فهرست مندرجاتبرنابا حواری گمشدۀ عیسی
بخش سوم
[↑] چرا پولس را نباید فرستاده حضرت عیسی دانست؟
در نزاع پولس و حواریون ، مسیحیان جانب پولس را میگیرند و میگویند حضرت عیسی در رؤیای بیداری بهپولس ظاهر شده او را بهعنوان رسول خود برگزیده است (اعمال: باب ۹، آیۀ ۴). اما این سخن متضمن چند اشکال فاحش است:
۱- ادعای پولس نه شاهدی داشته و نه قابل اثبات است، خصوصاً که بهمعجزات انبیأ نیز شبیه نیست. زیرا هر کس میتواند بههمینطور ادعای رؤیابینی نماید، و انبیأ کذبه همواره چنین میکردهاند. این مسئله در قوم یهود وفور داشته و حضرت موسی(ع) از پیش در خصوص این رؤیابینها که در آینده پیدا خواهند شد حکم بهقتل نموده است (تثنیه: باب ۱٣، آیات ۱ تا ۵).
قاعدتاً مکاشفه بهانسانی دست میدهد که اهل سیر و سلوک باشد، کسی که سالها در طریق صواب مداومت کرده و سختی کشیده است. لذا او پاداش اعمال خود را بدینطور از خداوند میگیرد، نه برای کسی که در عین جنایت علیه مؤمنان و مقدسان است. ثانیاً که مکاشفه فقط برای خودِ انسان حجت است و نه برای دیگران، و اگر غیر از این بود مجرمان میتوانستند برای تصرف در اموال دیگران مدعی شوند که طبق مکاشفهای که بهآنها دست داده عمل نمودهاند. ثالثاً که رؤیا و مکاشفه باید سنجیده شود که آیا صادقه است و یا از نوع اضغاث احلام. هیچ کدام از این موارد را پولس رعایت نکرده هرچند که در نامه بهغلاطیان میگوید که انجیل الهامی خود را در خلوت بهحواریون عرضه کرده است تا مبادا عبث دویده باشد. اما او سپس حواریون را تخطئه میکند و میگوید که آنها چیزی بهاو نیاموختهاند (غلاطیان: باب ٢، آیات ۱ تا ٦). و البته پولس در اینجا راست میگوید. زیرا در تعالیم او، هیچ سخنی از عیسی(ع) و حواریون وجود ندارد.
٢- اگر حضرت عیسی(ع) پولس را بدینطور برای تبلیغ انجیل خود انتخاب کرده و او را بر رسولان ترجیح داده باشد پس بایست قائل شویم که آنحضرت از ابتدا نمیدانسته چه کسی را بهعنوان حواری خود انتخاب کند. لذا بعدها، حواریون خود را که چند سال آنها را نان خورانده و تعلیم داده است، رها نموده و پولس را انتخاب کرده. مضافاً که آن حضرت باید تعالیم خود را نیز تماماً تغییر داده باشد.
٣- نه تنها برهانی وجود ندارد که عیسی(ع) شخص پولس را بهعنوان رسول خود انتخاب کرده باشد بلکه طبق انجیل متی، آنحضرت وقتیکه از حوادث آتیه خبر میداد شاگردان خود را تحذیر فرمود که کسانی پیدا خواهند شد که او را ماشیح (پیامبر خاتم) خواهند خواند و مردم را گمراه خواهند کرد:
و چون بهکوه زیتون نشسته بود، شاگردانش در خلوت نزد وی آمده، گفتند، بهما بگو که این امور کی واقع میشود و نشانِ آمدن تو و انقضای عالم چیست. عیسی در جواب ایشان گفت: «زنهار کسی شما را گمراه نکند! از آن رو که بسا بهنام من آمده خواهند گفت که، من مسیح هستم و بسیاری را گمراه خواهند کرد» (متی، باب ٢۴، آیات ٣-۵).
همچنین حضرت عیسی(ع) در موعظه بالای کوه بهشاگردانش در خصوص ظهور انبیأ دروغین هشدار داده است:
«اما از انبیای کَذَبه احتراز کنید، که بهلباس میشها نزد شما میآیند ولی در باطن، گرگان درنده میباشند. ایشان را از میوههای ایشان خواهید شناخت. ... نه هر که مرا «خداوند، خداوند» گوید داخل ملکوت آسمان گردد، بلکه آن که اراده پدر مرا که در آسمان است بهجا آورد. بسا در آن روز مرا خواهند گفت، خداوندا، خداوندا، آیا بهنام تو نبوت ننمودیم و بهاسم تو دیوها را اخراج نکردیم و بهنام تو معجزات بسیار ظاهر نساختیم؟ آنگاه بهایشان صریحاً خواهم گفت که، هرگز شما را نشناختم! ای بدکاران از من دور شوید!» (متی، باب ۵، آیات ۱۵-٢٣).
