فهرست مندرجاتبرنابا حواری گمشدۀ عیسی
بخش چهارم
[↑] پولس رسول است یا بدعتگذار؟
در وقتی که پولس در یونان و روم تعالیم خاص خود را پایه میگذاشت و عیسی را مصلوب و همچنین ماشیح معرفی میکرد، حواریون بهرهبری پطرس و برنابا برای یهودیان در فلسطین و شهرهای اطراف از عیسی(ع) سخن میگفتند که آن حضرت کاتبان را ملامت کرده است که چرا میگویید پیامبر موعود از نسل داوود(ع) میآید؟ (متی ٢٢/ ۴۱ تا ۴۵) و نیز توبه کنید تا خداوند این زمین فلسطین را از شما نگیرد و ماشیح موعود را همانطور که موسی(ع) گفت از میان برادران شما (یعنی از نسل اسماعیل) برانگیزد (اعمال ٣/ ۱۹ و ٢٠ - نگا. خروج ۱٨/ ۱٨). پولس خبر مصلوب شدن عیسی را منتشر میکرد و مخالفان با این عقیده را دشنام میداد (غلاطیان ٣/ ۱) و حواریون بهمصلوب شدن یهودا در بالای صلیب موعظه میکردند (اعمال ۱/ ۱٦ تا ٢٠) و کاهنان نیز کمی بعد اذعان مینمودند که این معجزه بر همۀ ساکنان اورشلیم واضح شده و نمیتوان آن را انکار کرد (اعمال ۴/ ۱٦).
حواریون، حضرت عیسی(ع) را مانند حضرات داوود و اشعیأ، یکی از انبیأ یهود معرفی میکردند که خداوند وی را برای یادآوری تعالیم موسی(ع) و زدودن برخی تحریفها دربارۀ ماشیح، ارسال فرموده است مردم این جماعت را «ناصری» ( Nazarene ) یا «نصاری» میخواندند (اعمال ٢۴/ ۵) زیرا که حضرت عیسی(ع) «ناصری» خوانده میشد (مرقس ۱/ ٢۴). ولی پولس در یونان و روم جماعتی را پیرو خود ساخت که به«ماشیح» بودن عیسی اعتقاد میورزیدند و لذا «مسیحی» ( Christian ) خوانده شدند (۱۱/ ٢٦ - ٢٦/ ٢٨). خاصیت تعالیم حواریون ، یکدلی مردم و وفاق و خوشدلی بود (اعمال ٢/ ۱ و ۴٦ - ۴/ ٢۴ و ٣٢ - ۵/ ۱٢) و محصول بدعتهای پولس تفرقه، آشوب و نزاع میان مردم (اعمال ۱٧/ ٦ - ۱٨/ ۱٣ - ۱۹/ ٣٢ - ٢۱/ ٢٧ تا ٣٦ - ٢٨/ ٢۵).
وقتی حواریون از تعالیم کذب پولس در شهرها باخبر میشدند یک نفر از خود را بهآن شهر میفرستادند تا عیسای واقعی را بهآنها معرفی کند. نتیجه این بود که مردم از بدعتهای پولس روی گردان شده، بهحقیقت و تعالیم حواریون ایمان میآوردند. این ماجرا در خصوص شهرهای قرنتیه و غلاطیه رخ داد که برخی وقایع آن، از نامه اول پولس بهقرنتیان و همچنین نامۀ او بهغلاطیان هویدا است. خصوصاً در نامۀ اخیر پولس مردم غلاطیه را محکوم میکند که نباید از انجیل او بهسوی انجیل دیگر بازمیگشتند و هر کس که مسبب این امر بوده حتی اگر فرشتۀ آسمانی هم باشد ملعون است! (غلاطیان ۱/ ٨). (قیاس فرشتۀ آسمانی با آن واعظان انجیل نشان میدهد که آنها شهرت نیک و رتبۀ بلندی داشتهاند). او سپس خود را از شکم مادر برگزیده میخواند (غلاطیان ۱/ ۱۵) و بهتخطئۀ حواریون میپردازد و بهعلت جدایی خود از آنها اشاره کرده (باب ٢) آنگاه مردم غلاطیه را بهسبب این که دیگر بهمصلوب شدن عیسی اعتقادی ندارند دشنام میدهد:
ای غلاطیان بیفهم! کیست که شما را افسون کرد تا راستی را اطاعت نکنید، که پیش چشمان شما عیسی مسیح مصلوب شده مبیّن گردید (غلاطیان ٣/ ۱).
از این جمله پیدا است که مردم غلاطیه از اعتقاد بهمصلوب شدن عیسی برگشته بودند و این بهسبب آن واعظانی است که پولس بر آنها در باب اول لعنت فرستاده است.
«بدعت» یعنی داخل کردن چیزی در دین، که آن را خدا یا پیامبرش نفرموده باشند. از آنجا که پولس بدون آموختن تعالیم حضرت عیسی(ع) شروع بهتبلیغ برای او نموده است میتوان حکم کرد که او بدعتگذار است و برای نفع خود کار میکرده است. پولس در نامه بهاهل قرنتیه «بدعت» را توصیه نموده است:
لازم است در میان شما «بدعتها» نیز باشد تا که مقبولان از شما ظاهر گردند (اول قرنتیان ۱۱/ ۱۹).
