|
گفتوگو با شهنواز تنی
فهرست مندرجات
.
اختلافهای جناح خلق و پرچم بر سر قدرت
شهنواز تنی، زادهی ۱۳۲۸ خورشیدی در شهرستان تنی، در استان خوست، وزیر دفاع پیشین در زمان حکومت دکتر نجیبالله، که در اواخر سال ۱۳۶۸ خورشیدی (۷ مارس ۱۹۹۰ میلادی) علیه حکومت دکتر نجیبالله کودتای نظامی را بهراه انداخت. این کودتا که از صبح روز ۱۶ اسفند شروع شده بود در طول روز ادامه یافت. شهر کابل مورد حملات هوایی و بمباران هواپیماهای هواداران ژنرال شهنواز تنی قرار گرفت. در آن روز، دکتر نجیبالله، رئیس دولت کابل، که بهشدت روحیهاش را باخته بود، در تمام روز مکرراً از رادیو کابل مخالفان را به مصالحه ملی و اتحاد دعوت میکرد و جنگ را کاری عبث و بیهوده میخواند. اما بهزودی کودتا ناکام شد، ژنرال تنی متواری گردید و عدهای از کودتاچیان دستگیر شدند.
اشاره: شهنواز تنی در سال ۱۳۲۸ هجری شمسی در ولسوالی تنی ولایت خوست متولد شده است. او در بخش نظامی در کابل و مسکو درس خوانده است. شهنواز تنی از جنرالان سابقهدار حزب دموکراتیک خلق افغانستان است. او از چهرههای جنجالی محسوب میشود. اتهامات زیادی در درون و بیرون حزب بر او وارد است. چنانچه خودش میگوید در هنگام قتل داوودخان نخستین رییسجمهور افغانستان در ریاست جمهوری بوده و در جنگ افراد وفادار به داوودخان نقش داشته است. همچنان جنرال تنی کودتایی را علیه دولت دکتر نجیبالله راهاندازی کرد. اما حالا میگوید که او کودتا نکرده، بل نجیب علیه او کودتا کرده است. آقای تنی انتقادهای تندی بر دکتر نجیبالله و سایر رهبران جریان پرچم حزب دموکراتیک خلق افغانستان وارد میکند. جنرال تنی رهبران پرچم را به وابستگی به شوروی سابق متهم میکند. در حالیکه یکی از سران پرچم در مصاحبه با افغانستان.رو، تنی را به همدستی با شوروی پیشین در کودتا علیه دکتر نجیبالله متهم کرده بود. برای واکاوی مسایل و جریانهای مربوط به دورهی حاکمیت حزب دموکراتیک خلق سایت افغانستان.رو با جنرال شهنواز تنی یکی از سران جناح خلق به گفتگو پرداخته است. در زیر متن کامل این گفتگو را میخوانید:
◼ افغانستان.رو: سپاس جناب جنرال تنی از این که زمینهی این مصاحبه را فراهم کردید. شما در یک مقطعی از تاریخ افغانستان (دورهی حکومت حزب دموکراتیک) نقش مهم داشتید. بهعنوان پرسش نخست، برخیها از درون جریان سیاسی شما بر روش سیاسی و دولتداری حزب دموکراتیک خلق معترض هستند. آنها میگویند که عملکردهای نامطلوب حزب دموکراتیک سبب شد که این جریان نتواند به مسیر خویش ادامه دهد. باور شما در این زمینه چیست؟□ شهنواز تنی: تشکر از اینکه به من موقع این مصاحبه را دادید. بهرغم پیچیدهگی قضایای تاریخی، انقلاب ثور در تاریخ جایگاه خاص خود را دارد. سه دلیل کوتاه در شکست حزب دموکراتیک میتوان جستجو کرد:
۱- وقتی که مخالفان در درون و بیرون کشور دیدند که تغییرات ناشی از انقلاب ثور بهسود آنها نیست، علیه دستآوردهای انقلاب ثور دست به کار شدند و جلو اقدامات انقلابی را گرفتند و نگذاشتند که اقدامات انقلابی انقلاب ثور در افغانستان عملی گردد. این سبب گردید که انقلاب ثور به مشکل بخورد و به شکست مواجه شود.
