جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۷ دی ۸, یکشنبه

لیلا صراحت روشنی

لیلا صراحت روشنی

بهترين شاعر زن معاصر در افغانستان

نـوشـــته: نعمت حسينی
(پژوهشگر افغانستانی)


لیلا صراحت روشنی فرزند سرشار شمالی‌، در ٢۳ جوزای سال ۱۳۳٧ خورشیدی در شهر چاریکار ولایت (استان) پروان در خانواده‌ای فرهيخته و روشنفکر زاده شد[۱]. پدرش از نويسندگان بنام افغانستان و آموزگاری خردمند در شكل‌گيری و شكوفايی شخصيت هنری فرزندش بود[٢].

ليلا در سال ۱۳٤٤ خورشيدی وارد مکتب (دبستان) شد و دبيرستان را در سال ۱۳۵۵ در مدرسهٔ (ليسهٔ) ملالی به پايان برد[۳]. در سال ۱۳۵۶ خورشیدی وارد دانشکده‌ی زبان و ادبیات گردید و در ۱۳۵٩ ش در رشتهٔ زبان و ادبيات فارسی از دانشگاه كابل دانشنامهٔ ليسانس گرفت[۴]. سپس از ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۵ خورشيدی در ليسهٔ (دبيرستان) مريم آموزگاری پيشه كرد[۵].

لیلا صراحت، از سال ۱۳۶۵ خورشیدی تا سقوط رژيم دکتر نجيب، ابتدا به عنوان سر دبير و سپس به سمت معاون در مجلهٔ "میرمن" اشتغال ورزيد[۶]. افزون بر اين، او با تاسیس کانون نویسندگان جوان در چهارچوب انجمن نویسندگان افغانستان، به عنوان معاون کانون نویسندگان جوان برگزیده و پس از چندی به عضویت شورای مرکزی انجمن نویسندگان افغانستان نيز پذیرفته شد[٧].

در زمان حکومت مجاهدین (در سال ۱۳٧٢ خورشیدی) به سمت معاون ریاست امور زنان به کار پرداخت و نشریهٔ "ارشاد نسوان" را دوباره احیا کرد[۸]. او به عنوان اولین مدیر مسوول دوره دوم نشراتی اين نشريه نيز برگزيده شد که دوره اول نشراتی آن به سالهای حاکمیت شاه امان‌الله برمی‌گردد[۹].

در ضمن، کانون فرهنگی "رابعه بلخی" را پایه‌گزاری کرد که بعدا این کانون در دیار مهاجرت نيز به فعالیت‌های خود ادامه داد[۱۰].

لیلا صراحت، چند ماه پس از تسلط گروه طالبان بر افغانستان (در اواخر سال ۱۳٧۵ خورشیدی)، بار سفر بر بست و از کابل راهى پيشاور پاکستان شد و اندکی بعد از آنجا به کشور هُلند پناهنده گشت[۱۱].

او در هُلند مسئولیت نشریهٔ "حوا در تبعید" اورگان نشراتی انجمن زنان افغان "رابعه بلخی" را بر عهده گرفت تا جای پای محکم و استوارش الهام‌بخش فعالیت‌های زنان افغان برای دست‌یابی به جهانی که نام زن مساوی نام انسان است، باشد[۱۲].

لیلا از سال ۱۳۵۰ خورشیدی به سرودن شعر آغاز کرد و شعرهایش از سال ۱۳۵۳ خورشیدی در نشريه‌های داخل و خارج از کشور به چاپ رسیده‌اند[۱۳]. او همواره از فرهيختگانی مانند رازق رويين‌، رفعت حسينی و به‌ويژه واصف باختری كه پس از مرگ پدر در پرورش وی اهتمام بسيار ورزيدند، به نيكی ياد كرده و آنان را سپاس گفته‌است‌[۱۴]. دانشنامه ادب فارسی‌ درباره اشعار صراحت روشنی ‌می‌نويسد:

"شعرهای صراحت روشنی از زبانی صميمانه و انديشه‌ای ژرف برخوردار است و تعبيرهای نو و شورانگيز در شعر او ديده می‌شود. درك روشن وی از لحظه‌های سياه تاريخ سرزمينش و مردمی كه سالها به انتظار بهار، عشقها و آرزوهايشان به دار تعصب و كينه‌ورزی آويخته شده و صدايشان برنكشيده می‌ميرد، چنان است كه گاه شعرهايش را از هرگونه تفسير بی‌نياز می‌سازد"[۱۵].

