|
قرآن همان تورات است
فهرست مندرجات
- کتاب تورات
- تورات کتاب مرجع
- پیوند ارگانیک قرآن با موسی و تورات
- قرآن، تاثیر قاطع تورات
- اعتراف قرآن بر توراتیبودنش
- نکته آخر
- يادداشتها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
.
قرآن همان تورات است
جلال ایجادی (زادهی ۱۳۳۱ خ -)، نویسنده و استاد دانشگاه در فرانسه در زمینهی جامعهشناسی و کارشناسی محیط زیست و اکولوژی میباشد. او در دانشگاه کنام پاریس، دانشگاه پاریس ۱۳، دانشگاه پاریس شرقی و دانشگاه اکول سانترال پاریس در رشته جامعهشناسی، جامعهشناسی صنعتی و کار، نظامهای مدیریتی و سازمانی و اقتصاد پایدار تدریس میکند. او در نقد آسیبهای اجتماعی، نقد دین اسلام، نقد اقتصاد حاکم در ایران و نقد ویرانگری زیستمحیطی نوشتههای بسیاری منتشر ساخته است.
او می نویسد: «در نوشتههای پیشین، زیر عنوان «قرآن، نه کلام خدا، نه الهام محمد، نوشتهای تاریخی و التقاطی»، به بررسی شکلگیری قرآن بهعنوان یک پدیدهی تاریخی و سیاسی پرداختیم. در این نوشتهها با نگرش هرمنوتیک نشان داده شد که نسخهی قرآنی محصول دویست سال نگارش و تنظیم و دستکاری بوده و نویسندگان و کاتبان متعددی در این تولید شرکت داشتهاند. در نوشتهی حاضر به یکی دیگر از عرصههای تحقیق یعنی رابطهی قرآن با تورات، پرداخته میشود.»
▲ | کتاب تورات |
در بررسی کتابهای دینی، ما همیشه با دشواریهای متعدد روبهرو هستیم. دوربودن زمان تنظیم کتاب، فرهنگ و زبان کتاب، چندگانگی نوشتار و شیوههای نگارشی مختلف، شماره کاتبان و نویسندگان، کمبود دادهها، فضای تقدس، نبود تربیت پژوهشگری، موقعیت تاریخی و اجتماعی و غیره، پیشرفت شناخت علمی را کند میکند. به این لحاظ شیوه بررسی برای درک کتاب دینی، نمیتواند محدود باشد. همه روشهای جدی و دانشگاهی و علمی باید مورد توجه باشد تا خطر بیراهه رفتن و یک جانبهنگری به حداقل برسد. روشن است که این دشواریها در مورد اسلام پُررنگتر است و روشهای علمی و هرمنوتیک برای کشف حقیقت اساسی است. این شناخت علمی بهطور قطع ما را از نوشتههای جانبدار دینی و غیرعلمی اسلامگرایان دور کرده و بهطور جدی این دین را به موضوع مطالعه قرار داده است. امروز مطالعات اسلامشناسانه جدی و قابل توجهی در مراکز دانشگاهی غرب بهوجود آمده است. این شناخت کنونی پایان کار نیست و عرصه تحقیق همچنان ادامه خواهد داشت. در تحلیل علمی قرآن از یک صدوپنجاه سال اخیر روشهای تحقیقی بسیار متفاوتی از جانب پژوهشگران غربی در نظر گرفته شده است. گوستاو ویل[۱] در اثر خود «مقدمه تاریخی انتقادی بر قرآن» (۱٨۴۴). تئودور نولکه[٢] در اثر خود «تاریخ قرآن» (۱٨٦٠)، فردریش شوالی[٣] در اثر خود «جمعآوری» که بین سالهای ۱۹٠۹-۱۹٣٨ تنظیم شد و گوتلف بروگستراسه[۴] و اتو پرتسل[۵] در کتاب «تاریخ نوشتار قرآنی»، یک پژوهش بزرگ و علمی و تاریخی را پایه نهادند. این سلسله تحقیقها با اثر رژیس بلاشه[٦] «قرآن» و کتاب «قرآن، ترجمه تنظیم انتقادی سورهها» (۱۹٣٧-۱۹٣۹) از «ریشارد بل»[٧]، یک دکترین جدید و استوار اسلامشناسی را پایهریزی نمود. تحقیقات پژوهشگر انگلیسی «جون وانبروگ»[٨] در کتاب «مطالعات قرآنی» (۱۹٧٧) نشان میدهد که قرآن دارای یک تاریخ طولانی است و کتاب کنونی در آخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم به سرانجام میرسد.
در زمینه سیرهنویسی و بیوگرافینویسی اسلام در بارهی دوران سرآغاز و شخصیتهای دینی آن مانند محمد پیامبر اسلام، کتاب «محیط اجتماعی فرقهگرا» (۱۹٧٨) نقش تعیینکننده داشت و متفکرانی مانند میکل کووک[۹]، پاتریسیا کرون[۱٠]، ژرارهاوتینگ[۱۱]، یهودا نوو[۱٢]، آندریو ریپین[۱٣]، اوری روبین[۱۴]، هارلد موتز[۱۵]، مایکل لیکر[۱٦]، ویلیام مارسه[۱٧]، و ژاکلین شابی[۱٨] با اثرش «روسای قبایل» (۱۹۹٧)، شناخت بسیار مفید و زاویه پژوهشی جالبی در باره تاریخ و جغرافیای تاریخی مطرح ساختند. تحقیقات تاریخی در بارهی شکلگیری نسخهی قرآن و روند تاریخی دویست سالهی قرآن با نظریههای فرانسوا دروش[۱۹]، آلفرد لوئی دو پره مار[٢٠]، دومینیک سوردل[٢۱]، میشل اورسل[٢٢]، گابریل تری[٢٣]، میشل اماری[٢۴]، الوئیز اسپرنجر[٢۵]، ژوزف برتوال[٢٦]، فرانسوا میشو[٢٧]، کریستیان ژولین روبن[٢٨]، فیلیپ باره[٢۹]، آلن ژورژ[٣٠]، میکل مارکس[٣۱]، و دیگران، به شناخت اساسی و گسترده منجر گشت. در این میان گابریل تری، ژوزف برتوئل، اولاف، ادوارد ماری گاله، در تحقیقات خود رابطه قرآن با تورات را مورد بررسی قرار داده و تاثیر قاطع و انکارناپذیر تورات بر قرآن را روشن ساختند.
