اعلامیۀ جهانی حقوق بشر (UDHR) در ۱٠ دسامبر سال ۱۹۴۸ میلادی، توسط "مجمع عمومی سازمان ملل" تصویب شد. تصویب این اعلامیه دورۀ جدیدی را در تاریخ بینالملل گشود.
[↑] بیانیه جهانی حقوق بشر چگونه پدید آمد؟
همه کشورها در جهان بهطور مستقیم یا غیرمستقیم از "جنگ جهانی دوم" آسیب دیدند. هفتاد میلیون نفر جان خود را از دست دادند. برنامهریزی برای جایگزین کردن یک سازمان بینالمللی بعدی بهجای "جامعه ملل" در طول جنگ شروع شده بود. در بهار سال ۱۹۴۵، ۵٠ دولت و صدها سازمان غیردولتی در سانفرانسیسکو گردهم آمدند. کشورها در مورد "اساسنامه" سازمان مللی جدید بهنتیجه و توافق رسیدند. "منشور" پایانی در برگیرنده نظرات "رسمی" و "غیررسمی" بود.
"مقدمه منشور سازمان ملل" این کلمات مشهور را در بر میگیرد:
ما مردم سازمان ملل تصمیم گرفتیم ... که اعتقاد خود را به اصول اولیه حقوق بشر، بهشأن و ارزش شخص انسان، به حقوق مساوی برای زن و مرد و برای ملل کوچک و بزرگ ... بار دیگر مورد تأکید قرار دهیم.
فکر، نیرو و وقت بسیاری برای مشخص کردن ساختار "سازمان ملل" صرف شد. بسیاری از خوانندگان ما، از اختیارات و نقشهای خاص "مجمع عمومی سازمان ملل" (جایی که هر ۱۹٢ عضو سازمان ملل اجلاس میکنند) و "شورای امنیت" (با ۱٠ عضو انتخابی و پنج عضو ثابت) با خبرند و آنها را قبول دارند. آنچه کمتر شناخته شده بخشهایی از "سازمان ملل" اند که بهطور انحصاری به امور حقوق بشر اختصاص دارند.
"منشور سازمان ملل" خواستار ایجاد کمیسیونی برای حقوق بشر بود. النور روزولت، بیوه فرانکلین دلانو روزولت رئیس جمهوری ایالات متحده، ریاست این کمیسیون را بهعهده گرفت. کمیسیون جدید حقوق بشر با کمک "سازمان فرهنگی، علمی، و آموزشی سازمان ملل"، تفاوت دید فرهنگها، ملتها، و فلسفه مختلف را نسبت به حقوق بشر مورد بررسی قرار داد. این دیدگاههای چندگانه استنباط کمیسیون را نسبت به مسائل عمیقتر کرد و عملکردش را بهبود بخشید.
در سپتامبر سال ۱۹۴٨ کمیسیون پیشنویس خود را به "مجمع عمومی سازمان ملل" فرستاد. مذاکرات طولانی، لحن پیشنویس را روشن ساخت و اجماع روزافزونی را برگرد آن بهوجود آورد. مباحثات و حصول توافق با ٨۱ جلسه، ۱٦٨ اصلاحیه در متن پیشنویس، و نزدیک به ۱۴٠٠ رأی دو سال بهطول انجامید. نقطۀ اوج این فرایند در ۱٠ دسامبر سال ۱۹۴٨ بود. "مجمع عمومی سازمان ملل" با اینکه ٨ کشور رأی ممتنع دادند، "بیانیه جهانی حقوق بشر" را بدون حتی یک رأی مخالف تصویب کرد. این رویداد پایان چشمگیری برای یک فرایند خارقالعاده بود.
