كتاب مقدس عنوان مجموعهاى از نوشتههاى كوچك و بزرگ است كه مسيحيان همه آنها را و يهوديان بخشى از آنها را كتاب آسمانى خود مىدانند. عنوان معروف اين كتاب در زبان انگليسى و بيشتر زبانهاى اروپايى Bible و يا همخانواده آن است كه از كلمه يونانى Biblia ،به معناى "كتابها"، گرفته شده است. عنوان ديگر اين كتاب در اين زبانها Scripture است كه ريشه لاتينى دارد و به معناى "نوشته" اســت. در زبانهاى فارســى و عـربى عنوان عهـدين نيز براى اين كتـاب به كار مىرود. ايـن عنـوان بـه ايـن اعتـقاد مســيحيان اشــاره دارد كه خـدا دو عهـد و پيـمان (Testament) با انسان بسته است: يكى "عهد قديم" (OldTestament) ،كه در آن خدا از انسان پيمان گرفته است كه بر شريعت الهى گردن نهد و آن را انجام دهد. اين عهد و پيمان، كه نماد آن ختنه كردن است، ابتدا با حضرت ابراهيم بسته شده و سپس در زمان حضرت موسى تجديد و تحكيم شده است. با ظهور حضرت عيسى دوران اين عهد و پيمان پايان يافته و خدا عهد ديگرى با انسان بسته است. اين "عهد جديد" (New Testament) پيمان بر سر محبتخدا و عيسى مسيح است. بنابراين مسيحيان به دو دوره و عصر قائلند: يكى دوره "عهد قديم" و ديگرى دوره "عهد جديد". آنها متناظر با اين تقسيم، كتابهاى مربوط به دوره اول را عهد قديم و كتابهاى مربوط به دوره دوم را عهد جديد مىخوانند و هر دو قسمت را مقدس و معتبر مىشمارند.[۱] اما يهوديان معتقدند كه خدا تنها يك پيمان با انسان بسته و آن همان پيمان "شريعت" است. بر اين اساس آنها تنها بخش عهد قديم را، كه "عهد" مىنامند، قبول دارند.
[↑] الف) عهد قديم
عهد قديم، كه تنها بخش مورد اعتقاد يهوديان و قسمتى از كتاب مسيحيان است، حدود سه چهارم كتاب مقدس را در بر مىگيرد. اين مجموعه، كه گفته مىشود در طى قرنها و به دست نويسندگان مختلف نگاشته شده، در بر گيرنده مطالب متنوعى از قبيل تاريخ، شريعت، حكمت، مناجات، شعر و پيشگويى است. بيشتر كتابهاى اين بخش به زبان عبرى و اندكى از آن به زبان كلدانى نوشته شده است[٢]. اين مجموعه مشتمل بر ٣۹ كتاب است (البته، همان طور كه بيان خواهد شد، به اعتقاد دو فرقه مسيحى كاتوليك و ارتدكس، عهد قديم مشتمل بر ۴٦ كتاب است).
[↑] تقسيمبندى عهد قديم:
اين مجموعه را، با توجه به موضوع كتابهاى مختلف آن، به چند صورت مىتوان تقسيم كرد. يهوديان عهد قديم را به سه بخش تقسيم مىكنند: ١- تورات؛ ٢- نبييم يا انبيا؛ ٣- كتوبيم يا مكتوبات. تورات، كه كلمهاى عبرى و به معناى قانون است، نام اولين قسمت عهد قديم است كه به عقيده اكثر يهوديان و مسيحيان سنتگرا به حضرت موسى وحى شده و به دست او نوشته شده است (برخى از دانشمندان قديم و جديد يهودى و مسيحى، مانند ابن عزرا و اسپينوزا، از درون خود تورات ادله زيادى آوردهاند كه اين كتاب بايد چند قرن پس از حضرت موسى و به دست فرد ديگرى نگاشته شده باشد).