جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۹ آذر ۲۳, سه‌شنبه

نایب امين‌الله خان لوگری

از: شاه محمود محمود


فهرست مندرجات

[تاریخ افغانستان][رجال تاریخی افغانستان]



[] نایب امين‌الله خان لوگری

در تاريخ معاصر کشور ما تعداد مردان بزرگی که شخصيت و کار نامه‌های درخشان ايشان طوری شايد و بايد معرفی نشده، زياد است. از آن جمله يکی نايب امين‌الله خان لوگری می‌باشد که از شباب تا وفات در عرصه ٦٠ سال مصالح ملت و مملکت را در نظر گرفت و با تمام قواء در مقابل بيگانگان مجادله و صرف مساعی کرده‌اند و نام او را به‌صفت غازی و مبارز ملی برای همیشه زنده و با افتخار نگاه داشته است.

امين‌الله خان لوگری يکی از خوانين بزرگ قومی، هنگام عروج بارکزایی‌ها و در آوان تهاجم اول انگليس بالای افغانستان (۱٨٣۹ م) در ولایت لوګر هزاران مجاهد و سرسپرده در پهلوی خود داشت و در حدود ٦٠ سال مورد احترام شاهان، امراء وزراء و سران ملی قرار داشت.

ولایت لوګر در جنوب کابل واقع است که مرکز آن در حدود ٧٠ کیلومتر از پایتخت فاصله دارد مردم این ولایت مهمان‌نواز و پاک‌دل و مبارز و بدون هر نوع تبعیض در پهلوی همدیګر حیات به‌سر می‌برند. شجاعت، مردانګی، ایمانداری، متانت... از خصایص منحصر به‌فرد و از میراث‌های تاریخی مردمان این ولایت باستانی به‌شمار می‌رود. در طول تاریخ مبارزان بزرک و با اعتقاد و پرغروری از این سرزمین برخاسته است که همیشه تجاوزګران را با نیات شوم‌شان از پا درآورده‌اند که یکی از آن جمله نایب امین‌الله خان لوګری می‌باشد.

معلومات مختصر راجع به حيات شباب از او به‌دست است. نايب امين‌الله خان فرزند مرزایی خان لوگری است امین‌الله خان در سال ۱۱۹٧ هـ.ق که مصادف به‌سال يازدهم سلطنت تيمورشاه سدوزایی می‌باشد در قريه برکی راجان لوگر تولد يافته و مادرش دختر کمال‌خان خرم‌خيل وردک بود و تا ۱٢٧۴ هـ.ق حيات داشت و به اين حساب ٧٧ سال عمر کرد.[۱] پدرش ميرزایی‌خان لوگری در حالی که متصدی حکومت کشمير بود در عهد تيمورشاه وفات نمود و جنازه‌اش به کابل آورده شد و حکومت معاش او را به پسرش نايب امين‌الله خان اعطا کرد. سندی در دست است که در اواخر سطلنت زمان شاه در سال ۱٢۱۴ هـ.ق امين‌الله خان لوگری در قطار خوانين برکی برک به‌حيث خان شناخته شده است و سالانه مبلغ دوصد تومان تبريزی که معادل چهارم هزار روپيه شود مواجب مستمری داشت.

در هنگام سلطنت اول شاه‌محمود سدوزایی، امين‌الله خان لوگری کماکان به‌حيث خان لوگر و بتخاک تعين شد. چنين معلوم می‌شود که وزير فتح‌خان فرزند پاينده خان بارکزایی نسبت به امين‌الله خان لوګری توجه به‌خصوص داشت.[٢]

وزير فتح‌خان که در هنگام حکمروائی شاه‌محمود اختيارات زياد داشته در اردوکشی‌های خويش از امين‌الله خان لوگری استمداد می‌جست. چنانچه مکتوبی از طرف وزير فتح خان موجود می‌باشد که به‌نام امين‌الله خان لوگری فرستاده و او را به اخذ ترتيبات لازمه و اعزام دسته قومی به مرکز و سهم در جنگ ملی و دينی دعوت نموده است تا در مقابل رنجيت‌سنگه (والی شاه زمان در ولایت پنجاب) قرار گيرد.