جالب توجه اینکه پولس بهوقت محاکمه در قیصریه در حضور فلیکس والی (نمایندۀ امپراطور روم)، «بدعت گذار» خوانده شد و خود او نیز در دفاعیهاش بر آن صحه گذاشت:
«لیکن این را نزد تو اقرار میکنم که بهطریقتی که بدعت میگویند، خدای پدران را عبادت میکنم و بهآنچه در تورات و انبیا مکتوب است معتقدم.» (اعمال ٢۴/ ۱۴)
از چندی قبل اخبار پولس بیش و کم بهاورشلیم رسیده بود که او بر ضد شریعت موسی(ع) تعلیم میدهد و میگوید نباید از این پس مختون شوید (اعمال ٢۱/ ٢۱). لهذا با آمدن پولس بهاورشلیم، مردم بر وی شوریده او را در بند کردند (اعمال ٢۱/ ٣٠). بعد سپاهیان آمده و او را بردند و متعاقباً چهل نفر هم قسم شدند که تا وقتی او را نکشته اند چیزی نخورند و نیاشامند (اعمال ٢٣/ ۱٢). بدین سبب پولس را شبانه بهقیصریه فرستادند تا در نزد والی محاکمه شود. بعد از دو سال حبس در قیصریه، او که متولد در طرسوس بود، گفت که من شهروند روم هستم و بهقیصر رفع دعوی میکنم و لذا مقرر شد او را بهروم بفرستند. نهایتاً او بهروم فرستاده شد. پولس در آنجا با جمعی از بزرگان یهود دیدار کرد و گفت که مردم علیه من شوریدهاند چون من از عیسی که امید بنیاسرائیل است سخن میگویم. و مراد او از «امید بنیاسرائیل» پیامبر خاتم یعنی ماشیح بود. آنها بدو جواب دادند:
ما را معلوم است که این «فرقه» را در هر جا بد میگویند (اعمال ٢٨/ ٢٢).
کلمۀ «فرقه» در اینجا مطابق نسخۀ اصل یونانی[۱] میتوانست به«بدعت» (Heresy) ترجمه شود.[٢] هرچند که همین کلمۀ «فرقه» نیز گویای تعالیم ساختگی وی هست. آنچه که پولس تعلیم میداد نه هیچ ربطی بهحضرت موسی(ع) داشت و نه هیچ دخلی بهحضرت عیسی(ع). او یک فرقه درست کرد و یک نوع از الهیات را بنیان گذاشت که «مسیحیت» نام گرفت؛ نوعی دین جدید که از او شروع شده بهخود او نیز ختم میشود. لذا باید تعالیم پولس را از تعلیمات حضرت عیسی(ع) و حواریون صدیق او جدا کرد، چنانکه در حقیقت جدا هستند.
به واسطۀ آنچه حواریون و پولس تعلیم میدادند دو قرائت از حضرت عیسی(ع) در خاورمیانه و اروپا شکل گرفت که نسل بهنسل منتقل شد و نزاع بسیاری را دامن زد و تا حدود شش قرن ادامه داشت. بهسبب رفع این اختلافات شوراهای بسیاری از جمله نیقیه برگزار شد که چندان فایده نداشت. تعالیم نصارای موحد خاورمیانه را پر کرده بود و با ظهور اسلام آنها دعوت این دین را لبیک گفته، بهسرعت مسلمان شدند. مسیحیان اما، رقیبان خود را از دست دادند و بعدها مدعی شدند که فقط آنها پیروان حقیقی عیسی بوده و هستند.
بنابراین، دیده میشود که انتساب داشتن پولس بهعیسی(ع) فقط مورد ادعای خود اوست و هیچ سند و برهانی ندارد و حتی معقول هم نیست. لذا باید پرسید که چرا مسیحیان بهپولس اقتدا میکنند؟ چه چیزی در پولس هست که ایشان تعلیمات او را بر تعالیم حواریون و حتی حضرت عیسی(ع) ترجیح میدهند؟ مهمترین پاسخ میتواند این باشد که آنها دین خود را از پولس گرفتهاند، پس نمیتوانند او را رد کنند. لهذا توصیۀ سخن نگارنده این خواهد بود که آنها بهتر است بهجای اینکه در صدد حفظ سنت پولس و تاریخ گذشتۀ خود برآیند در فکر حفظ آیندۀ خود باشند تا مطابق تعلیمات راستین عیسی(ع) حیات ابدی یعنی خلود در بهشت را لایق شوند.[٣]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- αἱρέσεως (spell: haireseōs)[٢]- نگا. قاموس کتاب مقدس، ۱٣٧٧؛ ذیل مدخلهای «بدعت» و «فرقه»
[٣]- امیر اهوارکی، برنابا حواری گمشدۀ عیسی (۴)، تنظیم و ویرایش از: سایت حرف آخر
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ سایت حرف آخر