[٣] اين بخش مشتمل بر پنجسفر است كه عبارتند از: ١- سفر پيدايش; ٢- سفر خروج؛ ٣- سفر لاويان؛ ۴- سفر اعداد؛ ۵- سفر تثنيه. در بخش انبيا كتابهاى انبياى بنى اسرائيل گرد آمده است. كتاب يوشع، داوران، كتاب اول و دوم سموئيل، كتاب اول و دوم پادشاهان، اشعيا، ارميا، حزقيال و دوازده كتاب كوچك، كه به خاطر حجم كم، كتب انبياى كوچك خوانده مىشوند، يعنى هوشع، يوئيل، عاموس، عوبديا، يونس، ميكاه، ناحوم، حبقوق، صفنيا، حجى، زكرياو ملاكى، از كتابهاى اين بخشاند. بخش مكتوبات، كتابهاى اول و دوم تواريخ ايام، كتابهاى عزرا، نحميا، استر، روت، مزامير، امثال سليمان، ايوب، مراثى ارميا، جامعه، غزل غزلهاى سليمان و دانيال را شامل مىشود. از جنبهاى ديگر نيز اين مجموعه به سه بخش تقسيم مىشود؛ ١- تاريخ؛ ٢- حكمت، مناجات و شعر؛ ٣- پيشگوييهاى انبيا. بخش اول، كه مشتمل بر هفده كتاب و شامل تورات تا كتاب استر است، از خلقت جهان و انسان آغاز مىشود و تاريخ بنىاسرائيل را تا حدود قرن پنجم قبل از ميلاد ادامه مىدهد. هرچند در اين بخش مطالب متنوعى از قبيل شريعت و اخلاق هم وجود دارد، اما از آنجا كه بخش عمده آن تاريخ است، آن را بخش تاريخى ناميدهاند. بخش دوم، پنج كتاب ايوب، مزامير، امثال سليمان، جامعه سليمان و غزل غزلهاى سليمان را در برمىگيرد. اين مجموعه مشتمل بر كلمات حكيمانه، مناجاتها و اشعار و سرودههايى است كه گاهى شاد و گاهى غمناكند; گاهى از روى شور و اشتياق و گاهى با دلسردى و از روى بدبينى گفته شدهاند. بخش سوم شامل هفده كتاب است و از كتاب اشعيا تا ملاكى را در بردارد. در اين قسمت انبياى بنى اسرائيل قوم خود را هشدار داده، از گناهان بر حذر داشته و آينده اسفناك يا خوشايند آنها را پيشگويى كردهاند.
[↑] نگاهى به محتواى كتابهاى عهد قديم:
گفتيم كه عهد قديم شامل ٣۹ كتاب كوچك و بزرگ است. اينك به مطالب و محتواى هر يك از آنها اشاره مىكنيم:
- ١- سفر پيدايش در اين كتاب از چگونگى خلقت جهان و انسان صحبتشده است. خدا انسان را پس از خلقت در محيطى زيبا و آرام و پر از نعمت قرار مىدهد. انسان گناه مىكند و از آن دنياى آرمانى رانده و به زمين آورده مىشود. اين آغاز تاريخ بشر بر روى زمين است كه با اولين بشر يعنى آدم و همسر او حوا شروع مىشود. ماجراهاى فرزندان آدم تا حضرت نوح و سپس تا حضرت ابراهيم و فرزندان او و حضرت يعقوب و يوسف و مهاجرت فرزندان يعقوب (بنى اسرائيل) به مصر و استقرار در آن مكان، به صورت پيوسته و داستانوار در سفر پيدايش آمده است. داستان اين كتاب با مرگ يوسف در مصر خاتمه مىيابد.
٢- سفر خروج اين كتاب دنباله ماجراهاى بنى اسرائيل را بيان مىكند. بين پايان سفر پيدايش و آغاز سفر خروج چند سده فاصله است. ماجرا در اين سفر از آنجا آغاز شده است كه نظام حكومتى مصر عوض شده و حكومت جديد، بنى اسرائيل را تحت فشار و شكنجه قرار داده است. موسى ظهور مىكند و بنى اسرائيل را نجات مىدهد. بنى اسرائيل در اثر گناه و نافرمانى به مدت چهل سال در بيابان سرگردان مىشوند. در اين مدت حضرت موسى احكامى را براى قوم خود مىآورد. ده فرمان[۴] در اين مقطع آمده است.
٣- سفر لاويان اين كتاب نام خود را از يكى از اسباط بنى اسرائيل، يعنى سبط[۵] لاوى، گرفته است. كاهنان بنى اسرائيل همه از اين سبط بودند و چون اين كتاب بيشتر درباره احكام كهانت و وظايف كاهنان سخن گفته، به اين نام ناميده شده است. احكام ديگرى از قبيل احكام خوردنيهاى پاك و ناپاك و حلال و حرام و نيز احكام روز سبت (شنبه) در اين كتاب آمده است.
