جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۸ مهر ۱۳, دوشنبه

ترجمۀ فارسی سورۀ بقره

از: آيت‌الله ناصر مکارم شيرازی


فهرست مندرجات


[] ترجمۀ فارسی (از آيات ١٠٠ تا ٢٠٠)

و هنگامى كه فرستاده‏اى از سوى خدا به سراغشان آمد، و با نشانه‏هايى كه نزد آنها بود مطابقت داشت‏، جمعى از آنان كه به آنها كتاب -آسمانى‏- داده شده بود ، كتاب خدا را پشت سر افكندند؛ گويى هيچ از آن خبر ندارند!! (١٠١) و -يهود- از آنچه شياطين در عصر سليمان بر مردم مى‏خواندند پيروى كردند. سليمان هرگز -دست به سحر نيالود؛ و- كافر نشد؛ ولى شياطين كفر ورزيدند؛ و به مردم سحر آموختند. و -نيز يهود- از آنچه بر دو فرشته بابل “هاروت‏” و “ماروت‏”، نازل شد پيروى كردند. -آن دو، راه سحر كردن را، براى آشنايى با طرز ابطال آن‏، به مردم ياد مى‏دادند. و- به هيچ كس چيزى ياد نمى‏دادند، مگر اينكه از پيش به او مى‏گفتند: “ما وسيله آزمايشيم كافر نشو! -و از اين تعليمات‏، سوء استفاده نكن‏!-” ولى آنها از آن دو فرشته‏، مطالبى را مى‏آموختند كه بتوانند به وسيله آن‏، ميان مرد و همسرش جدايى بيفكنند؛ ولى هيچ گاه نمى‏توانند بدون اجازه خداوند، به انسانى زيان برسانند. آنها قسمتهايى را فرامى‏گرفتند كه به آنان زيان مى‏رسانيد و نفعى نمى‏داد. و مسلما مى‏دانستند هر كسى خريدار اين گونه متاع باشد، در آخرت بهره‏اى نخواهد داشت‏. و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر مى‏دانستند!! (١٠٢) و اگر آنها ايمان مى‏آوردند و پرهيزكارى پيشه مى‏كردند، پاداشى كه نزد خداست ، براى آنان بهتر بود، اگر آگاهى داشتند!! (١٠٣) اى افراد باايمان‏! -هنگامى كه از پيغمبر تقاضاى مهلت براى درك آيات قرآن مى‏كنيد- نگوييد: “راعنا”؛ بلكه بگوييد: “انظرنا”. -زيرا كلمه اول‏، هم به معنى “ما را مهلت بده‏!”، و هم به معنى “ما را تحميق كن‏!” مى‏باشد؛ و دستاويزى براى دشمنان است‏.- و -آنچه به شما دستور داده مى‏شود- بشنويد! و براى كافران -و استهزاكنندگان‏- عذاب دردناكى است‏. (١٠۴) كافران اهل كتاب‏، و -همچنين‏- مشركان‏، دوست ندارند كه از سوى خداوند، خير و بركتى بر شما نازل گردد؛ در حالى كه خداوند، رحمت خود را به هر كس بخواهد ، اختصاص مى‏دهد؛ و خداوند، صاحب فضل بزرگ است‏. (١٠۵) هر حكمى را نسخ كنيم‏، و يا نسخ آن را به تأخير اندازيم‏، بهتر از آن‏، يا همانند آن را مى‏آوريم‏. آيا نمى‏دانستى كه خداوند بر هر چيز توانا است‏؟! (١٠٦) آيا نمى‏دانستى كه حكومت آسمانها و زمين‏، از آن خداست‏؟! -و حق دارد هر گونه تغيير و تبديلى در احكام خود طبق مصالح بدهد؟!- و جز خدا، ولى و ياورى براى شما نيست‏. -و اوست كه مصلحت شما را مى‏داند و تعيين مى‏كند-. (١٠٧) آيا مى‏خواهيد از پيامبر خود، همان تقاضاى -نامعقولى را- بكنيد كه پيش از اين‏، از موسى كردند؟! -و با اين بهانه‏جويى‏ها، از ايمان آوردن سر باز زدند.- كسى كه كفر را به جاى ايمان بپذيرد، از راه مستقيم -عقل و فطرت‏- گمراه شده است‏. (١٠٨) بسيارى از اهل كتاب‏، از روى حسد -كه در وجود آنها ريشه دوانده‏- آرزو مى‏كردند شما را بعد از اسلام و ايمان‏، به حال كفر باز گردانند؛ با اينكه حق براى آنها كاملا روشن شده است‏. شما آنها را عفو كنيد و گذشت نماييد؛ تا خداوند فرمان خودش -فرمان جهاد- را بفرستد؛ خداوند بر هر چيزى تواناست‏. (١٠٩) و نماز را برپا داريد و زكات را ادا كنيد؛ و هر كار خيرى را براى خود از پيش مى‏فرستيد، آن را نزد خدا -در سراى ديگر- خواهيد يافت‏؛ خداوند به اعمال شما بيناست‏. (١١٠) آنها گفتند: “هيچ كس‏، جز يهود يا نصارى‏، هرگز داخل بهشت نخواهد شد.” اين آرزوى آنهاست‏! بگو: “اگر راست مى‏گوييد، دليل خود را -بر اين موضوع‏- بياوريد!” (١١١) آرى‏، كسى كه روى خود را تسليم خدا كند و نيكوكار باشد، پاداش او نزد پروردگارش ثابت است‏؛ نه ترسى بر آنهاست و نه غمگين مى‏شوند. -بنابر اين‏، بهشت خدا در انحصار هيچ گروهى نيست‏.