- ماجرای گروگانگیری
- انگیزهها
- واکنشها
- دیدگاهها
- پیامدها
- ...
- ...
- ...
- ...
- ...
- ...
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
[...] [...]
تصرف سفارت آمریکا (به انگلیسی: Iran hostage crisis) یا بحران گروگانگیری در ایران (در متون رسانهای دولتی ایران "تسخیر لانهٔ جاسوسی") به دوران ۴۴۴ روزهای از تخاصم میان دولت آمریکا و ایران گفته میشود که با حملهٔ تعدادی از دانشجویان پیرو خط امام و تصرف سفارت آمریکا در تهران و به گروگان گرفتن ۶۶ دیپلمات آمریکایی در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ (برابر با ۴ نوامبر ۱۹۷۹) آغاز گردید و در ۳۰ دی ۱۳۵۹ (برابر با ۲۰ ژانویه ۱۹۸۱) با پذیرش قرارداد الجزایر از سوی دولتهای ایران و آمریکا و آزادی گروگانها پایان یافت.[۱]
در جریان اشغال سفارت، کارمندان سفارت تلاش کردند مدارک و اطلاعات محرمانه را از بین ببرند، اما ایرانیان توانستند بخشی از آن اطلاعات را بازیافت کنند. بعد از بازیابی، در حدود ۷۰ سند محرمانه بهدست آمد که توسط ایران منتشر شد. بسیاری از آن اسناد مربوط به فعالیتهای مخفیانه سیا در ایران میشد.[٢]
[↑] ماجرای گروگانگیری
محمدرضا پهلوی، شاه فقید ایران، كه پس از فرار از ایران در كشورهای مختلفی آواره شد، و ملت ایران خواستار بازگشت و محاكمه وی بودند با مساعدت مقامات آمریكایی به یكباره سر از آن كشور درآورد. در حقیقت دولت آمریكا و مسئولین آن بهخاطر بذل و بخششهای شاه خود را مدیون او میدانستند. هزینههای زیادی از سوی شاه به برخی جناحهای سیاسی آمریكا برای مبارزات انتخاباتی پرداخت میشد و بعضی از مسئولین دولتی آمریكا پورسانتهای گزافی از محل قراردادهای تسلیحاتی ایران با شركتهای آمریكایی دریافت میكردند. از سوی دیگر رژیم آمریكا از آن بیم داشت كه عدم پذیرش شاه موجب هراس و نگرانی حكام وابستهاش در منطقه شود. بههمین دلیل شاه به بهانه معالجه در آمریكا رحل اقامت افكند.
پذیرش شاه از سوی آمریكا خشم امام خمینی و پیروان او را صد چندان كرد. خمینی كه از دولت موقت قطع امید كرده بود، در ۹ آبان ۵٨ طی سخنانی گفت:
- "ای جوانهایی كه در مقابل توپ و تانك رفتید ای خواهرهایی كه جوانان خود را از دست دادهاید... حفظ كنید خودتان را، نهضت خودتان را حفظ كنید ننشینید دیگران برای شما كار كنند، اینها برای شما كاری نمیكنند."
همچنین وی طی پیامی در ۱٢ آبان ۵٨ در اعتراض به پذیرش شاه از سوی رژیم آمریكا اعلام كرد:
- "دانشگاهیان، دانشآموزان و طلاب علوم دینی با قدرت تمام مبارزه خود را علیه آمریكا گسترش دهند."
بهدنبال اعلام این مواضع از سوی خمینی، نمایندگان دانشجویان مسلمان پیرو خط امام چهار دانشگاه امیركبیر، تهران، شهید بهشتی و صنعتی شریف با تشكیل جلسهای به برنامهریزی برای تصرف سفارت آمریكا پرداختند.
متعاقب آن، روز یكشنبه ۱٣ آبان ۵٨ (۴ نوامبر ۱۹٧۹)، سفارت ايالات متحده آمريکا در تهران توسط دانشجويان عضو انجمنهای اسلامی اشغال میشود[*]. این روز، در تاریخ انقلاب اسلامی ایران، به روزی تسخیر لانۀ جاسوسی آمریکا معروف است[*]. اما به نوشته روزنامه اطلاعات، حمله به سفارت آمریکا توسط چریکهای فدایی خلق صورت گرفت. بنا به گزارش این روزنامه، چریکهای فدایی خلق در ساعت ده و نیم صبح به سفارت آمریکا در خیابان تخت جمشید حمله کردند[*]. در جریان حمله گروههای مسلح، سفارت آمریکا در خیابان تخت جمشید سقوط کرد. به نوشته این روزنامه "تفنگداران دریایی پس از چند ساعت تیراندازی تسلیم شدند."
