جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۰ آبان ۳۰, دوشنبه

طوفان نوح

از: کتاب مقدس (ترجمۀ تفسیری)

سفر پيدايش

طوفان نوح

(ترجمۀ تفسیری)


فهرست مندرجات




باب ٦

[] شرارت انسان

۱ و ٢ این‌ زمان‌ كه‌ تعداد انسان‌ها روی‌ زمین‌ زیاد می‌شد، پسران‌ خدا[۱] مجذوب‌ دختران‌ زیباروی‌ انسان‌ها شدند و هر كدام‌ را كه‌ پسندیدند، برای‌ خود به‌ زنی‌ گرفتند. ٣ آنگاه‌ خداوند فرمود: «روح‌ من‌ همیشه‌ در انسان‌ باقی‌ نخواهد ماند، زیرا او موجودی‌ است‌ فانی‌ و نفسانی‌. پس‌ صد و بیست‌ سال‌ به‌ او فرصت‌ می‌دهم‌ تا خود را اصلاح‌ كند.»

۴ پس‌ از آنكه‌ پسران‌ خدا و دختران‌ انسان‌ها باهم‌ وصلت‌ نمودند، مردانی‌ غول‌آسا از آنان‌ به‌ وجود آمدند. اینان‌ دلاوران‌ معروف‌ دوران‌ قدیم‌ هستنـد. ۵ و ٦ هنگامی‌ كه‌ خداوند دید مردم‌ غرق‌ در گناهند و دایماً بسوی‌ زشتی‌ها و پلیدی‌ها می‌روند، از آفرینش‌ انسان‌ متأسف‌ و محزون‌ شد.

٧ پس‌ خداوند فرمود: «من‌ انسانی‌ را كه‌ آفریده‌ام‌از روی‌ زمین‌ محو می‌كنم‌. حتی‌ حیوانات‌ و خزندگان‌ و پرندگان‌ را نیز از بین‌ می‌برم‌، زیرا از آفریدن‌ آنها متأسف‌ شدم‌.»

٨ اما در این‌ میان‌ نوح‌ مورد لطف‌ خداوند قرار گرفت‌. ۹ و ۱٠ این‌ است‌ سرگذشت‌ او:

نوح‌ سه‌ پسر داشت‌ به‌ نام‌های‌ سام‌، حام‌ و یافث‌. او تنها مرد درستكار و خدا ترس‌ زمان‌ خودش‌ بود و همیشه‌ می‌كوشید مطابق‌ خواست‌ خدا زندگی‌ كند.

۱۱ در این‌ زمان‌، افزونی‌ گناه‌ و ظلم‌ در نظر خدا به‌ منتها درجه‌ خود رسیده‌ و دنیا به‌كلی‌ فاسد شده‌ بود.

۱٢ و ۱٣ وقتی‌ خدا فساد و شرارت‌ بشر را مشاهده‌ كرد، به‌ نوح‌ فرمود: «تصمیم‌ گرفته‌ام‌ تمام‌ این‌ مردم‌ را هلاك‌ كنم‌، زیرا زمین‌ را از شرارت‌ پُر ساخته‌اند. من‌ آن‌ها را همراه‌ زمین‌ از بین‌ می‌برم‌.

۱۴ «اما تو، ای‌ نوح‌، با چوب‌ درخت‌ سرو یك‌ كشتی‌ بساز و در آن‌ اتاق‌هایی‌ درست‌ كن‌. درزها و شكاف‌های‌ كشتی‌ را با قیر بپوشان‌. ۱۵ آن‌ را طوری‌ بساز كه‌ طولش‌ ٣٠٠ ذراع‌[٢]، عرضش‌ ۵٠ ذراع‌ و ارتفاع‌ آن‌ ٣٠ ذراع‌ باشد. ۱٦ یك‌ ذراع‌ پایین‌تر از سقف‌، پنجره‌ای‌ برای‌ روشنایی‌ كشتی‌ بساز. در داخل‌ آن‌ سه‌ طبقه‌ بنا كن‌ و در ورودی‌ كشتی‌ را در پهلوی‌ آن‌ بگذار.

