فهرست مندرجات
- …
- …
- …
- ...
- ...
- ...
- ...
- ...
- ...
- ...
- ...
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
<...> <...>
سيد جمالالدين افغان (زادۀ ١٢۵۴ ه.ق - درگذشتۀ ۱۳۱۴ ه.ق)، که از او با نامهای سيد جمالالدین الافغانی و سید جمالالدین بن صفدر الحسینی نيز نام برده میشود، بنيانگزار پاناسلاميسم و مبلغ اندیشه اتحاد جهان اسلام بود و همچنان از اولین نظریهپردازان بنیادگرایی اسلامی محسوب میشود.[۱]
[↑] زندگینامه
علامه سيد جمالالدين افغانی فرزند سيد صفدر، در ماه شعبان سال ١٢٥٤ هجری قمری/سال ١٨٣٩ ميلادی، در سعدآباد که مرکز ولايت کنړ است، در يک خانواده ديندار به دنيا آمد.[*] محمدامین خوگیانی، مدیر و صاحب امتیاز جریدۀ ملی انیس، در کتاب خود زیر عنوان "حیات سید جمالالدین افغان" که در سال ۱۳۱۸ خورشیدی در مطبعۀ کابل به نشر رسیده است، مینویسد:
- "سید جمالالدین افغان فرزند عالی گهر سید صفدر است که نسب سامی او به سیدعلی ترمذی (پیر بابا بصری) میرسد. مولد مطهرش اسعدآباد کنر از بلاد افغانستان است و خاندان نجیب او از زمان خانوادۀ بابر در آن ولا اقامت اختیار نموده خانیشان بهدست امیر دوست محمد خان به انتها رسید، خودش را با پدر بزرگوارش به کابل خواست. این گفتار را تاریخ افغانستان، جمله، جمله تصدیق مینماید."[خوگیانی، محمدامین، حیات سید جمالالدین افغان، حصۀ اول، صص ۳-۴]
اما، بنابر ادعای ايرانيان، سید جمالالدین اسدآبادی (متولد ۱۲۱۷ خورشیدی معادل ۱۲۵۴ قمری یا ۱۸۳۸ میلادی در اسدآباد، همدان ایران تا ۱۸۹۷ میلادی) که از او با نامهای جمالالدین الافغانی و سید محمد بن صفدر الحسین نام برده میشود. اندیشمند سیاسی و مبلغ اندیشه اتحاد اسلام بود. وی همچنین از اولین نظریه پردازان بنیادگرایی اسلامی محسوب میشود.[*]
اخيراً مصاحبه سيد جمالالدين افغان با مدير نشريه "له کورسپاندانس پاريزيين" (la correspondance parisienne)که در شماره ۳٨ آن نشريه به تاريخ ٢۰ مه ۱٨٨۵ م. در پاريس به چاپ رسيده بود، توسط آقای ولیاحمد نوری ترجمه شده است. متن اين مصاحبه، هيچگونه جای ترديد در "افغان بودن" سيد باقی نمیگذارد. البته پيش از اين نيز اهل تحقيق به ادعاهای بیاساس ايرانیها فقط با پوزخند (لبخند معنیدار) پاسخ میدادند؛ زيرا اين نخستينباری نيست که ايرانیها با منسوب ساختن مشاهير کشورهای همجوار خود، میخواهند همه افتخارات تاريخی و فرهنگی آنها را مال ايران کنونی وانمود سازند!