در پی درگیری میان تفنگداران آمریکایی و چریکهای فدایی خلق، نیروهای کمیته انقلاب وارد درگیری شدند و از چریکهای فدایی خلق خواستند به تیراندازی خاتمه داده و متفرق شوند. روزنامه اطلاعات مورخ ۱۴ آبان ۵٨ در صفحه دوم خود، شرح وقایع آن روز را اینگونه گزارش میكند:
- "ساعت ۱٠ و ٣٠ دقیقه صبح گروهی (حدود ۴٠٠ نفر) از دانشجویان (كه از یك چهار راه قبل از سفارت آمریكا شروع به حركت كرده بودند) كه در حال شعاردادن در خیابان آیتالله طالقانی به سوی دانشگاه (تهران) در حركت بودند هنگامی كه جلوی در اصلی سفارت آمریكا رسیدند، مسیر خود را تغییر دادند و پس از گشودن زنجیرهای این در به داخل سفارت رفتند. در همان زمان گروهی از دانشجویان نیز از دیوار خود را به داخل سفارت رساندند و پیشروی به سوی ساختمانهای داخلی سفارت را آغاز كردند. از همان لحظههای اول تصرف سفارت آمریكا، گروههای مختلف مردم در مقابل در سفارت اجتماع كردند و به دادن شعارهای ضد آمریكایی میپرداختند دانشجویان در سه بیانیهای كه تا ساعت ۱٨ (همان روز) از طریق بلندگو پخش كردند، اعلام كردند كه ساختمان اصلی سفارت تا ساعت ۱۵ به تصرف كامل درآمد... دانشجویان اعلام كردند كه هر چند تصرف ساختمان با مقاومت سه ساعته و همراه با پرتاب گاز اشكآور از جانب تفنگداران آمریكایی بود، هیچ گونه آسیبی به طرفین وارد نیامد.
از ساعت ۱٦ (همان روز) آزاد كردن گروهی از ایرانیانی كه به عنوان ارباب رجوع یا كارمند در داخل سفارت بودند آغاز شد و آمریكاییان را با چشم بسته به محل دیگری منتقل شدند."
سرانجام سفارت آمریکا به تصرف عدهای از دانشجویانی وابسته به گروهکهای سیاسی مختلف و چریکها درآمد. مأموران سفارت آمریکا و تفنگداران دریایی که از داخل سفارت تیراندازی میکردند، در این دقایق تسلیم شدند و چریکها و افراد مسلح به داخل سفارت رفتند. این در حالی بود که یک روز قبل جیمی کارتر، رییس جمهور آمریکا در پاسخ به این سوال که آیا خطری دیپلماتهای آمریکایی را در تهران تهدید نمیکند، گفته بود "نه، ما در تماس دائمی با دولت هستیم و مشکلی وجود ندارد."[*]
پیش از آنكه دانشجویان مقر اصلی سفارت برسند، دیپلماتهای آمریكایی، مقداری از اسناد را در دستگاههای مخصوص خرد كن ریختند و از بین بردند و مقدار زیادی از اسناد را نیز سوزاندند و بهخصوص نوارهای میكروفیلم و حافظههای كامپیوتری را نابود كردند. ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد مینویسد:
- "سفیر وقت آمریکا ویلیام سالیوان به تفنگداران دریایی محافظ سفارتخانه دستور داد تا تنها به منظور حفظ جان خود تیراندازی کنند و برای پراکنده کردن چریکهایی که اقدام به بالا رفتن از دیوارها کرده بودند، از گاز اشکآور استفاده نمایند. با وخیمتر شدن اوضاع، سالیوان با دولت موقت تماس حاصل کرده و از آنها کمک خواست. کارکنان سفارت سپس همگی خود را در اتاق گنبدی شکل مخابره خبر حبس کرده و اقدام به از بین بردن اسناد کردند. پس از آنکه مهاجمان، کارکنان سفارت را به مرگ و آتش زدن اتاق مخابره خبر تهدید کردند، بهدستور سالیوان، کارکنان سفارت همگی تسلیم شدند."
