فهرست مندرجاتزنان پیامبر
(به روایت سیرت رسولالله)
[قبل] [بعد]
ابومحمد عبدالملک بن هشام مورخ مسلمانی است که بهخاطر ویرایشی که روی زندگینامه محمد، پیامبر اسلام، نوشته ابن اسحاق انجام داده، شهرت دارد. نسخهی اصلی اثر ابن اسحاق بهدست ما نرسیده است ولی بخشهایی از آن در آثار نوشته شده توسط ابن هشام و طبری بهجای مانده است.
ویژگی منحصر بهفرد کتاب سیرت رسولالله، با این که بهدست یک مسلمان انشأ شده و بعدتر هم بهدست یک مسلمان دیگر بهفارسی ترجمه شده است، زبانی بهدور از تعصبات است. زندگانی پیامبر اسلام با درایتی منطقی، روایت میشود. از شاخ و برگ دادنهای اساطیری پرهیز میشود و همین، سیرت رسولالله را محل درستی برای استنادها و ارجاعات مینماید.
در سیرت رسولالله، مجلد دوم، بهطور مختصر به همسران پیامبر اسلام هم پرداخته میشود که در زیر بازنویسی شده است.
[↑] حكايت زنان پيغمبر
محمّد بن إسحاق، رحمةاللّه عليه، مىگويد كه: چون سيّد، عليهالسّلام، از دنيا مفارقت كرد، نه زن در خانۀ وى بودند:
عايشه دختر ابو بكر، رضىاللّه عنه، و حفصه دختر عمر، رضىاللّه عنهما، و أمّ حبيبه دختر أبو سفيان بن حرب، و أمّ سلمه دختر أبو أميّة بن المغيره، و سوده دختر زمعة بن قيس، و زينب دختر جحش ابن رئاب، و ميمونه دختر حارث بن حزن، و صفيّه دختر حيىّ بن[۱] أخطب، و جويريه دختر حارث بن ابى ضرار.
اين نه آن بودند كه چون سيّد، عليهالسّلام، از دنيا مفارقت كرد، در خانۀ وى بودند. و ديگر جملۀ زنان كه پيغمبر، عليهالسّلام، در همه عمر خود بخواسته بود سيزده بودند:
أوّل، خديجه بود، رضىاللّه عنها، و جملۀ فرزندان سيّد، عليهالسّلام، از وى بودند، إلاّ إبراهيم كه از ماريه بهوجود آمد، و تا وى بود هيچ زن ديگر نخواست، و بيست اشتر جوان ماده[٢] صداق وى كرده بود.
و دوم، عايشه، رضىاللّه عنها، بود و سيّد، عليهالسّلام، او را در مكّه بخواست، و چون به مدينه رفت او را بخانه برد، [و هفت ساله بود، چون نكاح وى كرد، و نه ساله بود كه وى را بخانه برد][٣] و چنين گويند كه ده ساله بود. و از جملۀ*زنان كه سيّد، عليهالسّلام، خواسته بود، وى بود كه بكر بود و چهارصد درهم صداق وى كرده بود.
و سوم، سوده بنت زمعة [بن قيس][۴] بود، و صداق وى نيز چهارصد درم بود.
و چهارم، زينب بنت جحش بود، و صداق وى نيز چهارصد درم بود، و پيش از پيغمبر، عليهالسّلام، در خانۀ زيد [بن]حارثه بود كه غلام پيغمبر، عليهالسّلام، بود. و در حقّ وى بود كه اين آيت فرو آمد، قوله تعالى: «فَلَمّٰا قَضىٰ زَيْدٌ مِنْهٰا وَطَراً زَوَّجْنٰاكَهٰا»[۵] - الآيه.
پنجم، أمّ سلمه بود، دختر [أبى]أميّة بن المغيره، و صداق وى لحافى و قدحى چوبين و خوانچهاى بزرگ چوبين و ديگى[٦] بود.[٧]
و ششم، حفصه بنت عمر، رضىاللّه عنه، [بود] و صداق وى نيز چهارصد درم بود.
و هفتم، أم حبيبه بنت أبى سفيان [بن حرب] بود كه نجاشى او را از بهر پيغمبر، عليهالسّلام، بخواست، و صداق وى چهارصد دينار كرده بود[٨].
و هشتم، جويريه بنت الحارث بن أبى ضرار الخزاعيّة [بود]، و صداق وى نيز چهار [صد]درم بود، [و او را آزاد كرده بود و بنكاح خود درآورده بود][۹].
و نهم، صفيّه بنت حيىّ بن أخطب بود كه از غنيمت خيبر بسيّد، عليهالسّلام، رسيده بود، و او را آزاد كرده بود و بنكاح خود آورده بود.