[↑] اهمیت اعلامیۀ جهانی حقوق بشر
"اعلامیۀ جهانی حقوق بشر" یکی از مهمترین مدارک قرن بیستم بهشمار میرود. این اعلامیه به ٣٣٧ زبان مختلف ترجمه شده است. اعلامیه به محکی برای آزمودن عملکرد دولتها، افراد، و گروههای غیردولتی تبدیل شده است. این اعلامیه بهتصویب همۀ کشورهای دنیا رسیده است. در عمل هیچ سند بینالمللی دیگری نمیتواند ادعای چنین افتخاری را داشته باشد. بهطور خلاصه، "اعلامیۀ جهانی حقوق بشر" آنچنان اهمیتی از نظر سیاسی و اخلاقی بهدست آورده است که در کمتر سند و مدرکی نظیر آن دیده میشود.
اعلامیۀ جهانی حقوق بشر هم راهنمائی برای فعالیتهای کنونی است و هم مجموعۀ تکامل یافتهای از نظرات را برای فعالیتهای آتی در سطح ملی ارائه میدهد. اصول UDHR بهطور روزافزونی بیانگر آنچه که کشورها انجام میدهند، بوده است، و بهصورت بنیانی برای "منشور بینالمللی حقوق شهروندان" و چندین موافقتنامه بسیار مهم حقوق بشر دیگر در آمده است. این بیانیه حتی اساسی بسیار انعطافپذیر برای گسترش و توسعه مستمر مفاهیم حقوق بشر بهشمار میرود. چه تعدادی از معاهدات میتوانند ادعای چنین افتخاراتی را داشته باشند؟
اعلامیۀ جهانی حقوق بشر واکنشی در برابر نابودی وحشتناک مردم، زمینها، و زیربنای اقتصادی در طول جنگ جهانی دوم بوده است. تقریباً همۀ اروپا بهخاطر این جنگ متلاشی شد. حتی بسیاری از قسمتهای قارۀ آسیا نیز بهسبب جنگ متحمل آسیب و خسارت شدند. بازسازی عظیمی برای اینکه مردم بتوانند به "حالت طبیعی" باز گردند، لازم بود. و با پایان جنگ، واکنشهای استقلالطلبانه بر ضد سلطۀ خارجی و درخواستهای مردم برای استقلال نشاندهنده آن بود که دنیای جدید پس از جنگ لزوماً خالی از جنگ نخواهد بود. بهطور خلاصه، آغازی نو برای مردم اهمیت اساسی داشت. "اعلامیۀ جهانی حقوق بشر" بهطور مستقیمً از این آرزو برای ایجاد مجموعهای از قوانین جدید جهانی منتج شده است.
[↑] اعلامیۀ جهانی حقوق بشر چه میگوید؟
اعلامیۀ جهانی حقوق بشر تعدادی هدف را مشخص میکند، که برخی میبایست بیدرنگ به تحقق درآیند، و بقیه با حداکثر سرعتی که امکان پذیر باشد. "اعلامیۀ جهانی حقوق بشر" همچنین بنیانی را برای مجموعهای از دیگر موافقتنامههای بینالمللی، هم جهانی و هم منطقهای، فراهم میآورد. و سرانجام ، "اعلامیۀ جهانی حقوق بشر" بهمردم سراسر دنیا برای مطالبه حقوق خود و بهطور سهل و ساده، نپذیرفتن دستور تحمیلی دیگران، الهام میبخشد.
"اعلامیۀ جهانی حقوق بشر" یک ضابطۀ عمومی برای دستاوردهای همه کشورها و ملتها ارائه میدهد. "هر فرد و هر ارگان جامعه" باید "احترام برای این حقوقها و آزادیها را... از طریق معیارهای پیشرفته..." بهوجود بیاورد. هدف این بود "که شناخت موثر و جهانی و رعایت مواد آن تضمین شود"
"اعلامیۀ جهانی حقوق بشر" بر یک ارزشی اساسی بنیان یافته است. ماده اول میگوید "تمامی انسانها آزاد بهدنیا آمدهاند و در همۀ حقوق و ارزشها مساوی هستند." این تاکید با شیوهها و باورهایی که طی قرنها رایج بود مغایرت داشت. "اعلامیۀ جهانی حقوق بشر" بهتنهائی نتوانست رفتارهای رایج را دگرگون کند. با این همه، در یک مسیر مهم و حیاتی حرکت کرد.