پس از تسخیر سفارت، دانشجویان كه خود را "ارتش انقلاب" و دانشجویان مسلمان پیرو خط امام مینامیدند["دانشجویان مسلمان پیرو خط امام" عنوانی است که گروگانگیرهای سفارت آمریکا در تهران، خود را در اولین بیانیه به این نام نامیدند، این عنوان، از یك سو بیانگر ارتباط تنگاتنگ گروگانگیرها با حامیان خمینی بود و از سوی دیگر، وابستگی دانشجویان به گروهها و دستجات سیاسی متعدد را کمرنگ میساخت و امكان بهرهبرداری از آن را به نفع جریانهای مختلف، محدود میکرد.]، با صدرو بیانیههایی به تشریح علل، انگیزهها و چگونگی انجام این اقدام پرداختند. در یكی از اولین بیانیهها آمده است:
- "ما دانشجویان مسلمان پیرو خط امام از موضع قاطعانه امام در مقابل آمریكای جنایتكار بهمنظور اعتراض بهدسیسههای امپریالیستی و صهیونیستی، سفارت جاسوسی آمریكا در تهران را به تصرف درآوردیم تا اعتراض خود را به گوش جهانیان برسانیم."
برای این اقدام انگیزههای متفاوتی ذكر میگردد: اعتراض نسبت به پذیرش شاه از سوی دولت آمریكا، اعتراض به عملكرد دولت موقت، كه كم كم به سمتی گرایش پیدا میكرد كه دوباره دست آمریكا را در ایران باز كند، شناسایی جاسوسان آمریكایی و عوامل داخلی آنها، پایان دادن به توطئهگری و سلطهجوییهای آمریكاییان در ایران، نشان دادن ضربه شستی به ایالات متحده به تلافی طراحی و اجرای كودتای ٢٨ مرداد ٣٢، اعتراض به آمریكا بهعلت ایجاد فشار تبلیغاتی موسوم و انحصاری و كمك و حمایت از افراد ضد انقلاب و فراری علیه انقلاب اسلامی.
گرچه خواستههای دانشجویان از ابتدا تازمانی كه این موضوع به حل و فصل انجامید، تغییرات زیادی را نشان میدهد؛ اما اصلیترین خواسته آنها كه رسما و با صراحت تمام همواره ثابت ماند، عبارت بود از "عدم دخالت ایالات متحده در امور داخلی ایران".
درخواستهای دیگر از قبیل تحویل شاه مخلوع و همسرش فرح برای محاكمه در ایران، تحویل اموال خاندان سلطنتی و دیگر فراریان از ایران به دولت ایران، رفع تحریمهای اقتصادی و مالی و آزاد كردن اموال و داراییهای ایران در آمریكا و شعب بانكهای آمریكایی از جمله خواستههایی بودند كه بعدها با به درازا كشیدن موضوع و اتفاق دیگر كه در واكنشهای متعدد و متفاوت آمریكاییان خلاصه میشود، اضافه شدند.
[↑] واکنشها
این حادثه پیامدها و بازتابهای بسیاری بر جای گذاشت. جیمی كارتر در كتاب خاطرات خود میگوید:
- "۴ نوامبر ۱۹٧۹ (۱٣ آبان ۵٨) تاریخی است كه من آن را هرگز فراموش نخواهم كرد... ما شدیداً نگران بودیم"
وی میافزاید:
- "در روزهای نخست تصور میكردم گروگانها بهزودی آزاد خواهند شد، اما پس از آنكه بازرگان، نخست وزیر دولت موقت در كوششهای اولیه خود برای آزادی گروگانها با شكست مواجه شد، نگرانیها افزایش یافت."
در بین حاكمان دولت آمریكا نیز در مورد راه برخورد با ایران اختلافاتی پیش آمده بود. گروهی به نمایندگی سایروس ونس وزیر خارجه، راههای دیپلماتیك و گفتگو و در نهایت تحریمهای اقتصادی و پروازی را پیشنهاد میكردند و گروهی دیگر به رهبری زیبیگینو برژینسكی مشاور امنیت ملی، دخالت نظامی را برای حل مساله گروگانگیری لازم میدانستند. این اختلاف تا به آنجا پیش رفت كه سایروس ونس پس از حمله نظامی آمریكا در صحرای طبس كه منجر به شكست آمریكا شد، استعفا كرد.