به هرحال، آنچه در اين مصاحبه نظر خواننده را جلب میکند، اين است که اولاً مصاحبهگر در آغاز مصاحبه سيد را بطور صريح "افغان" مینامد و چنين مینويسد: "ديروز مسرت آن را داشتم که مدت سه ساعت با شيخ جمالالدين، يگانه افغان که اکنون در اروپا اقامت دارد، مصاحبه کنم". در بقيه متن مصاحبه نيز سيد، آشکارا خود را افغان میخواند و به نيکويی از افغانها ياد میکند.[*]
در مطبوعات افغانستان، شاید قدیمترین منبعی که از سید جمالالدین افغانی در آن یادآوری شده است، جریدهٔ سراجالاخبار به مدیریت شادروان محمود طرزی باشد. در سال ۱٩۱۶ میلادی در شمارهٔ سوم سال ششم آن جریده، مقالهای را که سلطانمحمدخان کابلی، راجع به سید جمالالدین افغانی از مجله "الهلال" به فارسی ترجمه نموده، به نشر رسیده است.[*]
محمود طرزی که در جوانی در شهر استانبول به خدمت سید جمالالدین افغانی رسید و مدت هفت ماه را در صحبت او به سر برد، در باره سید چنین نوشت: "علامه سید جمالالدین یک معدن عرفان بود مباحث علمیه حکمتیه فلسفه اجتماعیه و غیره که هر روز در بزم آن علامه میافروخت هر جمله و عباره آن خود کتابها و رساله تحریر بکار دارد".[*]
سيد جمالالدين افغانی، نه تنها در افغانستان شهرتی بسزا دارد، بلكه در بسياری از کشورهای جهان و بويژه اسلامی مانند: شبه قاره هندوستان (يعنی هندوستان و پاكستان امروزی) و ايران و مصر و سوريه و لبنان و تركيه، بهصفت يك عالم اسلامی، سياسی، انقلابی و مؤسس نهضت اتحاد اسلام، معروفيت دارد.
در موطن اصلی و مولد سيد جمالالدين، چنانكه معلوم است، از چندی به اينطرف اختلافاتی پيدا شده كه قدری از لحاظ تحقيق بوده و قسمتي بيشتر، ناشی از تعصبات دوره اخير است كه ميان بعضی ملل اسلامی سر بسياری از رجال تاريخی، سياسی و علمی نامدار و غيره، نزاع برخاسته و هر كدام اين اشخاص معروف را میخواهند بخود نسبت بدهند كه گاهی اين نوع مجادله دليل كم رشدی است.
افغانها، سيدجمالالدين را اهل افغانستان و تولد او در محلی نزديك كابل موسوم به اسعدآباد کنر میدانند. و بسياری از ايرانیها نيز مدعی نسبت او به اسدآباد "همدان" شدهاند. البته منشاء شهرت افغانی بودن سيد، خود او بود و اغلب اشخاص غيرايرانی كه او را ديدهاند، افغانی بودن او را روايت كردهاند.[*] یکی از مهمترین آنان، شیخ محمد عبدو، شاگرد سید و نزدیکترین فرد به اوست. خوگیانی در این مورد مینویسد:
- "شیخ محمد عبدو که از خواص شاگردان سید است، در سفر و حضر با او مدتها یکجا زندگی نموده و حصۀ اکثر معلومات سید از بیانات و تحریرات او فراهم میشود، در مقدمۀ ترجمۀ عربی رد دهرین، تألیف فازسی سید که بهقلم شیخ مذکور عربی شده، مینگارد که سید از یک خاندان بزرگ بلاد افغان است که از روی کثرت نفوس صورت یک قبیله را اختیار نموده و به فاصله سه روزه راه از کابل در خطۀ کنر که از مربوطات کابل است، سکونت دارند."[خوگیانی، محمدامین، پیشین، پاورقی ص ۳]
اگرچه سيد جمالالدين ظاهراً در اواخر عمر، چندی در "ايران" میزيسته، اما پس از دقت كافی در جمعی از روايات و گزارشها گمان قریب به یقین میرود كه نسبت افغانی بودنش صحيحتر باشد.
سيد حسن تقیزاده مینويسد: "بعدها از قريب سی چهل سال به اينطرف بعضی سادات در اسدآباد همدان مدعی نسبت و قرابت با سيد جمالالدين شده و خود را جمالی ناميدهاند، اما، اساس اين ادعا چون مورد قطع و يقين نيست. اين دعاوی انتساب را، قرينه اسدآبادی بودن سيد نمیشماريم."[*]
همچنین ابراهیم صفائی، از پژوهشگران نامی ایران، در صفحه ۹ رساله خود زیر عنوان "با مدارک معتبر چهره سیاسی و واقعی هر یک از رهبران مشروطه" که با روش تحقیقی نگاشته است، بهطور قطع مینويسد: "سید جمالالدین افغانی بود و در اسعدآباد "کابل" متولد شده است و پاسخی که در برابر دلایل طرفداران این نظریه که گویا سید جمالالدین ایرانی بود و از متولدین اسدآباد همدان است، چنین ابراز میدارد: "بهعقیدۀ من این دلایل پایه و اساس صحیحی نداشته و هرگز درخور اعتماد نیست" و سپس میافزاید: جرجی زیدان او را افغانی معرفی کرده، و علاوه بر این، عکسهای موجود از سید جمالالدین شباهت به افغانیها دارد! و نیز سید در مکاتبات خود "سید جمالالدین الحسینی الافغانی" امضا میکرده است."