شاید مهمترین نکته این بود که، شفافیت و صراحت گفتار آن به میلیونها نفر الهام بخشید. ترجمۀ روزافزون این اعلامیه و تلاشهای آگاهانه برای انتشار پیام آن اصول اعلامیه را معرفی کرده و رواج داده است. مردان و زنان همه دنیا آگاه شدند که همگی آنها از حقوقی برخوردارند که هیچ دولتی نمیتواند آن از ایشان سلب کند.
نویسندگان پیشنویس "اعلامیۀ جهانی حقوق بشر" از بسیاری از سنتهای فلسفی و قانونی در نوشتههای خود استفاده کردند. مواد بسیاری از ٣٠ ماده این بیانیه به حقوق سیاسی و مدنی مربوط است، که افراد را در مقابل دولت و سوءاستفادههای دولتی حمایت میکند. مواد دیگر، از آزادیهای معمول برای هر فرد، مثل حق آزادی بیان سخن میگویند، در حالیکه برخی مواد دیگر حقوق فرهنگی، اجتماعی، و اقتصادی، مانند دسترسی به تحصیل و حق کار، را در اولویت قرار میدهند.
[↑] دستاوردهای اعلامیۀ جهانی حقوق بشر
نتایج بهدست آمده از "اعلامیۀ جهانی حقوق بشر" حتی مهمتر و چشمگیرتر از لحن الهامبخش آن بوده است. در قوانین بینالمللی، چندین موافقتنامه عمده، که بهتصویب بیش از ۱٠٠ کشور رسیده است، از "بیانیه جهانی حقوق بشر" منتج شدهاند. این موافقتنامهها، به ترتیب زمانی، عبارت اند از:
- پیمان بینالمللی حذف تبعیض نژادی (۱۹٦۵)؛
قرارداد بینالمللی حقوق فرهنگی، اجتماعی، و اقتصادی (۱۹٦٦)؛
قرارداد بینالمللی حقوق سیاسی و مدنی (۱۹٦٦)؛
موافقتنامه حذف کلیه تبعیضها علیه زنان (۱۹٧۹)؛
موافقتنامۀ ضد شکنجه و دیگررفتارهای بیرحمانه، غیر انسانی، یا تحقیرآمیز (۱۹٨۴)؛
موافقتنامه حقوق کودک (۱۹٨۹)؛
وقتی کشوری یک موافقتنامه بینالمللی را تصویب میکند، تعهدی قانونی را بهعهده میگیرد. شهروندان کشورهای امضا کننده "اعلامیه جهانی حقوق بشر" و نسلهای بعدی، به این سبب که دولتهای آنها قبول کردهاند و تعهد دادهاند که به این حقوق احترام بگذارند، دارای حقوقی میشوند که پیش از آن نمیتوانستند بهطور کامل از آنها برخوردار باشند. امضاءکنندگان بسیاری از عهدنامههای حقوق بشر، باید گزارشهای منظمی در مورد "آزادیهای " شهروندانشان آماده کنند و ارائه دهند. کلیه این گزارشها بهدست کارشناسان سازمان ملل میرسد. آنها بهدقت گزارشها را بررسی میکند و پیشنهادهای خود را در مورد قسمتهايی که نیاز به تغییر دارد، ارائه میدهند.
گروههای [دفاع از] شهروندان بهطور روزافزونی گزارشهای خود را، همراه با جزئیات بیشتر ارائه میدهند. بنابراین، یکی از امیدهای پیشنویسان "بیانیه جهانی حقوق بشر" بطور فزایندهای به تحقق پیوسته است: مردم در سرنوشت خودشان دخالت دارند.
