نگاه بهترین اندیشه‌مندان انگلستان زبان کوچه و بازار بود و آنها آثار علمی خود را به لاتین می‌نوشتند. برای زبان‌شناسان زبان ناتوان معنی ندارد. ساخت و منطق هر زبانی به آن توانائی پیش آمدن با نیازهای زمان را می‌دهد. ممکن است زبانی از یک نظر در برابر زبان دیگری ناتوان باشد ولی آن را در جای دیگر جبران می‌کند. فارسی در فعل ناتوان است. فعل‌های بسیار در فارسی به آسانی صرف نمی‌شود و متروک می‌ماند. کسی که بخواهد صیغه امر را - که گرفتاری اصلی فعل در فارسی است - در پاره‌ای فعل‌ها صرف کند در نخستین کوشش دست بر می‌دارد و اگر اصرار داشته باشد به فعل معین دست می‌یازد. اما فعل معین یک مایه نیرومندی زبان فارسی است. شعر کلاسیک فارسی بی‌فعل معین به چنان قدرت بیانی نمی‌رسید. شاعر به جای یک دو فعل، نیم دو جین فعل معین در اختیار می‌داشت. هنگامی نیز که یک فعل به نرمی در دست‌های‌ش نمی‌گشت از آن چشم می‌پوشید و از عربی یاری می‌جست تا اندازه از دست‌ش بدر می‌رفت. (بیشتر ما همین زیاده‌روی را در فعل معین و صرف نکردن فعل‌های فارسی می‌کنیم. در حالی که بهره‌گیری از صیغه‌های افعال فارسی زبان را غنی‌تر و نوشته را زیباتر می‌کند - پذیرفتنی در برابر قابل قبول. این توانائی آخری، وام گرفتن از زبان‌...[۱]


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط برشتۀ تحرير درآمده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- همايون، داريوش، زبان رو به گسترش ما، وب‌سايت بالاترين



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها




[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]