۲- دلیل دوم این که در داخل حزب دموکراتیک خلق افغانستان اختلافاتی وجود داشت. با وجود اینکه اعضای حزب از لحاظ سیاسی، فکری و عقیدتی و همچنان شناخت وظیفوی از هم تفاوت نداشتند، ولی از لحاظ سلیقوی و قدرت سیاسی نتوانستند توافق پیدا کنند. بههمین دلیل وحدت ارگانیک انقلاب ثور در حزب دموکراتیک خلق بهوجود نیامد.
۳- دلیل دیگر، حضور ارتش شوروی به افغانستان بود. ارتش شوروی با عجله و شتاب به افغانستان آمد. به عین ترتیب اعضای حزب دموکراتیک هم اشتباهاتی را مرتکب شدند.
در نتیجه همین سه دلیل، اقدامات انقلابی و خدمات نظام دموکراتیک نتوانست به اهداف نهایی خویش برسد.
◼ افغانستان.رو: جناب جنرال، شما تلحویاً از اختلافات شاخهی خلق و پرچم حزب یاد کردید. در همین اواخر یکی از اعضای شورای رهبری حزب دموکراتیک خلق انتقادات تندی را متوجه شاخهی خلق حزب دموکراتیک ساخته و گفته که تمامیت خواهیها و روش غلط سیاسی سبب شد که حزب نتواند اهداف عدالت خواهانهیی را که از پیش مشخص ساخته بود، محقق گرداند. باور شما در این زمینه چیست؟□ شهنواز تنی: هر کسیکه در جریان و سمتی قرار داشته باشد، لحاظ و پاس جریان خود را میکند. اما اگر بیطرفانه گفته شود، هر دو جریان حزب (پرچم و خلق) اشتباهات و غلطیهایی کردند. بیتجربگی آنان سبب شد که به انقلاب ثور ضرر برسد.
◼ افغانستان.رو: آقای تنی، همهی اعضای حزب دموکراتیک بر کارکردهای جریان خویش معترض هستند. شما هم از اشتبهات و خطاهای حزب سخن میگویید و برخی از چهرههای برجستهی دیگر هم. چرا نگاه انتقادی از درون به حزب دموکراتیک خلق برجسته شده است؟ آیا انقلاب ثور یک اشتباه بود؟□ شهنواز تنی: در خصوص این سوال، باید به قبل از جمهوریت سردار داوود پرداخته شود. قبل از انقلاب ثور، یک سلسله مسایل در داخل و بیرون از کشور بهوجود آمد. در نتیجهی این تحولات، رییسجمهور داوود عجله کرد و بر حزب دموکراتیک حملهور شد. من یک روز قبل از هفت ثور، یعنی به تاریخ شش ثور در بالاحصار کابل نظربند شدم. در آنزمان در بالاحصار قوماندان بودم. بههمین دلیل، یک روز بعد آن انقلاب آغاز شد و من در آن نقش داشتم. باید بگویم که انقلاب ثور توسط سردار داوود علیه حزب دموکراتیک خلق تحمیل شد. حزب دموکراتیک خلق بهخصوص جناح خلق بهخاطر جان و مال خود مجبور شدند که از خود دفاع کنند و قیام ثور را برپا نمایند. یعنی این انقلاب بر ما تحمیل شد و قبل از وقت بود. چون شرایط عینی و ذهنی برای انقلاب ثور آماده نبود. با وجود اینکه این انقلاب به نفع مردم افغانستان بود. چون نیت صاف بود و به حمایت از فقرا صورت گرفته بود. اما متأسفانه زمینهی انقلاب فراهم نبود. بههمین دلیل انقلاب به نتایج مطلوب نرسید. کاری در انقلاب ثور صورت گرفت که در سایر انقلابهای جهانی صورت میگیرد.
