اطلاعاتی که در قسمت پيوستها ارائه میشود، آگاهی از ديدگاههای مختلف دربارۀ مطالب يک مدخل خاص است. مسئوليت این ديدگاهها به عهده نويسندۀ يا نويسندگان آن است و نشر اين ديدگاهها در دانشنامه به منزله تایید يا رد نظرات ارائه شده در آنها نیست.
زندگانی روزانه، در دورانی که هرگوشه آن پر از كشمكشها است، تمام نيروی انسان را به مصرف میرساند، آن را قطعه قطعه کرده مجالی برای فعاليتهای سياسی، اجتماعی و فرهنگی نمیگذارد، اما چهرههای با احساس و متعهد هيچگاهی به مقابل چنين موانع سر تسليم در نياورده به مجادله و مبارزه خود ادامه میدهند.
انسانی که میخواهد خود را پرورش بدهد بايد کار و فعاليت مشخص داشته باشد، همچنان که در يک زمان معين نمیتوانيم بيشتر از يک چيز بيآموزيم به همين ترتيب نمیتوانيم که خود را بيشتر از يک عرصه به حد کمال برسانيم، اما بعداز معين ساختن عرصه يی، میتوانيم در بخشهای ديگر که به نحوی مربوط به ساحه کار ماست چيزهايی بياموزيم. دانش نامرتب انسان را به هدف نمیرساند، بلکه دانش کم و دقيق آدمی را به رسيدن بر سر منزل و مقصودش رهنمايی میکند.
اگر کسی خواندن نداند، گرفتار انواع اسارتها میشود که هر يک به تنهايی برای درهم کوفتن مناعت انسانی، هويت اجتماعی و تاريخی او، صدها بار بسنده است
میگويند! اگر میخواهيد ملتی را در اسارت نگهداريد و يا مسخ هويت نماييد، آن ملت را از خواندن محروم نماييد، به بيان ديگر نگذاريد که آن ملت با خواندن به خودآگاهی برسد و به هويت ملی خود پی ببرد، میبينيم که اين مساله تا چه اندازه مهم است و تا چه حد سازنده.
الحاج ستر جنرال عبدالرشید دوستم در سال ۱۹۵۴ عیسوی در یك خانواده معتبر ازبیك در خواجه دكوی ولایت جوزجان دیده به جهان گشودند و تا دوره متوسطه در یكی از مكاتب این ولایت به درس و تعلیم مشغول بودند نظر به مساعد نبودن شرایط نتوانستند به تحصیلاتشان ادامه بدهند در كشور بیعدالتی، ظلم و ستم و سركوبگریها به اوج خود رسیده بود و محترم دوستم ازین حالت خیلیها متاثر بودند و در پی نجات مردمشان فكر میكردند و از دوستان و یارانشان برای مشاركت در یك حركت مردمی دعوت میكردند.
كشور باستانی ما افغانستان بنابر موقعیت خاص جیوپولیتیك و ثروتهای سرشار طبیعی و دست نخورده آن در طول تاریخ پیوسته در معرض تجاوز و حملات اشغالگرانه قدرتهای استكتباری، استعماری و به خصوص همسایگان خویش قرار گرفته كه بعضا صداقت و حسن نیت این كشورها در جهت تامین منافع ملی ما قرار گرفته و بعضا هم نیات عظمت طلبانه و اهداف آزمندانه آنها مصایب بیشمار و پیامدهای دلخراشی را به بار آورده است. ولی در همه این حالت مردم پر غرور و باشهامت افغانستان اعم از پشتونها، تاجیكها، اوزبیكها، هزارهها، تركمنها، بلوچها، قرغیزها، اویغورها، قزاقها، نورستانیها، اهل هنود و غیره در برابر متجاوزین و اشغالگران دلیرانه به پا خاسته و با نثار جانهای شیرین خود از تمامیت ارضی و آزادی خویش دفاع و پاسداری نمودهاند، چنانچه در اثر مقاومت جانبازانه مردم آزاده ما قوای متجاوز انگلیس و بعدا روس به ترك سر زمین ما ناگزیر گردیدند.
افغانستان كشور كثیرالملیت است كه مردم آن با وجود خصوصیت و تفاوتهای نژادی، زبانی عقیدتی و مذهبی در طول تاریخ برادروار در كنار هم زندگی نمودهاند. نظامهای خودكامه گذشته بخاطر حفظ بقای خود به كمك و رهنمای سیطره جویان خارجی مردم متدین ما را با پخش اندیشههای انحرافی و برتری جوی قومی كه هیچ منفعتی جز بدبختی ملت ما را در قبال نداشته همواره یكی را علیه دیگر قرار داده و كشور ما را از كاروان جهان متمدن امروز عقب نگهداشته بودند.