در تمام این تلاشهای فکری و تحقیقاتی درک از قرآن به مسیر علمی کشیده شد و از اسلامشناسی اسلامگرا و غیرعلمی خارج شد. البته همانطور که میدانیم هیچ تحلیلی نمیتواند کاملن رضایت بخش باشد و طبیعت تحقیق همیشه دورنماهای تازهای برای پژوهش میگشاید ولی بهطور قطع ما با گسست روشن نسبت به روشهای کهن آلوده به اعتقادات، مواجه هستیم. تمامی نوشتههای اسلامشناسانه که توسط مسلمانان تولید شده، از این پس اعتبار خود را از دست داده و در تحقیقات در بارهی اسلام، علمگرایی بهجای دینگرایی نشست. روند کار تحقیقی به یک روش و متد محدود باقی نماند و هر پژوهشگر و یا مکتب تحقیقی، روش بررسی ویژه خود را بهکار گرفت: یکم، بررسی آیات قرآن مبنی بر مکی بودن و مدنی بودن آنها. دوم، بررسی تنظیم تاریخی قرآن طی دویست سال. سوم، بررسی زبانی و دستوری قرآن. چهارم، بررسی تاثیر فرهنگهای دیگر در قرآن. پنجم، بررسی ترکیب واژگان عربی و غیرعربی قرآن. ششم، بررسی معنایی آیات قرآن. هفتم، بررسی قرآن و محیط جغرافیایی آن. هشتم، بررسی قرآن با محیط اجتماعی و تاریخی. نهم، بررسی قرآن در رابطه با انجیل. دهم، بررسی قرآن در ریشهیابی توراتی آن. این روشهای پژوهشی و دیگر متدها، ابعاد عمیقی به شناخت علمی بخشیده است.
در تحلیلهای پیشین در بارهی قرآن بهمثابه یک کتاب تاریخی و التقاطی، جنبههای گوناگونی را مورد بحث قرار دادیم و امیدواریم خواننده به نوشته پیشین توجه لازم را بکند[٣٢]. در اینجا رابطه قرآن و تورات را مورد توجه قرار میدهیم. کار علمی همیشه باز میماند و قابل انتقاد و انکشاف است. تحقیقهای ما ادامه خواهد داشت و بهکارگیری روش مقایسهای و تاریخی قرآن با تورات یکی از روشها میباشد که قادر است شناخت جالب دیگری بهما انتقال دهد.
▲ | تورات کتاب مرجع |
در بررسی قرآن و تحلیل هرمنوتیکی از آن پی میبریم که قرآن دارای نزدیکیهای بسیار شگفتانگیزی با کتاب دینی یهود یعنی تورات دارد. قرآن خود را دین ابراهیمی میداند و بهمعنای دیگر خود را ادامهدهندهی سنت ابراهیمی، ادامه دهندهی دین موسی و معتقد به یکتاپرستی میداند. این ابراز خویشاوندی بهچه معناست؟ ما زمانیکه ساختار عمومی محتوای قرآنی را از نگاه هرمنوتیکی تحلیل میکنیم میان پیام، زبان، طرز بیان، نگرش و اسطورههای دو دین شبهاهت بزرگی مشاهده میکنیم. این نزدیکی اتفاقی نیست. این دو دین دارای همبستری فرهنگی و جغرافیایی بوده و تورات منشأ بزرگی برای قرآن بهشمار میآید. بدون تورات و افسانهها و اسطورههای عبری تنظیم قرآن ناممکن است. قرآن محصول یک تاریخ پیچیده و متضاد و سیاسی است، ولی بهطور مسلم تورات نقش بسیار برجسته در شکلگیری ساختاری داشته است.
تورات چیست؟ کتاب تورات قبل از هرچیز، تاریخ و دین و فرهنگ یهودیان است. این تاریخ با اسطورههای این قوم درآمیخته است. بر اساس تورات یهودیان از تبار ابراهیم و زنش سارا که در «میان رودان» در ۱٧۵٠ پیش از مسیح میزیستهاند، میباشند. ابراهیم از بستر رود فرات به کنعان (در جغرافیای اسرائیل کنونی)، یا سرزمین موعود رفته و با پسرش اسحاق و نوهاش یعقوب با یکتاپرستی زندگی میکنند. یعقوب چهار زن داشت و دارای ۱٢ پسر و یک دختر بود. این ۱٢ پسر ۱٢ قبیله اسرائیل را بهوجود میآورند و سپس آنها قبایل خود را در مصر رشد میدهند. یعقوب (نام دیگرش «اسرائیل») بهدنبال قحطی در کنعان به سرزمین مصر رفته و در اینجاست که قوم یهود متولد میشود. پسر یعقوب ژوزف (یوسف) وزیر یکی از فراعنهی مصر میگردد و یهودیان در دوران صلح قرار میگیرند. با تغییر قدرت در میان فراعنه، بخت یهودیان برگشته و در شرایط جدید بازماندگان ژوزف یا یوسف به بندگی و اسیری دچار میشوند و فرعون دستور میدهد تمام پسران نوزاد در آبهای نیل غرق شوند. بهگفته تورات یهودیان، فرزندان اسرائیل (یعقوب)، تصمیم میگیرند تا از مصر خارج شوند و اسارتشان پایان پذیرد. طبق بیان تورات بهدنبال معجزات دهگانه و ظهور موسی که توسط ملکه فرعون پرورش یافته بود، خروج یهودیان از اسارت تحقق مییابد. گویند این خروج در ۱٣٠٠ سال قبل از میلاد صورت میگیرد. در تورات میآید که موسی بزرگترین پیامبر اسرائیل است زیرا او تنها کسی است که رو در رو با خدا گفتگو کرده است. یهوه یا خدای یهود با واسطه موسی تورات را به اسرائیل انتقال میدهد (کتاب آفرینش، ٣٣-۱۱). یهودیان دارای بیست پنج کتاب دینی میباشند. پنج کتاب آغازین در تورات قرار گرفتهاند و این تورات در سال ٢٧٠ پیش از میلاد توسط ٧٢ خاخام به یونانی ترجمه شده است. مجموعه دوم «نویم» است که دربرگیرنده ٨ کتاب میباشد و مجموعه سوم «کتوویم» است که در برگیرنده ۱٢ کتاب میباشد. (منبع: «کتابهایی از عهد عتیق» ترجمه پیروز سیار، نشر نی تهران، چاپ هشتم ۱٣۹۱ و همچنین «تورات»، فیلیپ حداد، چاپ پنجم ٢٠۱٦، پاریس). در کتاب تورات شرح حال همه پیامبران بنیاسرائیل و تمامی حکایتها و اساطیر و نیایشها گرد آمده است. در تورات، آفرینش جهان و آفرینش آدم و حوا و داستان نوح و ابراهیم و رسالت موسی بهطور مفصل توضیح داده شده است. البته تحقیقات باستانشناسانه و تاریخی ادعای تورات در باره ابراهیم را اثبات نکرده است و برخی محققان دانشگاهی، واقعیت ابراهیم را بهعنوان شخصیت تاریخی مورد تائید قرار نمیدهند.
