فهرست مندرجاتخدایی وجود ندارد
[قبل] [بعد]
انسانهای اولیه میکوشیدند تا طبیعت را درک کنند و جهان را تشریح نمایند، ولی آنها به اینکار توانایی نداشتند. تنها چیزی که در واقع توضیح و تفسیر و تشریح نمودهای آن را ممکن میسازد، علم است، و کشفیاتی که ترقی علوم را در این اواخر میسر میکند، مربوط به زمانهای اخیر است.
نادانی انسان اولیه مانعی بر سر راه جستجوهای او بوده و این نادانی چنانکه در تاریخ بشری مشاهده میکنیم، سبب پیدایی ادیان میشود.
دین نیز میخواهد دنیا را تشریح نماید، ولی برای تشریح آن فقط به نیروهای ماورای طبعیت متوسل میشود[۱]. این تعالیم مخالف با علم است[٢].
این عباراتی است که ژرژ پولیتسر، فیلسوف فرانسوی، در اوایل قرن بیستم بیان داشت. او از تحقیقات خود چنین نتیجه گرفت که فرض ذات ازلی، «روح خالص» خالق یکتا، امکانپذیر نیست، زیرا، خالقی که خارج از مکان و زمان باشد، چیزیست که نمیتواند وجود داشته باشد وگرنه باید به همان ایدهآلیسم عرفانی متوسل شد و هر نوع بررسی علمی را کنار زد، تا بتوان به وجود ذات باری که خارج از زمان است، قایل شد، بدین معنا که در هیچ لحظهای وجود نداشته و خارج از مکان نیز باشد، یعنی این که هیچجا نباشد.[٣]
اکنون، در اوایل قرن بیست و یکم، استیون هاوکینگ، فیزیکدان برجستهای جهان میگوید: «قوانین طبیعت به ما میگویند که در درون سیاهچال، زمانی وجود ندارد، شما نمیتوانید به زمانی پیش از انفجار بزرگ برگردید، چون زمان پیش از انفجار بزرگ وجود ندارد. ما در نهایت چیزی را پیدا کردیم که علت ندارد چون زمانی برای وجود علت نیست. برای من این بهمعنای ناممکن بودن وجود خالق است، چون زمان برای خالق وجود نداشته است. ما همین یک زندگی را داریم تا از این طراحی زیبای طبیعت استفاده کنیم و من از این بابت بسیار سپاس گزارم.»[۴]
[↑] آیا خدا جهان را ساخته است؟
هنگامی که به عمقِ اتم سفر میکنیم با یک سری پروتون مواجه میشویم که هر وقت که میخواهند «خود به خود» بهوجود میآیند و به خودیِ خود، هر وقت که میخواهند نابود میشوند. ما آن را مکانیک کوانتوم نام گذاردهایم.
قوانین طبیعت به ما میگویند که نه تنها تمامِ جهان میتواند مانند پروتونها بهوجود بیاید بلکه برای پیدایش هم نیازمندِ علت نیستند. همچنین هیچ حادثهای منجر به انفجار بزرگ (بیگ بنگ) نشده است. هیچ چیز.
میدان جاذبه در درون سیاهچال فضایی بهقدری است که نه تنها نور، بلکه زمان هم نمیتواند از آن فرار کند، لذا زمان از حرکت باز میایستد. این به این دلیل نیست که ساعت از کار میافتد بلکه به این دلیل است که در داخل سیاهچال فضایی زمان وجود ندارد.
به نظر من نقش زمان در آغاز جهان آخرین کلیدی است که نیاز به یک طراح بزرگ برای آفرینش را از بین میبرد و نشان میدهد جهان چگونه خودش را ساخته است.
اگر به گذشته و به لحظهی انفجار بزرگ برگردیم خواهیم دید که جهان کوچکتر و کوچکتر میشود تا جایی که تمام جهان فضایی بینهایت کوچک و متراکم است. جاییکه جهان یک سیاهچال است.
قوانین طبیعت به ما میگویند که در درون سیاهچال، زمانی وجود ندارد، شما نمیتوانید به زمانی پیش از انفجار بزرگ برگردید، چون زمان پیش از انفجار بزرگ وجود ندارد.
ما در نهایت چیزی را پیدا کردیم که علت ندارد چون زمانی برای وجود علت نیست. برای من این بهمعنای ناممکن بودن وجود خالق است، چون زمان برای خالق وجود نداشته است.
ما همگی آزاد هستیم تا آنچه را که میخواهیم بهدست آوریم و به نظر من، هیچ خدایی وجود ندارد. هیچ کس جهان را خلق نکرده و هیچ کس ایمان ما را هدایت نمیکند. هیچ بهشت و هیچ زندگیِ پس از مرگی وجود ندارد.
ما همین یک زندگی را داریم تا از این طراحی زیبای طبیعت استفاده کنیم و من از این بابت بسیار سپاس گزارم.[۵]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- خرافه (جمع: خرافات) بهمعنای اعتقاد غیرمنطقی به تأثیر امور ماورای طبیعت و خلاف عقل، علم و تجارب شهودی در امور طبیعی است. خرافه، بهعبارت دیگر، هر نوع اندیشه باطل و خلاف واقع است. معمولاً در خرافه، رویدادها و حوادثی که با هم ارتباط منطقی ندارند، به یکدیگر ربط داده میشوند و یا علت و معلول یکدیگر دانسته میشوند. (رجوع شود به مقولهای خرافه، در ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد)
[٢]- ژرژ پولیتسر، اصول مقدماتی فلسفه، ترجمۀ جهانگیر افکاری، تهران: شرکت سهامی کتابهای جیبی، چاپ ۱٣۵٨، ص ۱٢
[٣]- همانجا، ص ٦۴
[۴]- یادداشت دانشنامه آریانا، از: مهدیزاده کابلی
[۵]- استیون هاوکینگ، خدایی وجود ندارد، ایران گلوبال: پنجشنبه ۱٣ مارس ٢٠۱۴
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ ژرژ پولیتسر، اصول مقدماتی فلسفه، ترجمۀ جهانگیر افکاری، تهران: شرکت سهامی کتابهای جیبی، چاپ ۱٣۵٨
□ ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
□ وبسایت ایران گلوبال