جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۸ دی ۲۴, پنجشنبه

انجیل برنابا: فصل ٦٨


انجیل برنابا

(برگردان فارسی از: حیدرقلی سردار کابلی)

<فصل ٦٧>فصل ٦٨<فصل ٦٩>


[۱] «سؤال کردی از من تا خبر دهم تو را که چه عطا می‌فرماید خدای ما را در بهشت.»

[۲] «حق می‌گویم به شما؛ همانا کسانی که اهتمام دارند به مزد، صاحبِ عمل را دوست نمی‌دارند.»

[۳] «پس چوپانی که نزد او گله‌ای از گوسفند است، وقتی که ببیند گرگ را حمله‌ور شده، آماده می‌شود برای دفاع از آن‌ها.»

[۴] «بر عکسِ او، مزدوری است که هر گاه ببیند گرگ را، می‌گذارد گوسفندان را و می‌گریزد.»

[۵] «سوگند به هستی خدای که در حضورش می‌ایستم، اگر خدای پدرانِ ما خدای شما بود، هر آینه خطور نمی‌کرد به دل شما این که بگویید چه می‌دهد ما را خدای.»

[۶] «بلکه آن چه را داوود پیغمبرش گفت می‌گفتید، که: چه بدهم خدای را از برای جزای آن چه به من عطا فرموده‌است.»

[۷] «به درستی که مثلی برای شما می‌زنم تا دریابید.»

[۸] «پادشاهی در راهی برخورد به مردی که برهنه نموده بودند او را دزدان و زخم بسیاری زده بودند او را به قصد مردن.»

[۹] «پس بر او رحم آورد و بندگان خود را امر نمود که آن مرد را بردارند تا به شهر و وارسی کنند از او؛ پس آن کار را کردند به تمام کوشش.»

[۱۰] «پادشاه محبت نمود به آن زخمی محبت بزرگی، تا این که دختر خود را به او تزویج نمود و او را وارث خود ساخت.»

[۱۱] «شکی نیست در این که پادشاه سخت مهربان بود.»

[۱۲] «لیکن آن مرد غلامان را بزد و دواها را خوار شمرد و با زن خود بدرفتاری کرد و درباره پادشاه بدگویی نمود و غلامانش را به نافرمانی وی واداشت.»

[۱۳] «هر گاه پادشاه از او خدمتی می‌خواست، می‌گفت: جزایی که پادشاه به من می‌دهد چیست؟»

[۱۴] «می‌دانید چه کرد پادشاه با این ناسپاس، وقتی که این را شنید؟»

[۱۵] پس همه جواب دادند: وای بر او؛ زیرا پادشاه باز ستانید از او هر چیزی را و عقوبت کرد او را عقوبتی.

[۱۶] «یسوع آن وقت فرمود: «ای کاهنان و کاتبان و فریسیان، و تو ای رئیس کاهنان که آواز مرا می‌شنوی، به درستی که من آشکار می‌کنم برای شما آن چه را که خدای فرموده به شما بر زبان پیغمبر خود اشعیا. او فرموده: پروریدم بندگانی را و بلند نمودم شأن ایشان را؛ لیکن ایشان مرا خوار داشتند.»

[۱۷] «به درستی که پادشاه هر آینه، او خدای ماست که اسرائیل را در این جهان پر از بدبختی یافت.»

[۱۸] «پس عطا کرد آن را به بندگان خود یوسف و موسی و هارون، که به او اعتنا نمودند.»

[۱۹] «دوست داشت آن را خدای ما، دوستی سختی؛ به اندازه‌ای که او از برای طایفهٔ اسرئیل مصر را زد و فرعون را غرق نمود و یکصد و بیست پادشاه از کنعانیان و مدینیان را هزیمت داد.»

[۲۰] «به او شریعت‌های خود را عطا نموده، او را وارث همهٔ این بلاد، که قوم ما در آن‌ها اقامت دارند ساخت.»

[۲۱] «لیکن چگونه اسرائیل رفتار کرد؟»

[۲۲] «چقدر از پیغمبران را به قتل رسانید،»

[۲۳] «چقدر ناپاک نمود امر نبوّت را،»

[۲۴] «چگونه نافرمانی کرد به شریعت خدای،»

[۲۵] «پس چقدر برگشتند مردمان از خدای به آن سبب و رفتند تا بت‌ها را به گناهان شما بپرستند، ای کاهنان،»

[۲۶] «پس هر آیبنه چقدر خوار می‌دارید امر خدای را به سلوک خود و اکنون از من می‌پرسید: چه خواهد داد ما را خدای در بهشت؟»

[۲۷] «پس بر شما لازم بود تا از من بپرسید: چه قصاص به شما خواهد داد خدای در دوزخ و چه واجب است به جا آوردن آن بر شما برای توبهٔ راستین تا بر شما خدای رحم کند.»

[۲۸] «این است،آن چه من به شما می‌گویم و به جهت این مقصود فرستاده شده‌ام به سوی شما.»


<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>