تصوف اسلامی در افغانستان
(قسمت اول)
گذشته و حال
فهرست مندرجات
[تصوف] [قسمت دوم]
مروری بر پیشینه تصوف اسلامی، سلسلههای آن و وضعیت کنونی تصوف در افغانستان، موضوع یک رشته برنامههای بی بی سی است که از این هفته در رادیو (بی بی سی برای افغانستان) و صفحه فارسی بی بی سی منتشر خواهد شد.
تصوف یا عرفان در نزد محققان نگرشی مخلوطی از فلسفه و مذهب است که به باور پیروان تصوف، راه وصول به حق منحصر به آن است.
از تصوف تعریفهای مختلفی ارائه شده است.
متین مونس، یکی از محققان این عرصه در کابل، تصوف را "علم خودشناسای و خداشناسی و مجموعه سلوک برای نزدیکی به خدا میداند".
او میگوید: "تصوف عبارت از یک سلسله ریاضتها و تلاش برای خود شناسی و خدا شناسی است و به عبارت دیگر تصوف مجموعه از سلوک است که سالک از این طریق میتواند نفس را از بدیها پاک کرده و به حقیقتی دست یابد که در پی آن است."
[↑] در جستجوی خدا
صوفیان به این باور اند که از این طریق انسان میتواند جایگاه خاصی نزد خدا بیابد.
به باور صوفیان، با ذکر و اوراد خاص، شخص به وجد حال و ذوق میرسد و در نتیجه به نحو اسرار آمیزی به خدا متصل میشود.
صوفیان، خداوند را منحیث معشوق خود میپرستند و در جستجوی خداوند از راه عشق هستند.
این باورهای صوفیان در نوشتههای عارفانه از جمله این بیت حافظ وضاحت دارد:
- حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است
کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد
و یا به گفته مولا:
- ملت عاشق ز ملتها جداست
عاشقان را ملت و مذهب خداست
دل، از دیدگاه صوفیان مظهر تجلی حق است و رسیدن به کمال معنویت از اهداف صوفیان به شمار میرود.
به گفته حکیم سنایی:
- جهد کن تا ز نیست هست شوی
و ز شراب خدای مست شوی
صوفیان معتقدند، برای فرا گیری علم تصوف یا به گفته آنها علم باطن، باید به عارف وارسته یا به اصطلاح صوفیان "پیر کامل" بیعت کرد.
عبدالکریم، یکی از مرشدین طریقت در کابل میگوید: "علم باطن با بیعت کردن به پیر کامل حاصل میشود. یعنی سالک باید نزد استادی مراجعه کند تا این علم را فرا گیرد.
درباره منشا و مبدا تصوف عقاید مختلفی وجود دارد.
شماری از محققان میگویند، بنابر شباهتهایی که در بسیاری از موارد میان تصوف اسلامی و افکار هندوئیسم وجود دارد، تصوف زایده افکار هندی است.
شماری هم سرچشمه تصوف را مسیحیت و رهبانیت شمردهاند و شمار دیگر هم منشا تصوف را در فلسفه و افکار بودایی و یونانی میدانند.
تاج محمد زریر، استاد دانشگاه تعلیم و تربیه در کابل و از پژوهشگران عرصه تصوف میگوید: " تصوف پیش از اسلام هم وجود داشته، مخصوصا در میان مردمانی که پیرو یکی از ادیان ماقبل از اسلام بودهاند."
او میافزاید: "تمام پیامبران خدا دارای خصوصیات صوفیانهاند. مثلا صبر که یکی از مقامات در تصوف است، حضرت ایوب نمادی از صبر بوده است."
اما سید مخدوم رهین، وزیر اطلاعات و فرهنگ افغانستان که نیاکانش از پیشوایان تصوف در افغانستان بودهاند، این نظریات را رد میکند.
آقای رهین میگوید که تصوف اسلامی درونمایههای اصلی خود را از اسلام گرفته و عصاره و باطن قرآن و احادیث حضرت محمد است.
او میگوید: "تصوف اسلامی در واقع بعد درونی وحی است و توجه به زهد و معرفت باری تعالی به صورت زاهدانش از روزگار اصحاب صفه آغاز میشود. بنابر آن ریشه اصلی تصوف اسلامی در وحی است – در قرآن مجید و همچنین احادیث حضرت محمد."
به باور صوفیان تمام آداب و رسوم صوفیانه از سیرت حضرت محمد و اهل بیت او منشا گرفته است.
لطف الله حقپرست، استاد دانشگاه تعلیم و تربیه افغانستان میگوید: "انسان زمانی میتواند برگزیده مخلوقات باشد که طریق روحانی خود را بپیماید و پیمودن این راه مستلزم سه مرحله است: شریعت، طریقت و حقیقت. پس از طی این مرحله است که انسان به کمال معنویت میرسد."
[↑] صوفی
در مورد کلمه صوفی نیز نظریات مختلفی وجود دارد.
برخیها به این نظرند که واژه صوفی از "صفه" مشتق شده است.