- (١١٢)يهوديان گفتند: “مسيحيان هيچ موقعيتى -نزد خدا- ندارند”، و مسيحيان نيز گفتند: “يهوديان هيچ موقعيتى ندارند -و بر باطلند-”؛ در حالى كه هر دو دسته‏، كتاب آسمانى را مى‏خوانند -و بايد از اين گونه تعصبها بركنار باشند-افراد نادان -ديگر، همچون مشركان‏- نيز، سخنى همانند سخن آنها داشتند! خداوند، روز قيامت‏، در باره آنچه در آن اختلاف داشتند، داورى مى‏كند. (١١٣) كيست ستمكارتر از آن كس كه از بردن نام خدا در مساجد او جلوگيرى كرد و سعى در ويرانى آنها نمود؟! شايسته نيست آنان‏، جز با ترس و وحشت‏، وارد اين -كانونهاى عبادت‏- شوند. بهره آنها در دنيا -فقط-رسوايى است و در سراى ديگر، عذاب عظيم -الهى‏-!! (١١۴) مشرق و مغرب‏، از آن خداست‏! و به هر سو رو كنيد، خدا آنجاست‏! خداوند بى‏نياز و داناست‏! (١١۵) و -يهود و نصارى و مشركان‏- گفتند: “خداوند، فرزندى براى خود انتخاب كرده است‏”! -منزه است او- بلكه آنچه در آسمانها و زمين است‏، از آن اوست‏؛ و همه در برابر او خاضعند! (١١٦) هستى بخش آسمانها و زمين اوست‏! و هنگامى كه فرمان وجود چيزى را صادر كند، تنها مى‏گويد: “موجود باش‏!” و آن‏، فورى موجود مى‏شود. (١١٧) افراد ناآگاه گفتند: “چرا خدا با ما سخن نمى‏گويد؟! و يا چرا آيه و نشانه‏اى براى خود ما نمى‏آيد؟!” پيشينيان آنها نيز، همين گونه سخن مى‏گفتند؛ دلها و افكارشان مشابه يكديگر است‏؛ ولى ما -به اندازه كافى‏- آيات و نشانه‏ها را براى اهل يقين -و حقيقت‏جويان‏- روشن ساخته‏ايم‏. (١١٨) ما تو را به حق‏، براى بشارت و بيم دادن -مردم جهان‏- فرستاديم‏؛ و تو مسئول -گمراهى‏- دوزخيان -پس از ابلاغ رسالت‏- نيستى‏! (١١٩) هرگز يهود و نصارى از تو راضى نخواهند شد، -تا به طور كامل‏، تسليم خواسته‏هاى آنها شوى‏، و- از آيين -تحريف يافته‏- آنان‏، پيروى كنى‏. بگو: “هدايت‏، تنها هدايت الهى است‏!” و اگر از هوى و هوسهاى آنان پيروى كنى‏، بعد از آنكه آگاه شده‏اى‏، هيچ سرپرست و ياورى از سوى خدا براى تو نخواهد بود. (١٢٠) كسانى كه كتاب آسمانى به آنها داده‏ايم -= يهود و نصارى‏- آن را چنان كه شايسته آن است مى‏خوانند؛ آنها به پيامبر اسلام ايمان مى‏آورند؛ و كسانى كه به او كافر شوند، زيانكارند. (١٢١) اى بنى اسرائيل‏! نعمت مرا، كه به شما ارزانى داشتم‏، به ياد آوريد! و-نيز به خاطر آوريد- كه من شما را بر جهانيان برترى بخشيدم‏! (١٢٢) از روزى بترسيد كه هيچ كس از ديگرى دفاع نمى‏كند؛ و هيچ‏گونه عوضى از او قبول نمى‏شود؛ و شفاعت‏، او را سود نمى‏دهد؛ و -از هيچ سوئى‏- يارى نمى‏شوند! (١٢٣) -به خاطر آوريد- هنگامى كه خداوند، ابراهيم را با وسايل گوناگونى آزمود. و او به خوبى از عهده اين آزمايشها برآمد. خداوند به او فرمود: “من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم‏!” ابراهيم عرض كرد: “از دودمان من -نيز امامانى قرار بده‏!-” خداوند فرمود: “پيمان من‏، به ستمكاران نمى‏رسد! -و تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاك و معصوم باشند، شايسته اين مقامند-”. (١٢۴) و -به خاطر بياوريد- هنگامى كه خانه كعبه را محل بازگشت و مركز امن و امان براى مردم قرار داديم‏! و -براى تجديد خاطره‏،- از مقام ابراهيم‏، عبادتگاهى براى خود انتخاب كنيد! و ما به ابراهيم و اسماعيل امر كرديم كه‏: “خانه مرا براى طواف‏كنندگان و مجاوران و ركوع‏كنندگان و سجده‏كنندگان‏، پاك و پاكيزه كنيد!” (١٢۵) و -به ياد آوريد- هنگامى را كه ابراهيم عرض كرد: “پروردگارا! اين سرزمين را شهر امنى قرار ده‏! و اهل آن