|
ایران و افغانستان
فهرست مندرجات
◉ ناگفتههای تنها بازمانده ترور دیپلماتهای ایرانی
◉ يادداشتها
◉ پینوشتها
◉ جُستارهای وابسته
◉ سرچشمهها
.
پشتپردهی قتل دیپلمات ایرانی در مزارشریف
خبرها میگویند شهر سقوط کرده است، مردم خانهها را رها میکنند و هرکس بههر وسیلهای تلاش میکند جان خود و خانوادهاش را نجات دهد. شبانه میگریزند. صدای توپ و رگبار است که بیوقفه و همهجا شنیده میشود. آمار کشتهها دقیق نیست و هرکس سر راه قرار بگیرد، هدف رگبار گلولههاست. طالبان شهر را تصرف کرده است.
در روزهای منتهی به ۱٧ مرداد ۱٣٧٧، اضطراب و انتظار سهم دیپلماتها در سرکنسولگری ایران در مزار شریف بود. آنزمان که درِ سرکنسولگری را بهشدت کوبیدند، کسی باور نمیکرد که تا دقایقی بعد ۹ دیپلمات و یک خبرنگار ایرانی در یکی از اتاقهای زیرزمین به رگبار بسته شوند.
آنروزها که خشونت، تحجر و مرگ، مانند طاعونی افغانستان را درمینوردید، انتشار خبر حمله به کنسولگری، ترور دیپلماتها و یک خبرنگار ایرانی بسیار تکاندهنده بود. همهچیز بهسرعت اتفاق افتاده بود. پولها و ماشینهای کنسولگری را با خود برده بودند. طالبان همان شب به کنسولگری برگشته و جنازه این هشت دیپلمات و یک خبرنگار را در محوطه پشتی کنسولگری، در چاهی در حیاط مدرسه سلطان راضی دفن کردند.
آنهایی که دیپلماتهای ایران را به رگبار بستند، هرگز تصور نمیکردند این امکان وجود دارد که یکی از آنها زنده مانده باشند. اللهمدد شاهسون، تنها بازمانده این حادثه تروریستی است. تیری به پایش خورده و از آنجا که زیر جسد همکارانش مانده، جان سالم به در برده است. وقتی طالبان، ساختمان کنسولگری را ترک کردند، خود را به خیابانهای آن شهر جنگزده و پرهیاهو رسانده و دردمندانه سفری پرخطر را در مسیر سخت و کوهستانی افغانستان آغاز کرده است؛ با پای زخمی، پیاده و سواره، بهسمت ایران.
پانزده سال پس از شهادت هشت دیپلمات و یك خبرنگار ایرانی در مزار شریف افغانستان بهدست طالبان تنها بازمانده این حادثه كه بهطور معجزهآسایی نجات یافته، حادثه را شرح میدهد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور) به نقل از فارس، «اللهمدد شاهسوند» دیپلمات سابق ایران در افغانستان در خصوص شرح واقعه اظهار داشت: از وضعیت مزار شریف و پیشروی طالبان بهطور كامل مطلع بودیم. سه ماه از ماموریت من در افغانستان میگذشت و من پس از نخستین ماه حضور در افغانستان، مسئولان را از وضعیت مطلع كردم و این هشدار را دادم كه به احتمال زیاد شمال افغانستان سقوط میكند.
شاهسوند خاطرنشان كرد: در جریان ورود شبهنظامیان به مزارشریف و استقرار آنها در این محدوده و همچنین استقرار نیروهای نظامی «محمد محقق»، وزیر كشور وقت افغانستان در مزار بودیم.
تنها شاهد بازمانده حادثه تلخ مزار شریف گفت: تمام هشدارها به مسئولان داده شده بود و مسئولان در پاسخ همواره به مصونیت سیاسی ما و این نكته اشاره میكردند كه حضور شما در این منطقه به مردم افغانستان دلگرم كننده است.
به گفتهی این عضو سركنسولگری جمهوری اسلامی در مزار شریف، همچنین تجربهی كارمندان سفارت و كنسولگری در شهرهای كابل و هرات نشان میداد كه مشكلی پیش نخواهد آمد و در مجموع نظر مسئولان بر این بود كه در مزار بمانیم.
شاهسوند در سخنان خود به هماتاقی بودن خود با شهید «محمود صارمی» خبرنگار ایرنا اشاره كرد و گفت: گرچه به دلیل كمبود وقت فقط شبها همدیگر را میدیدیم اما از نظر فكری بسیار بههم نزدیك شده بودیم.
دیپلمات سابق دربارهی خصوصیات شهید صارمی گفت: ایشان در كار خود متعهد و برای انتقال اخبار افغانستان و حتی بازتاب جهانی آن شجاعانه كار میكرد. به گفته وی، شهید صارمی سعی داشت واقعیات افغانستان را منتقل كند.
عضو سركنسولگری جمهوری اسلامی در مزار شریف اظهار داشت: شهید صارمی آنقدر نزد مردم افغانستان محبوبیت داشت كه وی را بهعنوان روزنامهنگار آزاده ایران میشناختند.
شاهسوند افزود: من صبح زود به محل كار رفتم و پس از آنكه از زبان آقای محقق متوجه شدم كه طالبان وارد شهر مزار شدهاند، و شهر در حال سقوط است، از دوستان خواستم كه كمكم آماده شوند.