[↑] دیدگاهها
با توجه به این که این رویداد از اهمیت ویژهای در تاریخ معاصر ایران برخوردار است و دیدگاههای متفاوتی در مورد آن وجود دارد، آشنایی با نظریات افراد مختلف از جریانات مختلف سیاسی آن روز ایران برای شناخت واقعیات این رویداد اهمیت بسیار دارد. از این رو در اینجا، نظریات دوازده نفر از افراد انتخاب شده به نمایندگی در مجلس اول شورای اسلامی آمده که در روزنامه اطلاعات مورخه یکشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۵۹ شماره ۱۶۱۱۰ منتشر شده است:
- احمدصدر حاح سید جوادی: در مورد گروگانها باید دولت آمریکا یهخواست مردم توجه کند و باید خواست مردم برآورده شود و تا خواست مردم برآورده نشود قضیه گروگانها حل نخواهد شد. خواست مردم هم باید کلاسه و درجهبندی شود که اولین خواست مردم استرداد شاه است.
شیخ صادق خلخالی: این مسئله در مجلس شورای اسلامی حل خواهد شد و یک امر سادهای نیست که مجلس بهسادگی از کنار آن بگذرد آنهایی که تقصیرات جزیی دارند شاید مورد عفو امام قرار گیرند، لیکن بقیه گروگانها احتمالاً محاکمه خواهند شد.
محمدجواد باهنر: با توجه به اینکه سه یا چهار روز اخیر را در تهران نبودهام ترجیح میدهم نظر قطعی و صریحی اعلام نکنم. چرا که در جریان دقیق تحولات اخیر مربوط به مسئله گروگانها و امپریالیزم آمریکا قرار بگیرم بههر حال قرار است ظرف دو سه روز آینده ترتیب یک جلسه مصاحبه مطبوعاتی و شاید رادیو تلویزیونی را بدهیم و در این مورد، بهصورت گسترده و مفصل بحث کنیم.
حسن آیت: در مورد گروگانها همانطور که امام فرمودهاند این مجلس است که باید تصمیم بگیرد و تصمیم مجلس نیز بستگی کامل به اعمال گذشته و حال امپریالیسم آمریکا دارد اگر آمریکا شاه و اموالش را به ایران تحویل دهد و دست از توطئههایش که هم اکنون نیز ادامه دارد بردارد مسئله گروگانها حل خواهد شد. در غیر این صورت باید جاسوسها محاکمه و مجازات شوند.
مهدی بازرگان: این مسائل، چون در شورای انقلاب نیز مطرح میشود، و شورای انقلاب نیز سخنگو دارد و بنده هم بهطور کلی تصمیم بر همان بوده که مصاحبهای نکنم، نظری ندارم. هر وقت به مجلس رفتیم حرفهایمان را میزنیم.
علیاکبر هاشمی رفسنجانی: در مورد گروگانها من حالا نمیتوانم اظهار نظری بکنم که در مجلس چه تصمیمی خواهیم گرفت. من اصولاً معتقد هستم که آمریکا دارد بیجهت لجاجت میکند و شاه را پس نمیدهد. آمریکا باید این واقعیت را بپذیرد که شاه مجرم بزرگ است و خود آمریکا هم شریک جرم است و باید این مجرم را تحویل دهد تا این مسئله حل شود، بههر حال باید ببینیم شرایط آن روز چه خواهد بود.
محمدمهدی جعفری: گروگانها بهعنوان یک وسیله سیاسی در اختیار ملت است. نقش عمل حقانیت موضوع ضد امپریالیستی ملت ایران و انقلاب اسلامی ایران و ماهیت ضد مردمی و امپریالیستی آمریکا را به جهانیان ثابت میکند. ملت ایران بر سر گروگانها بههیچ سازش و معاملهای حاضر نیست و در برابر آمریکا دو راه بیشتر وجود ندارد: بازگرداندن شاه مخلوع و ثروت ملت ایران که بهوسیله او و خانوادهاش بهغارت رفته و در بانکهای آمریکا سپرده شده است و یا محاکمه گروگانها بهعنوان جاسوسانی که جرم جاسوسی آنان مسلم شده است. در مورد شق اول لازم به توضیح است که ملت ایران میان واشنگتن، قاهره و تل آویو و فرقی قائل نیست و همه آنچه را در اختیار آمریکا میداند و معتقد است که اگر آمریکا بخواهد میتواند شاه را تحویل دهد.