خدای تورات «یهوه» است و این خدا «جاودانه است و خدای مکانها، سرور سروران، پادشاه، قدرتمند قاطع» میباشد و تورات کتاب «حقیقت» است.(تورات، دوترونوم ۱٠-۱٧). خدای یهود سه کلید در دست دارد: باران، تولید، قیامت و برای آفرینش آدم با فرشتگان مشورت نموده است. (رجوع شود به فصل آفرینش ٢-٢٦). در تورات میآید موسی با روشنی تورات را توضیح داد و ادامهدهندگان باید به هفتاد زبان تورات را بازگویند. در عمل، نوشتار تورات، حافظه تاریخی و هویت یهودیان را تشکیل میدهد و این کتاب از ابراهیم بهعنوان «پاتری آرش» یا شخصیت بزرگ قوم عبری نام میبرد. کتاب تورات یهودیان را «مردم برگزیده» معرفی میکند زیرا آنها از جانب خدا برگزیده میشوند تا از اسارت خویش بیرون آمده و به سرزمین اجدادی خود، کنعان بازگشت کنند. یهودیان «قوم برگزیده» تلقی میشوند زیرا آنان بهعنوان برگزیده تورات را دریافت میکنند. رسالت موسی در کوه سینا صورت میگیرد و خدا به قوم یهود میگوید: «شما برای من سرزمین پادشاهی پرستشکنندگان هستید». از این دیدگاه، قوم یهود به خدای یگانه معتقد است و برادری همه کسانی که از تبار ابراهیمیاند مورد احترام و توجه میباشد و تورات پیامی برای بشریت است.
▲ | پیوند ارگانیک قرآن با موسی و تورات |
در تحلیل قرآن، در بررسی موضوعهای قرآنی، در تحلیل داستانها و افسانههای قرآن، ما اغلب مواقع با فضای فرهنگی و دینی تورات مواجه هستیم. افسانهها و رسوم و نمادها و ارزشهای دینی و احکام دینی در قرآن شباهتهای بسیار فراوانی با محتوای تورات دارد. حال این پرسش مطرح است که علت این نزدیکی چیست؟ ما هنگامیکه کتابهای دینی ملتهای گوناگون را در قارههای مختلف مورد بررسی قرار میدهیم با فضایهای فرهنگی و مشغولیتهای فکری و احساسی و ویژگیهای نیایشی و آئینی ویژه مواجه میباشیم. فضای آئین کنفسیوس، پروتستانتیسم، هندوئیسم، زرتشتی، بودایی، اسلامی، و غیره با فضای فکری و ایمانی و ارزشی کاملن متفاوت هستند. این آئینها و ادیان و دکترین اخلاقی با یکدیگر از نظر تاریخ و جغرافیا و نیز ساخت و هدف خود بسیار متنوع میباشند. ولی دو دین یهودی و اسلام، که در دو زمان جداگانه پیدا شدهاند، و در جغرافیای میان رودان و فلسطین و یعنی بخشی از خاورمیانه سامی و آرامی متولد شدهاند، با هم بسیار نزدیک میباشند. البته در همین فضای جغرافیایی تورات و سپس قرآن، تعداد آئینها و ادیان کهن بسیارند. در همین فضای جغرافیایی آئینهای بسیار مختلفی با هویتهای تاریخی و فرهنگی مختلفی زیست کرده و یا هنوز به زندگی خود ادامه میدهند. سومریها، بابلیها، مصریان و آشوریان در آئینهای مختلف زندگی میکردهاند و آئین خورشید و عناصر طبیعی و خدایان گوناگون را پرستیده و اجرا میکردهاند. البته همین آئینها دارای تاثیر متقابل بوده است و در طول تاریخ و به هنگام روند جنگها و انتقال رسوم تمدنی در یکدیگر تغییر بهوجودآوردهاند. نه تنها ادیان این میدان جغرافیایی برهم اثر گذاشتهاند بلکه تاثیر فرهنگهای دورتر مانند اسطورههای یونانی و ادیان ایرانی نیز قابل تشخیص است. بهعنوان نمونه «توماس رومر» استاد کالژدوفرانس و دانشگاه لوزان، در کتاب «اختراع خدا» این مطلب را نشان میدهد و بهقول او اعتقاد به تکخدایی یا اعتقاد به «شیطان» در دین یهود ریشهی زرتشتی و ایرانی دارد. نمونه دیگر از نظر توماس رومر، توفان نوح در تورات ریشه و منشأ سومری داشته و از منطقه میان رودان میآید. (انتشارات «سوی» پاریس، برگ ٢۹۹ تا ٣۱٦).
پس ما به تاثیرگذاری ادیان و فرهنگها بر روی یکدیگر آگاه هستیم ولی رابطه قرآن با تورات چیز دیگری است. قرآن بدون تورات ناممکن است. ما نمیخواهیم بگوئیم که تنها منبع شکلگیری قرآن، تورات است ولی روح قرآن، تاریخ قرآن، افسانههای قرآن، پیامبران قرآن، قواعد قرآن و شکلگیری پایهای قرآن، کاملن وابسته به تورات است و هستی قرآن از تورات و شخصیتهای دینی و فرهنگ دین یهود، ناشی میشود. فراتر از آنچه در باره ادیان دیگر میتوان ادعا نمود، باید اعلام کرد میراث مشترک یهودیت و اسلام بسیار گسترده و ارگانیک است. آنچه مسلم است قدمت تورات، فضای فرهنگی و تاریخی تورات، منشأ انتقال میراث به قرآن است. تاثیر تورات برقرآن تعیین کننده است و بدون تورات و فرهنگ عبری تنظیم و تولید قرآن به شکل کنونی ناممکن است.
