[۱] یسوع به نگارنده روی کرده، فرمود: «ای برنابا، بر توست که انجیل مرا حتماً بنویسی و آنچه را که درباره من اتفاق افتاده در مدت بودن من در جهان.»
[٢] «نیز بنویسی آنچه را که بر سر یهودا آمد تا مؤمن فریب نخورد و هر کسی تصدیق نماید حق را.»
[۳] آنگاه نگارنده گفت: ای معلم، إنشاءالله من خواهم نوشت.
[۴] لیکن نمیدانم آن چه را که برای یهودا اتفاق افتاده؛ زیرا همه چیز را ندیدهام.
[۵] یسوع در جواب فرمود: «یوحنا و پطرس که هر چیزی را به چشم دیدهاند اینجا هستند، پس آن دو تو را به هرچه اتفاق افتاده خبر خواهند داد.»
[٦] آنگاه یسوع به ما وصیت فرمود که شاگردان با اخلاص او را بخوانیم تا او را دیدار کنند.
[٧] پس آنوقت یعقوب و یوحنا هفت شاگرد را با نیقودیموس و یوسف و دیگران و بسیاری از آن هفتاد و دو نفر را جمع نمودند و همگی با یسوع خوراک خوردند.
[٨] در روز سوم، یسوع فرمود: «بروید با مادرم به کوه زیتون؛»
[۹] «زیرا من از آن جا دوباره به آسمان صعود مینمایم.»
[۱٠] «در آنجا خواهید دید چه کسانی مرا بر میدارند.»
[۱۱] پس همگی رفتند، جز بیست و پنج نفر از هفتاد و دو نفر که از ترس به دمشق فرار کرده بودند.
[۱٢] در اثنایی که همگی برای نماز ایستاده بودند، یسوع وقت ظهر با جماعت بسیاری از فرشتگان که تسبیح خدای را میگفتند آمد.
[۱۳] فروغ روی او همه را سخت ترسانید و به زمین به روی درافتادند.
[۱۴] لیکن یسوع ایشان را بلند کرد و آنان را دلداری داده فرمود: «مترسید؛ من معلم شما هستم.»
[۱۵] بسیاری را از کسانی که اعتقاد کرده بودند او مرده و برخاسته، سرزنش نمود و گفت: «مگر مرا و خدای را دروغگو گمان میکنید؟»
[۱٦] «زیرا به من خدای بخشیده که زنده باشم تا نزدیکی به پایان رسیدن جهان، چنان که به شما گفتهام.»
[۱٧] «حق میگویم به شما که همانا من نمردهام؛ بلکه یهودای خائن مرده است.»
[۱٨] «حذر کنید از شیطان که نهایت سعی خود را خواهد تا شما را بفریبد.»
[۱۹] «لیکن گواهان من باشید در تمام اسراییل و در تمام عالم برای همهٔ چیزهایی که دیدهاید و شنیدهاید.»
[٢٠] پس از آنکه این بفرمود، دعا کرد خدای را برای خلاص مؤمنین و انابت گنهکاران، همین که نماز تمام شد، با مادر خود معانقه نمود و فرمود: «سلام باد تو را ای مادر من»
[٢۱] «بر خدایی که تو را آفریده و مرا آفریده توکُل کن.»
[٢٢] پس از آنکه این بفرمود به شاگردان خود روی نموده و فرمود: «نعمت خدای و رحمت او با شما باد».
[٢۳] آنگاه فرشتگان چهارگانه او را پیش چشمهای ایشان بهسوی آسمان بردند.
[↑] پینوشتها
[۱]-
[٢]-
[٣]-
[۴]-
[۵]-