غیر از این موافقتنامههای بینالمللی دیگری نیز از "بیانیه جهانی حقوق بشر" مایه گرفتهاند:
- پیگرد قانونی جنایتکاران جنگی تحت تعقیب بوسیله "دادگاه بینالمللی جنايی"، شروع بهکار از سال ٢٠٠٢؛
"مسئولیت حمایت"، همانطور که در "مجمع عمومی سازمان ملل" در سال ٢٠٠۵ به تصویب رسید، که یک تعهد اخلاقی را بر عهده کشورها میگذارد تا به کشورهای فروپاشیده در اثر اغتشاشات گسترده یا جنگهای داخلی کمک کنند؛
موافقتنامه ماه اوت سال ٢٠٠٦ در پیشنویس پیمان حقوق معلولین؛
تصویب یک "بیانیه جهانی حقوق طبیعی" توسط "سازمان ملل" در سپتامبر سال ٢٠٠٧؛
کاهش یا حذف مجازات اعدام در بسیاری از قسمتهای اروپا و جاهای دیگر؛
توجه بیشتر به چگونگی تأثیرگذاری شرکتهای چند ملیتی بر حقوق بشر در محلهای فعالیتشان؛
این تحولات نیاز به بحث و گفتگوهای زیادی داشت. نزدیک به بیست سال از تاریخ پذیرش "اعلامیه جهانی حقوق بشر" تا "آغاز به اجرای آن" - بهزبان دیگر، پذیرش کامل آن در قوانین بینالمللی - بهصورت دو موافقتنامه ذکرشده در بالا گذشت. بعد از بیست و پنج سال بحث و گفتگو "مجمع عمومی سازمان ملل" "بیانیه جهانی حقوق ذاتی" را پذیرفت. از طرف دیگر، "پیمان حقوق کودکان" بهفاصلهای کمتر از یک سال تصویب شد. بنابراین تصویر آمیختهای وجود دارد.
[↑] گامهای پیش رو کدامند؟
طی مدت شش دهه، " اعلامیه جهانی حقوق بشر" پایداری خود را ثابت کرده است. ولی هنوز بحثها ادامه دارند.
تفاوتهای فرهنگی همچنان به بحثها در مورد جهانیبودن واژه "جهانی" در "بیانیه جهانی حقوق بشر" دامن میزند. گرچه اصول "اعلامیه جهانی حقوق بشر" بهکرات مورد تأيید مجدد قرار گرفته است، برخی میگویند که فرهنگها یا مناطق مختلف چنان با یکدیگر تفاوت دارند که هیچ معیار جهانی واقعیای نمیتواند وجود داشته باشد.
دومین حوزه اختلافنظر در مورد حقوق افرادی است که به گروههای قومی و اقلیتهای ملی تعلق دارند. بهعنوان یک فرد، بهخاطر پیشینه قومی نمیتوان در مورد آنها تبعیض قائل شد. با این حال، اوضاع نامساعد سیاسی و اقتصادی درازمدت، رفتارهای اجتماعی ریشهدار و نظائر آن علیه گروههای که این افراد به آنها تعلق دارند، پرسشهای پیچیدهای را مطرح میکند. آیا گروهها بهخودی خود دارای حقوق هستند؟
شک و تردید بیشتری در رابطه با افراد جا بهجا شده در داخل کشور وجود دارد. آنها افرادی هستند که نمیتوانند بهخاطر جنگ در کشور واقعی خود زندگی کنند، ولی از مرز بینالمللی کشور دیگر نیز عبور نکردهاند. افراد جا بهجا شده در داخل (شناخته شده بهعنوان IDPs) با شرایط زندگی خطرناک و وحشتناکی مواجه میشوند. آنها در منطقه قانونی بین دو جبهه متخاصم زندگی میکنند. اگر کشور خود را ترک کرده بودند، از حمایت قانونی بینالمللی برخوردار میشدند. با باقی ماندن در کشورشان یا نزدیک کشورشان، با مشکلات بسیاری مواجه هستند.