چند پرسش اساسی مطرح است؟ از نظر علمی ابعاد بهرهگیری اسلام از دین یهود چه میزانی است؟ آیا نشانههای دین یهودیت شخصیت مستقل اسلام را زیر سئوال میبرد؟ در این زمینه محققان گوناگون نظریههای مختلفی ارائه مینمایند. همه پژوهشها در یک نکته هم نظرند و آن اینکه وامگیری اسلام از تورات جدی و ساختاری است. هر چند نوع تاثیر و ابعاد این وامگیری مورد اختلاف نظر است. البته مسلمانان میگویند چون «اسلام دین ابراهیمی» است، رجوع دادن به دین تورات، برای آن است تا «بندگان» بیاموزند و پند بگیرند. آنها میگویند طرح موسی و افسانههای قوم یهود در قرآن، جنبه تاریخی دارد و بیان تسلسل در ادیان ابراهیمی است. در واقع هدف مسلمانان پنهانکاری در بارهی منشأ توراتی قرآن است. بهعلاوه بسیاری از آنان به لحاظ دگماتیسم و دیدگاه دینگرا و دینخوئی عمیقشان، این رابطه را درک نمیکنند. بیائیم این موضوع را مورد بررسی علمی قرار دهیم.
خوانش سورههای قرآن با توجه به محتوای تورات و اساطیر یهود روش جالبی در عرصه قرآنشناسی است. مقایسه آیهها یا سورههای قرآن با متن تورات از نقطه نظر نگرش و زاویه پرداخت، اجازه میدهد وامگیری قرآن از تورات روشن شود. در یک کتاب نوع روایت چگونه است؟ در موارد بسیار متعدد طرز نگارش و نوع پرداخت مطلب در قرآن با طرز پرداخت در تورات یکی است. بهعنوان نمونه طرز نگرش قرآن در باره آفرینش جهان و آدم با نگرش تورات در همین زمینه نزدیک میباشد. آیا این شباهت در نوع پرداخت در تورات و در قرآن اتفاقی است؟ نگرش تورات به آفرینش و گردش زمان و قواعد آسمانی، در قرآن ادامه پیدا میکند. نویسندگان قرآن نگرش توراتی را در تولید و تنظیم قرآن انتقال میدهند.
به جنبههای دیگر توجه کنیم. باعتبار اخبار موجود در تورات در زمان و در روند پیدایش آئین یهود، مخالفتهای بسیار زیادی موجود بوده و قبایل و افراد قوم یهود بهراحتی دین موسی را نمیپذیرفتهاند. با توجه به مخالفتهای رایج در جامعه آن زمان، در تورات آمده است که «کافران» مسخره میکنند و همه چیز را نفی میکنند. بنابراین در اینجا، نوع پرداخت، مقابله کردن با دیگران و قبولاندن دین، مسئله تورات است. نمونه دیگر، در تورات در میان افسانهها و رویدادهای تاریخی مطرح شده، برای اندرزدادن و برای متقاعد نمودن و یا ترساندن «کافران»، بارها به قصه نوح، عاد، ثمود و لوط توجه شده است. این پرداخت در فضای فرهنگی و گویشی خاصی شناور است و دارای روح زمان خودش است. در تورات، اشاعه ترس از خدا، جهنم و بهشت، اطاعت و عبادت، نفرین و تهدید، از اجزای این فضای گویشی هستند و بهعلاوه ردیفکردن «پیامبران» مانند ابراهیم، اسحاق، یعقوب، آدم، حوا، نوح، داود، سلیمان، یونس، یوسف، موسی و غیره، گفتمان توراتی و سمبولهایش را ترسیم کرده، زینت بخشیده و ذهنیت را بهطور مدام مورد خطاب خود قرار میدهد. ما این نوع فضای گفتاری و معنایی را در زرتشت و هندوئیسم و کنفوسیوس نداریم. این فضا و طرز نگاه با این سمبولها و اساطیر، از آن تورات است. همین طرز افسانهگوئی، همین پیامبران یهود، همین انگشت گذاشتن بر خطاکاری انسان، همین جهنم و بهشت، همین تنبیه کافران که در تورات است، در قرآن نیز وجود دارد و ساختار آن را میسازد.
حال باید گفت این نوع پرداخت و این الگوی گفتاری را، ما در قرآن بطرز فراوان شاهد هستیم. بهعنوان نمونه به سوره مکی «القمر» توجه کنیم. در آیههای این سوره قرآنی آمده است که کافران اعراض میکنند و اخبار را قبول ندارند، ولی آنها در محشر سراز قبر درآورند و عذاب خواهند دید. قران بهطور مکرر به یادآوری داستانهای دینی تورات پرداخته و میگوید کافران فراموشکارند. قرآن میگوید ماجرای قوم نوح را تکذیب نکنید و بدانید در کشتی نوح کافران راه نیافتند و مجازات شدند. در همین سوره قرآنی میآید کافران سرنوشت قوم عاد را فراموش میکنند، آنها تنبیه الهی را در نظر نمیگیرند، آنها سرنوشت قوم ثمود را فراموش میکنند، آنها سرنوشت قوم لوط را انکار میکنند و نمیخواهند ببینند که ما قدرت داریمو به همین خاطر غیر از خانواده لوط، بقیه آن قوم را «به سنگباران نابود کردیم». سوره میافزاید ما قرآن را به فهم آسان کردیم ولی کیست که اندرز گیرد و «فرعونیان» را تکذیب کند. کافران از کارخلافشان دست بر نمیدارند و بدانید ما آنها را به جهنم میفرستیم و روز قیامت در انتظارشان است.
بنابراین هنگامی که به سورهی «القمر» و به پرداخت و روش نقلی داستان توجه میشود، هنگامی که به ارزش گذاری اقوام دقت میشود، هنگامی که به ادبیات و الگوی واژگانی قرآن ژرف نگری میشود، هنگامی که به «فرعونیان» یعنی اسیرکنندگان قوم یهود بهعنوان ستمگران اشاره شده و سرنوشت اینان در «جهنم» در نظر گرفته میشود، تمامی این عناصر سازنده فضای قرآنی و الگوی گویشی قرآن است و این فضا کاملن فضای توراتی میباشد. این نزدیکی شگفتانگیز است ولی دلیلمند است.