۴- سفر اعداد اين كتاب ماجراهاى قوم را در دوره سرگردانى در بيابان بيان مىكند. قوم پس از اينكه از ساكنان سرزمين موعود مىترسند و از جنگ سر باز مىزنند، سرگردان و آواره مىشوند. اين كتاب آمار دقيقى از تعداد جمعيت اسباط بنى اسرائيل ارائه مىدهد. همچنين در آن، احكام و دستورات فقهى متعددى آمده است.
۵- سفر تثنيه كلمه تثنيه به معناى تكرار است. از اين رو اين كتاب به اين نام خوانده شده است كه احكام و دستورات كتابهاى ديگر دوباره در آن تكرار شدهاند. ماجراى اين كتاب از پايان دوره سرگردانى و زمانى كه بنى اسرائيل كنار رود اردن و مرز سرزمين موعود رسيدهاند، آغاز مىشود. در اين مكان است كه حضرت موسى احكام را براى قوم يادآورى و جانشين خود را تعيين مىكند. در پايان اين كتاب، وفات حضرت موسى و عزادارى بنى اسرائيل براى او آمده است.
٦- صحيفه يوشع يوشع جانشين حضرت موسى است و، به گفته تورات، حضرت موسى او را انتخاب كرد و به مردم دستور داد براى ورود به سرزمين موعود او را اطاعت كنند. اين كتاب جنگهاى بنى اسرائيل با كنعانيان و فتح و پيروزى بنى اسرائيل و تقسيم زمين بين اسباط بنى اسرائيل را بيان مىكند. در اين كتاب حضرت يوشع بنى اسرائيل را به اطاعت از خدا و فرمانهاى او فرا مىخواند.
٧- سفر داوران پس از حضرت يوشع يك دوره ٣۵٠ ساله بر بنى اسرائيل گذشته است كه به دوره داوران (يا قضات) معروف است. بنى اسرائيل در اين دوره دست از خدا برمىدارند و به گناه روى مىآورند. اسباط با همديگر نزاع مىكنند و از دشمنان غافل مىشوند. افراد قوم گاهى مورد تاخت و تاز دشمنان قرار مىگيرند و چون به درگاه خدا روى مىآورند، خدا داورانى را براى آنها مىفرستد. ماجراهاى اين دوره و نيز داستان دوازده داور، كه خدا براى بنى اسرائيل فرستاده، در اين كتاب آمده است.
٨- كتاب روت روت نام زنى از جدههاى حضرت داود است. او در دوره داوران از سرزمين موآب وارد بنى اسرائيل مىشود. سرگذشت او را كتاب كوچك روت بيان مىكند.
۹- كتاب اول سموئيل سموئيل نبى، آخرين داور بنى اسرائيل است. در اين زمان بنىاسرائيل از سموئيل مىخواهند كه براى آنها پادشاهى تعيين كند و او شائول را برمىگزيند. به گفته اين كتاب، شائول در ابتدا خوب عمل مىكند ولى كم كم از خدا دور مىشود. سموئيل از طرف خدا مامور مىشود كه حضرت داود را به جاى او برگزيند. در اين ضمن، داود به خاطر شجاعتهايش در جنگ با دشمنان، در بين مردم محبوبيت زيادى پيدا مىكند، بگونهاى كه شائول به او حسد مىورزد و تصميم به قتل او مىگيرد. داود فرار مىكند و شائول در جنگى كه با فلسطينيان رخ مىدهد كشته مىشود.
١٠- كتاب دوم سموئيل اين كتاب سرگذشتحضرت داود را پس از شائول بيان مىكند. با كشته شدن شائول، حضرت داود دشمنان را شكست مىدهد و به حكومت مىرسد. در زمان او كشور بنى اسرائيل قدرتمند مىشود و تمام دشمنان از بين مىروند. اين كتاب گناهانى به حضرت داود نسبت مىدهد.