در نيمه دوّم قرن سيزدهم هجرى تهاجم گسترده و همهجانبه استعمار غربى به جهان اسلام آغاز شد. اين تهاجم واكنشهاى گوناگون را از سوى سياستمداران روشنفكران عالمان و متفكران جامعه اسلامى به دنبال داشت. برخى فرهنگ و تمدن غرب را پذيرا شدند و به آن علاقه نشان دادند و برخى ديگر به نفى و تحريم مطلق آن حكم كردند.
گروه نخست ترقّى و پيشرفت را در گرو پيروى بى قيدو شرط از غرب میپنداشتند. در هند سر سيّد احمدخان و در ايران ملكمخان اين انديشه را تبليغ میكردند.
گروه دوّم از علوم و فنون و فرهنگ غربى روى بر میتافتند و آن را ضّد اسلام معرفى میكردند و فرهنگ ملّى و اسلامى موجود را خوب و مفيد و كافى میدانستند و به شدّت از آن دفاع میكردند. در اين گيرو دار جريان سوّمى بود كه سنجيده و آگاهانه با تمدن غربى برخورد میكرد. نه تسليم و سرسپردگى بیقيد و شرط را روا میدانست و نه نفى و تحريم مطلق را راه نجات و سعادت میشناخت.
به عقيده اين گروه غرب داراى دو چهره بود: چهره علمى و كارشناسى چهره استعمارى و سلطهگرى. اين جريان با حفظ هوّيت ملّى و دينى خود استفاده از دانش و تكنولوژى غرب را مهم میشمرد. در عين حال از نظر فكرى و سياسى به طرد و نفى ارزشها و عقايد سياسى و اجتماعى غربيان میپرداخت و امّت اسلامى را به ستيزى همهجانبه عليه سلطهگرى و غارتگرى غرب فرا میخواند. براى رسيدن به اين مقصد بر احياى تفكر دينى و بازگشت به اسلام راستين اصرار داشت.
اهل اطلاع و تحقيق سر سلسله و بنيانگذار اين جريان فكرى را در سده اخير سيد جمالالدّين افغانی دانستهاند.[*]
مرتضی مطهری در كتاب بررسی نهضتهای اسلامی در صد سالهی اخیر مینویسد: "بدون تردید سلسله جنبان نهضتهای اصلاحی صد سالهی اخیر، سید جمالالدین اسدآبادی معروف به افغانی است. او بود كه بیدارسازی را در كشورهای اسلامی آغاز كرد، دردهای اجتماعی مسلمین را با واقعبینی خاصی بازگو نمود، راه اصلاح و چارهجویی را نشان داد... نهضت سید جمال، هم فكری بود و هم اجتماعی. او میخواست رستاخیزی هم در اندیشهی مسلمانان به وجود آورد و هم در نظامات زندگی آنها... سید جمال در نتیجهی تحرك و پویایی، هم زمان و جهان خود را شناخت و هم به دردهای كشورهای اسلامی – كه داعیهی علاج آنها را داشت دقیقاً آشنا شد.