را -آنها كه به خدا و روز بازپسين‏، ايمان آورده‏اند- از ثمرات -گوناگون‏-، روزى ده‏!” -گفت‏:- “ما دعاى تو را اجابت كرديم‏؛ و مؤمنان را از انواع بركات‏، بهره‏مند ساختيم‏؛ -اما به آنها كه كافر شدند، بهره كمى خواهيم داد؛ سپس آنها را به عذاب آتش مى‏كشانيم‏؛ و چه بد سرانجامى دارند” (١٢٦)و -نيز به ياد آوريد- هنگامى را كه ابراهيم و اسماعيل‏، پايه‏هاى خانه -كعبه‏- را بالا مى‏بردند، -و مى‏گفتند:- “پروردگارا! از ما بپذير، كه تو شنوا و دانايى‏! (١٢٧) پروردگارا! ما را تسليم فرمان خود قرار ده‏! و از دودمان ما، امتى كه تسليم فرمانت باشند، به وجود آور! و طرز عبادتمان را به ما نشان ده و توبه ما را بپذير ، كه تو توبه‏پذير و مهربانى‏! (١٢٨) پروردگارا! در ميان آنها پيامبرى از خودشان برانگيز، تا آيات تو را بر آنان بخواند، و آنها را كتاب و حكمت بياموزد، و پاكيزه كند؛ زيرا تو توانا و حكيمى -و بر اين كار، قادرى‏-!” (١٢٩) چز افراد سفيه و نادان‏، چه كسى از آيين ابراهيم‏، -با آن پاكى و درخشندگى‏،- روى‏گردان خواهد شد؟! ما او را در اين جهان برگزيديم‏؛ و او در جهان ديگر، از صالحان است‏. (١٣٠) در آن هنگام كه پروردگارش به او گفت‏: اسلام بياور! -و در برابر حق‏، تسليم باش‏! او فرمان پروردگار را، از جان و دل پذيرفت‏؛ و- گفت‏: “در برابر پروردگار جهانيان‏، تسليم شدم‏.” (١٣١) و ابراهيم و يعقوب -در واپسين لحظات عمر،- فرزندان خود را به اين آيين‏، وصيت كردند؛ -و هر كدام به فرزندان خويش گفتند:- “فرزندان من‏! خداوند اين آيين پاك را براى شما برگزيده است‏؛ و شما، جز به آيين اسلام -= تسليم در برابر فرمان خدا- از دنيا نرويد!” (١٣٢) آيا هنگامى كه مرگ يعقوب فرا رسيد، شما حاضر بوديد؟! در آن هنگام كه به فرزندان خود گفت‏: “پس از من‏، چه چيز را مى‏پرستيد؟” گفتند: “خداى تو، و خداى پدرانت‏، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق‏، خداوند يكتا را، و ما در برابر او تسليم هستيم‏.” (١٣٣) آنها امتى بودند كه درگذشتند. اعمال آنان‏، مربوط به خودشان بود و اعمال شما نيز مربوط به خود شماست‏؛ و شما هيچ‏گاه مسئول اعمال آنها نخواهيد بود. (١٣۴) -اهل كتاب‏- گفتند: “يهودى يا مسيحى شويد، تا هدايت يابيد!” بگو: “-اين آيينهاى تحريف شده‏، هرگز نمى‏تواند موجب هدايت گردد،- بلكه از آيين خالص ابراهيم پيروى كنيد! و او هرگز از مشركان نبود!” (١٣۵) بگوييد: “ما به خدا ايمان آورده‏ايم‏؛ و به آنچه بر ما نازل شده‏؛ و آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و پيامبران از فرزندان او نازل گرديد ، و -همچنين‏- آنچه به موسى و عيسى و پيامبران -ديگر- از طرف پروردگار داده شده است‏، و در ميان هيچ يك از آنها جدايى قائل نمى‏شويم‏، و در برابر فرمان خدا تسليم هستيم‏؛ -و تعصبات نژادى و اغراض شخصى‏، سبب نمى‏شود كه بعضى را بپذيريم و بعضى را رها كنيم‏.-” (١٣٦) اگر آنها نيز به مانند آنچه شما ايمان آورده‏ايد ايمان بياورند، هدايت يافته‏اند؛ و اگر سرپيچى كنند، از حق جدا شده‏اند و خداوند، شر آنها را از تو دفع مى‏كند؛ و او شنونده و داناست‏. (١٣٧) رنگ خدايى -بپذيريد! رنگ ايمان و توحيد و اسلام‏؛- و چه رنگى از رنگ خدايى بهتر است‏؟! و ما تنها او را عبادت مى‏كنيم‏. (١٣٨) بگو: “آيا در باره خداوند با ما محاجه مى‏كنيد؟! در حالى كه او، پروردگار ما و شماست‏؛ و اعمال ما از آن ما، و اعمال شما از آن شماست‏؛ و ما او را با اخلاص پرستش مى‏كنيم‏، -و موحد خالصيم‏-.” (١٣٩) يا مى‏گوييد: “ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط، يهودى يا نصرانى بودند”؟! بگو: “شما بهتر مى‏دانيد يا خدا؟! -و با اينكه مى‏دانيد آنها يهودى يا نصرانى نبودند، چرا حقيقت را كتمان مى‏كنيد؟