كودتای هفت ثور ۱۳۵۷ با ديكتاتوری خشن تك حزبی اشتباهات و حركات چپروانه، تقلیدی، و كودكانه زمینۀ تجاوز آشكار قوای نظامی اتحاد شوروی را در كشور مساعد نموده و مصائب بیشماری را بهبار آورد، برای مردم ما سخت سنگین بود. ولی در اثر مقاومت و پایمردی رادمردان رویین تن و همكاری مادی و منابع سرشار مالی و نظامی كشورهای منطقه و جهان قوای اشغالگر روس مجبور به ترك سرزمین ما گردید.افراطیگرایی چپ با شعارهای عوامفریبانه و بنیاد گرایی راست كه در نهایت امر به اساس مداخلات صریع آن عده از كشورهای كه میخواستند افغانستان را به مركز بنیادگرایی اسلامی تبدیل نمایند.
كشور ما را در كام جنگ و آتش فرو برد و بزرگترین مصیبت جبران ناپذیر: ایجاد تفرقه، سو اعتماد و از هم پاشیدن شیرازه وحدت ملی را كه تا اكنون تاثیرات منفی آن مردم ما را به تحمیل رنج و عذاب وادار گردانیده است به همگان روشن است.
بحاطر هویت سیاسی، حفظ استقلال ملی و تمامیت ارضی و اعاده دمكراسی در كشور عدهيی از روشنفكران، نظامیان، متنفذین و شخصیتهای ملی، متناسب به حقانیت روند تكامل و نسج پروسههای بينالمللی بتاریخ ۱۱ جدی ۱۳۷۱ هجری شمسی به ایجاد جنش ملی اسلامی افغانستان مبادرت ورزیدند تا با هم آهنگ ساختن اقدامات و تدابیر نظامی سیاسی در كشور راه حل معقول و قابل قبول برای همه ملت افغانستان را به خاطر تامین صلح سراسری، تساوی حقوق همه ملیتها، استقرار نظام معتدل اسلامی كه در آن زمینههای رشد متوازن جامعه افغانی باز تاب داشته و از تبدیلی افغانستان به مركز بنیاد گرایی جلوگیری نماید تدابیر لازم اتخاذ شد، در كمترین زمان بعداز ایجاد جنبش ملی اسلامی افغانستان برای دستیابی به اهداف فوق، سالم اندیشترين نیروهای جهادی و اقشار مختلف اجتماعی با هم متحد گردیدند كه نتیجه آن سقوط رژیم نجیبالله و پیروزی انقلاب اسلامی در افغانستان گردید.
ولی با كمال تأسف به اثر برخوردهای غیر مسئولانه تنظیمی به خاطر احراز قدرت همه آرزوها و امیال ملت ما قربانی خود خواهیها و انحصارطلبیهای عده رهبران تنظیمهای بنیاد گرا شده نتنها در كشور ما صلح تامین نگردید بلكه جنگ با دامنه وسیعتر با عناوین قومی، مذهبی، ملی، محیطی و تنظیمی تداوم یافت و به رنجها و آلام ملت ابعاد گستردهتر بخشیده عملا كشور ما را از وجود حاكمیت مركزی محروم گردانیده بیك مركز تولید و صدور مواد مخدر، ترور، اختناق، عدم احترام به حقوق بشر و به خصوص پایمال شدن حقوق زنان مركز تربیه تروریستهای بينالمللی و بسی جنایات دیگر تبدیل نمود، كه تداوم این وضع میتواند خطر جدی به صلح و امنیت منطقه و جهان باشد
اما متاسفانه جنگ و عوامل آن نتنها از میان نرفت بلكه شخصیتها و لایههای جدید اجتماعی كه جنگ برای آنان به منبع هستی، معامله، تجارت و بهره برداری مبدل گردیده است به شكل خطر ناكتر آن در جامعه متبارز شده و زمینه فرار نخبهترين كدرهای علمی و مسلكی، بحران اقتصادی، صعود سرسام آور قیم، كمبود مواد مورد نیاز مردم، پایین آمدن عواید ملی، سقوط تولیدات زراعتی و صنعتی، رشد بی حد انفلاسیون، افزایش بی حد جرم و جنایات و سرازیر شدن هزاران تروریستهای حرفوی منطقه و عرب از نقاط مختلف جهان را باعث شد، هزاران كیلو متر خطوط مواصلاتی ویران گردید و سیستم ارتباطات، تاسیاسات ساختمانی، تحصیلی، نهادهای فرهنگی و آموزشی، مكاتب، فابریكات تولیدی، بناهای ارزشمند تاریخی كه ممثل كلتور و فرهنگ پر غنای كشور ما بود بكلی تخریب و از بین برده شد.