سید جمال مهمترین و مزمنترین درد جامعهی اسلامی را استبداد داخلی و استعمار خارجی تشخیص داد و با این دو به شدت مبارزه كرد. آخر كار هم جان خود را در همین راه از دست داد. او برای مبارزه با این دو عامل فلج كننده، آگاهی سیاسی و شركت فعالانهی مسلمانان را در سیاست واجب و لازم شمرد و برای تحصیل مجدد عظمت از دست رفتهی مسلمانان و به دست آوردن مقامی در جهان كه شایستهی آن هستند، بازگشت به اسلام نخستین و در حقیقت حلول مجدد روح اسلام واقعی را در كالبد نیمه مردهی مسلمانان، فوری و حیاتی میدانست. بدعتزدایی و خرافهشویی را شرط آن بازگشت میشمرد، اتحاد اسلام را تبلیغ میكرد و دستهای مرئی و نامرئی استعمارگران را در نفاقافكنیهای مذهبی و غیر مذهبی میدید و رو میكرد."[*]
سيد جمالالدين يك رجل سياسى فعال و پرشور و جسور بود، و هر جا كه پا مىگذاشت دوستان و ياران و همچنين دشمنانى براى خود مىآفريد. در مصر وى عضو لژ فراماسونرى شده، اما بعد از چهار سال از لژ اخراج مىشود، سپس حزبالوطنى عروةالوثقى را تاسيس مىكند كه به مبارزه با تماشاخانهها و مشروبفروشىها و ديگر محرمات اسلامى مىپردازد، و همچنين مردم و دولتها را از مصرف اجناس انگليسى و تجارت با اين كشور برحذر مىدارد. فعاليتهاى سياسى و فرهنگى سيد در هند در جهت دفاع از انديشههاى اسلامى و اتحاد اسلام و مخالفت با تجددگرايى بوده و هر نوع مسامحه و ايجاد رابطه با تمدن اروپايى را به عنوان طبيعىگرى و دهرىگرى محكوم مىكرد و چهره يك مذهبى بشدت متعصب از خود بجاى گذاشت. سيد جمالالدين اتحاد براساس مذهب (اسلام) را به جاى اتحاد بر پايه مليت را مطرح نمود، او را مىتوان پايهگذار فكرى احزاب اسلامى كه بعدها در كشورهاى اسلامى با نامهاى گوناگون بوجود آمدند دانست.[*]
در كتاب "سيری در انديشۀ سياسی عرب" آمده است:
- سيّد، انگلستان را نه تنها قدرتی استعماری، بلكه دشمن صلبی مسلمانان میدانست؛ و معتقد بود كه هدف انگلستان نابودی اسلام است. چنانكه يكبار نوشت كه:
انگلستان از آن رو دشمن مسلمانان است كه اينان از دين اسلام پيروی میكنند. انگلستان هميشه به نيرنگهای گوناگون میكوشد تا بخشی از سرزمينهای اسلامی را بگيرد و به قومی ديگر بدهد. گوئی شكست و دشمنكامی اهل دين را خوش دارد و سعادت خويش را در زبونی آنان و نابودی دار و ندارشان میجويد.[٧]
يك نتيجۀ بينش ضدّ انگليسی سيّد، تمايل او به اين بود كه اسلام را دين پيكار و سختكوشی بداند، و از اينرو به روی فريضۀ جهاد بسيار تأكيد كند.
به نظر او در برابر حكومتی كه مصمّم به نابودی اسلام است، مسلمانان راهی جز توسّل به زور ندارند. بدين جهت بر همۀ آن گروه از رهبران دينی مسلمانان كه به تعاليم اسلامی رنگ مسالمتجوئی و سازشگری میدهند سخت میتاخت.[٨]
در اثر اصرار ناصرالدين شاه، براى جلوگيرى از نشر مقالات سيد در ضياءالخافقين و ايراد سخنرانى در لندن كه به موقعيت شاه لطمه زده بود، سفير ايران به ديدار سيد رفته و از وى تقاضاى كمك مىكند. "ادوارد براون" در كتاب خود، در اين زمينه مىنويسد:
- در مقالات مربوط به ايران از هيچگونه ناسزا به حكومت و شاه دريغ نمىكرد تا حدّيكه سفير دولت ايران در لندن به نزدش شتافته و كوشش به تسلى و آرامش او نموده كه اگر خوددارى از نوشتن و گفتن از اين موضوع نمايد حاضر است يك مبلغ هنگفتى به او تقديم دارد. ولى سيد جواب منفى داد و گفت نه، راضى نخواهم شد مگر اينكه شاه كشته و شكمش دريده و جسدش به گور عرضه شود. اين گفتار كه از او سر زده ما را معتقد مىسازد كه قاتل شاه يكى از پيروان سيد بوده است...[٩]