-” و چه كسى ستمكارتر است از آن كس كه گواهى و شهادت الهى را كه نزد اوست‏، كتمان مى‏كند؟! و خدا از اعمال شما غافل نيست‏. (١۴٠) -به هر حال‏- آنها امتى بودند كه درگذشتند. آنچه كردند، براى خودشان است‏؛ و آنچه هم شما كرده‏ايد، براى خودتان است‏؛ و شما مسئول اعمال آنها نيستيد. (١۴١) به زودى سبك‏مغزان از مردم مى‏گويند: “چه چيز آنها -= مسلمانان‏- را، از قبله‏اى كه بر آن بودند، بازگردانيد؟!” بگو: “مشرق و مغرب‏، از آن خداست‏؛ خدا هر كس را بخواهد، به راه راست هدايت مى‏كند.” (١۴٢) همان‏گونه -كه قبله شما، يك قبله ميانه است‏- شما را نيز، امت ميانه‏اى قرار داديم -در حد اعتدال‏، ميان افراط و تفريط؛- تا بر مردم گواه باشيد؛ و پيامبر هم بر شما گواه است‏. و ما، آن قبله‏اى را كه قبلا بر آن بودى‏، تنها براى اين قرار داديم كه افرادى كه از پيامبر پيروى مى‏كنند، از آنها كه به جاهليت بازمى‏گردند، مشخص شوند. و مسلماً اين حكم‏، جز بر كسانى كه خداوند آنها را هدايت كرده‏، دشوار بود. -اين را نيز بدانيد كه نمازهاى شما در برابر قبله سابق‏، صحيح بوده است‏؛- و خدا هرگز ايمان -= نماز- شما را ضايع نمى‏گرداند؛ زيرا خداوند، نسبت به مردم‏، رحيم و مهربان است‏. (١۴٣) نگاه‏هاى انتظارآميز تو را به سوى آسمان -براى تعيين قبله نهايى‏- مى‏بينيم‏! اكنون تو را به سوى قبله‏اى كه از آن خشنود باشى‏، باز مى‏گردانيم‏. پس روى خود را به سوى مسجد الحرام كن‏! و هر جا باشيد، روى خود را به سوى آن بگردانيد! و كسانى كه كتاب آسمانى به آنها داده شده‏، بخوبى مى‏دانند اين فرمانِ حقى است كه از ناحيه پروردگارشان صادر شده‏؛ -و در كتابهاى خود خوانده‏اند كه پيغمبر اسلام‏، به سوى دو قبله‏، نماز مى‏خواند-. و خداوند از اعمال آنها -در مخفى داشتن اين آيات‏- غافل نيست‏! (١۴۴) سوگند كه اگر براى -اين گروه از- اهل كتاب‏، هرگونه آيه -و نشانه و دليلى‏- بياورى‏، از قبله تو پيروى نخواهند كرد؛ و تو نيز، هيچ‏گاه از قبله آنان‏، پيروى نخواهى نمود. -آنها نبايد تصور كنند كه بار ديگر، تغيير قبله امكان‏پذير است‏!- و حتى هيچ‏يك از آنها، پيروى از قبله ديگرى نخواهد كرد! و اگر تو، پس از اين آگاهى‏، متابعت هوسهاى آنها كنى‏، مسلماً از ستمگران خواهى بود! (١۴۵) كسانى كه كتاب آسمانى به آنان داده‏ايم‏، او -= پيامبر- را همچون فرزندان خود مى‏شناسند؛ -ولى‏- جمعى از آنان‏، حق را آگاهانه كتمان مى‏كنند! (١۴٦) اين -فرمان تغيير قبله‏- حكمِ حقى از طرف پروردگار توست‏، بنابراين‏، هرگز از ترديدكنندگان در آن مباش‏! (١۴٧) هر طايفه‏اى قبله‏اى دارد كه خداوند آن را تعيين كرده است‏؛ -بنابراين‏، زياد در باره قبله گفتگو نكنيد! و به جاى آن‏،- در نيكى‏ها و اعمال خير، بر يكديگر سبقت جوييد! هر جا باشيد، خداوند همه شما را -براى پاداش و كيفر در برابر اعمال نيك و بد، در روز رستاخيز،- حاضر مى‏كند؛ زيرا او، بر هر كارى تواناست‏. (١۴٨) از هر جا -و از هر شهر و نقطه‏اى‏- خارج شدى‏، -به هنگام نماز،- روى خود را به جانب “مسجد الحرام‏” كن‏! اين دستور حقى از طرف پروردگار توست‏! و خداوند، از آنچه انجام مى‏دهيد، غافل نيست‏! (١۴٩) و از هر جا خارج شدى‏، روى خود را به جانب مسجد الحرام كن‏! و هر جا بوديد، روى خود را به سوى آن كنيد! تا مردم‏، جز ظالمان -كه دست از لجاجت برنمى‏دارند،- دليلى بر ضدّ شما نداشته باشند؛ -زيرا از نشانه‏هاى پيامبر، كه در كتب آسمانى پيشين آمده‏، اين است كه او، به سوى دو قبله‏، نماز مى‏خواند.