- مقدمه
- چگونه هویت ملی سید را شناخت؟
- پسوند هویتی سید
- اسناد و روایتهای متناقض
- اسناد و مدارك ایرانی
- اسناد و مدارك افغانی
- با اسناد متناقض چه باید كرد؟
- يادداشتها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
تذكر: یونسکو سال ٢٠٠٨ را سال تجلیل از مبارزات سید جمالالدین افغانی نام گذاری کرده است ودولت افغانستان نیز به کمک سازمان علمی، فرهنگی و آموزشی ملل متحد - یونسکو - از صد و پنجاهمین سال آغاز مبارزات سید جمالالدین، در یک سمینار دو روزه در شهر کابل شخصیت والای سید را ارج نهاده است.
در ایران نیز به زودی قرار است یك سمینار بینالمللی پیرامون تجلیل از شخصیت سید برگزار شود، قبل از برگزاری این سمینار فراخوانی را از سوی ستاد برگزاری این سمینار درایران منتشر گردید كه تلاش شده بود برای سید هویت ایرانی ببخشد. هم چنین دست اندر كاران این سمینار تلاش كردند تا از محققان افغانی نیز دراین سمینار دعوت نموده و مقالاتی را پیرامون موضوعات داده شده ارایه دهند، از جمله از این قلم نیز دعوت گردید تا برای این سمینار مقاله ای ارایه دهم و من با توجه به موضوعات داده شده و با توجه به تاكید این سمینار به ایرانی بودن سید جمالالدین افغانی، بر آن شدم شدم تا مقاله ام را پیرامون هویت ملی سید جمالالدین ارایه دهم. من درابتدا توسط دانشجویی كه از من برای مقاله دعوت شده بود، سئوال كردم آیا چنین موضوعی قابل قبول دراین سمینار است یانه؟ ایشان كه یكی از دانشجویان افغانی بود رفت با مسئول این سمینار صحبت كرد و از من خواست تا چكیده مقالهام را در این موضع ارایه دهم، من چكیده مقاله را تهیه كرده، برای سمینار ارسال كردم، وقتی این چكیده مورد بررسی دوستان ایرانی قرار گرفت، موضوع مقاله من به مذاق آنان خوش نیامد و رد گردید.
اكنون برای گرامی داشت از ۱۵٠ همین سالروز سید جمالالدین افغانی كه به افتخار او از سوی یونسكو سال ٢٠٠٨ به نام او نام گذاری شده است. این چكیده مقاله رد شده از سوی ایرانیان را پیرامون هویت ملی سید تقدیم میكنم.
[↑] مقدمه
سیدجمالالدین حسینی مصلح و بیدارگر جامعه شرقی، شخصیتی است كه افكار و اندیشههای او در محدوده جغرافیایی یك كشور نمیگنجد و محدود كردن افكار و اندیشههای اصلاح گرانه او در گستره یك كشور، جفای بزرگ و نابخشودنی به خود سید است. قطعا سید هیچگاه اندیشه و احساساتش را دریك كشور و قوم خاصی محدود نكرد، رنج و احساس او كلیتی بهنام گسترهی جغرافیایی اسلام و مسلمانان بود، برای او ترك، فارس، عرب، هزاره پشتون هرگز مطرح نبود و ایرانی، افغانی، هندی، مصری و عراقی نمیتوانست بیانگر هویت واقعی جغرافیای جهان اسلام باشد.
در تاریخ بزرگمردانی یافت میشود كه افكار و اندیشههایش متعلق به جامعه بشری است، اما خود در محدوده جغرافیایی خاصی بهسر برده و با هویت مكانی، زبانی و فرهنگی مادری خود زندگی كرده است، اما سید جمالالدین حسینی زنجیرههای چنین هویتی را نیز شكسته است و جسمش و هویت اندیشههایش نیز متعلق به همه مسلمانان است. او هرگز راضی نیست كه فقط افغانی یا ایرانی اش خوانند، او هویت خود را ترك، ایرانی، افغانی؛ هندی و عرب میداند و هویت خود را در كلیتی تعریف میكند كه تمام چنین هویتهایی را شامل باشد.
[↑] چگونه هویت ملی سید را شناخت؟
از آنجایی خداوند انسانها را حریص و خود خواه آفریده و به دنبال هویتهای قومی، زبانی و نژادی خویشاند، انسانهای بزرگ را نیز پس از مرگ شان، در قالب چنین هویتهایی زندانی میكنند، نه تنها سید جمالالدین حسینی در مناقشه هویت ملی گرفتار آمده بلكه دهها فرهیختگانی در تاریخ یافت میشود كه برای تثبیت هویت ملیشان میان كشورها و دولتها نزاع است.