۱٧ «بزودی‌ من‌ سراسر زمین‌ را با آب‌ خواهم‌ پوشانید تا هر موجود زنده‌ای‌ كه‌ در آن‌ هست‌، هلاك‌ گردد. ۱٨ اما با تو عهد می‌بندم‌ كه‌ تو را با همسر و پسران‌ و عروسانت‌ در كشتـی‌ سلامت‌ نگـه‌‌دارم‌. ۱۹ و ٢٠ از تمام‌ حیوانات‌، خزندگان‌ و پرندگان‌ یك‌ جفت‌ نر و ماده‌ با خود به‌ داخل‌ كشتی‌ ببر، تا از خطر این‌ طوفان‌ در امان‌ باشند. ٢۱ همچنین‌ خوراك‌ كافی‌ برای‌ خود و برای‌ تمام‌ موجودات‌ در كشتی‌ ذخیره‌ كن‌.» ٢٢ نوح‌ تمام‌ اوامر خدا را انجام‌ داد.


باب ٧

[] آغاز طوفان

۱ سپس‌ خداوند به‌ نـوح‌ فرمـود: «تـو و اهـل‌ خانه‌ات‌ داخل‌ كشتی‌ شوید، زیرا در بین‌ همه‌ مردمان‌ این‌ روزگار فقط‌ تو را درستكار یافتم‌. ٢ و ٣ همراه‌ خود هفت‌ جفت‌ از حیوانات‌ حلال‌ گوشت‌، هفت‌ جفت‌ از پرندگان‌ و یك‌ جفت‌ از بقیه‌ حیوانات‌ را به‌ درون‌ كشتی‌ ببر، تا بعد از طوفان‌، نسل‌ آن‌ها روی زمین‌ باقی‌ بماند. ۴ پس‌ از یك‌ هفته‌، به‌ مدت‌ چهل‌ شبانه‌ روز باران‌ فرو خواهم‌ ریخت‌ و هر موجودی‌ را كه‌ به‌ وجود آورده‌ام‌، از روی‌ زمین‌ محو خواهـم‌ كرد.»

۵ پس‌ نوح‌ هر آنچه‌ را كه‌ خداوند به‌ او امر فرموده‌ بود انجام‌ داد. ٦ وقتی‌ كه‌ آن‌ طوفان‌ عظیم‌ بر زمین‌ آمد، نوح‌ ششصد ساله‌ بود. ٧ او و همسرش‌ به‌ اتفاق‌ پسران‌ و عروسانش‌ به‌ درون‌ كشتی‌ رفتند تا از خطر طوفان‌ در امان‌ باشند. ٨ و ۹ پرندگان‌ و خزندگان‌ و حیوانات‌ نیز، چه‌ حلال‌ گوشت‌ و چه‌ حرام‌ گوشت‌، همراه‌ او به‌ كشتی‌ رفتند. همانطوری‌ كه‌ خدا فرموده‌ بود، آن‌ها جفت‌ جفت‌، نر و ماده‌، داخل‌ كشتی‌ جای‌ گرفتند.

۱٠ و ۱۱ و ۱٢ بعد از یك‌ هفته‌، هنگامی‌ كه‌ نوح‌ ششصد ساله‌ بود، در روز هفدهم‌ ماه‌ دوم‌، طوفان‌ شروع‌ شد و چهـل‌ شبانه‌ روز بشـدت‌ باران‌ باریـد. همچنـین‌ همـه‌ آب‌های‌ زیـرزمینی‌ فـوران‌ كرده‌، بر زمین‌ جـاری‌ شدند.

۱٣ اما روزی‌ كه‌ طوفان‌ شروع‌ شد، نوح‌ و همسر و پسرانش‌، سام‌ و حام‌ و یافث‌ و زنان‌ آن‌ها داخل‌ كشتی‌ بودند. ۱۴ و ۱۵ از هر نوع‌ حیوان‌ اهلی‌ و وحشی‌، پرنده‌ و خزنده‌ نیز یك‌ جفت‌ با آن‌ها بودند. ۱٦ پس‌ از آنكه‌ حیوانات‌ نر و ماده‌، طبق‌ دستور خدا به‌ نوح‌، وارد كشتی‌ شدند خداوند درِ كشتی‌ را از عقب‌ آن‌ها بست‌.