در مکتوب آمده که: عاليجاه رفيع جايگاه دوستی آگاه امين‌الله خان قرين صحت و عافيت بوده به‌کام باشد بعد‌ها مشهود می‌دارد که چون رنجيت سنگه نقض عهد و ميثاق نموده مصادر فساد و تعدی مسلمان‌ها شده بود ما محض حسايت و رعايت مسلمين کمر همت بر تخريب بتان کفر و ضلال و انهدام اساس مخالفان شقاوت خصال بسته در جمع‌آوری مردم و ننگ دين، بر او لازم است بايد کمر همت و مردانگی بسته موازی سه صد سوار و چهار صد پياده از طايفه لهو گری خوب چاق مکمل براق اسپ، اسلحه و تفنگچی کاری زند، سرانجام و موجود و مهيا نموده... که وقت همت و مردانگی و دوستی و خدمت و اخلاص همين وقت است"[٣].

بعد از به‌هم خوردن روابط بين خانواده بارکزایی سدوزایی بالای کورشدن و قتل فتح‌خان، سردار محمدعظيم خان سوابق دوستی امین‌الله خان، خان لوگری را با وزير فتح‌خان در نظر گرفته و در طی نامه‌های ارسالی از کشمير و پيشاور، نايب امين‌الله خان لوگری را به‌طرفداری خود و برادران بارکزایی در مسئله انتقام‌گيری برادرش داخل اقدامات جدی شد و به‌تمام وسايل لازمه متوصل گرديد تا به‌هر رنگی شود به سلطنت شاه‌محمود خاتمه بدهد. علاوه بر مکاتبه با شاه‌شجاع که سازش صورت نگرفت قبل از اعزام دوست‌محمد خان و يارمحمد خان به‌طرف پيشاور و کابل سه مکتوب اسمی امين‌الله خان لوگری هم نوشته و او و خاندانش را برای اخذ انتقام وزير فتح‌خان دعوت به همفکری خود و همکاری با دوست محمد خان نموده است. مضامين هر سه مکتوب تقريباً متحدالشکل و بيک مضمون می‌باشد. ظاهراً معلوم می‌گردد که مکاتيب يکی بعد ديگری به کمال عجله و شتاب در روز‌های اندوهګين و هيجان‌آوری تحرير شده است.[۴]

چينن معلوم می‌گردد که امين‌الله خان لوگری در ين هنگام از اقتدار و محبويت بهتری برخودار بوده است. با وجود آن خان لوگری درين گيرودار و خانه‌جنگی‌های داخلی محتاط کارانه رفتار نمود. تا زمانی که قدرت مملکت‌داری در دست شهزادگان سدوزایی بود، از طرفداری آن‌ها خودداری نکرد. شاه شجاع‌الملک، امین‌الله خان را حاکم لوگر و بتخاک مقرر ساخت. موصوف در علاقه لوگر و بتخاک کاریزها، پل‌ها، جوی‌ها و قلعه‌ها تعمير نمود. بعضی از آن‌ها تا هنوز به‌نام او معروف است.

امين‌الله خان لوگری با برادران بارکزایی به‌صورت مجموعی ميانه خوبی داشت و با هر کدام آن‌ها روابط دوستی برقرار نموده بود. چنانچه يکی از دختران خود را به وزير محمداکبر خان و ديگری را به شمس‌الدين خان به ازدواج داد. در دوره عروج دوست‌محمد خان ماليات لوگر و بتخاک در تيول نايب داده شده است.[۵]

شهرت نايب امين‌الله خان در تاريخ کشورما بيشتری مربوط به دوره است که انگليس‌ها بار اول بنای مداخله و تهاجم را به کشور ما گذاشتند. فيض محمد کاتب در سراج‌التواريخ در ين مورد معلومات مفصل تحرير داشته است. در حالی که از مراحل اول زندگانی موصوف به‌ندرت راجع به او معلومات گردآوری شده است، و آنهم به‌علت کمبود منابع و مآخذی است که به‌دسترس فيض محمد کاتب نبود. مداخله و تهاجم انگليس بالای کشور بين سالهای ۱٨٣۹- ۱٨۴٢ م می‌باشد درين دوره سران ملی آنی از فکر آزادی وطن فارغ نه نشسته و پيوسته در امحای سلطه اجانب می‌کوشيد ند تا اينکه صبح ٢ نوامبر ۱٨۴۱ میلادی فرا رسيد و قيام ملی آغاز شد. فيض محمد کاتب می‌نگارد چون امر بر شورش قرار گرفت، شخصی در چنين وقت فرصت يافته چند قطعه خط بيک مضون نوشته و هر پارچه را به دروازه خانه يکی از اعيان شهر چون ميرحاجی، حافظ جی پسران مير واعظ و امين‌الله خان لهوگردی و غيره که نام و نشانی از خود داشتند در تاريکی شب بينداخت و رقعـش این بود که ‌ای مردم فکری به حال خود کنيد که امروز و یا فردا همه شما اسير و روانه هندوستان خواهيد شد.[٦]

