- صنعت پوشاک در افغانستان باستان
- پوشاک سنتی
- پوشاک مدرن
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
[فرهنگ افغانستان]
پوشاک مردان و زنان افغانستان شامل تنپوش، سرپوش و پایافزار است. ساخت و کاربرد هر یک از این اجزا، بسته به فصل، نوع کار و معیشت و مراسم و جشنها با یکدیگر تفاوت دارد. هرچند پوشاک نواحی مختلف افغانستان مانند پایتخت، شمال، جنوب، شرق، و غرب متفاوت است، اما از نظر پوشش کامل بدن، همه با هم یکسان هستند. پیش از ورود پارچه، کفش و سایر محصولات خارجی به افغانستان، بیشتر پارچهها و نیز پایافزار مورد نیاز توسط بافندگان، دوزندگان و کفاشان محلی بافته و ساخته میشد.
[↑] صنعت پوشاک در افغانستان باستان
پوشاک در فرهنگ مردم افغانستان، تاریخ بس کهن دارد. آثار بهجا مانده از عهد باستان که در نقاط مختلف افغانستان بهدست آمده است، انواع مختلف سرپوشها، تنپوشها و پایافزارها را نشان میدهد. این آثار باستانی، پیشینهی صنعت پوشاک در افغانستان را مربوط به هزارههای تاریک (پیش از تاریخ) مینمایاند.
زرتشت که در حدود بیش از هزار سال (و به روایاتی بیش از هزاران سال) پیش از میلاد مسیح، آیین خود را در شمال افغانستان امروزی پایهگذاری کرد، در کتاب یسنا بر عفت سرشتین در کنار پوشش ظاهری پافشاری کرده است.[آموزشهای زرتشت پیامبر ایران؛ رستم شهرزادی، آموزش گاتها، انجمن زرتشتیان، آبان ۶۷.]
بر پایهٔ آنچه موبد "رستم شهرزادی" گفته است، پوشش زن باید به گونهای باشد که حتا یک تار موی او نیز آشکار نگردد. در خرده اوستا، چنین آمدهاست: "همگان نامی ز تو بر گوییم و همگان سر خود را میپوشیم و آن گاه به درگاه دادار اهورمزدا نماز میکنیم".[خرده اوستا، فصل آفرینگان دهمان.]
افزون بر این، در حجاریهای پلکان روبهمشرق کاخ آپادانای تخت جمشید، نمایی از هیاتهای اقوام تاریخی افغانستان مانند: باختریها، گندهاریها، آراخوزیها و هرویها به مشاهده میرسد که با توجه به آن، به نحوهی پوشاک این اقوام نیز میتوان پی برد.
کاخ آپادانا از قدیمیترین کاخهای تخت جمشید است، که به فرمان داریوش بزرگ، در حدود سالهای ۵۱۵ تا ۵۲۱ قبل از میلاد، بر روی آثار و بقایای عیلامی در شوش بنا شده است. این کاخ که در حفاریهای بین سالهای ۱۳۱۱ تا ۱۳۱۴ از زیر خاک بیرون آورده شد، برای برگزاری جشنهای نوروزی و پذیرش نمایندگان کشورهای وابسته بهحضور پادشاه استفاده میشده است.
در پیکرهی بالا، لباس شاهزاده خانم باختری از پارچه پشمی بهنظر میرسد. این لباس، در جنوب ایران و بینالنهرین بهعنوان "کاوناکِس" (kaunakes) (پارچه بافتهشده پشمی با حلقهبافی جایگزین پوست گوسفند) شناخته میشد که معمولا از لباس خدایان و شاهزاده خانمها در تمدن باستانی سومر و ایلام سرچشمه گرفته بود.
پیکرهی "شاهدخت باختری" که مربوط به هزارهٔ دوم پیش از میلاد است، از مجموعهٔ باستانشناسیِ بلخ-مرو (BMAC) یا "تمدن آمودریا"، از سرزمین باستانی باختر در شمال افغانستان بهدست آمده است و اکنون در موزیم لوور در پاریس نگهدای میشود.
[↑] پوشاک سنتی (لباس افغانی)
آمیزهی از قومها و قبیلههای گوناگون که در جغرافیای طبیعی متنوع افغانستان - عمدتاً در شهرهای کوچک، روستاها و خیمههای عشایری - زندگی میکنند[*]، هریک از آنها دارای پوشاک سنتی خاص خود هستند. این تنوع پوشاک، در واقع بازتابدهندۀ هویت فردی و اجتماعی و فرهنگی مردم افغانستان است. لویی دوپری در این باره مینویسد:
- "پوشاک سنتی افغانستان بازتابدهندهٔ تغییرات جغرافیایی و مسکونی و همچنین بیانکنندهٔ هویت فردی و گروهی، اجتماعی و اقتصادی، مراحل چرخهٔ زندگی، و تغییر روندهای اجتماعی و سیاسی است، که در نهایت به خلق سبکهای جدید، و تبادل انواع پوشاک منجر میشود."[لویی دوپری، افغانستان، ص ۴۷-۲۳۸]
پوشاک سنتی مردم افغانستان، علیرغم تنوع آن، بهطور کلی ، شامل سرپوشها، تنپوشها و پاپوشها است.