جنبش تحت رهبری جنرال عبدالرشید دوستم متكی بر اصول خویش پیوسته از منافع صلح و آرامش و ثبات در كشور دفاع نموده و از تلاشهای صلح جویانه محافل و مجامع بينالمللی صادقانه حمایت بعمل آورده و صمیمانه آرزومند ایجاد یك حكومت با ثبات مركزی در بر دارنده همه اقشار و ملیتهای كشور صرف نظر از تعلقات ایتنیكی و عقیدتیشان میباشد.
صفحات شمال كشور میزبان و منبع مطمن كمك رسانی برای بیش از یكصد هزار هموطن آواره كابلی و همچنان مهماندار مهاجرین جنگ زده تاجكستانی كه به اثر عوامل جنگ و نا امنی مجبور به ترك خانه و كاشانه خود شده بودند گردید.
نفوس شهر مزار شریف از یك صدو هفتاد هزار به دو ميلیون بالا رفته و خوشبختانه همه در فضای مطمن صلح و برادری زندگی مینمودند.
در شمال كشور تمام فابریكات فعال نگهداشته شده و یگانه فابریكه پتروشیمی (كود برق) با بیش از سه هزار كارگر و كارمند مصروف تولید بود، فابریكات تولیدی نساجی، سمنت، سیلو و سایر فابریكات خورد و بزرگ دیگر در طی همین مدت وسیعاً انكشاف یافت، كار تجارت با وسعت كامل در شمال كشور رونق حاصل كرد. بندر تجارتی حیرتان با همه امكانات اداری و تخنیكی آن فعال شده و بندر تجارتی آقنه در ولسوالی اندخوی نیز بروی تجار ملی و مسافران كشور گشوده شد.
از لحاظ ساختمانی اكثریت شهرهای شمال چهره عوض نمود و صدها ساختمان جدید و بلند منزل به خصوص اعمار كارتههای جدید مسكونی با نقشههای مدرن و عصری شهر مزار شریف را در جمله شهرهای معمور درجه اول كشور قرار داد.
شهر مزار شریف به مركز سیاسی مبدل شده و قونسلگری كشورهای پاكستان، ایران، اوزبیكستان، تركمنستان، تركیه، روسیه و غیره گشایش یافت.
دهها نمایندگیهای ملل متحد در شمال كشور مصروف بازسازی و كمك به موسسات صحی و تعلیمی گردیند، در طی این مدت جنبش و جنرال دوستم مهماندار دهها هیأت سازمانهای معتبر بينالمللی، كشورها و شخصیتهای جهان گردید.
همینگونه جنبش منحیث حلقه اتصال میان همه احزاب و تنظیمهای موجود در كشور پیوسته از موضع واقعیبینانه بر خورد نموده و هیچ یك از احزاب و تنظیمهای كشور را از اشتراك در تعیین سرنوشت نفی ننمود. واقعبینی جنبش و برخوردهای مسوولانه آن در قبال حوادث و رویدادها در كشور پرستیژ، حیثیت و اعتبار جنبش و جنرال دوستم را قویاً در سطح ملی و بينالمللی برجسته نمود.
متواری شدن جنبش بعداز اشغال كشور توسط طالبان و دسیسههای درونی جنبش، جنرال دوستم و جنبش را به یك حالت بحرانی خطر ناكی قرار داد.جنرال دوستم این قهرمان ملی كشور هیچگاهی مردم خود را تنها نگذاشته با حمایت مردم افغانستان دو باره به داخل كشور آمدند و به مبارزهشان علیه رژیم جهنمی طالبان و حلقات تروریستی القاعده ادامه داده و به حیث اولین نیرو شهر باستانی مزار شریف را از اسارت طالبان و القاعده نجات دادند محترم جنرال دوستم اولین رهبری بودند كه به خاطر استقرار صلح و تامین دمكراسی و عدالت اجتماعی تمام پرسونلهای نظامیشان را دی دی آر نمودند و كاملا خلع سلاح گردیند. همانطوری كه این مرد تاریخ آفرین در میدان نبرد علیه تجاوزات دشمن سر فراز بودند در میدان سیاست نیز درایت و تواناییشان را به مردم كشور و جهان ثابت ساختند كه جنبش با همه قوانین بينالمللی احترام داشته و به وعدههای خود وفادار میباشد.
احراز این موقف در شرایط فوقالعاده دشوار و نا مشخص كشور ما، كار ساده و امر تصادفی نبود، این دست آوردها نتیجه و محصول منطقی سیاست خردمندانه و اقدامات عملی ج.م.ا.ا و در راس آن الحاج ستر جنرال عبدالرشید دوستم بود.[۱]
جُستارهای وابسته
منابع
<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>