براین اساس اگر بخواهیم هویت ملی سید جمالالدین حسینی را بشناسم در اندیشهها و افكار او نمیتوان جستجوكرد، بلكه خارج از این دایره در لابلای آثار، گفتار و نشانههای خانوداگی او پژوهش نمود، زیرا هیچ انسانی نیست كه در سرزمین خاصی به دنیا نیامده باشد و متعلق به قوم و ملیت خاصی نباشد و همین ویژگیها است كه برخلاف اندیشههای انسانهای بزرگ هویت ملی و قومی او را شكل داده است.
[↑] پسوند هویتی سید
سید در تمامی آثار و نوشتههایش خود را سید جمالالدین افغانی معرفی كرده است. افغانی بودن پسوند هویت فردی اوست كه نمیتوانست از چنین هویتی فرار نماید و چون اندیشهها و احساساتش آن را جهانی و عمومی نماید، اما این كه چرا این هویت در برخی از كشورها و بویژه در ایران نتوانسته معرف هویت ملی او باشد، به دلیل منازعه برسر میراث فرهنگی و سرمایههای علمی است كه میان افغانستان و ایران وجود دارد، چرا كه هردو سرزمین از یك میراث مشترك فرهنگی و علمی در گذشته برخوردار بودهاند و از حدود ٣٠٠ سال پیش تجزیه و جدایی میان آنان آغازشده است.
[↑] اسناد و روایتهای متناقض
در این نوشته نمیخواهم بیوگرافی كامل سید را بیان كنم، آنچه در این نوشته اهمیت دارد روایتها و اسنادی است كه از سوی محققان ایرانی و افغانی در باره هویت ملی سید جمالالدین حسینی ارایه گردیده است، روایتها، اسناد و تحقیقاتی كه ضد همند و هریك آن دیگری را نفی میكند و تصویر متناقض از هویت ملی سید ارایه میدهد، برخلاف دیگر شخصیتهای بزرگ كه هویت مذهبی آنان در سایه افكار و باورهای شان روشن است، هویت مذهبی سید نیز براساس این روایات و اسناد متناقض است.
زیرا از نظر محققان ایرانی سید جمالالدین در اسدآباد همدان به دنیا آمده و درد ایام جوانی زندگی طلبگی آغاز كرده و در نجف درس خوانده و شاگردی شیخ انصاری را نموده و بهدستور شیخ انصاری برای ارشاد و بیداری مسلمانان به هند سفركرده و گذری هم به افغانستان داشته است و در مصر و دیگر بلاد اسلامی از اتحاد و یك پارچگی مسلمانان دم زده و از آنجا كه هویت ایرانی در راستای اهدافش خلل وارد میكرده خود را افغانی معرفی كرده است.
محققان افغانی او را متولد اسدآباد، یا اسعدآباد كنر میداند كه در كابل تحصیل كرده و از آنجا برای ادامه تحصیل به هند رفته است شیخ محمد عبده شاگرد او شرحی از زندگی او ارایه داده و تایید كرده كه سیدجمال در هیجدهسالگی برای تحصیل به هند رفته است.
روشن است كه این دو روایت از زندگی و مذهب سید با هم نمیخواند و برای روشن شدن چنین پارادوكسی باید اسناد و روایاتی كه از هردو طرف ارایه گردیده به نقد و بررسی گرفت.
[↑] اسناد و مدارك ایرانی
در اسناد و مداركی كه برای ایرانی بودن سید جمالالدین ارایه گردیده است، مهمترین سند در این زمینه، نوشته میرزا لطفالله خان در كتاب "شرح حال و آثار سیدجمالالدین اسدآبادی" است، او خود را همشیرهزاده سید جمالالدین معرفی كرده و اسناد و مداركی را ارایه داه است كه سید جمالالدین از اسدآباد همدان است، میرزا لطفالله، عكسهای یادگاری سید را كه با ایرانیان گرفته است و نیز وجود نامههایی را كه سید برای برخی از ایرانیان فرستاده و متن این نامهها نزد برخی از شخصیتهای ایرانی موجود است و نیز الواح قبوری از سلسله سادات همدان كه منتسب به اجداد و خانواده سید در همدان است، همه اینها دلیل بر ایرانی بودن سید جمالالدین میداند. دومین سند معتبری كه بر ایرانی بودن سید ارایه گردیده است گذرنامهای ایرانی وی است كه در زمان ناصرالدین شاه قاجار صادر شده است، غیر از این دو منبع هر تحقیقی دیگری كه در ارتباط با هویت ملی سید صورت گرفته برگرفته شده و استناد شده بههمین دو مدرك میباشد.
