[دمکراسی] [دمکراسی دینی]
اشاره: اطلاعاتی که در قسمت پيوستها ارائه میشود، آگاهی از ديدگاههای مختلف دربارۀ مطالب يک مدخل خاص است. مسئوليت این ديدگاهها بهعهده نويسندۀ يا نويسندگان آن است و نشر اين ديدگاهها در دانشنامه بهمنزله تایید یا رد نظرات ارائه شده در آنها نیست.
[↑] دموكراسی در فرم دین
اگرچه مردمسالاری در غرب زمانی پدید آمد كه جامعه از دین روی گردانده بود، و معیار موفقیت مردمسالاری، كاستن از حضور دین بهشمار میآمد، اما در شكل معرفتی، گوهر ذاتی مردمسالاری، دین گریزی نبود. مردمسالاری در قالب پدیدهای مدرن، روشی برای حكومت بود تا جامعه خواستهایش را تحقق بخشد. از این رو به تناسب جوامع مختلف و در زمانهای مختلف، این روش، بعضاً متفاوت بوده و یا تغییر و توسعه یافته است. لیبرال دموكراسی، سوسیال دموكراسی، دموكراسی رقابتی و در نگاهی جزئیتر، حزب سبز، حزب آزادی، دموكرات مسیحی و یا سكولاریستهای افراطی یا معتدل، همه، نشان از تكثر در ذات دموكراسی دارد.
دموكراسی اگرچه خود بهكاستیهایی در سطح تئوریك و عملی دچار است، اما موفقیتش از آن روست كه در حوزه كاركرد از جامعیت برخوردار است. به این معنی كه توانسته است در رقابت با دیگر مدلهای حكومت، شرایط زندگی مناسبتری را فراهم كند. فراهم كردن شرایط مناسب تر زندگی، عینیترین فایده دموكراسی است. اگر بهترین تئوریها كه منسجم، جامع، و هم پوشاناند و میتوانند از عهده ایضاح مفهومی برآیند، در عرصه عملی ناكام بمانند، در حوزه كارآمدی با بحران روبهرو میشوند و این بحران بخش مهم حوزه كارآمدی، یعنی كارآمدی عملی، و در نهایت مقبولیت و سپس مشروعیت را با مشكل روبهرو خواهد ساخت.
با توجه به متكثر بودن مفهوم دموكراسی، مردمسالاری دینی نیز میتواند با شرایطی در حوزه معرفتی آن قرار گیرد؛ چراكه امروزه از دموكراسیهای حداقلی، حداكثری، ساختاری و یا اصلاح شده سخن میرود. این تعبیرات نشان از قابلیت مردم سالاری برای سازگارشدن با جوامع مختلف است. مردمسالاری بومی نیز تعبیری از این واقعیت است. اكثراً مردمسالاری دینی را مدلی از تحقق مردمسالاری بومی میدانند. اما مردمسالاری هنگامی محقق میشود كه سه مفهوم عقلانیت، برابری و قانون واقعیت یابند. مردمسالاری در فرض واقعیت یافتگی این مفاهیم پدید میآید و وضعیتی كه یكی از این سه ركن را تهدید كند، وضعیتی ساختارشكن است.
در مفهوم مردمسالاری دینی اگر عنصر دین مفاهیم اصلی مردمسالاری را نفی كند، حتی حداقلِ مردمسالاری نیز محقق نخواهد شد. از سوی دیگر اگر مردم سالاری از "روش" به "هدف" ارتقا یابد، یا كاركردهای معرفتی بگیرد، دین در قالب دستگاه ارزشی جامعه كاركرد خود را از دست میدهد. ایضاح مفهومی مردمسالاری دینی چنان است كه این دو مفهوم مردمسالاری و دین، در تعاملی سازنده مشاركت میجویند و با بهرسمیت شناختن اصول خویش، حقیقتی متفاوت را پدید میآورند.
رویكرد عقلانی تشیع به دین، راهكار تعامل مردمسالاری و دین است. اما مهمترین امر در این زمینه این است كه در این تعامل رویكرد سنتی و مرتجعانه به دین، پاسخ گوی نیازها نخواهد بود. حتی این رویكرد در جامعه دینی غیر مردمسالار نیز پاسخگو نیست.
هنگامی میتوان از مردمسالاری دینی سخن گفت كه دین را تنها منحصر در بخش شكوهمند فقه ندید. فقه بخشی از دین است نه تمامت دین. هنگامی كه از مردمسالاری دینی سخن گفته میشود، برخی از آن مردمسالاری فقهی مراد میكنند. با این رویكرد هیچگاه نمیتوان مردمسالاری دینی پدید آورد.
