برگرفته از: پايگاه پژوهشی آريابوم
[↑] فرگرد یکم
[↑] يادداشتها
[↑] پینوشتها
[↑] جُستارهای وابسته
[↑] سرچشمهها
- فرگرد یکم
- فرگرد دوم
- فرگرد سوم
- فرگرد چهارم
- فرگرد پنجم
- فرگرد ششم
- فرگرد هفتم
- فرگرد هشتم
- فرگرد نهم
- فرگرد دهم
- فرگرد يازدهم
- فرگرد دوازدهم
- فرگرد سيزدهم
- فرگرد چهاردهم
- فرگرد پانزدهم
- فرگرد شانزدهم
- فرگرد هفدهم
- فرگرد هجدهم
- فرگرد نوزدهم
- فرگرد بيستم
- فرگرد بيستم و يکم
- فرگرد بيستم و دوم
- فرگرد بيستم و سوم
- فرگرد بيستم و چهارم
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
[اوستا] [فرگرد دوم]
[↑] فرگرد یکم
۱ | اهوره مزدا با سپیتمان زرتشت همپرسگی کرد و چنین گفت: |
---|
٢ | من هر سرزمینی را چنان آفریدم که - هر چند بس رامش بخش نباشد - به چشم مردمانش خوش آید. اگر من هر سرزمینی را چنان نیافریده بودم که - هر چند بس رامش بخش نباشد - به چشم مردمانش خوش آید، همهی مردمان به "ايريانه ويجه" (ایران ویج) روی میآوردند. |
---|
٣ | نخستین سرزمین و کشور نیکی که من - اهوره مزدا - آفریدم، "ایران ویج" بود بر کرانهی رود "دایتیا"ی نیک. پس آنگاه اهریمن ِهمه تن مرگ[۱] بیامد و به پتیارگی، "اَژدَها"[٢] را در رود دایتیا بیافرید و "زمستان" دیو آفریده را بر جهان هستی چیرگی بخشید. |
---|
۴ | در آن جا ده ماه زمستان است و دو ماه تابستان و در آن دو ماه نیز، هوا برای آب و خاک و درختان سرد است.[٣] زمستان بدترین آسیبها را در آن جا فرود میآورد. |
---|
۵ | دومین سرزمین و کشور نیکی که من - اهوره مزدا - آفریدم، جلگهی "سُغد" بود. پس آنگاه اهریمن ِهمه تن مرگ بیامد و به پتیارگی، خرَفستری به نام "سْکـَیتیَه" را بیافرید که مرگ در گلهی گاوان افگند. |
---|
٦ | سومین سرزمین و کشور نیکی که من - اهوره مزدا - آفریدم،"مَرو" نیرومند و پاک بود. پس آنـگاه اهریمـن ِهمـه تـن مـرگ بیامـد و بـه پتیـارگـی، "خـواهـشهای گنـاه آلـود"[۴] را بیافرید. |
---|
٧ | چهارمین سرزمین و کشور نیکی که من - اهوره مزدا - آفریدم، "بلخ" زیبای افراشته دَرَفش بود. پس آنگاه اهریمن ِهمه تن مرگ بیامد و به پتیارگی، "برَوَرَ" را بیافرید. |
---|
٨ | پنجمین سرزمین و کشور نیکی که من - اهوره مزدا - آفریدم، "نِسایَه" در میان بلخ و مَرو بود. پس آنگاه اهریمن ِهمه تن مرگ بیامد و به پتیارگی، گناه "سست باوری" را بیافرید. |
---|
۹ | ششمین سرزمین و کشور نیکی که من - اهوره مزدا - آفریدم، "هرات" و دریاچه اش بود.[۵] پس آنگاه اهریمن ِهمه تن مرگ بیامد و به پتیارگی "سرشک و آبگونهی پرمایه"[٦] را بیافرید. |
---|
۱٠ | هفتمین سرزمین و کشور نیکی که من - اهوره مزدا - آفریدم، "وَئِه کِرتَه"ی بد سایه[٧] بود. پس آنگاه اهریمن ِهمه تن مرگ بیامد و به پتیارگی، پری "خنَثَی تی" را بیافرید که به "گرشاسپ" پیوست. |
---|
۱۱ | هشتمین سرزمین و کشور نیکی که من - اهوره مزدا - آفریدم، "اورو"ی دارای چراگاههای سرشار بود. پس آنگاه اهریمن ِهمه تن مرگ بیامد و به پتیارگی، گناه "خودکامگی و فریفتاری"[٨] را بیافرید. |
---|
۱٢ | نهمین سرزمین و کشور نیکی که من - اهوره مزدا - آفریدم، "خنِنتَ" در گرگان بود. پس آنگاه اهریمن ِهمه تن مرگ بیامد و به پتیارگی، گناه نابخشودنی "کون مرزی"[۹] را بیافرید. |
---|
۱٣ | دهمین سرزمین و کشور نیکی که من - اهوره مزدا - آفریدم، "هَرَهْوَیتی"[۱٠] زیبا بود. پس آنگاه اهریمن ِهمه تن مرگ بیامد و به پتیارگی، گناه نابخشودنی "خاک سپاری مردگان"[۱۱] را بیافرید. |
---|
۱۴ | یازدهمین سرزمین و کشور نیکی که من - اهوره مزدا - آفریدم، "هیرمَند" رایومَندِ فَره مَند بود. پس آنگاه اهریمن ِهمه تن مرگ بیامد و به پتیارگی، جادویی زیانبار جادوان را بیافرید. |
---|
۱۵ | و سرشت جادو بدین گونه پدیدار شود: از راه نگاه [افسونی]. پس هرگاه جادو گام پیش نهد و به افسون شیون برکشد، بیشتر کارهای کشندهی جادویی پیش رود.[۱٢] |