◼ افغانستان.رو: شما اشارهیی به نقش خودتان در کودتا داشتید. مشخصاً چه نقشی در کودتا داشتید؟ آیا در حمله به ریاست جمهوری و گرفتن دیگر نهادهای دولتی نقش داشتید؟□ شهنواز تنی: بلی بدون شک. یک روز قبل با آنکه قوماندان قطعهی اول کوماندو بودم، از سوی داوودخان نظربند شده بودم. دلیل این بود که من عضو حزب دموکراتیک خلق بودم. بههمین دلیل قیام کردیم. اول به رادیو کابل رفتم. بعداً بر اساس هدایت رهبران حزب دموکراتیک به ارگ حمله کردیم. ساعت سه صبح امر حمله به ریاست جمهوری را گرفتیم و از دروازهی شرقی کاخ همراه با کوماندوهای خود به ارگ هجوم بردیم. بالاخره ساعت شش قومندانی ارگ، قصر گلخانه و سلامخانه و قصر دلکشا را اشغال کردیم. قطعهی حفاظت از ریاست جمهوری تسلیم شدند.
◼ افغانستان.رو: آقای تنی، بسیاریها از کشتن سردار داوود و اعضای خانوادهاش انتقاد میکنند و معتقد هستند که میشد جنرال داوود و اعضای خانوادهاش کشته نشوند و کودتا بدون خونریزی صورت گیرد. باور شما در این زمینه چیست؟□ شهنواز تنی: شما درست میفرمایید. دستور رهبری حزب هم این بود که داوود و خانوادهاش کشته نشود. بههمین دلیل کوماندوهای بالاحصار وقتی که به داخل ارگ رفتند، بهطور سلامی در مقابل گلخانه ایستاد شدند. سربازان بدون سلاح سلامی زدند و گفتند که شما همراه ما بروید. اما آنها قبول نکردند و توسط سلاح ماشیندار ساخت جرمنی انداخت کردند و یک نفر عسکر بهنام محمدعلی هزاره کشته شد. امامالدین دیگر افسر کوماندو زخمی شد. کوماندو مجبور شد که از خود دفاع کند تا کشته نشوند. بههمین دلیل جمهور رییس داوودخان و همراهانش از بین رفتند.
◼ افغانستان.رو: نظامهای حزب دموکراتیک خلق پس از روی کارآمدن در صحنه، اقتداری ناپایدار داشتند. برخیها دلیل این ناپایداری را در اختلافات رهبری جستجو میکنند. به باور شما عامل فروپاشی زودهنگام نظامهای حزب دموکراتیک نبود وحدت فرماندهی بود و یا اینکه اعضای حزب برنامه و آجندای واحدی نداشتند؟□ شهنواز تنی: قبلاً یادآور شدم که شرایط ذهنی و عینی طور شاید و باید آماده نبود. تحول سیاسی بر ما تحمیل شد. با وجود اینکه حزب دموکراتیک خلق از لحاظ فکری، عقیدتی و ... یکسان بود و تفاوت نداشت، ولی چون کدر سیاسی و ارگانهای رهبری خیلی جوان بودند و تجربه کمتر داشتند؛ بههمین خاطر یک سلسله غلطیها در امور انقلابی صورت گرفت. ارگانهای استخباراتی ولایتی و ولسوالیها هم اشتباه کردند.
اما دلیل عمدهی درگیری بر سر قدرت دولتی بود؛ بهخصوص میان بخش پرچم و خلق حزب. اینها اتفاق و وحدت لازم نداشتند. بحران درونی و مشکلات بیرونی انقلاب ثور را به جنجال کلان مواجه کرد. ۱۲۰ کشور جهان به روشهای گوناگون علیه انقلاب ثور در افغانستان میجنگیدند و مبارزه میکردند.
در کل، اعضای حزب در داخل مشکلاتی را پیدا کردند؛ حتا به قتل و کشتن یک دیگر متوسل شدند. بههمین دلیل اینها نتوانستند به اهداف خویش نایل آیند.