براساس گفتمان جمهوری اسلامی، روش مردمسالاری اصلاح شده، متنی است كه برای جامعه ایرانی قابل تفسیر است. عقلانیت در تفكر اسلامی، و بهویژه شیعی، دارای مراتبی است. مرتبهای از آن عقل عرفی و مرتبهای دیگر عقل قدسی است. عقل عرفی همان مرتبهای است كه یكی از منابع فقه است و در مجموعه عقل عملی ترتیب مییابد. جوهره اصلی مردمسالاری نیز عقلانیت و عقل عرفی است. منتقدان مردمسالاری دینی اگرچه بیان میدارند كه جوهره دموكراسی، عقل عرفی است و جوهره دین (تشیع) امامت است و حضور امام عرصه را برای تحقق دموكراسی تنگ میكند، اما از این نكته غافلند كه در ساحت حكومت، چه امام و چه غیرامام، با ابزار عقل عرفی حكومت میكنند؛ زیرا موضوع سیاست، تدبیر امور جامعه است و این تدبیر، امور متغیر و عرفی را فرا میگیرد.
موضوع مراتب دیگر عقل، امور ثابت است كه از حوزه سیاست و عقل عرفی بیرون است. حكومت با ابزار عقل عرفی نافی مراتب دیگر عقل نیست. چه بسا حاكم كه دارای تخصصهای متعدد باشد، اما در حكومتورزی آنچه بهكار او میآید، سیاست پیشگی است. سیاست پیشگی نافی شئون دیگر نیست. امام(ع) نیز چنین است. در نظر شیعه، اگرچه وی دارای مرتبه كون جامع است، اما در صحنه سیاست، ابزار وی عقل عرفی است. آنچه بهحكومتورزی و سیاستورزی او ویژگی منحصر بهفرد میدهد، مصون بودن او از هواهای نفسانی و سودای قدرت است.
مفهوم مردمسالاری دینی، در حوزه اسلام، با مفهوم امامت پیوندی استوار دارد. امامت نیزدارای دو كاركرد "امامت در حضور" و "امامت در غیبت" است. در روزگار غیبت (امامت در غیبت) نیز مفهوم حقوقی امامت، خود را در تز ولایت فقیه جلوهگر میكند و به این ترتیب عالمان دینیِ دارای صلاحیت علمی و عملی در دوران امامت در غیبت، حكومت را در سایه امامت پاس میدارند.
دكترین سیاسی شیعه در روش، تفاوت گوهرین با دموكراسی ندارد، جز آن كه سیاست را از سیاستورزان حقیر و آلوده و كماندیش مبرا میخواهد. مردمسالاری دینی گفتمان رو به آینده اما ریشهدار در گذشته شیعه است. اگرچه در سطح تئوریك نیازمند نگرشهای عمیقتر است، اما در سطح عمل، وابسته بهكارآمدی است. اگر كارآمدی عملی تحقق یابد، گفتمانهای تئوریك در فرآیند تاریخی بازسازی خواهند شد. همچنان كه یكی از مباحث جدی اندیشه سیاسی، نظریه مردمسالاری است؛ چراكه بسیار كسان كاستیهای جدی در آن مییابند. اما این نظریه چون در ساحت عمل كارآمدی مقبولی ارائه كرده است، فرصت یافته تا در سطح تئوریك نیز بازاندیشی كند.
مسأله، حكومت كارآمد است. اگر حكومتی كارآمد محقق شود، گفتمانهای تئوریك، برای بازخوانی به قرائتهای جامعتر دست خواهند یافت. اما اگر كاستیهایی در بخش عملی كارآمدی مشاهده شود، منتقدان بخش تئوریك را هدف میگیرند و كاستیها را به آن نسبت میدهند. اگرچه كسانی نیز هستند كه علت انتقاد آنان از مردمسالاری دینی، مخالفت مبنایی آنان با دین است، اما دلیل خود را در گزارههای منطقی پیریزی میكنند. اگر این علت وجود نداشت، چه بسا آن دلیل نیز محقق نمیشد.[۱]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- پورمحمدی، علی، دموكراسی در فرم دین، سایت آفتاب برگرفته از روزنامۀ همشهری
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ سایت ایترنتی آفتاب
[برگشت به بالا]