پیشگوییهای حضرت عیسی(ع) عملاً واقع شده و پطرس در رساله دوم خود مفصلاً از ظهور انبیأ کذبه خبر داده است که بدعتهای مهلک را آورده بسیاری را گمراه کردهاند (٢ پطرس، بابهای ٢ و ٣). توصیفاتی که او از این افراد کذبه داده بهاعمال و سخنان پولس بسیار شباهت دارد.
۴- در وقتی که آن هفتاد شاگرد که از اواسط رسالت با عیسی(ع) همراه شدند (لوقا: باب ۱٠، آیۀ ۱) خود را «رسول» عیسی(ع) نمی خواندند (اعمال: باب ۵، آیۀ ۱٣) چگونه کسی که اصلاً عیسی(ع) را ندیده و سخنی از دهان مبارکش نشنوده است میتواند خود را «رسول» بنامد و شاهد اعمال او شود؟!
۵- دایره تعالیم مشترک حضرت عیسی(ع) و پولس ، خالی است. بهاین معنی که در سیزده نامه پولس که در کتاب عهد جدید جزو متون دینی شمرده شده و در سخنان او در رساله اعمال رسولان، هیچ سخنی از حضرت عیسی(ع) موجود نیست، بجز دو مورد که آنها نیز در اناجیل موجود نیستند (اعمال: باب ٢٠، آیۀ ٣۵ - اول قرنتیان: باب ۹، آیۀ ۱۴) بلکه بهسایر سخنان پولس میمانند که از مردم برای خود مزد میطلبیده است.[۱]
٦- پولس در نامه خود بهغلاطیان ، عیسی(ع) را بهسبب آنکه بر دار آویخته شده است ملعون خدا میخواند:
جمیع آنانی که از اعمال شریعت هستند، زیر لعنت میباشند زیرا مکتوب است، «ملعون است هر که ثابت نماند در تمام نوشتههای کتاب شریعت تا آنها را بهجا آرد». اما واضح است که هیچکس در حضور خدا از شریعت عادل شمرده نمیشود، زیرا که عادل بهایمان زیست خواهد نمود. اما شریعت از ایمان نیست بلکه آن که بهآنها عمل میکند، در آنها زیست خواهد نمود. مسیح ، ما را از لعنت شریعت فدا کرد چونکه در راه ما لعنت شد، چنانکه مکتوب است «ملعون است هر که بر دار آویخته شود» (غلاطیان، باب ٣، آیات ۱٠-۱٣).
در تورات سخنی بهاین مضمون آمده است که هر کس در قوم یهود بهسبب گناهش بر دار آویخته شود ملعون خدا است (تثنیه: باب ٢۱، آیۀ ٢٣)، و نیز از قول موسی(ع) آمده که ملعون باد هر کس شریعت تورات را عمل نکند (تثنیه: باب ٢٧، آیۀ ٢٦). لهذا سخن پولس این است که ما از این پس نمیخواهیم بهشریعت تورات عمل کنیم پس طبق دعای موسی(ع) ملعون هستیم. از سوی دیگر، عیسی نیز بر دار رفت و ملعون شد. اما عیسی با این کار، خود را فدیه ما کرد و لعنت ما را بهخود گرفت!
مغلطه پولس واضح است. زیرا هیچ کس نمیتواند برکت یا لعنت دیگران را بهخود بگیرد و بالعکس. در همین سفر تثنیه آمده است که «پدران بهعوض پسران کشته نشوند و نه پسران بهعوض پدران کشته شوند. هر کس برای گناه خود کشته شود.» (تثنیه: باب ٢۴، آیۀ ۱٦).[٢] مطابق این حکم، حضرت عیسی(ع) نیز نمیتواند گناه پدرش آدم(ع) در خوردن آن میوه را کفاره کند آن گونه که پولس مدعی بود (رومیان: باب ۵، آیات ۱٢ تا ۱۹). مضافاً که آن خطای حضرت آدم(ع) بهنحو مقتضی کفاره شده، او از بهشت اخراج گشت (پیدایش: باب ٣، آیۀ ٣٣). شاید هیچ گناهی در تاریخ بشریت اینقدر عقوبت سخت نداشته که بر تمام نسل آن پدر اثر بگذارد. زیرا با خروج آدم(ع) از بهشت، ما فرزندان او نیز از آن بیرون آمدیم.
٧- پولس در نامهاش بهغلاطیان حواریون را تخطئه میکند و میگوید که چیزی از آنها نیاموخته است:
اما از آنانی که معتبراند که چیزی میباشند هر چه بودند مرا تفاوتی نیست، «خدا بر صورت انسان نگاه نمیکند». زیرا آنانی که معتبراند، بهمن هیچ نفع نرسانیدند (غلاطیان: باب ٢، آیۀ ۵).
پولس در این استدلال خود بهجملهای از کتاب سموئیل توسل جسته است. وقتی که سموئیل بهخانه یسّی آمد تا داوود(ع) را که کوچک ترین پسر او بود مسح کند با تعجب پدر، قول خداوند بر سموئیل نازل شد:
خداوند مثل انسان نمینگرد. زیرا که انسان بهظاهر مینگرد و خداوند بهدل مینگرد (۱ سموئیل: باب ۱٦، آیۀ ٧).