رضا اصفهانی: گروگانها بههر حال باید محاکه شوند و این محاکمه باید در دادگاه واقعاً مردمی انجام شود و اگر واقعاً در محکمه رای ملت ملت گروگانها مجرم شناخته شدند، باید مجازات شوند و اگر مجرم نبودن، آزاد شوند. بهنظر من، محاکمه قطعی بهنظر میرسد، حتی اگر شاه را آمریکا تحویل دهد باید ملت تصمیم بگیرد و اگر خواست، تخفیفی قائل شود گروگانها را آزاد کند. والا، کسانی که در داخل مملکت ما بهطور مستقیم یا غیر مستقیم به کار جاسوسی مشغول بودند، مرتکب گناه بزرگی شدند که باید در دادگاه ملت محاکمه شوند.
ابوالفضل قاسمی: عمل انقلابی با یک اقدام چریکی بینتیجه فرق زیادی دارد. من نمیدانم منظور از گروگانگیری چه بوده است. اگر قصد ما از این کار، قطع ریشههای نفود امپریالیسم آمریکا از ایران بوده، دولت انقلابی ما میتوانست این کار را به آسانی و بهخوبی و با نتیجهگیریهای بیشتر انجام دهد.
دکتر مصدق وقتی به جنگ انگلیس رفت، بیآنکه مستمسکی بهدست مخالفان بدهد، با استفاده از حق قانونی ایران، در سفارت یعنی لانه جاسوسی انگلیسها را بست. کار مصدق، چنان ارزنده و پر نتیجه بود که هیچ گس جرات نکرده به آن ایراد بگیرد. الان مسئله گروگانگیری و تصرف سفارت آمریکا بیآنکه قطع رابطه سیاسی شده باشد، سودی برای ما ندارد، جز این که ما را ملتی ناقض حقوق و قوانین جهانی و بیاعتنا به سازمانهای بینالمللی با همه نقائصی که دارند، معرفی کنند.
سید علی خامنه ای: در مقابل مسئله گروگانها تصمیم یکپارچه، مردم که بهوسیله مجلس شورای اسلامی گرفته میشود، اعلام خواهد شد. مسئله گروگانها و این تصمیمی که از طرف مردم، بهوسیله نمایندگان مردم گرفته شود، سرنوشتساز است. در این مسئله هیچ عامل دیگری نمیتواند سرنوشتساز باشد، لذا امام بارها این را تکرار کردهاند که سرنوشت گروگانها، بهدست مردم و مجلس مبعوث مردم است، تصمیم ملت در مورد گروگانها آشکار نیست.
آن روزی که مجلس شورای اسلامی تشکیل شود، آن وقت مبعوثان ملت و آن کسانی که نشاندهنده و منعکسکننده رای ملت و نظر واقعی مردم هستند آنها بایستی بنشینند و تصمیم بگیرند، با گروگانها چگونه باید عمل شود.
غنی بلوریان: در مورد گروگانها ما نظر مردم را تامین خواهیم کرد و این مسئله را در مجلس مطرح و بررسی خواهیم کرد و این مجلس است که در این زمینه تصمیم باید بگیرد.
علی اکبر معین فر: صرفنظر از این که اساساً گروگانگیری عملی صحیح است یا خیر باید توجه داشت که این عمل واکنش طبیعی عدهای از جوانان پرشور این مملکت بوده است که در برابر سالهای تجاوز و مداخله امپریالیزم آمریکا در ایران انجام شده است.
حتی شخص کارتر هم در پیام خود به امام اشاره به این عکسالعمل میکند و اظهار داشته که چنین واکنشی را درک کرده که طبیعی است تجاوزی که نه تنها در تمام مدت سلطنت محمد رضای مخلوع انجام میشد بلکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران هم باز امپریالیزم ادامه اینگونه مداخلات را در سر میپرورانید و از توطئهچینی غافل نبود تا آنجا که کثیفترین فرد را با تمام جنایاتی که انجام داده بود به کشور خود پناه داد.
بنابر این هیچ کس نمیتواند در طبیعی بودن عمل که انجام شده تردید کند ولی بحث در این است که آیا این جریان میتواند تا ابد ادامه یابد؟ راه حلی که امام امت ارائه دادند و موضوع را در اختیار نمایندگان مردم قرار دادند که با توجه به امتیازاتی که از امپریالیزم غارتگر آمریکا خواهند گرفت سرنوشت گروگانها را تعیین کنند این مشکل را حل میکند.
البته تا تشکیل مجلس و رسمیت یافتن آن مدتی طول میکشد و تا آن موقع روش آینده آمریکا بهتر روشن خواهد شد که آیا این همان آمریکایی است که با زور و تهدید و ارعاب میخواهد با ما طرف شود و یا سرش به سنگ خورده و درسی را که باید بیاموزد آموخته است.