وی با اشاره به اینكه شهید صارمی برای عمل آپاندیس به ایران رفته بود و تنها ٢ روز از بازگشت وی از ایران میگذشت، گفت: وسایل شهید صارمی را از ساختمان روبهرو به محل كار خودمان منتقل و ایشان آخرین خبر را كه در مورد سقوط مزار شریف بود، ارسال كردند.
تنها بازماندهی حادثه تلخ مزار شریف اظهار داشت: جلسهای تشكیل دادیم كه در صورت ورود طالبان، برخورد ما چگونه باشد و كارمندان قدیمی با توجه به تجربه خود بر این عقیده بودند كه احتمالاً طالبان فقط آنان را تحت نظر گرفته خواهند گفت كه حق خروج از این مكان را ندارید.
دیپلمات سابق خاطرنشان كرد: نگهبانان كنسولگری وقتی از ورود طالبان به شهر مزار مطلع شدند، محل كار را ترك كردند، بههمین دلیل در را از پشت بسته بودیم و حدود ساعت ١١ به پیشنهاد یكی از دوستان در زیرزمین كنسولگری جمع شدیم.
وی افزود: لحظاتی بعد متوجه شدیم كه در بهشدت كوبیده میشود و شهید فلاح گفت: من در را باز میكنم.
به گفته شاهسوند: پس از گفتوگوی شهید فلاح با طالبان حدود ١١ نفر از طالبان وارد زیرزمین شدند و در مورد سلاح و تعداد كارمندان سؤال كردند و پس از لحظاتی شهید حیدری را هم با زور از اتاقش به زیرزمین منتقل كردند.
تنها بازماندهی حادثه تلخ مزار با اشاره به اینكه تنها ٢ یا ٣ نفر از آنان میتوانستند فارسی صحبت كنند، گفت: با توجه به این كه من تا حدودی زبان پشتون یاد داشتم، به یكی از افراد طالبان میوه تعارف كردیم اما با رفتار منفی آنان پاسخ داده شد كه پس از این رفتار، شهید ناصری نیز اظهار نگرانی كرد.
عضو سركنسولگری جمهوری اسلامی در مزار شریف ادامه داد: پس از آن طالبان شروع به بازرسی ما كردند و در همین حین، یكی از آنان خواست تا با پاكستان تماس بگیرد كه موفق به این كار نشد.
به گفته وی، در این زمان شهید ریگی موفق شد بهطوری كه كسی متوجه وی نشود با مشهد تماس برقرار كند ولی بهدلیل كوچك بودن اتاق پای یكی از همكاران به سیم تلفن برخورد كرد و تماس قطع شد.
شاهسوند اظهار داشت: در همین زمان صدای پای طالبان كه از پلههای آهنین به زیرزمین میآمدند به گوش رسید و سپس از ما خواستند تا كنار دیوار بایستیم و پس از آن با تكتیر تمام ما را هدف قرار دادند.
دیپلمات سابق ادامه داد: كاملاً آماده شهادت بودم و شهادتین را بر زبان جاری كردم.
وی ادامه داد: پس از مدتی كه تیراندازی قطع شد متوجه شدم كه طالبان در اتاق حضور ندارند و شهید نوری بهرغم اصابت گلوله هنوز زنده است، به وی كمك كردم تا بنشیند و بیرون رفتم تا كمك بیاورم.
شاهسوند گفت: وقتی بیرون رفتم با یك جوان افغان در آشپزخانه سفارت مواجه شدم كه وی به من توصیه كرد لباس افغانی بپوشم.
بازمانده حادثه مزار افزود: پس از تغییر لباس خارج شدم و به خانهی «سید» راننده سفارت كه در نزدیكی محل بود، رفتم و به وی گفتم نوری زنده است باید كمكش كنیم.
دیپلمات سابق گفت: در همین حال از روی پشتبام متوجه شدم كه افراد طالبان دوباره با ماشین ضدگلوله به كنسولگری آمدند و افراد خود را آنجا مستقر كردند و تمامی راهها برای رفتن به كنسولگری بسته شد.
شاهسوند اظهار داشت كه پس از برقراری آرامش نسبی در مزار، با خانواده سید به سمت «شبرغان» و از سرپل به بلخاب رفتیم ولی بهدلیل حضور طالبان در آنجا، مجبور شدیم كه دوباره به سرپل برگردیم، از آنجا با یك كامیون به سمت میمنه رفتیم و در نهایت به هرات رسیدیم.
وی با اشاره به آتش زدن كنسولگری هرات و عدم حضور كارمندان آن گفت: به مرز «دوغارون» رفتم و در آن جا توانستم خبر شهادت كارمندان كنسولگری مزار شریف را منتشر كنم.
وی در پایان ضمن گلایه از مسئولان كه در مراسم خاكسپاری و سالگرد شهدای حادثه مزار شریف وی را دعوت نكردند، گفت: حتی سال گذشته كه خانوادههای شهدا را به مزارشریف بردند، مرا به این سفر دعوت نكردند.[۱]
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[▲] پینوشتها
[۱]- پشتپردهی قتل دیپلمات ایرانی در مزار شریف، پایگاه اطلاعرسانی هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور ایران)، ۱٧ مرداد ۱٣۹٢.
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ پایگاه اطلاعرسانی هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور ایران)