در سورهی مکی «سبأ» در قرآن خطاب میشود که عبرت بگیرید و از خدا اطاعت کنید و خدا قادر است پس از مرگ شما را زنده کند. عبرت بگیرید و توجه کنید، کوهها و مرغان به نغمه الهی داود گوش دادند، سلیمان باد را در اختیار خود گرفت و برای اولاد سبا در وطنشان رحمت برقرار بود و این امر بیان رحمت الهی است. در این سوره مانند آنچه در سوره «نمل»، «عنکبوت»، «قصص» آمده، سمبولها و نشانههای اساطیری بهکار گرفته شده و پیامبران یادشده، متعلق به تورات است. داود و سلیمان از پادشاهان اساطیری تورات بوده و تورات داستان سبا، بلقیس ملکه سبا و پیوند او با سلیمان، پادشاه اسرائیل، را مطرح میکند. تورات افراد را به عبرت فرا میخواند تا ببینند ملکه سبا چگونه به حقانیت سلیمان ایمان پیدا کرده و از خورشید پرستی دست میکشد. سمبولها و نشانهها و اساطیر تورات، در قرآن دوباره ایفای نقش میکنند (رجوع شود به «اولین کتاب پادشاهان» در تورات). این قصههای دینی در تورات آمده و در قرآن تکرار میشود. البته یادآوری شود که داستان ملکه سبا در انجیل لوقا نیز آمده است و روشن است که این خبر ریشه در تورات دارد. نمونه دیگری از فضای فرهنگی و اساطیری و ارزشی تورات را در قرآن میبینیم. سورهی مکی ٢٧ «نمل»، در بارهی زندگی و معجزات موسی است. این سوره قرآنی چندینبار در بارهی موسی و معجزه موسی و فرعون و سلیمان و بلقیس و لوط و عدم اطاعت مشرکان از فرمان خدا و دین موسی صحبت میکند. در همین سوره بهروشنی آمده است: «همانا این قرآن اکثر احکامی که بنیاسرائیل در آن اختلاف میکنند کاملاً بیان خواهد کرد (و حکم واقعی تورات را آشکار میسازد) و هم این کتاب خدا برای اهل ایمان هدایت و رحمت کامل است.» (آیه ٧٦ و ٧٧، ترجمه حسین الهی قمشهای). متن قرآن میگوید که شرح احکام بنیاسرائیل است. چرا قرآن بهطرز تکراری خواست بنیاسرائیل و عمل موسی را طرح میکند؟ پرسش اینجاست که در قرآن، که برای قوم عرب است، چرا داستانهای قوم یهود تکرار میشود؟ چرا در قرآن از فلاسفه یونان گفته نمیشود؟ چرا از میترائیسم و زرتشتی حرفی به میان نمیآید؟ چرا از منشور یا قانون حمورابی، شاه بابل صحبت نمیشود؟ چرا به تمدن اکسومیتهای اتیوپی اشارهای نمیشود؟ چرا از تمدن آشوریان و نباتیان دلیلی آورده نمیشود؟ ادبیات و اساطیر و پیامبران قرآن، همان ادبیات و اساطیر و پیامبران تورات میباشند.
حال در قران، سورهی «مکی اسرأ» را مورد نظر قرار دهیم.
«به موسی کتاب تورات را فرستادیم. آن را وسیله هدایت بنیاسرائیل قرار دادیم تا غیر من که خدای عالمم هیچکس را حافظ و نگهبان نگیرد.» (آیه ٢). «در کتاب تورات خبر دادیم و چنین مقدر کردیم که شما بنیاسرائیل دو بار حتماً در زمین فساد و خونریزی میکنید و تسلط و سرکشی سخت ظالمانه مییابید.» (آیه ۴). موسی به فرعون گفت «…منای فرعون تورا شخصی جاهل و لایق هلاک میپندارم. آنگاه فرعون اراده آن کرد که موسی و قومش را از زمین مصر براندازد. ماهم، او و همدستانش را تمام به دریا غرق کردیم » (آیه ۱٠٢ و ۱٠٣). در قرآن، در سوره مدنی «صف»، از کافران صحبت شده و «حقانیت کتاب تورات» یادآوری میشود. این کلام همان کلام موسی است. این کلام، سخن محمد نیست، بلکه سخن موسی در زبان محمد و آیه قرآن است. موسی نه تنها در تورات سخن گفت بلکه در قرآن کلام خود را ادامه میدهد. قرآن از حقانیت کتاب تورات سخن میگوید و این امر همان رازی است که مسلمانان پنهان میکنند.
وجود اینگونه آیات توراتی در قران، اتفاقی نیست. اینگونه کلام، کلام خدا در بارهی موسی است، کلام هدایت برای یهودیان است و یا کلام هدایت برای کسانی است که باید پیرو تورات بشوند. کلام به چه کسی خطاب میشود؟ آیا این سوره، گفتار محمد است و دارای ارزش بازگوئی یک واقعه تاریخی و دینی، برای هدایت عربهاست؟ آیا این گفتار تورات برای عربها میباشد تا آنها به دین یهود بگرایند؟ آیا کسی کلام تورات را در قرآن برای عربها بازگوئی میکند؟ پرسشهای بسیار جدی مطرح است. همین مضامین و همین فرهنگ در تورات آمده است و در قرآن تکرار میشود. چرا محمد از موسی، از حقانیت او، از تورات او و از دشمن یهودیان، یعنی فرعون صحبت میکند؟
ما در نوشتههای پیش جنبهی تاریخی قرآن را نشان دادیم و در اینجا تاکید روی جنبه التقاطی قرآن نیز میباشد. نوشتار التقاطی یعنی نوشتهای که با منشأهای گوناگون بوده و فاقد همگونی در سبک و روش میباشد. یکی از جنبههای اساسی التقاطی بودن قرآن همانا وجود انبوه و پُرمعنای ادبیات و مضمون تورات و فرهنگ تورات، در قرآن است. وامگیری قرآن عریان است، آشکار است و هیچ پژوهشگر جدی و با انصافی نمیتواند آنرا نبیند. بحث ما پاسخگوئی به پرسشهای پژوهش علمی است. هدف نشاندادن کهنبودن یا برتر بودن یک دین نیست. بلکه تاثیرپذیری خرد و کلان ادیان و در اینجا اسلام است. اسلام خود را دین الهی معرفی میکند، حال آنکه از نظر هرمنوتیک و جامعهشناسی و تاریخی این ادعا کاملن بیپایه است. روشن است که یکی از عوامل اساسی شکلدهندهی قرآن دین یهود و تورات است. البته برخی از محققان در این زمینه نظر بسیار قاطعی دارند. نظریه گابریل تری در این چارچوب معنا پیدا میکند و میتوان گفت از نظر او قرآن همان تورات است.