پولس نیز برای تخطئه حواریون و نفی رسولان خاص عیسی(ع)، مغلطه میکند و فی الواقع مدعی میشود که از منظر خداوند بهدل حواریون نظر افکنده و باطن آنها را دیده و لذا بهشهرت آنها نظر ندارد! آیا او برای خطاکار دانستن حواریون چه برهانی آورده است؟ اگر در آن زمان از قیافا رئیس کاهنان و دشمنان عیسی(ع) درباره حواریون او میپرسیدند شاید همین جواب را میداد. باید بگوییم اگر پولس میتوانست یا میخواست که از منظر خداوند نظر کند پس چگونه او سالها در دشمنی با عیسی(ع) و شاگردان او کمر بسته بود؟
٨- آیا خون آن پیروان مقدس عیسی(ع) که پولس در قتل آنها شریک بود ممکن میسازد که او بتواند بدون توبه کردن سابقه سوء خود را تطهیر کند و مثل یک فرد عادی شود؟ زیرا که پولس هیچ گاه از توبه خود سخن نگفته بلکه بالعکس مدعی شده است که خداوند او را از شکم مادرش برگزیده است (غلاطیان: باب ۱، آیۀ ۱۵) و لهذا خطایی مرتکب نشده است. بهاقرار او در نزد هیرود اغریپاس توجه کنید:
من هم در خاطر خود میپنداشتم که بهنام عیسی ناصری مخالفت بسیار کردن واجب است چنانکه در اورشلیم هم کردم و از رؤسای کَهَنه قدرت یافته، بسیاری از مقدّسین را در زندان حبس میکردم و چون ایشان را میکشتند، در فتوا شریک میبودم. و در همه کنایس بارها ایشان را زحمت رسانیده، مجبور میساختم که کفر گویند و بر ایشان بهشدت دیوانه گشته تا شهرهای بعید تعاقب میکردم (اعمال: باب ٢٦، آیات ۹-۱۱).
بهنظر میرسد که پولس نه تنها بازگشت ننموده بلکه بههمان راه سابق خود میرود، و فقط شیوه دشمنی خود با پیروان عیسی(ع) را از مقابله فیزیکی بهمقابله فرهنگی تغییر داده است.[٣]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- نخستین جملهای که پولس بهعیسی(ع) نسبت داده در اعمال ٢٠/ ٣۵ است که بهوقت وداع با اهالی افسس گفت: «و کلام خداوند عیسی را بهخاطر دارید که او گفت: دادن از گرفتن فرخندهتر است». این سخن در اناجیل اربعه مذکور نیست ولیکن مشابه آن را در اقوال و رفتار خود پولس میتوان یافت (نگا. اول قرنتیان ۹/ ٧ تا ۱٢ - ۱٦/ ۱ تا ۴). جمله دوم نقل شده از عیسی را خود او در نامهاش برای اهل قرنتیه مکتوب کرده است: «آیا نمیدانید که هر که در امور مقدس مشغول باشد از هیکل میخورد و هر که خدمت مذبح کند از مذبح نصیبی میدارد. و همچنین خداوند [یعنی عیسی] فرمود که هر که بهانجیل اعلام نماید از انجیل معیشت یابد. لیکن من هیچ یک از اینها را استعمال نکردم و این را بهاین قصد ننوشتم تا با من چنین شود» (اول قرنتیان ۹/ ۱٣ تا ۱۵). این هر دو جمله نسبت داده شده بهعیسی(ع)، در واقع تأکیدات پولس بهمردم است تا مزد خدمات او را فراموش نکنند. در کتاب شبان هرماس که یکی از کتب معتبر مسیحی بوده و حتی در چند قرون اول جزو کتب عهد جدید محسوب میشد مفصلاً آمده است که یکی از تفاوتهای انبیأ کذبه از انبیأ حقیقی در این است که انبیأ خداوند از مردم مزد نمیخواهند (شبان هرماس، کتاب ۱، فرمان ۱۱). رساله شبان هرماس بهفارسی ترجمه نشده است. برای ترجمه این قسمت از آن، نگا. احمد بهشتی، عیسی پیامآور اسلام، صص. ٦٧ تا ٦۹
[٢]- همچنین در حزقیال ۱۴/ ۱۴ از قول خداوند سخنی بهاین مضمون آمده است که اگر نوح و دانیال و ایوب بندگان صالح خدا، در شهری باشند که در معرض عذاب است فقط آن سه نفر جان خود را بهعدالت خویش خواهند رهانید و بقیه عذاب خواهند شد. لذا مبارک بودن بودن افراد نیز قابل انتقال بهغیر نیست.
[٣]- امیر اهوارکی، برنابا حواری گمشدۀ عیسی (٣)، تنظیم و ویرایش از: سایت حرف آخر
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ سایت حرف آخر