۱٧ به‌ مدت‌ چهل‌ شبانه‌ روز باران‌ سیل‌‌آسا می‌بارید و به‌تدریج‌ زمین‌ را می‌پوشانید، تا اینكه‌ كشتی‌ از روی‌ زمین‌ بلند شد. ۱٨ رفته‌ رفته‌ آب‌ آنقدر بالا آمد كه‌ كشتی‌ روی‌ آن‌ شناور گردید.

۱۹ سرانجام‌ بلندترین‌ كوه‌ها نیز به‌ زیر آب‌ فرو رفتند. ٢٠ باران‌ آنقدر بارید كه‌ سطح‌ آب‌ به‌ هفت‌ متر بالاتر از قله‌ كوه‌ها رسید. ٢۱ همه‌ جاندارانِ روی‌ زمین‌ یعنی‌ حیواناتِ اهلی‌ و وحشی‌، خزندگان‌ و پرندگان‌، با آدمیان‌ هلاك‌ شدند. ٢٢ هر موجودِ زنده‌ای‌ كه‌ در خشكی‌ بود، نابود گشت‌. ٢٣ بدینسان‌ خدا تمام‌ موجودات‌ زنده‌ را از روی‌ زمین‌ محو كرد، بجز نوح‌ و آنانی‌ كه‌ در كشتی‌ همراهش‌ بودند. ٢۴ آب‌ تا صد و پنجاه‌ روز همچنان‌ پهنه‌ زمین‌ را پوشانیده‌ بود.


باب ٨

[] پایان طوفان

۱ اما خـدا، نـوح‌ و حیوانات‌ درون‌ كشتی‌ را فراموش‌ نكرده‌ بود. او بادی‌ بر سطح‌ آب‌ها وزانید و سیلاب‌ كم‌كم‌ كاهش‌ یافت‌. ٢ آبهای‌ زیرزمینـی‌ از فوران‌ بـاز ایستادنـد و باران‌ قطع‌ شـد. ٣ و ۴ آب‌ رفته‌رفته‌ فرو نشست‌ تا اینكه‌ كشتی‌ صد و پنجاه‌ روز پس‌ از شروع‌ طوفان‌ روی‌ كوه‌های‌ آرارات‌ قرار گرفت‌. ۵ سه‌ ماه‌ بعد قله‌های‌ كوه‌ها نیز نمایان‌ شدند. ٦ و ٧ پس‌ از گذشت‌ چهل‌ روز، نوح‌ پنجره‌ كشتی‌ را گشود و كلاغی‌ رها كرد، ولی‌ كلاغ‌ به‌ داخل‌ كشتی‌ باز نگشت‌، بلكه‌ به‌ این‌ سو و آن‌ سو پرواز كرد تا زمین‌ خشك‌ شد[٣]. ٨ پس‌ از آن‌، كبوتری‌ رها كرد تا ببیند آیا كبوتر می‌تواند زمین‌ خشكی‌ برای‌ نشستن‌ پیدا كند. ۹ اما كبوتر جایی‌ را نیافت‌، زیرا هنوز آب‌ بر سطح‌ زمین‌ بود. وقتی‌ كبوتر برگشت‌، نوح‌ دست‌ خود را دراز كرد و كبوتر را گرفت‌ و به‌ داخل‌ كشتی‌ برد.

۱٠ نوح‌ هفت‌ روز دیگر صبر كرد و بار دیگر همان‌ كبوتر را رها نمود. ۱۱ این‌ بار، هنگام‌ غروب‌ آفتاب‌، كبوتر در حالی‌ كه‌ برگ‌ زیتون‌ تازه‌ای‌ به‌ منقار داشت‌، نزد نوح‌ بازگشت‌. پس‌ نوح‌ فهمید كه‌ در بیشتر نقاط‌، آب‌ فرو نشسته‌ است‌. ۱٢ یك‌ هفته‌ بعد، نوح‌ باز همان‌ كبوتر را رها كرد، ولی‌ این‌ بار كبوتر باز نگشت‌.