▲ | قرآن، تاثیر قاطع تورات |
گابریل تری یا «هانا زاکریا»، مورخ و دین شناس فرانسوی و استاد در بنیاد کاتولیک پاریس (۱٨۹۱-۱۹۵۹)، در اثر خود «محمد واقعی و قرآن کاذب» که در سال ۱۹٢۹ منتشر شده نظریهای مطرح میکند مبنی بر اینکه قرآن، در واقع کتاب تورات به زبان عربی است. منظور چیست؟ از نظر او تولید کننده قرآن محافل مذهبی خاخامهای یهودی بوده و هدف آنها جلب عربها به آئین موسی است. چرا دین تورات در پی جلب عربهاست؟
مسیحیت با سرعت در دنیای هلنیسم غلبه یافته و از سدهی چهارم در زمان امپراتور کنستانتین، دنیای رومی را تسخیر کرد. این تسخیردینی مسیحی، واکنش یهودیت را برانگیخت و سیاست پخش اعتقادات تورات در دستور قرار گرفت (برگ ۹۱). از نظر محافل یهود، با توجه به موقعیت اجتماعی و وجود آئینهای چند خدایی یا بتپرستی یا دین نصارا در شبه جزیره حجاز، میبایست تورات را به میان قوم عرب برد. از آنجا که عربها تورات را به عبری نمیفهمند پس تورات را باید برای عربها روایت کرد و آنرا به زبان خود عربها درآورد (برگ ۹٣). دین یهود در پی فتح است، ولی گشایش مرزها برای این دین بهمعنای آب شدن یهودیان در اقوام دیگر نیست، زیرا از نظر این قوم، یهوه یا خدا، آنها را برگزیده و پیام آسمانی به آنها ارسال شده است. این دین در راس باید بماند و برای گسترش نفوذ، این دین خود را میگستراند تا در پهنه جهانی طرز بینش آن غلبه داشته باشد و هر چه بیشتر رخنه کند. این دین خود را در نزد دیگران میگسترد تا روح خود را پخش کند.
گابریل تری میگوید تمدن قریش پائینترین سطح فرهنگی است و آنها قادر نبودند آئین دینی تدوین کنند زیرا در میان آنها سنت نگارش وجود نداشته است. گابریل تری از ابن خلدون نقل میکند که عربها دارای طبیعتی تخریبگر هستند و میافزاید در جامعه بدوی حجاز سنت شعر بهشکل شفاهی و بسیار ضعیف بوده و آنچه که بهعنوان شعر پیش از اسلام مطرح میشود بیشتر به مراحل بعدی تعلق دارد. گابریل تری مینویسد «علیرغم وجود میلیونها نفر پیرو، اسلام تنها تخم مرگ را با خود حمل میکند... پیش از اسلام در سرزمین عربی، هیچ فرهنگ انتلکتوئلی وجود نداشت» (برگ ۴٦). نویسنده میافزاید عربها که از تبار سامی هستند هرگز قادر نبودند نوآوری کنند و فقط غارتگری میکردند و اموال دیگران را تصاحب میکردند و همانطور که ابن خلدون میگوید: تاریخ عرب سرشار از دزدی و غارت است (برگ ۱٢۹). نویسنده در کتابش میآورد ما هیچگاه فیلسوف عرب نداشتهایم. در سراسر خلافت، فیلسوفان از غیر عربها مانند سیریاکها، بربرها و ایرانیان بودهاند. غزالی و الکندی و ابن طفل و ابن رشد، بهعربی نوشتند ولی از تبار ایرانی و سوری و بربر بودند. فلسفه و هنر عرب، فقط یک افسانه است (برگ ۱٣٠). بنابراین از آنجا که محیط عرب فاقد فرهنگ بود و فاقد یک نظم فکری و دکترین بود، دین اسلام هم از این محیط نمیتوانست بیرون بیاید و این دین همان دین تورات و تنظیم شده توسط بزرگان یهودی میباشد (همانجا).
او میافزاید برعکس، یهودیها «دارای پشتوانه چندین سده شادابی دینی و انتلکتولی بودند. آنها واقعن در راس فرهنگ بشریت بودند» (برگ ۴٦). گابریل تری میگوید در چنین شرایطی خاخام بزرگ مکه تلاش دارد تا عربها را از موقعیت بتپرستی خارج کند و به عربها بگوید که خدای یکتا، یهوه، پیام را به موسی ابلاغ کرده، موسی آنرا به اسرائیل اعلام کرده و این پیام برای بشریت است (برگ ۴٧). به نظر نویسنده برای تحقق این هدف خدیجه که یهودی بوده و شخصیتی قوی داشته و ثروتمند است، محمد را در این راه قرار میدهد و پشتیبانی میکند. به این ترتیب گابریل تری برآنست که در اساس، قرآن همان لوحههای موسی است، نسخهای از تورات است و غیر از این، قرآن دیگری وجود نداشته است (برگ ۴٧). نتیجهگیری او چنین است: «اسلام جز یهودیتی که توسط یک خاخام به عربها توضیح داده شده، چیز دیگری نیست. قرآن توسط یک یهودی به نگارش درآمده است و محمد هیچ نقشی در این زمینه نداشته است» (برگ ۵٨). «الله بهطور کامل یهودی شده است.» (برگ ٧٣). «هدف این کتاب قابل فهم نمودن قران عبری موسی، برای عربهاست.»، قرآن تنظیم و به روزکردن «یک کتاب دینی قدیمی» به عربی است (برگ ٨٧).
گابریل تری میگوید در «تلمود» آمده است که تورات کتابی آسمانی است و در آن شکی نیست(برگ ٣۹، جلد یازدهم) و بهنظر او همین فرمولبندی یعنی «آسمانی» در قرآن تکرار شده است. در قرآن میآید که قرآن، کلام الله است و آسمانی است. از نگاه گابریل بری حرفی که قرآن عربی میآورد در حقیقت امر، توصیف متعلق به تورات است و زمانی که از زبان محمد این گفته جاری میشود منظور همان تورات است که «آسمانی» است. در قرآن، روایات و افسانههای توراتی بسیار وسیع و متنوع است و متن قرآن عربی آنچه در قرآن میباشد را متعلق به موسی و کتاب او میداند. البته از نظر تئوریک میتوان نظریه گابریل تری را بهطور کامل مورد پذیرش قرار نداد و برآن خرده گرفت. ولی همزبانی قرآن با نوشته و فرهنگ توراتی انکارناپذیر است. در راستای گفتار گابریل تری در قرآن، همانگونه که دیدیم، شواهد بسیار یافت میشود.