- از آنها نترسيد! و -تنها- از من بترسيد! -اين تغيير قبله‏، به خاطر آن بود كه‏- نعمت خود را بر شما تمام كنم‏، شايد هدايت شويد! (١۵٠) همان‏گونه -كه با تغيير قبله‏، نعمت خود را بر شما كامل كرديم‏،- رسولى از خودتان در ميان شما فرستاديم‏؛ تا آيات ما را بر شما بخواند؛ و شما را پاك كند؛ و به شما، كتاب و حكمت بياموزد؛ و آنچه را نمى‏دانستيد، به شما ياد دهد. (١۵١) پس به ياد من باشيد، تا به ياد شما باشم‏! و شكر مرا گوييد و -در برابر نعمتهايم‏- كفران نكنيد! (١۵٢) اى افرادى كه ايمان آورده‏ايد! از صبر -و استقامت‏- و نماز، كمك بگيريد! -زيرا- خداوند با صابران است‏. (١۵٣) و به آنها كه در راه خدا كشته مى‏شوند، مرده نگوييد! بلكه آنان زنده‏اند،ولى شما نمى‏فهميد! (١۵۴) قطعاً همه شما را با چيزى از ترس‏، گرسنگى‏، و كاهش در مالها و جانها و ميوه‏ها، آزمايش مى‏كنيم‏؛ و بشارت ده به استقامت‏كنندگان‏! (١۵۵) آنها كه هر گاه مصيبتى به ايشان مى‏رسد، مى‏گويند: “ما از آنِ خدائيم‏؛ و به سوى او بازمى‏گرديم‏!” (١۵٦) اينها، همانها هستند كه الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده‏؛ و آنها هستند هدايت‏يافتگان‏! (١۵٧) “صفا” و “مروه‏” از شعائر -و نشانه‏هاى‏- خداست‏! بنابراين‏، كسانى كه حجِ خانه خدا و يا عمره انجام مى‏دهند، مانعى نيست كه بر آن دو طواف كنند؛ -و سعىِ صفا و مروه انجام دهند. و هرگز اعمال بى‏رويّه مشركان‏، كه بتهايى بر اين دو كوه نصب كرده بودند، از موقعيّت اين دو مكان مقدّس نمى‏كاهد!- و كسى كه فرمان خدا را در انجام كارهاى نيك اطاعت كند، خداوند -در برابر عمل او- شكرگزار، و -از افعال وى‏- آگاه است‏. (١۵٨) كسانى كه دلايل روشن‏، و وسيله هدايتى را كه نازل كرده‏ايم‏، بعد از آنكه در كتاب براى مردم بيان نموديم‏، كتمان كنند، خدا آنها را لعنت مى‏كند؛ و همه لعن‏كنندگان نيز، آنها را لعن مى‏كنند؛ (١۵٩) مگر آنها كه توبه و بازگشت كردند، و -اعمال بد خود را، با اعمال نيك‏،- اصلاح نمودند، -و آنچه را كتمان كرده بودند؛ آشكار ساختند؛- من توبه آنها را مى‏پذيرم‏؛ كه من توّاب و رحيمم‏. (١٦٠) كسانى كه كافر شدند، و در حالِ كفر از دنيا رفتند، لعنت خداوند و فرشتگان و همه مردم بر آنها خواهد بود! (١٦١) هميشه در آن -لعن و دورى از رحمت پروردگار- باقى مى‏مانند؛ نه در عذاب آنان تخفيف داده مى‏شود، و نه مهلتى خواهند داشت‏! (١٦٢) و خداى شما، خداوند يگانه‏اى است‏، كه غير از او معبودى نيست‏! اوست بخشنده و مهربان -و داراى رحمت عام و خاصّ‏-! (١٦٣) در آفرينش آسمانها و زمين‏، و آمد و شد شب و روز، و كشتيهايى كه در دريا به سود مردم در حركتند، و آبى كه خداوند از آسمان نازل كرده‏، و با آن‏، زمين را پس از مرگ‏، زنده نموده‏، و انواع جنبندگان را در آن گسترده‏، و -همچنين‏- در تغيير مسير بادها و ابرهايى كه ميان زمين و آسمان مسخرند، نشانه‏هايى است -از ذات پاك خدا و يگانگى او- براى مردمى كه عقل دارند و مى‏انديشند! (١٦۴) بعضى از مردم‏، معبودهايى غير از خداوند براى خود انتخاب مى‏كنند؛ و آنها را همچون خدا دوست مى‏دارند. امّا آنها كه ايمان دارند، عشقشان به خدا، -از مشركان نسبت به معبودهاشان‏،- شديدتر است‏. و آنها كه ستم كردند، -و معبودى غير خدا برگزيدند،- هنگامى كه عذاب -الهى‏- را مشاهده كنند، خواهند دانست كه تمامِ قدرت ، از آنِ خداست‏؛ و خدا داراى مجازات شديد است‏؛ -نه معبودهاى خيالى كه از آنها مى‏هراسند.