۱٣ یك‌ ماه‌ پس‌ از رها كردن‌ كبوتر، نوح‌ پوشش‌ كشتی‌ را برداشت‌ و به‌ بیرون‌ نگریست‌ و دید كه‌ سطح‌ زمین‌ خشك‌ شده‌ است‌. ۱۴ هشت‌ هفته‌ دیگر هم‌ گذشت‌ و سرانجام‌ همه‌ جا خشك‌ شد. ۱۵ و ۱٦ در این‌ هنگام‌ خدا به‌ نوح‌ فرمود: «اینك‌ زمان‌ آن‌ رسیده‌ كه‌ همه‌ از كشتی‌ خارج‌ شوید. ۱٧ تمام‌ حیوانات‌، پرندگان‌ و خزندگان‌ را رها كن‌ تا تولید مثل‌ كنند و برروی‌ زمین‌ زیاد شوند.» ۱٨ و ۱۹ پس‌ نوح‌ با همسر و پسران‌ و عروسانش‌ از كشتی‌ بیرون‌ آمد. تمام‌ حیوانات‌ و خزندگان‌ و پرندگان‌ نیز دسته‌ دسته‌ از كشتی‌ خارج‌ شدند.

٢٠ آنگاه‌ نوح‌ قربانگاهی‌ برای‌ خداوند ساخت‌ و ازهر حیوان‌ و پرنده‌ حلال‌ گوشت‌ بر آن‌ قربانی‌ كرد. ٢۱ خداوند از این‌ عمل‌ نوح‌ خشنود گردید و با خود گفت‌: «من‌ بار دیگر زمین‌ را بخاطر انسان‌ كه‌ دلش‌ از كودكی‌ به‌طرف‌ گناه‌ متمایل‌ است‌، لعنت‌ نخواهم‌ كرد و این‌ چنین‌ تمام‌ موجودات‌ زنده‌ را از بین‌ نخواهم‌ برد. ٢٢ تا زمانی‌ كه‌ جهان‌ باقی‌ است‌، كشت‌ و زرع‌، سرما و گرما، زمستان‌ و تابستان‌، و روز و شب‌ هم‌چنان‌ برقرار خواهد بود.»


باب ۹

[] عهد خدا با نوح

۱ خدا، نوح‌ و پسرانش‌ را بركت‌ داد وبه‌ ایشان‌ فرمود: «بارور و زیاد شوید و زمین‌ را پُر سازید. ٢ و ٣ همه‌ حیوانات‌ و خزندگان‌ زمین‌، پرندگان‌ هوا و ماهیان‌ دریا از شما خواهند ترسید، زیرا همه‌ آن‌ها را زیر سلطه‌ شما قرار داده‌ام‌ و شما می‌توانید علاوه‌ بر غلات‌ و سبزیجات‌، از گوشت‌ آن‌ها نیز برای‌ خوراك‌ استفاده‌ كنید. ۴ اما گوشت‌ را با خونش‌ كه‌ بدان‌ حیات‌ می‌بخشد نخورید. ۵ و ٦ كُشتن‌ انسان‌ جایز نیست‌، زیرا انسان‌ شبیه‌ خداآفریده‌ شده‌ است‌. هر حیوانی‌ كه‌ انسانی‌ را بكُشد باید كشته‌ شود. هر انسانی‌ هم‌ كه‌ انسان‌ دیگری‌ را به‌ قتل‌ برساند، باید به‌ دست‌ انسان‌ كشته‌ شود. ٧ و اما شما، فرزندان‌ زیاد تولید كنید و زمین‌ را پُر سازید.»

٨ سپس‌ خدا به‌ نوح‌ و پسرانش‌ فرمود: ۹ و ۱٠ و ۱۱ «من‌ با شما و با نسلهای‌ آینده‌ شما و حتی‌ با تمام‌ حیوانات‌، پرندگان‌ و خزندگان‌ عهد می‌بندم‌ كه‌ بعد از این‌ هرگز موجودات‌ زنده‌ را بوسیله‌ طوفان‌ هلاك‌ نكنم‌ و زمین‌ را نیز دیگر بر اثر طوفان‌ خراب‌ ننمایم‌. ۱٢ این‌ است‌ نشان‌ عهد جاودانی‌ من‌: ۱٣ رنگین‌كمان‌ خود را در ابـرها می‌گذارم‌ و این‌ نشان‌ عهدی‌ خواهد بود كه‌ من‌ با جهان‌ بسته‌ام‌. ۱۴ وقتی‌ ابرها را بالای‌ زمین‌ بگسترانم‌ و رنگین‌ كمان‌ دیده‌ شود، ۱۵ آنگاه‌ قولی‌ را كه‌ به‌ شما و تمام‌ جانداران‌ داده‌ام‌ به‌ یـاد خواهم‌ آورد و دیگرهرگز تمام‌ موجودات‌ زنده‌ بوسیله‌ طوفان‌ هلاك‌ نخواهند شد. ۱٦ و ۱٧ آری‌، رنگین‌ كمان‌ نشانه‌ عهد من‌ است‌ با تمام‌ موجودات‌ زنده‌ روی‌ زمین‌.»