لیلا صراحت، دو سال پيش از مرگش، به بیماری سرطان مغز مبتلا شد و پس از جدال پرتنش مرگ و زندگی در جانش سرانجام در مقابل بیماری جانکاه مرگ را بوسه زد[۱۶]. هنگامی که او در شام چهارشنبه ۳۱ سرطان ۱۳٨۳ خورشيدی چشم از دنیا فروبست، ٤۶ سال داشت.

باری رزاق مامون نوشت:

"سحرگاه هشتم اسد سال ۱۳٨۳ خورشیدی لیلا صراحت روشنی پس از هفت سال دوری و جدایی از کابل و یاران کابل نشین، با پیکری سرد و چشمان بسته و با انباری از ناگفته‌های نهفته در سینه، در حالی‌ که معصومیت ابدی خود را در چهارچوب تابوت سیاه رنگ همچنان امانت نگهداشته بود، از هواپیمای آریانا فرود آورده شد. او در برگشت به هیچکسی نگاه نمی‌کرد و گویا دیگر از رنجهای گفتن و نگریستن به این دنیا و آدمها برای همیشه آزاد شده بود"[۱٧].

و به گفته استاد واصف باختری، ليلا صراحت روشنی که از غنايم نوادر روزگار بود با تأسف از دست رفت[۱۸]. و باری ليلا هم در سوگ مرگ خود سروده بود:

لــیلا چــه افتـادت بــه ســـر، که ناگـهان و بی‌خــبر
گل‌هـای ســـــرخ عــارضـــت، نیــلوفر تــالاب شـــــد
گنجشــک آه از ســــینه‌ات، پــر پــر زنان پــرواز کــرد
دل قطره قطره قطره بر رخسار سردت آب شد[۱۹]

نمونهٔ اشعار:

آثار:

از ليلا صراحت چهار مجموعه شعر به نشر رسيده است:

طلوع سبز
سنگ‌ها و آیینه‌ها
شب و دو باره شب
در تداوم فریاد

پيوست‌ها
__________________________________________
پيوست ۱: نعمت حسينی، در جستجوی ميقات دیگر
پيوست ۲: نعمت حسينی، شاعری از ديار فاجعه و درد
پيوست ۳: لطيف ناظمی، نامۀ سرگشاده‌یی به لیلا صراحت، سايت دویچه وله (صدای آلمان)

پی‌نوشت‌ها
__________________________________________
[۱]- حسينی، نعمت، سیماها و آواها، ص ۴۵۸
[۲]- به گفته دکتر اکرم عثمان، در سال ۱۳۶۰ خورشيدی شکنجه‌گرهای وزارت امنيت دولتی (واد)، سرشار روشنی شاعر بلند دست و نويسندهٔ فرزانه پدر ليلا را در شکنجه سرايی در "شش درک" کابل به شهادت رساندند که بازتابی وسيع داشت و سازمانهای دفاع از حقوق بشر در مقام دفاع از آن شهيد معصوم برآمدند و قتل او را ضايعه‌ای بزرگ برای جامعهٔ روشنفکری افغانستان قلمداد نمودند. [دکتر اکرم عثمان، در سوگ ليلا صراحت روشنی]
[۳]-
[۴]-
[۵]-
[۶]-
[٧]-
[۸]-
[۹]-
[۱۰]-
[۱۱]-
[۱۲]-
[۱۳]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱۶]-
[۱٧]- رازق مامون، لیلا صراحت روشنی به کابل بازگشت، سايت آريايی
[۱۸]- هفته‌نامهٔ اميد، شماره ۶٤۰، مؤرخ ٢۶ جولای ٢۰۰٤؛ برگرفته از: سايت زندگی
[۱۹]- از شعر زمهریر، سرودهٔ لیلا صراحت


جُستارهای وابسته
__________________________________________



منابع
__________________________________________
حسينی، نعمت، سیماها و آواها (جلد اول)، کابل: مطبعه دولتی، چاپ اول - ۱۳۶٧ خورشيدی




پيوند به بیرون
__________________________________________





__________________________________________

<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>