و دهم، ميمونه بنت حارث بن حزن بود، و صداق وى نيز چهارصد درم بود. و چنين گويند كه مرد[۱٠] برفت و او را از بهر پيغمبر، عليهالسّلام، بخواست، و ميمونه در محمل نشسته بود بر شتر و جواب داد و گفت[۱۱]: «البعير و ما عليه[۱٢] للّه و لرسوله.»
گفت: اشتر و آنچه بر شتر است فداى خداى و پيغمبر وى بادا. و گويند كه اين آيت در حقّ وى فرود آمد كه: «وَ اِمْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهٰا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرٰادَ اَلنَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَهٰا»[۱٣] - الآيه.
و يازدهم، زينب بنت خزيمة بن الحارث بود، و صداق وى نيز[۱۴] چهارصد درم بود، و او را أمّ المساكين گفتندى از بس كه تيمار داشت و شفقت درويشان كردى.
اين يازده آن بودند كه سيّد، عليهالسّلام، ايشان را بهخانه برده بود. و دو پيش از وى وفات يافته بودند: خديجه و زينب بنت خزيمه، و باقى نه ديگر آن بودند كه در حجرۀ وى بودند تا وى از دنيا مفارقت كرد، چنانكه از پيش ياد كرده شد.
و دو زن ديگر تا تمامى سيزده بخواسته بود[۱۵]، لكن ايشان را بهخانه نبرده بود:
يكى أسماء* دختر نعمان الكنديّه بود، كه چون وى را بخواسته بود[۱٦]، بياضى بر وى پيدا آمد و وى را چيزى بداد و باز خانۀ پدر گسيل كرد و بنزديك وى نرفت.
و ديگر عمره بنت يزيد الكلابيّه بود كه وى حديث العهد بود بكفر. و چون سيّد، عليهالسّلام، او را بياورد و خواست كه با وى نزديكى كند، او استعاذت كرد و گفت: أعوذ باللّه منك، گفت: پناه مىگيرم بخداى از تو. سيّد، عليهالسّلام، چون اين از وى بشنيد، گفت: منيع [عائذ اللّه].
گفت: كسى كه بخداى پناه گرفت از ما، نزديك وى نشايد رفتن و دست بر وى نشايد نهادن. پس او را باز خانۀ خود گسيل كرد.
و اين سيزده زن كه پيغمبر، عليهالسّلام، بخواسته بود، شش از قريش بودند: خديجه، و عايشه، و حفصه، و أمّ حبيبه، و أمّ سلمه، و سوده بنت زمعه، و باقى ديگر از قبايل عرب بودند، إلاّ صفيّه دختر حيىّ بن أخطب كه وى از رؤساى يهود بود[۱٧].
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی بازنویسی شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- ابن هشام، عبدالملک بن هشام، سیرت رسولالله (ص) (مشهور به سیرةالنبی)، ترجمۀ محمد بن اسحاق، با مقدمه و تصحیح اصغر مهدوی، تهران: خوارزمی، چاپ سوم: شهریورماه ۱٣٧٧، ج ٢، ص ۱٠۹۹
[٢]- در اصل: اشتر نر يا ماده. پا: اشتر مادۀ برنا، و بمتابعت از متن عربى ج ٩ ص ٢٩٣ از مج نقل شد.
[٣]- از مج نقل شد.
[۴]- در اصل: بن.
[۵]- احزاب، ٣٧ .
[٦]- در متن عربى ج ۴ ص ٢٩۴ بجاى ديگى: مجشه، بكسر ميم و فتح جيم، دستاس (منتهى).
[٧]- سیرت رسولالله (ص)، ج ٢، ص ١١٠٠
[٨]- بر طبق متن عربى ج ۴ ص ٢٩۵ ، ام حبيبه و شوهر اولش در حبشه بودهاند و سپس نجاشى او را براى پيغمبر خواستگارى كرده است.
[۹]- از مج نقل شد.
[۱٠]- بر طبق متن عربى ج ۴ ص ٢٩۶ اين مرد عباس بن عبدالمطلب بوده است.
[۱۱]- مج: نشسته بود و چون بشنيد كه پيغمبر عليهالسّلام مرد فرستاده است و او را خواستگارى مىكند، گفت.
[۱٢]- در اصل: عليها.
[۱٣]- احزاب، ۵٠ .
[۱۴]- سیرت رسولالله (ص)، ج ٢، ص ١١٠١
[۱۵]- مج: كه تمامى سيزده باشد بخواسته بود.
[۱٦]- مج: چون او را بخانه آورد.
[۱٧]- سیرت رسولالله (ص)، ج ٢، ص ١١٠٢
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ ابن هشام، عبدالملک بن هشام، سیرت رسولالله (ص) (مشهور به سیرةالنبی)، ترجمۀ محمد بن اسحاق، با مقدمه و تصحیح اصغر مهدوی، تهران: خوارزمی، چاپ سوم: شهریورماه ۱٣٧٧