چهارمین حوزه اختلاف نظر در مورد بهترین راه برای فیصله دادن به جنگهای دامنهدار داخلی است. آیا جامعه بینالمللی باید بهدلایل انسان دوستانه مداخله کند؟ آیا کمیتههای صلح و آشتی یا گروههای مشابه باید "حقیقت موجود" را به اثبات برسانند؟ آیا باید گروههای مخالف را با قول عفو برای آنهايی که متهم به جنایات جنگی میشوند، به مذاکره و مصالحه تشویق کرد؟ یا عدالت با دستگیری و محاکمه آنها در دادگاه جنايی بینالمللی بهتر اجرا میشود؟ تعهدات مربوط به "حق حمایت" تا کجا ادامه مییابد؟ چه کسی باید مسئولیت هرگونه مداخله سرکوبگرایانه را بپذیرد؟
با این همه، مسئله مورد توجه دیگر شامل اظهار ندامت و پرداخت غرامت بهخاطر بیعدالتیهای پیشین در زمینه حقوق بشر است. خشونتهای پیشین علیه تعداد زیادی از مردم ملیتهای دیگر میتواند روابط بین دولتها و مردمشان را تیره کند. ازاین رو، کل منطقه دستخوش مشکلات سیاسی، صرفنظر از حقوق بشر بهمعنای آن است.
کمیسیونهای حقیقتیابی، گروههای آشتی و حقیقتیابی جنبه دیگری را نشان میدهند که، نشانگر تحول و رشد حقوق بشر است. این گروهها در مورد تعارضات و بیعدالتیهای قبلی تحقیق میکنند. تشکیلات آنها بیانگر این نکته است که "بیعدالتیهای بشری" پیشین برای همیشه ممکن نیست پنهان بمانند.
مسايل جدی اقتصادی میتوانند این مسئله را که افراد تا چه حد از حقوق بشر کامل برخوردار باشند، زیر سئوال ببرند. اگر حقوق بشر "با دادن غذا برای صبحانه آغاز میشود"، افراد باید موقعیتهای مناسبی برای شغل و تحصیل داشته باشند. آنها باید قادر باشند که از تله فقر خلاص شوند و از اثر فرسایشی امراض بومی و سوءتغذیه در امان بمانند. "اعلامیه جهانی حقوق بشر" در مورد مسايل بهطور کلی صحبت میکند. با این حال، مشکلات جدی بهشکل نابرابریهای اقتصادی در میان ملتها و ملتهای دیگر باقی ماندهاند. عملکردهای فاسد و اسرافگرایانه مقامات دولتی، آنچه را که برای نیازهای دیگر موجود است، کاهش میدهد.
در پایان و از بسیاری جهات از همه مهمتر، "اعلامیه جهانی حقوق بشر" نمیتواند بوسیله ابزار "سنتی" اجبارآفرین به اجرا در بیاید. "سازمان ملل" هیچ نیروی مسلحی از خود ندارد، ولی باید بخشهايی از نیروهای ارتش دیگر دولتها را برای کمک در اختیار داشته باشد. ارگانهای "سازمان ملل"، مانند "کمیساریای عالی حقوق بشر" واقع در ژنو، که بهطور مستقیم با مسايل حقوق بشر سروکار دارند، بودجه کمی در اختیار دارند.
با وجود این، با نگاهی به سال ۱۹۴٨، متوجه میشویم که رشد و پیشرفت چشمگیر بوده است. یک سند رویایی تبدیل به یک واقعیت زنده شده است. "اعلامیه جهانی" بایستی بهخاطر بنیان استوار و ساختار قابل انعطافش مورد تحسین و بزرگداشت قرار بگیرد.[۱]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی از مقالۀ اعلامیۀ جهانی حقوق بشر شصت ساله شد که در درگاه رسمی تارنماهای مربوط به دولت ایالات متحده برشتۀ تحرير درآمده، با اندک تغییرات اقتباس شده است. نظراتی که در این مقاله آمده، لزوماً بیانگر نظرات یا سیاستهای دولت ایالات متحده نیست.
[↑] پيوستها
پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]- اعلامیۀ جهانی حقوق بشر شصت ساله شد، درگاه رسمی تارنماهای مربوط به دولت ایالات متحده: ۱۹ نوامبر ٢٠٠٨
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ درگاه رسمی تارنماهای مربوط به دولت ایالات متحده
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□
□
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]