- (١٦۵) در آن هنگام‏، رهبران -گمراه و گمراه‏كننده‏- از پيروانِ خود، بيزارى مى‏جويند؛ و كيفر خدا را مشاهده مى‏كنند؛ و دستشان از همه جا كوتاه مى‏شود. (١٦٦) و -در اين هنگام‏- پيروان مى‏گويند: “كاش بار ديگر به دنيا برمى‏گشتيم‏، تا از آنها -= پيشوايان گمراه‏- بيزارى جوييم‏، آن چنان كه آنان -امروز- از ما بيزارى جستند! -آرى‏،- خداوند اين چنين اعمال آنها را به صورت حسرت‏زايى به آنان نشان مى‏دهد؛ و هرگز از آتش -دوزخ‏- خارج نخواهند شد! (١٦٧) اى مردم‏! از آنچه در زمين است‏، حلال و پاكيزه بخوريد! و از گامهاى شيطان‏، پيروى نكنيد! چه اينكه او، دشمن آشكار شماست‏! (١٦٨) او شما را فقط به بديها و كار زشت فرمان مى‏دهد؛ -و نيز دستور مى‏دهد- آنچه را كه نمى‏دانيد، به خدا نسبت دهيد. (١٦٩) و هنگامى كه به آنها گفته شود: “از آنچه خدا نازل كرده است‏، پيروى كنيد!” مى‏گويند: “نه‏، ما از آنچه پدران خود را بر آن يافتيم‏، پيروى مى‏نماييم‏.” آيا اگر پدران آنها، چيزى نمى‏فهميدند و هدايت نيافتند -باز از آنها پيروى خواهند كرد-؟! (١٧٠) مَثَل -تو در دعوت‏- كافران‏، بسان كسى است كه -گوسفندان و حيوانات را براى نجات از چنگال خطر،- صدا مى‏زند؛ ولى آنها چيزى جز سر و صدا نمى‏شنوند؛ -و حقيقت و مفهوم گفتار او را درك نمى‏كنند. اين كافران‏، در واقع‏- كر و لال و نابينا هستند؛ از اين رو چيزى نمى‏فهمند! (١٧١) اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! از نعمتهاى پاكيزه‏اى كه به شما روزى داده‏ايم‏، بخوريد و شكر خدا را بجا آوريد؛ اگر او را پرستش مى‏كنيد! (١٧٢) خداوند، تنها -گوشت‏- مردار، خون‏، گوشت خوك و آنچه را نام غيرِ خدا به هنگام ذبح بر آن گفته شود، حرام كرده است‏. -ولى‏- آن كس كه مجبور شود، در صورتى كه ستمگر و متجاوز نباشد، گناهى بر او نيست‏؛ -و مى‏تواند براى حفظ جان خود، در موقع ضرورت‏، از آن بخورد؛- خداوند بخشنده و مهربان است‏. (١٧٣) كسانى كه كتمان مى‏كنند آنچه را خدا از كتاب نازل كرده‏، و آن را به بهاى كمى مى‏فروشند، آنها جز آتش چيزى نمى‏خورند؛ -و هدايا و اموالى كه از اين رهگذر به دست مى‏آورند، در حقيقت آتش سوزانى است‏.- و خداوند، روز قيامت‏، با آنها سخن نمى‏گويد؛ و آنان را پاكيزه نمى‏كند؛ و براى آنها عذاب دردناكى است‏. (١٧۴) اينان‏، همانهايى هستند كه گمراهى را با هدايت‏، و عذاب را با آمرزش‏، مبادله كرده‏اند؛ راستى چقدر در برابر عذاب خداوند، شكيبا هستند!! (١٧۵) اينها، به خاطر آن است كه خداوند، كتاب -آسمانى‏- را به حق‏، -و توأم با نشانه‏ها و دلايل روشن‏،- نازل كرده‏؛ و آنها كه در آن اختلاف مى‏كنند، -و با كتمان و تحريف‏، اختلاف به وجود مى‏آورند،- در شكاف و -پراكندگى‏- عميقى قرار دارند. (١٧٦) نيكى‏، -تنها- اين نيست كه -به هنگام نماز،- روىِ خود را به سوى مشرق و -يا- مغرب كنيد؛ -و تمام گفتگوى شما، در باره قبله و تغيير آن باشد؛ و همه وقت خود را مصروف آن سازيد؛- بلكه نيكى -و نيكوكار- كسى است كه به خدا، و روز رستاخيز ، و فرشتگان‏، و كتاب -آسمانى‏-، و پيامبران‏، ايمان آورده‏؛ و مال -خود- را، با همه علاقه‏اى كه به آن دارد، به خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان‏، انفاق مى‏كند؛ نماز را برپا مى‏دارد و زكات را مى‏پردازد؛ و -همچنين‏- كسانى كه به عهد خود -به هنگامى كه عهد بستند-وفا مى‏كنند؛ و در برابر محروميتها و بيماريها و در ميدان جنگ‏، استقامت به خرج مى‏دهند؛ اينها كسانى هستند كه راست مى‏گويند؛ و -گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است‏؛- و اينها هستند پرهيزكاران‏! (١٧٧) اى افرادى كه ايمان آورده‏ايد! حكم قصاص در مورد كشتگان‏، بر شما نوشته شده است‏: آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده‏، و زن در برابر زن‏، پس اگر كسى از سوى برادر -دينى‏- خود، چيزى به او بخشيده شود، -و حكم قصاص او، تبديل به خونبها گردد،- بايد از راه پسنديده پيروى كند. -و صاحب خون‏، حال پرداخت كننده ديه را در نظر بگيرد.- و او -= قاتل‏- نيز، به نيكى ديه را -به ولى مقتول‏- بپردازد؛ -و در آن‏، مسامحه نكند.