▲ | اعتراف قرآن بر توراتیبودنش |
بررسی کرونولوژیک و زمانمندانه و تقسیم آیات به مکی و مدنی، بررسی تاریخی جنگها و جدال قبایل عربی و متدهای دیگر، از جمله روشهای علمی است که قرآن را تبدیل به «اوبژه» و «موضوع تحقیقی» و زمانمند میکند و آنرا از پیام آسمانی و ازلی و از مقدسات خارج میکند. اینگونه تحقیقات که از صدوپنجاه سال پیش آغاز شد، طلسم و تقدس اسلامی را به چالش کشید و دین را به پدیده زمینی تبدیل کرد. علیرغم تنوع روشهای تحقیق که ما به آنها همیشه نیازمندیم، برای درک دقیقتر قرآن، در چارچوب شیوه هرمنوتیکی، ما نیازمند گسترش تحقیق خود به ژودائیسم یا یهودیت و تورات نیز هستیم. این جنبه توسط برخی پژوهشگران مورد بررسی قرارگرفته و از آن میان نظریه گابریل تری و نیز کتاب سه جلدی ژوزف برتوئل، «اسلام، منشاهای واقعی آن»، دریچهی جالبی در تحقیق میگشایند و کلید بسیار مهمی برای درک بهتر قرآن در دسترس ما قرار میدهند.
خوانش دقیق یک سلسله آیات قرآنی ما را به زمان و مکان خاص و فضای عمومی وارد میکند. این فضا، فضای یهودیت است، فضای و محیط سیاسی و دینی و آشوبمند است، فضای پیام ابراهیمی است، فضای جدال علیه کافران و مخالفان، فضای تبلیغ و هدایت و فضای خشونت و جهنم میکند. در قرآن، فضای موسی است. از نظر یهودیت، یهوه پیام را به موسی اعلام کرده و پیامبران بنیاسرائیل حقیقت را با خود داشته و موسی بزرگترین رسول است. در قرآن نام ابراهیم بیش از ٦٠ بار تکرار میشود، نام موسی بیش از ۵٠ بار یادآوری میگردد، حال آنکه نام محمد فقط چندبار در قرآن میآید. واژهی پیامبران اسرائیل بهعنوان نام سورهها یا درون سورهها مرتب تکرار میشود و واژهی بنیاسرائیل بارها در قرآن آمده است، حال آنکه واژه قریش فقط دو بار اعلام شده است. یادآوری از موسی در قرآن با ابهت است، با بزرگی و با نبوت است. موسی در قرآن «پیشوا» قلمداد میشود. همانگونه که در تورات عهد عتیق خداوند موسی را «مجدی چون قدیسان عطا کرد.»، «تقدسش بخشید» و «از میان آدمیان او را برگزید.» (برگ ۵٨٣، چاپ تهران).
سوره مکی «قصص» سرشار از حکایت مربوط به موسی است و اعلام میکند:«ما به موسی مقام نبوت و فرمان الهی عطا کردیم.» (آیه ۴۴). سوره مکی «فصلت» اعلام میدارد:«ما به موسی کتاب تورات را فرستادیم» (آیه ۴۵). سوره مکی «هود» میگوید: «کتاب تورات موسی»، «پیشوا و رحمت حق» است (آیه ۱٧). تمامی این گفتهها اعتراف قرآن عربی، به واقعیت آن یعنی تورات میباشد و آیههای متعددی در قرآن این مطلب را تکرار میکنند. در حقیقت در قرآن، جز تورات و دین بنیاسرائیل، هیچ دین و کتاب دینی دیگری، به این صورت مورد تاکید مثبت و ستایشانگیز قرار نگرفته است. در ادبیات قرآنی، واژه «پیشوا» میآید و پیشوا مقامی است که «فرمان الهی» دارد. این ستایشانگیزترین توصیف در قرآن است و این توصیف در باره موسی میآید. کسی این توصیف را میکند و محمد یا کاتبان آنرا تکرار کرده و این توصیف به آیه قرآن عربی تبدیل میشود.
با توجه به آنچه بیان کردیم و در چارچوب این روش تحلیل، در حقیقت قرآن دین تازهای نمیآورد بلکه توضیح و تبلیغ دین پیشینیان است، قرآن تبلیغ تورات برای عربهاست. در تورات عهد عتیق میآید:«این همه، جز کتاب عهد خدای تعالی نیست. شریعتی که موسی آورد، و به جماعات یعقوب به ارث رسید. پیوسته در ایمان به خداوند راسخ باشید، بدو درآویزید تا استوارتان سازد. خداوند قادر، خدای یگانه است، و رهانندهای جز او نیست.» (برگ ۵۱٠، چاپ تهران). همین الگوی گویشی و همین سبک تاریخی اسطورهای در قرآن تکرار میشود. کتاب موسی بیان کتاب «سلف» است و آنچه که بهنام محمد است همان تورات موسی است که بهزبانی دیگر برای قوم عرب گفته میشود.
توجه کنید: در قرآن، سوره مکی «اعلی»، بر این امر اصرار دارد که «این گفتار به حقیقت در کتب رسولان پیشین ذکر شده. بهخصوص در صحف ابراهیم و تورات موسی مفصل بیان گردیده است.» (آیه ۱٨ و ۱۹). در سوره مکی «شعرأ» آمده است: «علمای بنیاسرائیل از کتب انبیای سلف بر این قرآن آگاهند.» (آیه ۱۹٧). قرآن بر آن است که بزرگان قوم یهود از کتاب پیامبرانی مانند ابراهیم و اسحاق و موسی آگاه میباشند و میدانند که قرآن محمد در اساس همان تورات است. در واقع در اینجا، قرآن محمد، گفتار عربی شده تورات موسی است که به رسولان پیشین مانند ابراهیم رجوع میدهد و به آدمیان پند میدهد که در راه «سلف» حرکت کنند.
در سوره مدنی «مائده» آمده است:«همانا خدا از بنیاسرائیل عهد گرفت و دوازده بزرگ میان آنها برانگیختیم و خدا بنیاسرائیل را گفت من با شمایم، هرگاه نماز به پا دارید و زکات بدهید و به فرستادگان من ایمان آورید و خدا را قرض نیکو دهید در این صورت گناهان شما را بیامرزم و شما را در بهشتی داخل گردانم که زیر درختانش نهرها جاری است…» (آیه ۱۱). در این آیه از عهد بنیاسرائیل با یهوه یا خدای یهودیت صحبت میشود و تورات موسی، هر دوازده قبیله تشکیلدهندهی مردم یهود را به اجرای آداب دینی دعوت میکند. قرآن پیام یهود را بازتولید میکند. قرآن پیش از آنکه شرح حال عربها باشد شرح حال یهود است و قرآن عربها را به دین یهود دعوت میکند.