◼ افغانستان.رو: پیشتر از مداخلهی نظامی شوروی سابق به افغانستان انتقاد کردید. بهنظر شما چه دلایلی سبب این مداخله شد؟ آیا شورویها خود برنامهی داشتند و یا چهرههایی از درون حزب دموکراتیک خلق زمینهی این مداخله را فراهم ساختند؟□ شهنواز تنی: شواهد تاریخی نشان میدهد که افغانستان به شوروی سابق و روسیه فعلی از اهمیت و جذابیت خاصی برخوردار بوده است. این کشور به لحاظ استراتژیک به روسیه با ارزش بود. در پهلوی آن، شوروی سابق بالای حفیظالله امین باور نداشت. آنها از برنامههای امریکایی امین ترس داشتند. بههمین دلیل، وجود چنین دولتی را در پهلویشان قابل قبول نمیدانستند. شورویها بهخصوص حزب کمونیست تصمیم حمله به افغانستان را گرفتند. شورویها در افغانستان بهخاطر اهداف و پروگرامهای ملی و بینالمللی خویش آمدند. بهنظر من، شورویها را کسی نیاورد؛ آنها خودشان آمدند. اما برخی از چهرههای رهبری حزب دموکراتیک که در آنوقت در مسکو زندگی میکردند، شوروی آنها را همراه خود به افغانستان آوردند. پس از حضور نیروهای نظامی شوروی به افغانستان، کشور ما به میدان رقابتهای شرق و غرب تبدیل شد.
◼ افغانستان.رو: بر اساس ارقام نشر شده در رسانههای افغانستان، پس از حضور نیروهای نظامی شوروی سابق به افغانستان میلیونها تن شهید و زخمی شدند. تقصیر این قتل و کشتار به کی بر میگردد؟□ شهنواز تنی: به نظر من کسانی مقصر هستند که بهخاطر بهدست آوردن اهداف سیاسی و نظامی شان به کشتار مردم پرداختند. در این زمینه هم بیرونیها و هم داخلیها تقصیر دارند.
◼ افغانستان.رو: شوروی چه چهرههایی را از مسکو با خود به کابل آورد؟□ شهنواز تنی: این افراد به تمام مردم افغانستان هویدا هستند. ببرک کارمل، دکتر نجیب، اسلم وطنجار و سید محمد گلابزوی از عمدهترینهای آن بود. اینها مربوط به هر دو جناح حزب دموکراتیک خلق افغانستان بودند.
◼ افغانستان.رو: شما یک کودتای ناکام را علیه دکتر نجیب راهاندازی کردید. دلایلی که شما را واداشت علیه دکتور نجیب الله دست به کودتا بزنید، چیست؟□ شهنواز تنی: دکتر نجیب اشتباهات خیلی زیاد داشت. اما من علیه انقلاب و نظام خود هرگز کودتا نکردهام. خود نجیب کودتا کرد. این به همه و به تاریخ معلوم است. در پهلوی آن، برنامههای بینالمللی چه از شرق و چه از غرب هم وجود داشت که میخواستند در نظام و تاریخ افغانستان تغییر بیاورند. کسانی که انقلابیون خوب بودند و از رژیم انقلابی دفاع میکردند، هم در داخل حزب دموکراتیک خلق سرکوب میشدند و هم از سوی مجاهدین کشته میشدند. بناً، این یک توطیهی ملی و بینالمللی بود. در آنوقت هم دکتر نجیب نمیفهمید. من به او گفته بودم که در نتیجه غلطیهایتان خود و حزب دموکراتیک خلق را تباه میسازید. من گفته بودم که نظام دموکراتیک را از بین میبرید. اما به حرفهای من گوش نداد. حالا تاریخ شاهد است که دکتر نجیب در نتیجهی اشتباهات و غلطیهای خود انقلاب ثور را تباه ساخت. من کودتا نکردم؛ بلکه دکتر نجیب علیه من کودتا کرد.
◼ افغانستان.رو: جناب تنی، میخواهید بگویید که دکتر نجیب علیه خودش کودتا کرده است؟ چون در آن زمان دکتر نجیب رییس جمهور بود و شما یک جنرال نظامی!□ شهنواز تنی: ببخشید! طوری که شما میگویید، من یک جنرال عادی نبودم. من سمت وزارت دفاع را برعهده داشتم و در عین زمان معاون نظامی سرقوماندان اعلی قوای مسلح کشور (رییس جمهور) بودم. در پهلوی آن من عضو حزب دموکراتیک خلق بودم و طرفداران من در حزب بیشتر از هواداران دکتر نجیب بود.