---|
۱٦ | دوازدهمین سرزمین و کشور نیکی که من - اهوره مزدا - آفریدم، "ری" بود که سه رَد در آن فرمانروایند.[۱٣] پس آنگاه اهریمن ِهمه تن مرگ بیامد و به پتیارگی، گناهِ "برانگیختن سست باوری"[۱۴] را بیافرید. |
---|
۱٧ | سیزدهمین سرزمین و کشور نیکی که من - اهوره مزدا - آفریدم، "چَخرَ"ی نیرومند و پاک بود. پس آنگاه اهریمن ِهمه تن مرگ بیامد و به پتیارگی، گناه نابخشودنی "مُردار سوزان" را بیافرید.[۱۵] |
---|
۱٨ | چهاردهمین سرزمین و کشور نیکی که من - اهوره مزدا - آفریدم، "وَرِنَ"ی چهارگوشه بود که فریدون - فرو کوبندهی اَژی دهاک - در آن زاده شد. پـس آنـگاه اهـریمن ِهمـه تـن مـرگ بیامـد و به پتیـارگـی، "دشـتان" نابهنجـار زنـان[۱٦] و بیدادگری فرمانروایان بیگانه را بیافرید. |
---|
۱۹ | پانـزدهمیـن ســرزمیـن و کشــور نیـکی که مـن - اهـوره مـزدا - آفـریدم، "هفـت رود"[۱٧] بود. پس آنگاه اهریمن ِهمه تن مرگ بیامد و به پتیارگی، "دشتان" نابهنجار زنان و گرمای سخت را بیافرید. |
---|
٢٠ | شانزدهمین سرزمین و کشور نیکی که من - اهوره مزدا - آفریدم، سرزمین گرداگرد سرچشمهی رود "رنگها" بود؛ جایی که مردمان بی سر زندگی میکنند.[۱٨] پس آنگاه اهریمن ِهمه تن مرگ بیامد و به پتیارگی، زمستان دیو آفریده را بر جهان چیرگی بخشید. |
---|
٢۱ | سرزمینها و کشورهای زیبا و بس رامش بخش و درخشان و بالندهی دیگری نیز هست که من آنها را آفریدم.[۱۹] |
---|
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين فرگرد برای دانشنامهی آريانا توسط مهديزاده کابلی براساس گزارش پايگاه پژوهشی آريابوم بازنويسی شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- اهریمن که همهی هستی و تن او مرگ است.
[۲]- این واژه را "مارهای سرخ" نیز ترجمه کردهاند.
[۳]- دکتر محمد معین نوشته است: "در زمانی بسیار کهن، فصل سرما شامل ده ماه و فصل گرما شامل دو ماه بود؛ چنانکه در وندیداد، فرگرد اول آمده است."(مقا. ج ۱، ص ۱۵۸).
[۴]- در متن "مزدا ویثوشا" آمده که "نیبرگ" آن را دو واژهی ناشناخته خوانده است. دیگران آن را نظیر آنچه ما در این گزارش آورده ایم، تعبیر کردهاند.
[۵]- در متن "هَرُیو" آمده که "دارمستتر" در گزارش خویش، آن را ناحیه هَرَیَوَه یا سرزمینهای آبخور هَری رود یا هرات دانسته و در مفهوم "دریاچههایش" شک کرده است.
[۶]- این دو واژه بر گردان "سرَسکَ" و "دَریویکَ"ی اوستایی است. "دارمستتر" به جای آنها "پشهی آلوده" آورده و هیچ گونه توضیحی در این باره نداده است. "نیبرگ" به پیروی از زند وندیداد، آنها را به «شیون و مویه» برگردانده که در دین مزداپرستی کاری است نکوهیده و اهریمنی و "بیلی" واژهی دوم را به معنی "مایع غلیظ" (اشاره به "بَلغم" یکی از اخلاط چهارگانه) گرفته است.
[٧]- نگاه کنید به یادداشتها زیر کابل بدسایه.
[۸]- یا بهتر است گفته شود "فرمانروایی ستمگرانه".(گزارش پهلوی [زند] وندیداد)
[۹]- نگاه گنید به بند ۳۲ فرگرد ۸.
[۱٠]- هَروت (؟)
[۱۱]- نگاه کنید به بندهای ۳۶ تا ۳۹ فرگرد ۳.
[۱۲]- جادویی از راه چشم یا گوش بکار آید. (وندیداد، گزارش اسفندیارجی)
[۱۳]- نگاه کنید به یسناهات ۱۹، بند ۱۸.
[۱۴]- آنان که خود سست باورند و انگیزهی سست باوری دیگر مردمان میشوند. (گزارش پهلوی [زند] وندیداد.)
[۱۵]- نگاه کنید به بندهای ٧۳ و ٧۴ فرگرد ۸.
[۱۶]- نگاه کنید فرگرد ۱۶.
[۱٧]- نگاه کنید به سرزمینهای آبخور رود ایندوس یا پنجاب کنونی. (دارمستتر)
[۱۸]- آشکار نیست که چرا "دشتان نابهنجار زنان" را اهریمن دوبار میآفریند. "نیبرگ" در هر دو بند ۱۸ و ۱۹ به جای آن "نشان شناسایی سرکش" آورده که هم تکراری و هم مبهم است.
[۱۹]- وندیداد - فرگرد یکم، پايگاه پژوهشی آريابوم
[↑] جُستارهای وابسته
□ 1
□
□
[↑] سرچشمهها
□ پايگاه پژوهشی آريابوم