|
نقش زنان در جنبش مشروطه
در جستوجوی رد پای زنان در نهضت مشروطه
آغازگران این نهضت مثل هر جامعۀ دیگر، زنانی بودند که از طبقات بالا و نخبۀ جامعه بهحساب میآمدند. آنان بهنحوی از حمایتهایی برخوردار بودند که میتوانستند فعالیتهای اجتماعی را به پیش ببرند. آنها کسانی بودند. مثل دختران، همسران، مادران و خواهران دولتمردان، شهزادگان، نظامیان و روحانیون، و یا از خانوادههای فعالان مشروطهخواه .شماری از آنها به خانوادههایی تعلق داشتند که در زمان عبدالرحمن خان به هند بریتانیایی [یا ترکیه عثمانی] تبعید شده و در آنجا با تمدن و فرهنگ مدرن آشنا شده بودند.
آنانیکه به دوردستهای تاریخ میروند، در جستوجوی رد پای زنان در رخدادهای تاریخی، هرچه بسیار میجویند، اندک مییابند. زنان همانطوری که از پهنه زندگی اجتماعی به اندرون و در پستوخانهها پرتاب شدهاند، از خاطرهها و از زمان نیز بهدور افگنده شدهاند. زنان از غایبان بزرگ تاریخاند. تا بوده، تاریخسازی و نقشآفرینی در تاریخ از آن مردان بوده، و تاریخنگاری نیز در دست مردان بوده است. از آن جمله است رخداد مشروطیت و مشروطه خواهی در افغانستان و چگونگی نقش زنان در آن نهضت.
تاریخنگاران که در اینباره نوشتهاند، به نقش زنان کمتر توجه کردهاند و یا به آن نپرداختهاند. آنچه درباره زنان گفته شده، اطلاعات و روایات تاریخی بهصورت پراکنده است، که در جراید و در بعضی کتابهای تاریخ بهصورت حاشیهای آمده است. بنابراین، اولین مسئله برای یافتن نقش زنان در جنبش مشروطه، فقدان اطلاعات در این زمینه است. شاید بتوان با جمعآوری همان اطلاعات کم و پراکنده، شمهای از حضور زنان در این برههای از تاریخ افغانستان را بهدست داد.
در باب ماهیت و اهمیت جنبش مشروطیت و مشروطهخواهان، تاریخنگاران زیادی نوشتهاند و از آن تحلیل ها و تلقیهای گوناگونی به دست دادهاند، که در این نوشته مجالی برای آن نیست. آنچه اهمیت دارد، این است که جنبش مشروطهخواهی با همۀ کاستیهای کوچک و بزرگی که به همراه داشت، نخیستن تلاشهای مدنی برای حاکمیت قانون در افغانستان به شمار میآید؛ هرچند دفتر این تلاشها بعد از یک دهه با تلخکامی بسته شد و رهروان مشروطیت در برابر سنتگرایان شکستاند.
و اما جایگاه زنان در جنبش مشروطه در کجاست؟
زنان در کجای داستان مشروطهخواهی قرار دارند؟
نقش زنان در این نخستین تلاشهای مدنی چه بود؟
آیا در فردای مشروطیت زنان از حق و حقوقی تازهای برخوردار شدند؟
واقعیت این است که زنان به طور مستقیم نقشی در این جنبش نداشتند؛ زیرا مشروطیت در زمانی مطرح میشد که در افغانستان، درصد بالایی از جعمیت و بهویژه زنان بیسواد بودند و اکثر جامعه روستانشین بود، و به طور کلی شرایط اجتماعی آن دوران اجازۀ حضور زنان را در کنشهای اجتماعی نمیداد. تنها بعد از مشروطیت دوم و در پی بازشدن فضای اجتماعی است که زنان به عرصههای سیاسی و اجتماعی پا گذاشتند. نخستن نمودهای حضور زنان را همزمان با مشروطیت دوم میبینیم. هرچند زنان مجالی در بطن این جنبش نیافتهاند، اما با همۀ این اوضاع و احوال در گفتمان تجدد و مشروطیت همگام شدند و با تشکیل و تأسیس مدرسه و انجمن و انتشار نشریات، مطالبات خاص خودشان را مطرح کردند؛ هرچند مطالباتشان کوچک بود و محدود به رفع حجاب، حق آموزش و دسترسی به بهداشت.
آغازگران این نهضت مثل هرجامعۀ دیگر، زنانی بودند که از طبقات بالا و نخبۀ جامعه به حساب میآمدند. آنان به نحوی از حمایتهایی برخوردار بودند که میتوانستند فعالیتهای اجتماعی را به پیش ببرند. آنها کسانی بودند مثل دختران، همسران، مادران و خواهران دولتمردان، شهزادگان، نظامیان و روحانیون، و یا از خانوادههای فعالان مشروطهخواه. شماری از آنها به خانوادههایی تعلق داشتند که در زمان عبدالرحمن خان به هند بریتانیایی تبعید شده و در آنجا با تمدن و فرهنگ مدرن آشنا شده بودند. به این ترتیب، در این مرحله زنانی که توانستند نقش اجتماعی و سیاسی را بر عهده بگیرند، تنها زنان دربار و زنانی از خانوادههای پرنفوذ بودند. این طیف از زنان، به دلیل برخورداری از آگاهی و دانش و با اتکا بر حمایتهای جانبی که از سوی خانوادههای خویش و دربار داشتند، اقدام به تأسیس مدارس دخترانه، برپایی انجمنهای زنان و انتشار نشریه کردند، در این راه تلاش کردند و خواستهای مشخص خود را در مورد زندگی زنان مطرح کردند.