١١- كتاب اول پادشاهان چون داود به سن پيرى مىرسد، فرزندش سليمان را به جانشينى خود برمىگزيند. حضرت سليمان پس از وفات پدر اقتدار حكومت او را به اوج مىرساند و باقيمانده دشمنان او را نابود مىكند. او ساختمان خانه خدا را، كه حضرت داود طرحريزى كرده بود، به پايان مىرساند. به گفته اين كتاب حضرت سليمان در پايان به گناه روى مىآورد و از خدا دور مىشود و به همين حالت از دنيا مىرود. پس از او بين بنى اسرائيل نزاع در مىگيرد و ده سبط شمالى از افسرى شورشى به نام يربعام پيروى مىكنند و در شمال، كشور اسرائيل را تشكيل مىدهند. تنها دو سبط، با رحبعام، فرزند و جانشين حضرت سليمان، باقى مىمانند كه كشور يهودا را در جنوب به وجود مىآورند. سرگذشت اين دو كشور و جانشينان اين دو تن، در ادامه كتاب ياد شده آمده است.
١٢- كتاب دوم پادشاهان در اين كتاب، دنباله تاريخ اين دو كشور و پادشاهانى كه در آنها به حكومت رسيدند، بتفصيل آمده است. آشوريان به حكومتشمالى حمله مىكنند و ده سبط شمالى از بين مىروند. كشور جنوبى نيز مورد حمله نبوكد نصر (بختنصر)، پادشاه بابل، قرار مىگيرد. وى معبد سليمان را ويران مىكند و بنى اسرائيل را به بابل مىبرد.
١٣- كتاب اول تواريخ ايام اين كتاب، تكرار تاريخ بنى اسرائيل از ديدگاهى ديگر است كه در آغاز، نسل انسانها را از آدم تا داود مىشمارد و بعد به تاريخ بنى اسرائيل مىپردازد. گرايش اين كتاب به سوى تاريخ معبد و احكام مربوط به آن است. كتاب اول تواريخ ايام با طرحريزى معبد توسط حضرت داود و وفات آن حضرت پايان مىيابد.
١۴- كتاب دوم تواريخ ايام اين كتاب دنباله كتاب اول تواريخ ايام است كه به ماجراى حضرت سليمان و ساخته شدن معبد و نيز ماجراى ملكه سبا و آمدن او نزد سليمان مىپردازد. در اين كتاب نيز گناهانى به حضرت سليمان نسبت داده شده است. كتاب مزبور، پس از وفات حضرت سليمان و تقسيم كشور بنى اسرائيل، بيشتر به ماجراهاى كشور جنوبى مىپردازد و تا تخريب معبد و تبعيد قوم به بابل ادامه مىيابد.
١۵- كتاب عزرا كتاب عزرا به پايان يافتن اسارت بنى اسرائيل به دست كورش و بازگشت آنان به وطن خويش مىپردازد. بنىاسرائيل پس از بازگشت، اقدام به بازسازى معبد مىكنند و در اين راه با مشكلاتى رو به رو مىشوند، ولى سرانجام موفق مىشوند كه اين كار را به پايان برند. مدتى پس از بازسازى معبد، عزرا با عدهاى از بنى اسرائيل از بابل به اورشليم مىرود و مىبيند كه قوم به گناه افتاده است. پس كمر به هدايت قوم مىبندد.
١٦- كتاب نحميا ماجراى بازگشت نحميا به اورشليم به عنوان نماينده پادشاه ايران براى رسيدگى به اوضاع كشور يهودا و خدماتى كه او به عنوان حاكم اين سرزمين انجام مىدهد، بازسازى حصار اورشليم و خوانده شدن تورات توسط عزرا و اعتراف بنىاسرائيل به گناهان خود، موضوعاتىاند كه در اين كتاب مطرح شدهاند.
١٧- كتاب استر اين كتاب داستان دختر يتيم يهودى به نام "استر" را بيان مىكند كه به همسرى خشايار شاه درمىآيد و دين خود را مخفى مىكند. هنگامى كه وزير خشايار او را تحريك مىكند كه حكم به قتل عام يهوديان دهد، استر دين خود را آشكار مىكند و پادشاه وزير را اعدام مىكند.
