جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۸ دی ۱۸, جمعه

انجیل برنابا: فصل ٣٢


انجیل برنابا

(برگردان فارسی از: حیدرقلی سردار کابلی)

<فصل ٣١>فصل ٣٢<فصل ٣٣>


[۱] یکی از فریسیان یسوع را دعوت نمود برای شام خوردن تا او را تجربه کند.

[۲] یسوع با شاگردانش آن جا آمد.

[۳] بسیاری از کاتبان در آن خانه منتظر بودند، تا امتحانش کند.

[۴] شاگردان نشستند بر سر سفره بدون این که دست‌های خود را بشویند.

[۵] آن گاه کاتبان یسوع را خوانده، گفتند: چرا شاگردان تو سنّت بزرگان ما را نگه نمی‌دارند، به شستن دست‌های خود پیش از آن که نانی بخورند؟

[۶] یسوع فرمود: «من از شما می‌پرسم، به چه سبب باطل نمودید شریعت خدای را تا تقالید خود را نگه دارید،»

[۷] :که می‌گویید به فرزندان پدران فقیر پیش کنید و نذر نمایید برای هیکل نذرها را.»

[۸] «ایشان جز این نیست که نذرها را می‌نمایند از چیز کمی که واجب است به آن پدران خود را گذران دهند.»

[۹] «هر گاه پدرانشان بخواهند که نقود را بگیرند، پسران فریاد زنند نقود خدای را نذر است.»

[۱۰] «به سبب این بر پدران تنگی می‌رسد.»

[۱۱] «ای کاتبان دروغگوی و ریاکار، مگر خدای این نقود را به کار می‌برد؟»

[۱۲] «نه چنین است؛ پس نه چنین است.»

[۱۳] «زیرا خدای نمی‌خورد چنان که به واسطهٔ بنده خود داوود پیغمبر می‌فرماید: آیا من گوشت گاوها را می‌خورم و خون گوسفند را می‌نوشم؟»

[۱۴] «به من ذبیحهٔ حمد بده و نذرهای خود را برای من پیش کن.»

[۱۵] «زیرا من اگر گرسنه شوم از تو چیزی طلب نکنم چون که همهٔ چیزها در دست من است؛ حتی نعمت‌های وافر درون بهشت.»

[۱۶] «ای ریاکاران، به درستی که جز این نیست که شما این می‌کنید تا کیسه‌های خود را پر کنید و از این رو ده یک از سداب و نعنا را می‌گیرید.»

[۱۷] «چه بدبختید شما؛ زیرا شما برای دیگران سخت‌ترین راه‌ها را به وضوح آشکار می‌کنید و بر آن‌ها نمی‌روید.»

[۱۸] «ای کاتبان و فقها، به درستی که شما بر دوش‌های دیگران بارهایی می‌نهید که آن را کشیدن نتوان.»

[۱۹] «لیکن خودتان آن‌ها را به یکی از انگشتان خود حرکت نمی‌دهید.»

[۲۰] «حق می‌گویم به شما؛ به درستی که هر شری جز این نیست که در جهان به واسطهٔ شیوخ داخل شده.»

[۲۱] «به من بگویید که پرستش بتان را چه کس در جهان داخل نمود؟ مگر طریقهٔ شیوخ؟»

[۲۲] «همانا پادشاهی بود که پدر خود را همی دوست می‌داشت و نام او بعل بود.»

[۲۳] «چون پدر مرد، پسرش امر نمود به ساختن پیکری به سان پدرش به جهت تسلی دادن خودش.»

[۲۴] «در بازار شهر آن را نسب نمود.»

[۲۵] «امر نمود به این که، هر کس به آن پیکر نزدیک شود تا مسافت پانزده زراع در محل امن باشد و مطلقاً کسی به او آزاری نرساند.»

[۲۶] «بنابراین شریران به سبب فایده‌هایی که از آن پیکر به دست آوردند، شروع نمودند که پیشکش کنند به او گل و شکوفه‌ها را.»

[۲۷] «پس این هدیه‌ها در اندک زمانی تبدیل شد به نقود و طعام، تا آن که او را خدای نامیدند به جهت تکریم او.»

[۲۸] «آن گاه این چیز از عادت برگشت به شریعت تا آن که آن بت بعل در همهٔ جهان منتشر شد.»

[۲۹] «به تحقیق خدای ترعیب فرموده بر این به واسطهٔ اشعیا، که فرموده: به راستی این قوم مرا به باطل عبادت می‌کنند.»

[۳۰] «زیرا ایشان باطل نمودند شریعت مرا که بندهٔ من موسی به ایشان داده و پیروی می‌نمایند سنت‌های شیوخ خود را.»

[۳۱] «حق می‌گویم به شما؛ به درستی که نان خوردن به دست‌های ناشسته انسان را ناپاک نمی‌کند؛ زیرا آن چه در دهان انسان داخل می‌شود انسان را ناپاک نمی‌نماید، بلکه آن چه از انسان بیرون می‌شود انسان را ناپاک میکند.»

[۳۲] در این هنگام یکی از کاتبان گفت اگر بخورم گوشت گرازی یا گوشت‌های ناپاک دیگر را، آیا این‌ها دل من را ناپاک نمی‌کند؟

[۳۳] پس او فرمود: «به درستی که نافرمانی در انسان داخل نمی‌شود؛ بلکه بیرون می‌شود از انسان،از دل او.»

[۳۴] «از این رو است که ناپاک می‌شود، هر گاه طعام حرامی بخورد.»

[۳۵] آن هنگام یکی از فقها گفت: ای معلم، هر آینه به تحقیق بسی سخن گفتی در عبادت بتان، که گویا نزد طایفهٔ اسرائیل بت‌هایی هست.

[۳۶] بنابراین پس همانا به ما بد کردی.

[۳۷] یسوع پاسخ فرمود: «نیک بدان که امروز در اسرائیل یافت نمی‌شود پیکره‌هایی از چوب؛ لیکن پیکرهایی از جسد یافت می‌شود.»

[۳۸] پس همهٔ کاتبان به خشم جواب دادند: مگر ما از این رو بت‌پرستانیم؟

[۳۹] یسوع پاسخ داد: «حق می‌گویم به شما که شریعت نمی‌گوید به ظاهر عبادت کن؛ بلکه می‌گوید دوست بدار خدایت را به تمام روانت و به تمام دلت و به تمام عقلت.»

[۴۰] آن گاه یسوع فرمود: «آیا این درست است؟»

[۴۱] پس هر یک جواب دادند: همانا که آن درست است.


<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>