فرادی آنروز در خانه عبدالله‌خان اچکزی نقشه‌ای طرح گرديد و قيام عمومی مردم آغاز شد. این مجلس بروز اول نوامبر ۱٨۴۱ میلادی برای بار اول در محله نزديک عاشقان و عارفان (کوچه باغ نواب موجود) که خانه عبدالله خان در همانجا بود داير گرديد که در آن امين‌الله خان باديگر سران ملی جمع گرديدند. در ين جلسه محمدزمان خان به حيث رئيس، امين‌الله خان لو ګری به‌عنوان نايب تعين گرديدند. نايب ده هزار عسکر مبارز از مردم لوگر زيرفرمان خود داشت[٧].

بالاخره روز ٢ نوامبر ۱٨۴۱میلادی =۱٧رمضان ۱٢۵٧هجری فرارسید. روز ملی و تاریخی، متاسفانه تا امروز در تقویم‌های افغانستان نشانی از این روز دیده نمی‌شود. در این روز مردم پا برهنه و روزه‌دار به‌خاطر عزت، استقلال و آبروی هموطنان و کشور خود، کفن در بر نمودند و از وجب وجب سرزمین خویش منحیث مادر وطن دفاع کردند. جوانان خون گرم ورزمنده دور از لذایذ زندگی، برای نجات مردم ووطن در صفوف مقدم جبهه جهاد قرار گرفتند و بدون ترس به‌جنگ دشمن فرنگی ادامه دادند. روحیه وحدت ملی در برابر تجاوز بیگانه یکی از وجه مشخصه این روز رستاخیز بزرگ بود. جبهات و صفوف مبارزین و مجاهدین بدون امتیاز نژاد، زبان، مذهب و منطقه تحکیم شده بود. شب هفدهم ماه رمضان ۱٢۵٧ هجری مردم ما بعد از نماز تراویح در مساجد و منازل ایکه قبلا" تعیین شده بود گردهم آمدند بدون آنکه کسی از این اقدام‌شان آگهی یابد، و بدون آنکه ترس و دلهره‌يی داشته باشند که چه فردای در انتظارشان هست و شاید عده‌ای زیادی از آن‌ها جام‌های شهادت خواهند نوشید، شب را به صبح رسانیدند. نماز صبح را در مساجد عمومی و جامع برگزار نمودند. نقشه عملیات در اختیارشان قرار گرفت و قیام عمومی در کابل آغاز گردید. ده‌ها هزار نفر از کابل، لوگر، کوهدامن، وردک، تیزین و بتخاک سه سال را در انتظار چنین روز رستاخیز گذشتانده بودند. همه با یک هدف مشترک (استقلال افغانستان) به‌سوی قرارگاه‌های انگلیس‌ها مارش نمودند.این قیام بزرگ را ده‌ها مبارز سربه کف رهبری می‌کردند

بلی! در همین روز دوم نوامبر ۱٨۴۱ نايب امين‌الله خان لوگری و عبدالله خان اچکزی در صف اول مبارزه قرار گرفتند و برنس و برادرش را از بين بردند.[٨].

جنبش معروف کابل بعد از آن ادامه يافت و دامنه آن در روزهای بعد در ميدان شيرپور و تپه‌های بی‌بی مهرو به‌صورت جنگ ميان افغان‌ها و قوای انگليس در گرفت تا اينکه بروز يازدهم عبدالله خان اچکزایی شهيد شد و روز بعد وزير اکبرخان از بخارا رسيد وارد ميدان جنگ ګردید.

در ميثاق بسیار مهم تاریخی که بين سران و مبارزين ملی و نماينده‌گان انکليس مبنی بر تخليه افغانستان به‌تاريخ ۱٦ ذيقعـده مطابق اول جنوری ۱٨۴٢ میلادی در کابل به امضا رسيد نايب امين‌الله خان به صفت (نايب الثانی رفيع مکانی و عالیجاه نايب امين‌الله خان)[۹] يادشده است و اين بزرگترين سند افتخار اين مرد مبارز است.