دکتر عبدالهادی حائری از پژوهشگران برجسته تاريخ معاصر در کتاب تشيع و مشروطيت دربارۀ نقش پیشگام سید جمالالدین افغانی، در انقلاب مشروطيت ایران، بهعنوان کسی که توانست يک نوع همگامی ميان روشنفکران و مذهبيان فراهم آورد، ياد میکند و مینويسد: "انديشهگران غربگرا که هواخواه مشروطيت بودند به تنهايی نمیتوانستند پيروان فراوانی پيرامون خويش گرد آورند. در ضمن مبارزات ضد امپرياليستي مردم مانند جنبش تحريم تنباکو ثابت کرد که رهبران مذهبی مهمترين و موثرترين وسيله بودند که میتوانستند انديشههای نوخواهان را به مردم عادی کوچه و بازار برسانند. بنابراين يک پيوستگی و همپيمانی ميان روشنفکران و علمأ در مورد هدف مشترکشان يعنی سقوط رژيم استبدادی قاجار لازم بهنظر میرسيد. در اين مورد سيدجمالالدين اسدآبادی نقش طراح اين پيوستگی و همپيمانی را بازی کرد. زيرا هم با علمأ دوستی و پيوند داشت و هم با روشنگران همگامی میکرد. نوشتههای افغانی، بهويژه نامههای او به علمأ، در مورد لزوم مبارزه بااستبداد ناصرالدين شاهی، مسلماً در اقدامات بعدی علمأ از جمله مبارزه در راه برقراری مشروطيت در ايران بیتاثير نبود."[*]
[↑] …
[↑] …
[↑] آرامگاه سيد در دانشگاه کابل
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[٢]
[٣]
[۴]
[۵]
[٦]
[٧]
[٨]
[۹]
[۱٠]
[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]
[٢۱]
[٢٢]
[٢٣]
[٢۴]
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]
[↑ ] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهديزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱: مهرين، نصير، چرا سيد جمالالدين افغانی به افغانستان بر نگشت؟
پيوست ٢: مهرين، نصير، آيا سيدجمالالدين افغانی، بنيادگذار نوآوریهای دورۀ شيرعلیخان بود؟
پيوست ۳: احسان لمر، واقعیتها درباره سید جمالالدين افغان
پيوست ۴: فضلالرحمن فاضل، سید جمالالدين افغانی و نخبگان افغانستان
پيوست ۵: فضلالرحمن فاضل، ایران و ایرانی از دیدگاه سید جمالالدین افغانی
پيوست ۶: مهديزاده کابلی سید جمالالدین افغان از ديدگاه ايرانيان
[↑] پینوشتها
[۱]- Jamal-al-Din Afghani، ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد (به زبان انگليسی)
[۲]-
[۳]-
[۴]-
[۵]-
[۶]-
[٧]- "سيری در انديشۀ سياسی عرب"، تأليف سيّد حميد عنايت، قسمت انديشه و اجتماع 1، ص ۱۰۰ و ۱۰۱ و ۱۰٢، از كتاب "عروةالوثقی" ص ۳۳٤ به بعد؛ نيز صفحات ۳۵۵ تا ۳۵٧، و همچنين ص ٢٤۳ و ص ٢۱٩ و ٢٢۰ و ص ٢٢۵ تا ص ٢٤٨
[۸]- همانجا [*]
[۹]- انقلاب ايران، تأليف ادوارد براون، چاپ تهران، صفحه ٢۳.[*]
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱۲]-
[۱۳]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [بازی شیطانی]
□ "ایرانی نبودن" سید جمالالدین، در آیینهٔ آثار و افکار خودش
□ "افغان بودن" سید جمالالدین
□ مصلح شرق
□ سید جمالالدین افغانی یا سید جمالالدین اسدآبادی؟!
□ بیدارگر عصر[*]
□ چرا سيد جمالالدين افغانی به افغانستان بر نگشت؟
□ منبع شناسی
□ سيد جمالالدين اسدآبادى(افغانى)
□ سيد جمالالدين اسدآبادی
□ سيمای ديگر سيد جمالالدين
□ سيد جمالالدين افغان از ديدگاهها
□ سيدجمالالدين اسدآبادی[*]
□ اخوانالمسلمین و حامیان غربی آنها
□ توضیحاتی بر نبشتهٔ برادرم آقای انصاری در مورد "بیدار گر عصر"
□ بازخوانی برخی ابهامات درمورد زندگی و شخصيت سيد جمالالدين افغانی
□ سید جمالالدین افغانی احیاگر فکر دینی و نهضتهای آزادیخواهی
□ بيدارگر اقاليم قبله
□ تشيع سيد جمالالدین
□ حرف جدید از یک حقیقت قدیم در مورد سید جمالالدین افغانی
□ اصول حركت اصلاحى سيّد جمالالدّين اسد آبادى
□ سیری در زندگی و مبارزات سید جمالالدین اسدآبادی
□ ايران و ايرانی از ديدگاه سيد جمالالدّين افغانی
□ سعید حقیقی، تجلیل یونسکو از سالگرد آغاز مبارزات سیدجمال، سايت فارسی بی بی سی
□ فرياد بيداری، پايگاه علمی پژوهشی دينگستر
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]