سوره مدنی یونس را بخوانید. این سوره بهصورت شگفتانگیزی تاریخ دین یهود، پیامبران آن، رسوم آن و سلسله ارزشهای تورات و افسانههای آن را به ما یادآوری میکند. این سوره در ستایش بنیاسرائیل است، آنهایی که به فرمان یهوه تسلیم شدهاند. این سوره به کافران و آنهایی که مومن به تورات نیستند انتقاد میکند و آنها را تهدید به قیامت میکند. این سوره قرآنی به حکایت نوح و سایر پیامبران عبری اشاره کرده و میگوید به دین موسی پایداری باشید و تسلیم او بشوید و مسلمان باقی بمانید. در دین یهود تمام بزرگان دین مانند خاخامها اسلام داشته و تسلیم موسی بوده و «یهودی مسلمان» تلقی میشوند. مسلمان کسی است که به دین تورات تسلیم میشود. در قرآن عربی به همین مسلمانی توجه شده است و منظور مسلمان بودن در پیروی از دین یهود است. در سوره میآید به موسی ایمان داشته باشید زیرا به موسی وحی شده است، از آنجا که فرعون ظالم است، «ما بنیاسرائیل را از دریا گذاراندیم»، «مابنی اسرائیل را به مقام صدق مسکن دادیم و نعمتهای پاکیزه روزی آنها کردیم و همیشه بنیاسرائیل اتفاق داشتند تا زمانی که شناخت یافتند، آنگاه آغاز اختلاف کردند». قران، که در واقع همان کلام تورات است، اعلام میکند شک نکنید و «شهادت میدهم که حقا جز آن کسی که بنیاسرائیل به او ایمان دارند خدایی در عالم نیست و من هم تسلیم او هستم.» (برگ ٢۴٦، آیه ۹٠).
قرآن خطاکاران بنیاسرائیل را دوست ندارد، قرآن کافران را سرزنش میکند، قرآن کیفر و جهنم را یادآوری میکند، قرآن همه را به تسلیم در برابر یهوه میخواند. این دعوت یادآوری ساده حکایت دیگران برای تاریخ و اندرز نیست، بلکه این دعوت با تمام قدرتش، دعوت به دین موسی است. محمد شاهدی برای این دعوت است.
▲ | نکتهی آخر |
با توجه به آنچه در این بخش مطرح شد قصد ما افزودن روش و نگرش دیگری در بررسی قرآن بود. کار پژوهشی میطلبد تا نتیجه روشهای آنالیتیک و تحلیلی، مورد استفاده قرارگیرد و از هرگونه برخورد دگماتیستی و یک جانبه اجتناب شود. روشن است که سلیقه من اتکا بر شیوه هرمنوتیکی و تاریخی و جامعهشناسانه است، شیوهای که تمام جنبههای پدیده را در روح زمان خود میسنجد. بعلاوه باید این هوشمندی را داشت و تشخیص داد که پژوهشگران غربی دانشگاهی یا محققان کار علمی، آثار بسیار مفید و با ارزشی را منتشر ساختهاند که ما را به شناخت متین و جدی در باره قرآن و اسلام هدایت نموده است. شیوه بررسی رابطه قرآن با تورات یکی از این روشهای مفید بوده و زاویه جالبی در کار علمی گشوده است. البته بررسی رابطه قرآن با انجیل نیز بهطور مسلم مفید میباشد و باید به آن پرداخت. در برابر سانسور و کم دانشی و رفتار ایدئولوژیک اسلامگرایان سنتی و مدرن، نفع ما در گسترش بحث علمی و افزایش تبادل نظر و انتشار تحقیقات علمی در باره قرآن است. ستمگری اسلامی و سیاسی در جامعه ما، دین خوئی ذهنیتها و ازخودبیگانگی روشنفکران و نخبگان سیاسی و تحصیل کرده، مانع نقد علمی اسلام و قرآن شده است. تمام اسلامگرایان ایرانی مانند علی شریعتی، عبدالکریم سروش، محمد مجتهد شبستری و دیگران، مانع فعالیت تحقیق علمی بودهاند و نتیجه کار آنها افزودن بر ابهامات و خرافهسازیهای جدید و ایدئولوژی دینی و آلودگیهای ذهنی و رویاهای پاتولوژیک بوده است. تمام نوشتههای این اشخاص نه در جستجوی حقیقت علمی بلکه در راستای نجات دین بوده است. آنها خواهان تفسیر دینی خاص خود از دین اسلام بوده و اقدامشان در تضاد با کار علمی و دانشگاهی در باره اسلام و قرآن است. خوشبختانه موج فزایندهای در جهان و در میان ایرانیان اندیشه ورز در انتقاد از استعمار ذهنی اسلامی آغاز شده است. در این فضای عمومی، کار تحقیقی علمی باید قاطعانه ادامه یابد.[٣٣]
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[▲] پینوشتها
[۱]- Gustav Weil
[٢]- Theodor Nöldeke
[٣]- Friedrich Schwally
[۴]- Gotthelf Bergsträßer
[۵]- Otto Pretzl
[٦]- Régis Blachère
[٧]- Richard Bell
[٨]- John Wansbrough
[۹]- Michael Cook
[۱٠]- Patricia Crone
[۱۱]- Gerald R. Hawting
[۱٢]- Yehuda Nevo
[۱٣]- Andrew Rippin
[۱۴]- Uri Rubin
[۱۵]- Harald Motzki
[۱٦]- Michael Lecker
[۱٧]- William Marçais
[۱٨]- Jacqueline Chabbi
[۱۹]- Françoise Dérouche
[٢٠]- Alfred-louis de Prémare
[٢۱]- Dominique Sourdel
[٢٢]- Michel Orcel
[٢٣]- Gabriel Théry
[٢۴]- Michel Amari
[٢۵]- Aloys Sprenger
[٢٦]- Joseph Bertuel
[٢٧]- Françoise Micheau
[٢٨]- Christian Julien Robin
[٢۹]- Philip Bard
[٣٠]- Alain George
[٣۱]- Michael Marx
[٣٢]-
[٣٣]- جلال ایجادی، قرآن همان تورات است، وبسایت رادیو زمانه (تربیون زمانه): پنجشنبه ۱۸ام شهریور ۱۳۹۵
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ وبسایت رادیو زمانه (تربیون زمانه)؛ برگرفته از منابع زیر:
□ سلسله نوشتهها بهنام «قرآن، نه کلام خدا، نه الهام محمد، نوشتهای تاریخی التقاطی»
□ «کتابهایی از عهد عتیق» ترجمه پیروز سیار، تهران: نشر نی، چاپ هشتم ۱٣۹۱
□ فیلیپ حداد، «تورات»، چاپ پنجم ٢٠۱٦، پاریس
□ گابریل تری (هانا زاکریا)، «محمد واقعی، قرآن کاذب»، پاریس
□ جلال ایجادی، «جامعهشناسی آسیبها و دگرگونیهای جامعه ایران».