انگليس‌ها زمانی که متوجه شدند. که نمی‌توانند مقابل افغان‌ها ايستادگی نمايند لذا به‌خدعه و فريب متوصل ګشتند. از جمله وعده‌های را مبنی بر خروج‌شان از کشور ما زير پا گذاشتند زمانی که مکناتن با سلطان احمدخان ملاقات می‌نمايد تقاضا می‌کند تا امين‌الله خان لوگری را محبوس و ديگران را متفرق بسازند.

در سراج‌التواريخ آمده است که: "نايب امين‌الله خان لهوگردی را محبوس نموده به کار گذاران دولت انگليس بسپارند تاديگر شورشی به‌روی کار نياید و از پذيرفتن اين شروط انعام و احسان بسيار از دولت انګليس به‌شما رسد".[۱٠]

همچنان مکناتن در مسوده قراردادی که به اکبر خان فرستاده بود در ماده پنجم آمده است که سردار محمداکبر خان فعلا نايب امين‌الله خان را دستگير کرده و به انگليس‌ها بسپارد و هم ساير سرکردگان ملی را از کابل متفرق می‌سازد.[۱۱]

انگليس به‌خاطر تزیيد نفاق بين افغان‌ها در خفا با نايب امين‌الله خان و ديگران مفاهمات جداگانه و سری نموده بود. در حالی که ايشان برای طرد دشمن يکدل بوده توطیهْ‌های مکناتن را بين خود افشا می‌کردند.

در سراج‌التواريخ به‌کرات می‌خوانيم که انګليس‌ها از موجوديت نايب امين‌الله خان در ترس به‌سر می‌بردند، چنانچه مکناتن حاضر می‌گردد که با وزير اکبر خان ملاقات نمايد که سند نماينده‌گی افغان‌ها به‌خصوص نايب امين‌الله خان را داشته باشد. نايب امين‌الله خان فوراً مکتوبی به مکناتن نوشته تقاضای انعقاد مجلس برای مذاکرات جديد نمود[۱٢].

همچنان مکناتن جایزه سر امين‌الله خان لوگری را يکصد هزار روپيه تعين کرده بود.[۱٣]

این قیام بزرگ را ده‌ها مبارز سر به‌کف رهبری می‌کردند که ما در این جا با ذکر چند نفر بسنده می‌کنیم. رهبران عمومی قیام را عبدالله خان اچکزائی، امین‌الله خان لوگری، میر مسجدی خان کوهستانی، محمدشاه خان غلجايی، محمدزمان خان و سردار محمد اکبرخان... به‌عهده داشتند. انگلیس‌ها متحمل تلفات سنگین شدند. ۱٧۵٠٠ نفر عساکرشان به‌هلاکت رسیدند شاه شجاع، مکناتن و ده‌ها افسر نظامی اردوی مجهز بریتانیا جان باختند، و مجاهدین و مبارزان بی‌شماری جام‌های شهادت نوشیدند وجان‌های شیرین خود را برای نجات مادر وطن هدیه کردند. اولین سیاست پیشروی (فارورد پالیسی) در افغانستان ناکام و رسیدن به آسیای مرکزی موقتا ناتمام ماند.

بعد از تخليه کابل و حرکت سپاه الفنستن به طرف جلال آباد در حالی که دوست‌محمد خان در هند بود، اکبر خان در مقابل لشکر جنرال سيل در جلال آباد صف آرایی داشت و در کابل شاه شجاع سدوزایی و سردار محمدزمان خان سرتخت و تاج مقابله داشتند و سپاه جنرال پالک به عزم انتقام گيری از ملت افغانستان در صدد حرکت از پيشاور به‌طرف جلال‌آباد بود. يگانه مردی که در ميان رقابت‌های سرداران و شهزاده گان و تفتين و تهديد قوای انگليس به‌کمال بيطرفی و ماْل انديشی مشغول مطالعات اوضاع بود. همين نايب امين‌الله خان است. در ين روز‌های بحران آميز که حرارت غازيان بعد از حمله‌ها و فتوحات اولی سرد شد و قوای انگليس هنوز در قند‌هار و جلال آباد بود می‌خواست که ميان بارکزایی و سدوزایی را بر اساس روابط با همی اصلاح کند و شاه سدوزایی را غرض حمله به جلال‌آباد عليه انگليس‌ها سوق دهد و ملت را برای مقابله با اجانب آماده نگاه دارد، ولی در اوضاع دگر گون شده شاه شجاع به‌قتل رسيد. اکبر خان به شکست‌های عمدی عقب نشت و در ماه‌های بسيار بحرانی جولای - اگست – سپتمبر ۱٨۴٢ میلادی بر اختلافات سران ملی افزوده. در بالاحصار کابل فتح جنگ پسر شاه شجاع اعلان سلطنت نمود و ميان او و نواب محمد زمان خان که مدعی تخت سلطنت بود جنگ شروع ګرديد. خانه نايب امين‌الله خان در اثر طرفداری فتح جنگ چور و چپاول شد. اکبر خان عندالورود از جلال آباد به کابل محاربه را در تپه مرنجان عليه فتح جنگ ادامه داد و بالاخره در اثر ميانجی‌گری نايب امين‌الله خان قضايا چنين فيصله شد که فتح جنگ، شاه و اکبر خان وزير او باشد.