بر اساس برخی از متون تاریخی، بعضی از اصحاب پیامبر که از مهاجران بودند وقتی به مدینه رفتند، چون جا و مکانی نداشتند روی "صفه" مسجد مدینه سکونت اختیار کرده بودند.
آنها زندگی زاهدانه و مشترک داشتند که بعدها به اهل صفه معروف شدند.
به استناد تاریخ، روش زاهدانه این افراد خود سرمشقی بود برای جماعتی که بعدها آنها را "صوفی" خطاب کردند.
اما نظریه دیگری که بسیاریها آن را تائید کردهاند این است که کلمه "صوفی" از "صوف" یعنی "پشم" مشتق شده است. صوفی یعنی شخص پشمینه پوش و دارای خلق و عملکردهای نیکو.
[↑] افغانستان و تصوف
در مورد مبداء تصوف نیز باورهای مختلفی وجود دارد.
برخیها بغداد عراق و عدی دیگر کوفه و مدینه در عربستان را مبدا ایجاد تصوف اسلامی میدانند.
همچنین ابوهاشم و حسن بصری را اولین صوفیان میخوانند، اما برخی دیگر میگویند که ابوبکر صدیق و عمر فاروق خلیفه اول و دوم مسلمانان از نخستین صوفیان جهان اسلام بودهاند.
براساس نوشتههای تاریخی، تصوف در اواخر قرن اول هجری قمری به میان آمد و تا اواخر قرن دوم دامنه آن به تمامی مناطق عرب نشین گسترده شد.
به گفته عبدالعزیز مهجور، نویسنده و از بیدل شناسان مشهور افغانستان، تصوف در اوایل قرن سوم هجری قمری به خراسان یعنی افغانستان امروزی رسید.
او میگوید: "در زمان خلافت حضرت عثمان، خلیفه سوم مسلمانان، تصوف همراه با دین اسلام به افغانستان راه یافت."
اما وزیر اطلاعات و فرهنگ افغانستان میگوید که مدارک و شواهد دقیقی در مورد اینکه چه کسی تصوف را وارد افغانستان کرد، وجود ندارد.
به گفته آقای رهین، مهاجران خراسانی در سرزمینهای عرب خود از صوفیان برجسته بودند و خراسان را نیز میتوان در جمع مناطقی حساب کرد که تصوف در آن رشد کرده است.
آقای رهین میگوید: "اینکه تصوف توسط چه کسی وارد افغانستان شده دقیقا معلوم نیست. میدانید که در آن زمان جوامع اسلامی از نظر ارتباطات چنان با هم بسته بودند که اگر شخصی دانا و با فضلیتی از بلخ حرکت میکرد، میتوانست برود در قاهره قاضی القضات شود. به این ترتیب مهاجران خراسانی در آن زمان خود از پیشوایان تصوف اسلامی در سرزمینهای عرب بودند. میتوانیم بگوئیم که بیشتر رجال برجسته صوفیه از ملت ما برخاستهاند."
از اوایل قرن سوم تا اواخر قرن پنجم هجری قمری، بلخ، هرات و غزنی از مراکز عمده تصوف بود.
شقیق بلخی، ابراهیم ادهم، احمد خزرویه از صوفیان برجسته قرون چهارم و پنجم هجری قمری و همچنین مولانا جلال الدین محمد بلخی، خواجه عبدالله انصار، حکیم ثنایی نیز از جمله پیشوایان مشهور صوفیه به حساب میآیند.
به گفته تاج محمد زریر، استاد دانشگاه تعلیم و تربیه، ابوالحسن مشهور به علی هجوری غزنوی یکی از عرفای افغانستان برای نخستین بار با نوشتن کتابی بنام کشف المحجوب، اذکار و مقامات تصوف را مشخص کرد.
آقای زریر میگوید: " کتاب کشف المحجوب علی هجوری نخستین تاریخ اجتماعی تصوف در سرزمین خراسان است."
به گفته سید مخدم رهین، تصوف در قرن پنجم هجری قمری در خراسان و افغانستان امروزی گسترش یافت و در این زمان بود که تصوف توسط شماری از صوفیان افغانستان به شبه قاره هند منتقل شد.
او میگوید: "در این زمان است که افغانستان بزرگترین پیشوایان تصوف اسلامی را عرضه میکند. از صوفیان نامدار از جمله علی ابن عثمان هجوری و همچنین خواجه معین الدین چشتی رفتند به شبه قاره.
تصوف به باور بسیاری، از نیمه قرن پنجم تا اواخر قرن ششم هجری قمری، به چهار سلسله قادریه، نقشبندیه، چشتیه و سهروردیه تقسیم شد.[۱]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- صفیالله امینزاده، تصوف اسلامی در افغانستان، گذشته و حال (۱)، بخش فارسی بی بی سی: ۲٧ فوريه ۲٠۱۱ - ٠۸ اسفند ۱۳۸۹
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ بخش فارسی بی بی سی
[برگشت به بالا]