١٨- كتاب ايوب اين كتاب داستان زندگى ايوب و بلايا و مصيبتهايى را كه بر او وارد شده، بيان مىكند. پس از اينكه ايوب همه چيز خود را از دست مىدهد، كسانى نزد او مىآيند و علت اين مصيبتها را گناهكارى ايوب مىشمارند. او اين را رد مىكند. وى علت اين بلاها را نمىداند تا اينكه خدا بر او ظاهر مىشود و عظمتخود را يادآورى مىكند. ايوب توبه مىكند و خدا نعمتهايى بيش از قبل به او مىدهد.
١۹- كتاب مزامير كتاب مزامير يا زبور داود، مجموعهاى از شعر و سرود درباره نيايش، پرستش و توكل بر خدا است. اين كتاب مشتمل بر ١۵٠ سرود است كه حدود نيمى از آن منسوب به حضرت داود و بقيه منسوب به ديگران است.
٢٠- كتاب امثال اين كتاب كه عمده آن منسوب به حضرت سليمان است، بر اهميت دانش تاكيد مىكند و خداترسى را كليد دانش مىشمرد؛ خوار شمردن حكمت و ادب را حماقت مىداند و به جوانان موعظه مىكند كه نصايح و تعاليم پدر و مادر را بپذيرند. اين كتاب خردمندانه زيستن را به انسان مىآموزد.
٢١- كتاب جامعه اين كتاب را، كه به حضرت سليمان منسوب است، مىتوان يك فلسفه بدبينانه قلمداد كرد. نويسنده آن بين ايمان و شك، اميد و ياس، لذت و رنج، مفهوم زندگى و پوچى در نوسان است. او به انسانى كه به سوى آيندهاى ناشناخته گام برمىدارد، سفارش مىكند كه از زمان حاضر لذت ببرد. نويسنده اين كتاب همه چيز را پوچ مىداند، زيرا شر و بدى و، بالاتر از همه، مرگ سايه خود را بر همه چيز افكنده است. او در پايان به انسان توصيه مىكند كه از خدا بترسد و احكام او را پاس دارد.
٢٢- غزل غزلهاى سليمان اين كتاب كه مجموعهاى از اشعار عاشقانه است، به حضرت سليمان منسوب است. هرچند ظاهر اين اشعار اشاره به عشق دنيوى دارد، اما مىتواند به عنوان كنايه و مجاز تلقى شود.
٢٣- كتاب اشعياء اين كتاب، بيشتر، گناه و پيامدهاى آن را به قوم اسرائيل هشدار مىدهد و آنان را سرزنش مىكند. همچنين در اين كتاب ظهور مسيح و نتايج آن پيشگويى شده است.
٢۴- كتاب ارميا ارميا در اين كتاب چگونگى رسيدن خود را به نبوت و اين را كه مردم زير بار او نمىروند، توضيح مىدهد. او به بنىاسرائيل به خاطر گناهانشان هشدار داده و از مجازات بيم مىدهد. البته گاهى هم در اين كتاب از آينده نيكوى اورشليم سخن به ميان آمده است.
٢۵- مراثى ارميا اين كتاب را ارمياى نبى، پس از ويرانى اورشليم و اسارت قوم نوشته و مصايب و گرفتاريهاى آنان را بيان مىكند و از غم و درد هموطنانش شكوه مىكند؛ اما اين بلاها و مصايب را به خاطر گناه قوم مىداند.
٢٦- كتاب حزقيال نبى حزقيال نبى كه با بنىاسرائيل به تبعيد رفته است، در بابل قوم را دلدارى مىدهد و پيشگويى مىكند كه آنان به زودى به وطن خود باز مىگردند. او اختيار و آزادى انسانها را گوشزد مىكند و مىگويد: اگر راه صحيح را انتخاب نكنند، بايد منتظر عواقب آن باشند.
٢٧- كتاب دانيال نبى هنگامى كه پادشاه بابل به كشور يهودا حمله كرد، دانيال پسر جوانى بود. وى همراه قوم به بابل آورده شد. در بابل او به دربار نبوكدنصر راه مىيابد و خوابهاى پادشاه را تعبير مىكند. بخشى از اين كتاب به شرح زندگى دانيال و بخشى ديگر به روياهاى او درباره آينده و حوادثى كه قبل از آمدن ملكوت خدا رخ مىدهد و نيز چگونگى ملكوت خدا اختصاص دارد.