◼ افغانستان.رو: جنرال صاحب، اندکی توضیح بدهید دکتر نجیب چگونه علیه خودش و یا علیه شما کودتا کرد؟□ شهنواز تنی: باید واقعیتها را صاف و پوستکنده بگویم. در حزب دموکراتیک خلق اکثریت خلقیها بودند و من مربوط جناح خلق بودم. جناح خلق انقلاب کرده بود و از انقلاب خویش قاطعانه دفاع میکرد. بههمین دلیل، دکتر نجیب از اردو و ارتش و حزب ترس میخورد. نجیب علیه ببرک کارمل که رهبر خودشان بود، هم به کمک مسکو کودتا کرد. دکتر نجیب نمیخواست که جناح خلق نیرومند باشد. او حاضر بود با مجاهدین آشتی کند، اما حاضر نبود با رهبر خود ببرک کارمل و در عین زمان با ما (جناح خلق) آشتی نماید. او نمیخواست یکجا با ما کار کند. بناً او در ترس و بیم علیه ارتش افغانستان کودتا کرد و همهچیز را تباه ساخت بهشمول خودش.
◼ افغانستان.رو: وقتی دکتر نجیب در برابر شما کودتا کرد، واکنش شما چه بود؟□ شهنواز تنی: من از خود دفاع کردم.
◼ افغانستان.رو: چگونه دفاع کردید؟□ شهنواز تنی: من در قصر دارالامان به دفاع از خود پرداختم. در آنزمان وزیر دفاع افغانستان بودم.
◼ افغانستان.رو: پس از آن به کجا رفتید؟□ شهنواز تنی: چون نیروهای من در جنگ مشغول بودند و همچنان نجیب توسط شورویها و کا جی بی حمایت شد، بهدلیل مجبوریت و بر اساس اصول جنگی از کابل به جمرود پیشاور پاکستان توسط یک بال هلیکوپتر عقبنشینی کردم.
◼ افغانستان.رو: از آنجا کجا رفتید؟□ شهنواز تنی:
تا آخر ۲۰۰۳ میلادی در پاکستان بودم.
◼ افغانستان.رو: پیشتر از اشتباهات دکتر نجیب الله یاد کردید. عمدهترین اشتبهاهات او از دید شما چیست؟□ شهنواز تنی: او بر حزب تکیه نمیکرد. او علیه اکثریت در حزب و دولت بود. دکتر نجیب مخالف اکثریت در حزب دموکراتیک خلق بود. طرفداران دکتر نجیب در حزب دموکراتیک خلق انگشتشمار بودند. اکثریت در جناح پرچم حزب مربوط به ببرک کارمل بود. او بهجای تکیه به اردو به رفقایش پناه برد. کسانی که بعدتر علیه خودش کودتا کردند. دلیل شکست دکتر نجیب هم رفقایش بود. او در سیاست کدری خویش ۲۰ درصد به جناح خلق در رهبری جای داده بود. در حالیکه خلقیها ۶۰ درصد حزب دموکراتیک خلق را تشکیل میدادند. در ارتش و اردوی افغانستان هم یک خلقی را در قولاردوها به پیشنهاد وزیر دفاع مقرر نمیکرد. همه قوماندانان و سران ارتش نفرهای خود نجیب بودند. در حالیکه به او وفادار هم نبودند. من بارها این موضوع را به دکتر نجیب گفتم.
◼ افغانستان.رو: اختلافات شما با دکتر نجیب شخصی بود و یا حزبی و سیاسی؟□ شهنواز تنی: این اختلافات دلایل زیادی داشت. نخست اینکه من مربوط جناح خلق بودم و نجیب پرچمی بود. من انقلابی بودم، او روحیهی ضد انقلابی داشت. یک تعداد از جناح پرچم همین حالا هم ضد انقلاب حرف میزنند (اشاره به اظهارات اخیر فرید مزدک با افغانستان.رو). آنها به منافع شخصیشان کار میکردند و تا آخر دیده شد که از قدرت کنار نکشیدند. تا اینکه به زور از صحنه رانده شدند. او زیادتر به کا جی بی و خاد خودشان تکیه میکردند؛ نه به مردم افغانستان. بعدتر دیدید که همان کا جی بی و خاد علیه خود نجیب اقدام کردند. رهبری دکتر نجیب ضعیف بود؛ اما او یک مبلغ و سخنور خوب بود. از ارگ بیرون نمیشد. بههمین دلیل، ارتش هم از او دفاع نکرد. وقت سقوط او، ارتش یک فیر هم به دفاع از او نداشت. دایم از کودتای خلقیها و بهخصوص تنی صحبت میکرد. حال آنکه کودتا نجیب کرد و رفقایش برضد خودش کردند.