[↑] اسناد و مدارك افغانی
اما محققان افغانی دلایلی را كه برای اثبات افغانی بودن سید جمالالدین ارایه دادهاند، ادعای خود سید جمالالدین برافغانی بودنش است، او در نوشتهها و آثارش خود را افغانی معرفی كرده در عروةالوثقی خود نوشته است: الافغان و هی اول ارض مس جسمی ترابها. و نیز سید غلامحسین موسوی از قول او در كتابش نقل كرده است: انی اخطرت لترك بلادی الافغان مضطربة بها الاهواء و الاغراض.
غیر از ایران در دیگر كشورهای جهان بویژه در تركیه، كشورهای عربی و شبه قاره هند او را بهعنوان افغانی میشناسند. مدرسی چهاردهی، ابراهیم صفایی، شیخ عباس قمی، سیدمحمد علی آستانه و دیگر ایرانیان، نیز او را فرزند سید صفدر حسینی، از خانوادههای بزرگ افغانستان دانستهاند.
شیخ محمد عبده شاگرد و همكار سید، در زندگی نامه سید نوشته است كه سید جمالالدین در قریه "اسعدآباد" از قرای كنر در سال ۱٢۵۴ هجری قدم بهدنیا نهاد.
ادیب اسحق شاگرد سید، سید محمدرشید رضا صاحب تفسیرالمنار، محمدپاشا مخزومی دوست و پیرو سید، عبدالقادر مغربی، جرجی زیدان نویسنده مصری، محمدفرید وجدی در دایرهالمعارف، علامه حیدر بامات در كتاب "مجالی الاسلام" سید حسین شیرازی، احمد امین مصری، عبدالرحمن رافعی در كتاب عصر اسماعیل، دكتر عثمان امین، سید جمالالدین افغانی را از اسعدآباد كنر دانستهاند.
همچنین ابراهیم مصطفی الوكیلی در كتاب مفاخر الاجیال مینویسد: سیدجمالالدین در قریه اسعدآباد یكی از قریههای كنر بهسال ۱٢۵۴ متولد گردید. در كتاب مقام جمالالدین افغانی، تدوین سید مبارزالدین رفعت، چاپ دكن هند، هجده مقاله از اقبال، ابوالكلام آزاد، ضیاءالدین برنی، سلیم كاهندری وغیره چاپ شده كه مسقط الراس سید را افغانستان تایید كردهاند. و نیز استوارد لوتروب امریكایی با ذكر دلایل، سید را از اسعدآباد كنر و ملیت او را افغان ثابت كرده است.
در كنار این گواهیها ادبیاتی كه سید در نوشتههای فارسی یا دریاش بهكار برده نشان میدهد او افغانی است. او تاریخ "تتمه البیان فی التاریخ الافغان" را نوشت كه بیان وابستگی و شناخت او از افغانستان است. و نیز در لابلای نامههایی كه سید برای ایرانیان نوشته برخی از واژهها و اصطلاحات ناب افغانی بهكار برده شده است كه در ایران نه در گذشته و حال رواج دارد كه تفصیل آن دراین چكیده نمیگنجد.
[↑] با اسناد متناقض چه باید كرد؟
باهمه این دلایل سئوالی كه باقی میماند این است كه وجود تناقض میان دو استناد متقابل را چه باید كرد؟ آیا استنادات یك طرف كاملا دروغ است و فقط از یك طرف راست است؟ اگر این گونه است اسناد كدام طرف راست است و از كدام طرف دروغ؟ آیا اسناد و مدارك هردو طرف قابل جمع نیز هست؟
عبدالحی حبیبی مورخ مشهور افغانی، کتابی دارد بهنام «نسب و زادگاه سید جمالالدین الافغانی» که تقریبا ٣٣ سال قبل در کابل به چاپ رسیده است و او با تحقیقاتی كه انجام داده است تلاش كرده میان دو اسناد هویتی سید جمالالدین كه از طرف ایرانیان و افغانها ارایه گردیده جمع كند و به نظر میرسد كه اثر وی بهترین تحقیق دراین زمینه باشد، او در تحقیقاتش به این نتیجه رسیده است كه جد و پدر سید جمال از قبل با سادات مقیم همدان رابطه داشته است. حبیبی در اثرش از رقابتهای فیودالی میان سید صفدر، پدر سید جمالالدین وبنی اعمامش پسران سید نظیف حرف زده و میگوید که پسران سید نظیف برآنان غالب آمده و سید صفدر از بطن وادی کنر و «پشد» به روستاهای کنار آخرین جنوب وادی کنر سفلی، جایی که شیر گر (یعنی اسدآباد) نام دارد، پس نشسته بود... و در آنجا قلعه یی به نام خود « صفدری » بنا نهاد که تا کنون هم شیر گر و صفدری به فاصله ۵٠ کیلومتر از جلال آباد به همین نامها کاین اند و همین قریه در شیر گر، مولد سید جمالالدین در سال ۱٢۵۴ ق (۱٨٣٨ م) بود. سید علی پدر سید صفدر به سبب اقامت در همدان به همدانی شهرت داشت ودر «دونهی پشد» کنر مدفون است که بهنام زیارت شاه همدان مشهور است. سید محمود پاچا از بنی اعمام سید صفدر که داماد وزیر اکبر خان بود، حکمران مطلق کنر شد. سید صفدر رقیب او با فرزند و دودمانش در حدود سال ۱٨۴۴ به کابل آورده شد که سید جمال عمری بیش از ٦ و ٧ سالگی نداشت. سید صفدر برای نجات از دسایس درباری به نیت حج با اولاد و آل خود از راه قندهار و هرات به زیارت امام هشتم و مشهد شتافت و از آنجا در اسدآباد همدان با خانوادۀ قاضی میر شرفالدین حسینی خویشی و سکونت و قرابت کرد، زیرا پدرش سید علی با همدانیان سابقه آشنایی داشت. آنچه لوح مرقد مسیحالله برادر سید متوفای ۱٢۹٦ ق و طیبه بیگم، مریم و دیگر اقارب نامادری سید در اسدآباد همدان مانده، از اعقاب همین خواهران و برادر او میباشند که ما نظایر چنین هجرتها و وصلتهای خانوادگی صدها خاندان افغانی و ایرانی را در طول تاریخ نشان داده میتوانیم.
حبیبی همچنین مینویسد: سید علی جد سید جمالالدین در راه زیارت حرمین، راهش به همدان افتاده و مدتی در آنجا بوده و با خانواده سادات اسدآباد همدانی آشنایی (و شاید وصلتی) هم داشته است
سید علی وقتی که به کنر عودت میکند، به همدانی و شاه همدان مشهور میشود. استاد حبیبی در باره «شیر گر» میگوید شیر گر به سه حصه: شیر گر، شیر گر عبدالجلال و شیر گر گلمحمد تقسیم شده است که حالا مربوط ولسوالی (شهرستان) کامه است، شیر گر (اسدآباد) مولد سید جمالالدین، در آن وقت جزو کنر شمرده میشد.
استاد حبیبی میگوید: شیر گر، زادگاه سید جمالالدین است، ولی سید چون به شاگردان عربی و ترکی و یا غربیان یا ایرانیان میگفت که مولد من اسدآباد کنر افغانستان است، مرادش همین شیر گر است که دری زبانان این جای را اسدآباد گفتهاند و اکنون فقط نام پشتوی آن باقی مانده است. زیرا در تمام این نواحی کنر و کامه، مردم به زبان پشتو تکلم مینمایند و اسدآباد فقط ترجمه شیر گر پشتو است.
همچنین حبیبی مینویسد، محقق نامدار معاصر ایران علامه محمد قزوینی نیز گوید که این ادعاها فرضیات فیالواقع باور نکردنی است که یکی از اهالی اسد آباد که خود را خواهرزادۀ او معرفی کرده و چند سال قبل رسالهیی در این خصوص منتشر ساخته است و اعضأ خانواده او را به عقیده خود که هنوز در اسدآباد هستند، یکایک بر شمرده است.
[↑] نتیجه
به هر حال از میان همه این نظرات و استنادها بهترین تحقیق را به نظر این قلم استاد حبیبی انجام داده و تنها راهی است كه میتواند هردو اسناد متقابل را با هم جمع كند و با توجه با روابط و مسافرتهایی كه از دیر باز میان ایران و افغانستان در جریان بوده، این امكان وجود دارد. بخصوص رشد و توسعه فرهنگی، علمی، اقتصادی ایران و عقبماندن افغانستان سبب شده بود كه خانوادههای زیادی به ایران بیایند و با ایرانیان وصلت گزینند و در این سرزمین مسكن گزیینند و به مرور زمان تغییرات مذهبی نیز در این نوع مهاجرتها رخ داده است. بنابراین سید جمالالدین هویت افغانی داشته و در افغانستان بهدنیا آمده اما با سادات همدان پیوند و قرابت خویشی دارد.[۱]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- محمداسحاق فیاض، هویت ملی سید جمالالدین افغانی، سایت فردا (کلوپ قلم افغانها)
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
[برگشت به بالا]