اگر همینطور که الان گاهی با ارعاب و تهدید و زمانی ملتمسانه با موضوع برخورد میکند یعنی در حقیقت میخواهد سیاست سالوسی و ارعاب را باز هم ادامه دهند راهی باقی نمیگذارد و با این ترتیب معلوم است که مایل است این مهمانانی باز هم ادامه یابد ولی چنانچه برای پذیرفتن خواستهای ملت ایران آمادگی دارد طریق دیگری است که مجلس تکلیف را روسن خواهد ساخت ما ملت غارت شدهای هستیم که سالها هستیمان را چپاول کردهاند. وضع ما مشابه کشوری است که جنگی به آن تحمیل و در پایان جنگ مغلوب شده است. اینک که دشمن مغلوب شده است آیا نباید غرامت ایام جنگ را بپردازد؟
این سوالی است که مجلس باید به آن پاسخ دهد بنابر این باید منتظر بود تا مجلس ایران تشکیل شود و تکلیف نهایی گروگانها را مشخص سازد ولی در شرایط حاضر باید هم اطمینان حاصل کرد و هم اطمینان داد که با گروگانها معامله انسانی انجام میشود و تحت مراقبت کامل بهداشتی هستند و از این بابت هیچگونه عملی که موجب شکنجه روحی و با ناراحتی آنان شود انجام نمیگیرد.
همچنین باید ترتیبی داده شود که معلوم باشد اختیار کامل گروگانها در دست مرجع تصمیمگیری که در آتیه نزدیک، مجلس خواهد بود میباشد و هرچه مجلس تصمیم بگیرد بیچون و چرا اجرا خواهد شد[*].
پس از گذشت سی سال، بر خلاف دیدگاههای شتابزده نمایندگان مجلس ایران در آن زمان، ابوالحسن بنیصدر، رئیس جمهور پیشین ایران، مسئله گروگانگیری را اقدام اشتباه و زیانبار میخواند:
- "ظرح گروگانگیری در آمریکا، توسط هنری کسینجر و اشرف پهلوی ریخته شد و در ایران اجرا شد. اما از لحطهی که آقای خمینی گفت که "این انقلاب دوم است"، نفسها در سینهها حبس شد و دیگر هیچ کس جرأت نداشت که بپرسد که این طرح از کجا آمد. چه کسی خود را جانشین این ملت کرد و تصمیمی گرفت که مستقیم مربوط میشود به این ملت که با آمریکا چگونه رفتار بکنند. یک عدهای تحت سرپرستی موسوی خوئینیها جانشین این ملت شدند و گروگانگیری راه انداختند با پیامدهای سخت زیانبار. اول پیامد مهم و اساسیاش این است که بهجای ملت یک گروه تصمیم گرفتند و روشن هم شد که این ولایت فقیه یک چیزی دروغیست؛ برای این که آقای خمینی که صاحب ولایت فقیه تشریف داشت، حالت فعل به ظاهر دانشجویان پیرو خط امام شد... پیامدهای دیگر آن عبارت بودند از: محاصره اقتصادی ایران و توقیف سرمایههای ایران، جنگ تحمیلی که هشت سال طول کشید، کودتای خرداد شصت و استقرار استبداد تبهکار و جنایت و فساد و خیانت پیشهی که مدت سی سال بر این کشور حاکم است."[*]
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[٣]
[۴]
[۵]
[٦]
[٧]
[٨]
[۹]
[۱٠]
[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]
[٢۱]
[٢٢]
[٢٣]
[٢۴]
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]
[٣٠]
[٣۱]
[٣٢]
[٣٣]
[٣۴]
[٣۵]
[٣٦]
[٣٧]
[٣٨]
[٣۹]
[۴٠]
[۴۱]
[۴٢]
[۴٣]
[۴۴]
[۴۵]
[۴٦]
[۴٧]
[۴٨]
[۴۹]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط … برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]-
[۲]-
[۳]-
[۴]-
[۵]-
[۶]-
[٧]-
[۸]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱۲]-
[۱۳]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-
[۳٠]-
[۳۱]-
[۳۲]-
[۳۳]-
[۳۴]-
[۳۵]-
[۳۶]-
[۳٧]-
[۳۸]-
[۳۹]-
[۴٠]-
[۴۱]-
[۴۲]-
[۴۳]-
[۴۴]-
[۴۵]-
[۴۶]-
[۴٧]-
[۴۸]-
[۴۹]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□
□
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]