٢٨- كتاب هوشع هوشع در كشور شمالى، پيش از سقوط آن، زندگى مىكرد. پيامها و اندرزهايى كه خدا به واسطه اين پيامبر به مردم و حاكمان كشور شمالى (اسرائيل) فرستاده است، در اين كتاب آمده است. همچنين بخشى از آن به زندگى هوشع اختصاص دارد.
٢۹- كتاب يوئيل يوئيل مردم كشور جنوبى (يهودا) را انذار مىدهد و به آنها مىگويد، خدا بر آنان به خاطر گناهانشان بلا نازل مىكند. او مردم را از روز داورى مىترساند و از آنها مىخواهد كه توبه كنند.
٣٠- كتاب عاموس اين پيامبر از طرف خدا مامور به انذار مردم سرزمين شمالى مىشود. در اين زمان مردم اسرائيل به ثروتى رسيده، در گناه و ظلم و فساد غرق شدهاند. عاموس آنها را به راه راست دعوت مىكند و از روز داورى مىترساند.
٣١- كتاب عوبديا اين كتاب درباره قوم ادوم كه از نسل عيسو، برادر يعقوب، بودند و با اسرائيل مىجنگيدند، سخن مىگويد. عوبديا در اين كتاب از نابودى ادومىها به دستخدا خبر مىدهد.
٣٢- كتاب يونس در اين كتاب خدا به يونس دستور مىدهد كه به سوى نينوا پايتخت كشور آشور برود و مردم آنجا را به سوى خدا فرا بخواند. اما چون مردم آن سرزمين دشمن بنى اسرائيل بودند، يونس مجازات آنها را از خدا خواست و آنها را ترك كرد و به سمت ديگرى رفت. در راه در دريا ماجراهايى براى وى رخ مىدهد كه موجب توبه او مىشود. او سپس به نينوا برمىگردد و مردم را به خدا دعوت مىكند.
٣٣- كتاب ميكاه اين كتاب قبل از اشغال دو كشور شمالى و جنوبى نوشته شده است و در آن، ميكاه نبى، بنى اسرائيل را از گناه باز مىدارد و تخريب هر دو كشور را پيشگويى مىكند. او قوم را ترغيب به توبه و بازگشت مىكند. همچنين آمدن مسيح را پيشگويى مىكند.
٣۴- كتاب ناحوم در اين كتاب از قدرت و مهربانى خدا سخن رفته است. و سقوط كشور آشور و نينوا، پايتخت آن، در حالى كه در فسق و فجور افتاده، پيشگويى شده است.
٣۵- كتاب حبقوق حبقوق در اين كتاب مردم را به ترك گناه و توبه دعوت مىكند و از مجازات آنها و حمله بابليها خبر مىدهد. او با وجود مشكلات زياد، هيچ گاه از خدا دستبرنمىدارد و در سرودى نشان مىدهد كه در هر حال اعتمادش به خداست.
٣٦- كتاب صفنيا در اين كتاب صفنيا قوم را بيم مىدهد و مىگويد خدا هر قومى را كه گناه كند، مجازات مىكند. او همچنين از شكوه و عظمت اسرائيل كه خدا به آن باز خواهد گرداند، سخن مىگويد.
٣٧- كتاب حجى اين كتاب مربوط به زمانى است كه قوم از اسارت بازگشته و به بازسازى خانه خدا پرداختهاند. چون در كار بازسازى سستى پيش مىآيد حجى از طرف خدا دستور مىآورد كه كار را به پايان برسانند.
٣٨- كتاب زكريا زكرياى نبى كه معاصر حجى است، در اين كتاب مردم را به بازسازى خانه خدا تشويق مىكند. او همچنين از آمدن مسيح موعود خبر مىدهد.
٣۹- كتاب ملاكى ملاكى در زمانى زندگى مىكند كه خانه خدا بازسازى شده است، ولى كاهنان وظايف خود را در قبال آن انجام نمىدهند و مردم به گناه افتادهاند. او كاهنان و مردم را انذار مىكند و به توبه دعوت مىكند؛ همچنين از آمدن مسيح موعود خبر مىدهد.