تأسیس مدارس دخترانه نخستین گام در این عرصه بود. در سال ۱۹۲۰ ملکه ثریا، خانم شاه، به همکاری مادرش اسما رسمیه، همسر محمود طرزی، و خواهر ملکه خانم خیریه معینالسلطنه مدرسه دخترانه مستورات را تأسیس کردند. ملکه خودش بهعنوان مدیر مدرسه و خانم رسمیه بهعنوان معاون مدرسه کار میکردند. هیئت اداری مدرسه را عموزادههای ملکه بلقیس و روحافزا بر عهده داشتند. کاتب و منشی مدرسه، بر عهدۀ یکی از همسران امیر حبیبالله فیروزه ملقب به «بدرالسراری» بود. مدرسه مستورات در بیرون قصر شاهی در ناحیه «شهرآرا» واقع بود، که بیشتر دانشآموزان آن را در ابتدا دختران از خانواده شاهی تشکیل میدادند. این مدرسه بعدها به دلیل افزایش دانشآموزان به یک ساختمان بزرگتر ی به نام «گلستانسرای» انتقال یافت. ساختمان گلستانسرای، خانۀ بیبی حلیمه، ملکه رسمی عبدالرحمن خان بود که آن را به این مدرسه اهدا کرده بود. مدرسه دیگری که برای عامه تأسیس شد، مدرسه عصمت بود که بعدها به مکتب ملالی تغییر نام یافت و یک مدرسه دیگر در ناحیه چنداول کابل به نام مدرسه «سه دکان» ساخته شد. همزمان برای زنان بزرگتر مدارس حرفهای به نام «صنایع اناثیه» جهت آموزش آشپزی، خیاطی و ساختن گلهای مصنوعی تأسیس شد. فعالیت این مدارس تا پایان دوره امانی ادامه داشت.
یکی از مسایلی که در آن زمان مورد توجه زنان قرار داشت، بهبود وضعیت بهداشتی و دسترسی زنان به بهداشت و درمان بود. به این هدف، به کوشش این زنان شفاخانۀ مستورات ویژه زنان تأسیس شد. ساختمان شفاخانه متعلق به اخت السراج، عمه شاه امانالله بود. شفاخانه در قلعه باقرخان کابل واقع بود. مسئولیت و اداره آن را در ابتدا خواهر شاه سراج البنات بر عهده داشت. بعدها توسط سردار بیگم یکی از عموزادههای شاه اداره میشد.
در جولای ۱۹۲۸ گروهی از زنان معروف و برجسته، انجمن نسوان را تأسیس کردند، که در رأس آن یکی از خواهران شاه قرار داشت و اعضای آن را بیستودو نفر تشکیل میدادند. کار این انجمن، رسیدگی به مشکلات خانوادگی زنان بود. علاوه بر آن، تعدادی از این زنان بهعنوان نمایندگان طبقه نسوان تعیین شدند و در مجمع بزرگ ملی (لویهجرگه) ۱۳۰۷ پغمان شرکت کردند.
نشریه ارشادالنسوان در ۲۷ حوت ۱۲۹۴ (۱۷ مارس ۱۹۲۱) به نشر آغاز کرد. مدیر مسئول این نشریه، اسما ر رسمیه، همسر محمود طرزی بود، و معاونت آن را روحافزا، برادرزادۀ محمود طرزی بر عهده داشت. اسمهای این دو خانم، در صفحه نخست به اختصار «الف» و «ر» نوشته میشدند. در آغاز در چهار صفحه و بعد از نشر دوازده شماره، در هشت صفحه به نشر میرسید. ارشادالنسوان به روزهای پنجشنبه منتشر میشد. به صورت دقیق روشن نیست که در چند شماره منتشر شده است. بعضی منابع انتشار آن را تا ختم دوره امانی گفتهاند.
ارشادالنسوان نشریه ویژۀ زنان بود و مطالب آن هم به زنان اختصاص داشت. نقد وضعیت نابهسامان زنان، نقد حجاب اجباری (پوشیدن برقع) حق آموزش و تحصیل دختران، تشویق به سوادآموزی زنان، موضوعات بهداشتی، خانهداری، تربیت بچهها و اطلاعات و خبرهای مربوط به پیشرفت زنان در کشورهای مسلمان، مطالب و موضوعاتی بودند که ارشادالنسوان به آنها میپرداخت.
اینها چکیدهای از فعالیت زنان در همگامی و همراهی با جبش مشروطیت و گفتمان تجدد بهعنوان نخستین تلاش مدنی برای حق شهروندی و قانونگرایی بود. امروز با گذشت یکصد سال از آن، انگار زنان در شرایط همان روزگار بهسر میبرند. حق آموزش دختران و زنان، هنوزهم در جامعۀ افغانی یک مسئله است.
[▲] يادداشتها
[▲] پینوشتها
هاشیمی، فرنگیس، در جستوجوی رد پای زنان در نهضت مشروطه، روزنامۀ جامعه باز، سال سوم - شمارۀ ۴۹٨، چهارشنبه، ٣م سرطان ۱۳۹۴
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ وبسایت روزنامهی جامعه باز