- اين‏، تخفيف و رحمتى است از ناحيه پروردگار شما! و كسى كه بعد از آن‏، تجاوز كند، عذاب دردناكى خواهد داشت‏. (١٧٨) و براى شما در قصاص‏، حيات و زندگى است‏، اى صاحبان خِرد! شايد شما تقوا پيشه كنيد. (١٧٩) بر شما نوشته شده‏: “هنگامى كه يكى از شما را مرگ فرا رسد، اگر چيز خوبى -= مالى‏- از خود به جاى گذارده‏، براى پدر و مادر و نزديكان‏، بطور شايسته وصيت كند! اين حقّى است بر پرهيزكاران‏!” (١٨٠) پس كسانى كه بعد از شنيدنش آن را تغيير دهند، گناه آن‏، تنها بر كسانى است كه آن -وصيّت‏- را تغيير مى‏دهند؛ خداوند، شنوا و داناست‏. (١٨١) و كسى كه از انحرافِ وصيت كننده -و تمايل يك‏جانبه او به بعض ورثه‏-، يا از گناه او -كه مبادا وصيّت به كار خلافى كند- بترسد، و ميان آنها را اصلاح دهد، گناهى بر او نيست‏؛ -و مشمولِ حكم تبديلِ وصيّت نمى‏باشد.- خداوند، آمرزنده و مهربان است‏. (١٨٢) اى افرادى كه ايمان آورده‏ايد! روزه بر شما نوشته شده‏، همان‏گونه كه بر كسانى كه قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهيزكار شويد. (١٨٣) چند روز معدودى را -بايد روزه بداريد!- و هر كس از شما بيمار يا مسافر باشد تعدادى از روزهاى ديگر را -روزه بدارد- و بر كسانى كه روزه براى آنها طاقت‏فرساست‏؛ -همچون بيماران مزمن‏، و پيرمردان و پيرزنان‏،- لازم است كفّاره بدهند: مسكينى را اطعام كنند؛ و كسى كه كارِ خيرى انجام دهد، براى او بهتر است‏؛ و روزه داشتن براى شما بهتر است اگر بدانيد! (١٨۴) -روزه‏، در چند روز معدودِ- ماهِ رمضان است‏؛ ماهى كه قرآن‏، براى راهنمايى مردم ، و نشانه‏هاى هدايت‏، و فرق ميان حق و باطل‏، در آن نازل شده است‏. پس آن كس از شما كه در ماه رمضان در حضر باشد، روزه بدارد! و آن كس كه بيمار يا در سفر است‏، روزهاى ديگرى را به جاى آن‏، روزه بگيرد! خداوند، راحتى شما را مى‏خواهد، نه زحمت شما را! هدف اين است كه اين روزها را تكميل كنيد؛ و خدا را بر اينكه شما را هدايت كرده‏، بزرگ بشمريد؛ باشد كه شكرگزارى كنيد! (١٨۵) و هنگامى كه بندگان من‏، از تو در باره من سؤال كنند، -بگو:- من نزديكم‏! دعاى دعا كننده را، به هنگامى كه مرا مى‏خواند، پاسخ مى‏گويم‏! پس بايد دعوت مرا بپذيرند، و به من ايمان بياورند، تا راه يابند -و به مقصد برسند-! (١٨٦) آميزش جنسى با همسرانتان‏، در شبِ روزهايى كه روزه مى‏گيريد، حلال است‏. آنها لباس شما هستند؛ و شما لباس آنها -هر دو زينت هم و سبب حفظ يكديگريد-. خداوند مى‏دانست كه شما به خود خيانت مى‏كرديد؛ -و اين كارِ ممنوع را انجام مى‏داديد؛- پس توبه شما را پذيرفت و شما را بخشيد. اكنون با آنها آميزش كنيد، و آنچه را خدا براى شما مقرر داشته‏، طلب نماييد! و بخوريد و بياشاميد، تا رشته سپيد صبح‏، از رشته سياه -شب‏- براى شما آشكار گردد! سپس روزه را تا شب‏، تكميل كنيد! و در حالى كه در مساجد به اعتكاف پرداخته‏ايد، با زنان آميزش نكنيد! اين‏، مرزهاى الهى است‏؛ پس به آن نزديك نشويد! خداوند، اين چنين آيات خود را براى مردم‏، روشن مى‏سازد، باشد كه پرهيزكار گردند! (١٨٧) و اموال يكديگر را به باطل -و ناحق‏- در ميان خود نخوريد! و براى خوردن بخشى از اموال مردم به گناه‏، -قسمتى از- آن را -به عنوان رشوه‏- به قضات ندهيد، در حالى كه مى‏دانيد -اين كار، گناه است‏-! (١٨٨) در باره “هلالهاى ماه‏” از تو سؤال مى‏كنند؛ بگو: “آنها، بيان اوقات -و تقويم طبيعى‏- براى -نظامِ زندگىِ‏- مردم و -تعيينِ وقتِ‏- حج است‏”. و -آن چنان كه در جاهليّت مرسوم بود كه به هنگام حج‏، كه جامه احرام مى‏پوشيدند، از درِ خانه وارد نمى‏شدند، و از نقبِ پشتِ خانه وارد مى‏شدند، نكنيد!