[↑] كتابهاى قانونى و غيرقانونى عهد قديم:
گفتيم كه يهوديان و مسيحان عهد قديم را معتبر مىدانند، اما در تعداد كتابهاى آن اختلاف دارند و برخى تعداد كتابهاى آن را ٣۹ و برخى ۴٦ مىدانند. ريشه اين اختلاف در تفاوت نسخههاى عهد قديم است. پس از اشغال سرزمين فلسطين در قرن چهارم قبل از ميلاد، به دست اسكندر، يهوديان در سراسر امپراتورى پراكنده شدند و به تدريج زبان مادرى خود (عبرى) را فراموش كردند و به زبان يونانى رو آوردند. در قرن سوم قبل از ميلاد و در زمان حكومتبطلميوس فيلادلفوس بر مصر، به امر او، يهوديان اسكندريه كتاب عهد قديم را به زبان يونانى ترجمه كردند. اين ترجمه به سبعينيه معروف است؛ چون گفته مىشود كه اين كتاب را حدود هفتاد نفر ترجمه كردهاند. نسخه سبعينيه با متن عبرى تفاوتهايى دارد. مهمترين تفاوت آنها، اين است كه هفت كتاب در اين نسخه موجود است كه متن عبرى آن در دست نيست. اين كتابها عبارتند از: طوبيت، يهوديت، حكمتسليمان، حكمتيشوع بن سيراخ، باروك، كتاب اول مكابيان و كتاب دوم مكابيان. در دو قرن قبل از مسيحيت و يك قرن پس از آن، بسيارى از يهوديان، و نيز بعدا مسيحيان، از اين نسخه استفاده مىكردند، تا اينكه در حدود سال ١٠٠ م. سران يهود شورايى تشكيل دادند و بر رسميت ٣۹ كتاب كه در متن عبرى بود، راى دادند و اسفار هفتگانه موجود در ترجمه سبعينيه را غير قانونى اعلام كردند. اما مسيحيان اين نسخه را معتبر دانسته، به استفاده از آن ادامه دادند تا اينكه پروتستانها در قرن شانزدهم به متن عبرى بازگشتند و اين هفت كتاب را غيررسمى اعلام كردند. بنابراين، يهوديان و پروتستانهاى مسيحى متن عبرى را قانونى مىدانند و كتابهاى عهد قديم را ٣۹ عدد مىشمرند و دو فرقه مسيحى كاتوليك و ارتدكس نسخه سبعينيه را معتبر دانسته، تعداد كتابهاى عهد قديم را ۴٦ مىدانند. هفت كتاب موجود در نسخه سبعينيه، اپوكريفا (Apocrypha) به معناى "مخفى و پوشيده" ناميده مىشود. همچنين گاهى از آنها با عنوان "قانون ثانوى" ياد مىشود كه به معناىاعتبار درجه دوم آن است. بخش اپوكريفايى عهدقديم به فارسى ترجمه نشده است.
[↑] ب) عهد جديد
بخش دوم كتاب مقدس عهد جديد است كه تنها مسيحيان آن را قبول دارند و يهوديان آن را معتبر نمىدانند. اين بخش نيز مشتمل بر كتابها و رسالات متنوع و نيز مطالب گوناگونى است. عهد جديد به زبان يونانى نوشته شده است و اين در حالى است كه حضرت عيسى و حواريون به زبان آرامى، كه لهجهاى از زبان عبرى است، سخن مىگفتهاند. علت اين امر، اين است كه با كشورگشايى اسكندر و ايجاد يك امپراتورى بزرگ، زبان و فرهنگ يونانى در بسيارى از مناطق آن تبليغ شد و زبان يونانى به عنوان زبان علمى و زبان دوم مورد توجه قرار گرفت، به گونهاى كه بسيارى از مردم، به خصوص در حوزه درياى مديترانه، با اين زبان آشنايى يافتند. هنگامى كه رسولان مسيحى با مردم اين مناطق سخن مىگفتند و براى آنها مىنوشتند، طبيعى بود كه از زبان مشترك، يعنى يونانى، استفاده كنند. نكتهاى كه درباره عهد جديد بايد تذكر داد، اين است كه مسيحيان معتقدند حضرت عيسى هرگز كتابى نياورده است و اصلا لازم نبوده است كه كتابى بياورد؛ چون پيامبران كه واسطه بين خدا و بشرند از طرف خدا پيام و كتاب مىآورند. ولى حضرت عيسى خود خداست و عين وحى است و تنها رفتار و گفتار او براى انسانها كافى است و آن را ديگران نگاشتهاند. پس بايد توجه داشت كه اعتقاد مسيحيان با آنچه در فرهنگ و متون اسلامى درباره حضرت عيسى و كتاب او وجود دارد متفاوت است[٦].