◼ افغانستان.رو: شما از تضاد جدی بین خلق و پرچم یاد کردید. چه تفاوت ایدیولوژیک و برنامهیی میان جناح خلق و پرچم وجود داشت؟ چهچیزی خلق و پرچم را به دو جریان متضاد و متخاصم تبدیل نموده بود؟□ شهنواز تنی: عرض کنم که از لحاظ فکری، ایدیولوژیک، سیاسی و برنامهیی هیچ تفاوتی میان این دو جناح وجود نداشت. صرف در برخی چیزهای بیارزش تفاوتهایی بود. خلقیها بیشتر غریب بودند. پرچمیها از لحاظ اقتصادی زندگی خوب داشتند و شهری بودند. از لحاظ سلیقهیی هم اختلافهای بسیار کوچک بود. اما بیشتر اختلافات روی قدرت سیاسی بود.
◼ افغانستان.رو: کدام جناح حزب دموکراتیک خلق بیشتر به شورویها متمایل بودند؟□ شهنواز تنی: پرچمیها روابط و ارتباطات نزدیک با شورویها داشتند.
◼ افغانستان.رو: یک مقطعی حزب دموکراتیک خلق به حزب وطن تغییر نام داد. دلیل این تغییر چه بود و کیها در این زمینه نقش محوری داشتند؟□ شهنواز تنی: در موجودیت ما و حضور ارتش شوروی به افغانستان نام حزب پا برجا بود. اما پسانها در سالهای اخیر دکتر نجیب نام حزب را تغییر داد که در آن وقت من در افغانستان نبودم.
◼ افغانستان.رو: شما پیشتر اشارهیی به اظهارات فرید مزدیک معاون حزب وطن داشتید. فرید مزدک در مصاحبه با افغانستان.رو گفته که حزب با وجود این که شعارهای دموکراتیک سر میداد، افکار و برنامههای بهشدت بسته و غیردموکراتیک داشت. باور شما در این باره چیست؟□ شهنواز تنی: این جز اشتباهات دکتر نجیب بود. من به او میگفتم که شما در سیاست کدری باید صادق باشید. روی کسانی سرمایهگذاری کنید که متعهد باشند. من به نجیب میگفتم که همو پرچمیهای خودتان را مقرر کن؛ اما خوبهایشان را. دکتر نجیب روی جنرالانی حساب کرد که پسان بر ضد خودش بلند شدند. من از کسانی که به حزب ما انتقاد دارند، سوال میکنم که اگر حزب خراب بود، چرا عضویت آنرا حاصل کرده بودند؟ اگر اشتباه کردهاند، خودشان مقصر هستند. چرا وقتی وزیر و جنرال بودند، خوش بودند و حالا که سمتی ندارند، غیبت حزب را میکنند. اما بازهم تأکید میکنم که خوبش را خوب و بدش را بد میگویم. اما این طور نبود که همه چیز خراب بوده باشد. کسانی که انتقاد میکنند، راه را غلط کردهاند. آنها حتماً در آنزمان خورد و بچه بودهاند که نمیفهمیدند و عضویت حزب را کسب کرده بودند. اما این به حزب و برنامههای حزب ربط ندارد. این اشتباه خود این افراد است.
◼ افغانستان.رو: سپاس جناب آقای تنی.[۱]
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[▲] پینوشتها
[۱]- مصاحبه با شهنواز تنی، وبسایت افغانستان.رو: یکشنبه ۲۱ آگست ٢٠۱٦ - ۳۱ مرداد ۱٣۹۵
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ وبسایت متعلق به نشريهی آزاد افغانی افغانستان.رو (Afghanistan.ru)