- كارِ نيك‏، آن نيست كه از پشتِ خانه‏ها وارد شويد؛ بلكه نيكى اين است كه پرهيزگار باشيد! و از درِ خانه‏ها وارد شويد و تقوا پيشه كنيد، تا رستگار گرديد! (١٨٩) و در راه خدا، با كسانى كه با شما مى‏جنگند، نبرد كنيد! و از حدّ تجاوز نكنيد ، كه خدا تعدّى‏كنندگان را دوست نمى‏دارد! (١٩٠)و آنها را -= بت پرستانى كه از هيچ گونه جنايتى ابا ندارند- هر كجا يافتيد، به قتل برسانيد! و از آن جا كه شما را بيرون ساختند -= مكه‏-، آنها را بيرون كنيد! و فتنه -و بت پرستى‏- از كشتار هم بدتر است‏! و با آنها، در نزد مسجد الحرام -در منطقه حرم‏-، جنگ نكنيد! مگر اينكه در آن جا با شما بجنگند. پس اگر -در آن جا- با شما پيكار كردند، آنها را به قتل برسانيد! چنين است جزاى كافران‏! (١٩١) و اگر خوددارى كردند، خداوند آمرزنده و مهربان است‏. (١٩٢) و با آنها پيكار كنيد! تا فتنه -و بت پرستى‏، و سلب آزادى از مردم‏،- باقى نماند؛ و دين‏، مخصوص خدا گردد. پس اگر -از روش نادرست خود- دست برداشتند، -مزاحم آنها نشويد! زيرا- تعدّى جز بر ستمكاران روا نيست‏. (١٩٣) ماهِ حرام‏، در برابر ماهِ حرام‏! -اگر دشمنان‏، احترام آن را شكستند، و در آن با شما جنگيدند، شما نيز حق داريد مقابله به مثل كنيد.- و تمام حرامها، -قابلِ‏- قصاص است‏. و -به طور كلّى‏- هر كس به شما تجاوز كرد، همانند آن بر او تعدّى كنيد! و از خدا بپرهيزيد -و زياده روى ننماييد-! و بدانيد خدا با پرهيزكاران است‏! (١٩۴) و در راهِ خدا، انفاق كنيد! و -با ترك انفاق‏،- خود را به دست خود، به هلاكت نيفكنيد! و نيكى كنيد! كه خداوند، نيكوكاران را دوست مى‏دارد. (١٩۵) و حج و عمره را براى خدا به اتمام برسانيد! و اگر محصور شديد، -و مانعى مانند ترس از دشمن يا بيمارى‏، اجازه نداد كه پس از احرام‏بستن‏، وارد مكه شويد،- آنچه از قربانى فراهم شود -ذبح كنيد، و از احرام خارج شويد-! و سرهاى خود را نتراشيد، تا قربانى به محلش برسد -و در قربانگاه ذبح شود-! و اگر كسى از شما بيمار بود، و يا ناراحتى در سر داشت‏، -و ناچار بود سر خود را بتراشد،- بايد فديه و كفّاره‏اى از قبيل روزه يا صدقه يا گوسفندى بدهد! و هنگامى كه -از بيمارى و دشمن‏- در امان بوديد، هر كس با ختم عمره‏، حج را آغاز كند، آنچه از قربانى براى او ميسّر است -ذبح كند-! و هر كه نيافت‏، سه روز در ايام حج‏، و هفت روز هنگامى كه باز مى‏گرديد، روزه بدارد! اين‏، ده روز كامل است‏. -البته‏- اين براى كسى است كه خانواده او، نزد مسجد الحرام نباشد -= اهل مكّه و اطرافِ آن نباشد-. و از خدا بپرهيزيد! و بدانيد كه او، سخت‏كيفر است‏! (١٩٦) حج‏، در ماه‏هاى معينى است‏! و كسانى كه -با بستن احرام‏، و شروع به مناسك حج‏،- حج را بر خود فرض كرده‏اند، -بايد بدانند كه‏- در حج‏، آميزش جنسى با زنان‏، و گناه و جدال نيست‏! و آنچه از كارهاى نيك انجام دهيد، خدا آن را مى‏داند. و زاد و توشه تهيه كنيد، كه بهترين زاد و توشه‏، پرهيزكارى است‏! و از من بپرهيزيد اى خردمندان‏! (١٩٧) گناهى بر شما نيست كه از فضلِ پروردگارتان -و از منافع اقتصادى در ايّام حج‏- طلب كنيد -كه يكى از منافع حج‏، پى ريزىِ يك اقتصادِ صحيح است‏-. و هنگامى كه از “عرفات‏” كوچ كرديد، خدا را نزد “مشعَر الحرام‏” ياد كنيد! او را ياد كنيد همان‏طور كه شما را هدايت نمود و قطعاً شما پيش از اين‏، از گمراهان بوديد. (١٩٨) سپس از همان‏جا كه مردم كوچ مى‏كنند، -به سوى سرزمين منى‏- كوچ كنيد! و از خداوند، آمرزش بطلبيد، كه خدا آمرزنده مهربان است‏! (١٩٩) و هنگامى كه مناسكِ -حج‏- خود را انجام داديد، خدا را ياد كنيد، همانند يادآورى از پدرانتان -آن‏گونه كه رسم آن زمان بود- بلكه از آن هم بيشتر! -در اين مراسم ، مردم دو گروهند:- بعضى از مردم مى‏گويند: “خداوندا! به ما در دنيا، -نيكى‏- عطا كن‏!” ولى در آخرت‏، بهره‏اى ندارند. (٢٠٠)



[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]