۱٨ سه‌ پسر نوح‌ كه‌ از كشتی‌ خارج‌ شدند، سام‌ و حام‌ و یافث‌ بودند. (حام‌ پدر قوم‌ كنعان‌ است‌.) ۱۹ هـمه‌ مـلل‌ دنـیا از سـه‌ پسـر نوح‌ به‌ وجـود آمـدنـد.

٢٠ و ٢۱ نوح‌ به‌ كار كشاورزی‌ مشغول‌ شد و تاكستانی‌ غرس‌ نمود. روزی‌ كه‌ شراب‌ زیاد نوشیده‌ بود، در حالت‌ مستی‌ در خیمه‌اش‌ برهنه‌ خوابید. ٢٢ حام‌، پدر كنعان‌، برهنگی‌ پدر خود را دید و بیرون‌ رفته‌ به‌ دو برادرش‌ خبر داد. ٢٣ سام‌ و یافث‌ با شنیدن‌ این‌ خبر، ردایی‌ روی‌ شانه‌های‌ خود انداخته‌ عقب‌ عقب‌ بطرف‌ پدرشان‌ رفتند تا برهنگی‌ او را نبینند. سپس‌ او را با آن‌ ردا پوشانیدند. ٢۴ و ٢۵ وقتی‌ نوح‌ به‌ حال‌ عادی‌ برگشت‌ و فهمید كه‌ حام‌ چه‌ كرده‌ است‌، گفت‌:

    «كنعان‌ ملعون‌ باد[۴]. برادران‌ خود را بنده‌ بندگان‌ باشد. ٢٦ و ٢٧ خداوند سام‌ را بركت‌ دهد و کنعان‌ بنده‌ او باشد. خدا یافث‌ را بركت‌ دهد و او را شریك‌ سعادت‌ سام‌ گرداند، و كنعان‌ بنده‌ او باشد.»

٢٨ پس‌ از طوفان‌، نوح‌ ٣۵٠ سال‌ دیگر عمر كرد ٢۹ و در سن‌ ۹۵٠ سالگی‌ وفات‌ یافت‌.[۵]


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين باب برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی بر اساس ترجمۀ تفسیری کتاب مقدس بازنویسی شده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- منظور از «پسران خدا» ممکن است نسل خداپرست شیث باشد، زیرا لفظ پسران خدا به مردم خداپرست نیز اطلاق می‌شد. در این صورت می‌توان آیات مزبور را چنین تفسیر کرد که پسران نسل شیث با دختران نسل قائن ازدواج کردند و فرزندانی به وجود آوردند که به شرارت روی آوردند. ولی برخی از مفسرین معتقدند که منظور از پسران خدا، فرشتگانی می‌باشند که از فرمان خدا سرپیچی نمودند.
[٢]- فاصلۀ بین سرانگشتان تا آرنج را یک ذراع می‌گفتند. هر ذراع تقریباً نیم متر است.
[٣]- احتمالاً کلاغ روی اجساد حیوانات شناور بر سطح آب می نشست، در صورتی که کبوتری که بعداً از کشتی خارج شد، روی اجساد حیوانات ننشست و این می‌توانست نشان‌دهندۀ میزان کاهش آب باشد.
[۴]- کنعان، پسر حام بود و کنعانی‌ها که نسل کنعان بودند زیر این لعنت قرار گرفتند.
[۵]- ترجمۀ تفسيری کتاب مقدس، باب‌های ٦-۹



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

ترجمۀ تفسیری کتاب مقدس، انجمن بین‌المللی کتاب مقدس، چاپ سوم - ٢٠٠٢ میلادی