متاسفانه اين فيصله‌ها در موقعی که قوای جنرال پالک در آستانه کابل رسيده به حال ملت و مملکت سودی نداشت، شيرازه جمعيت مبارزين ملی بيشتر از هم پاشيده اکبر خان به طرف باميان رفت. فتح جنگ تحت بيرق انگليس درآمده نواب زمان خان که انگليس‌ها او را دوست خودمی خواندند در خانه خودش خاموش و ساکت ماند. مبارزی که به تنهائی غازيان سمت شمال را بدور خود جمع کرده در تپه‌ها استالف عليه قوای انگليس تا اخير مقابله ميکرد، نايب امين‌الله خان لوگری بود که انگليس‌ها اورا دشمن درجه اول خود خوانده‌اند. نايب امين‌الله خان لوگری دشمن شماره یک خارجی به حکم امير دوست محمد خان و به اشاره انگليس در مکافات خدمات تاريخی و ملی خود مصادره، تاراج و در زندان بالاحصار محبوس شد و بعد از تحمل آلام زندان امير، در ۱٢٧۴ هجری قمری به عمر ٧٧ سالگی بمرد.[۱۴]


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط شاه‌محمود محمود برشتۀ تحرير درآمده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- احمدعلی کهزاد، رجال و رويداد‌های تاريخی، کابل: انجمن تاريخ، ص ۱۱٠
[۲]- همان‌جا، ص ۱۱۱
[۳]- احمدعلی کهزاد، در زوايای تاريخ معاصر افغانستان، کابل: انجمن تاريخ، ۱٣٢٧ ص ۴٧
[۴]- همان‌جا، ص ۱۱۱
[۵]- احمدعلی کهزاد، رجال و رويداد‌های تاريخی، ص ۱۱۱
[۶]- فيض محمد کاتب، سراج‌التواريخ، ج اول، کابل: مطبعه حروفی ۱٣٣۱ هجری قمری، ص ۱٦٣
[٧]- مير غلام‌محمد غبار، افغانستان در مسير تاريخ، کابل: ۱٣۴٦؛ ص ۵۴۹
[۸]- فيض‌محمد کاتب ، سراج‌التواريخ، ج اول، ص ۱٦٣
[۹]- احمدعلی کهزاد، رجال و رويداد‌های تاريخی، ص ۱۱٢
[۱٠]- فيض‌محمد کاتب، سراج‌التواريخ، ج اول، ص ۱٧٠
[۱۱]- مير غلام‌محمد غبار، افغانستان در ميسر تاريخ، ص ۵۵٧
[۱۲]- فيض‌محمد کاتب، سراج‌التواريخ، ج اول، ص ۱٧۱
[۱۳]- مير غلام‌محمد غبار، افغانستان در ميسر تاريخ، ص ۵۵۹
[۱۴]- احمدعلی کهزاد، رجال و رويدا‌دهای تاريخ، ص ۱۱٣. غبار در اثر خود در مورد می‌نگارد که: امين‌الله خان لوگری در ۱٨۵٧ به‌عمر ٧٢ سالگی در مجس بالاحصار بمرد. ص ۵٧٣.



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

احمدعلی کهزاد، رجال و رويداد‌های تاريخی، کابل: انجمن تاريخ
احمدعلی کهزاد، در زوايای تاريخ معاصر افغانستان، کابل: انجمن تاريخ، ۱٣٢٧ خ
فيض محمد کاتب، سراج‌التواريخ، ج اول، کابل: مطبعه حروفی ۱٣٣۱ هجری قمری
مير غلام‌محمد غبار، افغانستان در ميسر تاريخ (جلد اول)


[برگشت به بالا]