[↑] سرپوشها
یکی از شاخصترین پوشاک افغانها سرپوشهاست که قدمت دیرینه دارد و انواع مختلف آن بین زنان و مردان مورد استفاده قرار میگیرد.
- لنگی یا لنگوته: یکی از معروفترین سرپوش مردان در افغانستان نوعی "دستار" یا "لُنگی" (مانند عمامه عربی) است، که در بین فارسیزبانها "لنگوته" (واژهای هندی[لغتنامهٔ دهخدا، سرواژهٔ "لنگوته"]) یا "دستار" و در بین پشتوزبانها پتکی (paṭkay) یا پگری (pagṛi) یاد میشود، و طول آن بسته به نحوهٔ قدکردن (تاکردن) از ۳ تا ۶ متر میرسد. در مناطق قبایلی و روستایی، نوجوانان با پوشیدن لنگوته در واقع نشان میدهند که به سن بلوغ رسیدهاند. در زیر دستار نوعی کلاه با اشکال و طرحهای تزئینی متنوع پوشیده میشود[*].
کلاه قرهقولی: کلاه قرهقولی که از پوست گوسفند قرهقول ساخته میشود، در اوایل سدهٔ بیستم در بین قشر تحصیلکرده افغان بسیار مرسوم بود، اما بهتدریج از مُد افتاده است.[لویی دوپری، افغانستان، صص ۷۱ و ۱۶۲]
پَکول: مردم نورستان، نوعی کلاه پشمی با سرپوشی مسطح و لبههای خمیده میپوشند که به "پَکول" معروف است[*]. استفاده از این کلاه در دورۀ جهاد بین مجاهدین افغان مرسوم گشت و حتی به نماد جهاد مبدل شد.
گذشته از اینها، در بین مردم تاجیک و اُزبک، نوعی کلاه استوانهشکل و ابریشمدوزیشده مرسوم است. مردم هزاره نوعی کلاه عرقچین میپوشند که از پارچهٔ چیت یا نمد بافته میشود. کلاههای مردانهٔ دیگر نوعی کلاه پوستی (به ترکمنی: تیلپَک) است که از پوست گوسفند ساخته میشود و در بین مردم ترکمن مرسوم است. مردم قرقیز نوعی کلاه لحافدوزیشدهٔ گِرد از پوستین میسازند. در بین پشتونهای قندهار یک نوع کلاه یخکدوزیشدهٔ استوانهشکل مرسوم است؛ نوعی کلاه با رنگدانههای شیشهای براق نیز در قندهار بافته میشود. پشتونهای شرقی شینواری، نوعی کلاه مخروطی (به پشتو: دَروزَو خولَۍ) از کاه گندم میپوشند و همچنین در بین مردمان باشندهٔ کوههای بلند مناطق شمال شرقی، کلاههای نَمَدی گِرد مرسوم است. مردم بلوچ هم از قطعات شیشه در طرح کلاه استفاده میکنند[*].
[↑] تنپوشها
[↑] پاپوشها
[↑] پوشاک مدرن
[↑] پوشش زنان
[↑] پوشش مردان
[↑] پوشش کودکان
[۱]
[٢]
[٣]
[۴]
[۵]
[٦]
[٧]
[٨]
[۹]
[۱٠]
[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]
[٢۱]
[٢٢]
[٢٣]
[٢۴]
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]
[٣٠]
[٣۱]
[٣٢]
[٣٣]
[٣۴]
[٣۵]
[٣٦]
[٣٧]
[٣٨]
[٣۹]
[۴٠]
[۴۱]
[۴٢]
[۴٣]
[۴۴]
[۴۵]
[۴٦]
[۴٧]
[۴٨]
[۴۹]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی و آریانا باختریان برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]-
[۲]-
[۳]-
[۴]-
[۵]-
[۶]-
[٧]-
[۸]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱۲]-
[۱۳]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-
[۳٠]-
[۳۱]-
[۳۲]-
[۳۳]-
[۳۴]-
[۳۵]-
[۳۶]-
[۳٧]-
[۳۸]-
[۳۹]-
[۴٠]-
[۴۱]-
[۴۲]-
[۴۳]-
[۴۴]-
[۴۵]-
[۴۶]-
[۴٧]-
[۴۸]-
[۴۹]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□
□
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]