[↑] تقسيمبندى عهد جديد:
عهد جديد بهطور كلى به چهار بخش تقسيم مىشود: ١- زندگى نامه و سخنان حضرت عيسى: اين بخش مشتمل بر چهار انجيل است كه گفته مىشود متى، مرقس، لوقا و يوحنا آنها را نگاشتهاند (كلمه انجيل، يونانى و به معناى مژده است). در واقع اين چهار كتاب، سيره عملى و گفتارى حضرت عيسى هستند كه افرادى آن را روايت مىكنند. سه انجيل نخستسبكى يكسان دارند و مطالب مندرج در آنها هماهنگ است و با فرهنگ يهودى اختلاف چندانى ندارد. در اين سه انجيل از الوهيتحضرت عيسى سخنى نيست. انجيل چهارم از نظر مطالب با سه انجيل ديگر متفاوت است و با فرهنگ يهودى سازگارى ندارد و در آن، الوهيتحضرت عيسى مطرح شده است. سه انجيل اول، اناجيل همنوا يا همديد (Synoptic) ناميده مىشوند. ٢- تبليغات و مسافرتهاى تبليغى مبلغان مسيحى: در اين بخش تنها يك كتاب به نام اعمال رسولان وجود دارد كه اقدامات حواريون و ديگر مسيحيان، به خصوص پولس را بيان مىكند. ٣- نامهها: حواريون و رسولان مسيحى صدر اول، نامههايى به شهرها و افراد مختلف نگاشتهاند كه ٢١ عدد از آنها در مجموعه عهد جديد وجود دارد. سيزده يا چهارده عدد از اين نامهها از پولس و از هفت نامه باقيمانده، سه نامه به يوحنا، دو نامه به پطرس و دو نامه ديگر به يعقوب و يهودا منسوب است. ۴- رويا و مكاشفه: در اين بخش نيز تنها يك كتاب وجود دارد كه به يوحنا منسوب است و در پايان عهد جديد واقع شده است.
[↑] نگاهى به محتواى كتابهاى عهد جديد:
عهد جديد مشتمل بر ٢٧ كتاب است كه عبارتند از:
- ١- انجيل متى متى فردى يهودى بود كه براى روميان باج و خراج مىگرفت. اين شغل نزد يهوديان مذموم بود. وقتى عيسى او را دعوت كرد او پذيرفت و از حواريون او شد. انجيل اول كه غالب محققان برآنند كه بين سالهاى ٦۵-٧٠ م. يعنى بيش از سى سال پس از حيات زمينى حضرت عيسى، نوشته شده به اين حوارى منسوب است. در اين انجيل كه با سنتيهودى مطابقت دارد و سخنى از الوهيتحضرت عيسى در آن نيست، نسب، تولد، كودكى، شروع به تبليغ، موعظهها، معجزات، دستگيرى، مصلوب شدن حضرت عيسى و سرانجام برخاستن او از ميان مردگان، با تفصيل نسبى آمده است.
٢- انجيل مرقس اين انجيل، كه كوتاهترين و قديمىترين اناجيل است و غالبا تاريخ آن را نيز به سالهاى ٦۵-٧٠ م. برمىگردانند، به مرقس منسوب است. مرقس از حواريون نبوده، بلكه شاگرد خاص پطرس حوارى بوده است. گفته مىشود كه او مطالب اين انجيل را از پطرس نقل مىكند. اين انجيل از نظر محتوا و سبك، مانند انجيل متى است، با اين تفاوت كه مختصرتر است و قسمتهايى از زندگى عيسى، مانند تولد و كودكى او را در بر ندارد. پژوهندگان كتاب مقدس برآنند كه متى و لوقا از اين انجيل استفاده كردهاند.
٣- انجيل لوقا لوقا پزشكى غير يهودى بود كه پس از حضرت عيسى به دست پولس ايمان آورد و شاگرد و همراه او شد. انجيل سوم و نيز كتاب اعمال رسولان را وى براى فردى به نام تئوفيلوس نوشته است. با اينكه پولس مبدع الهيات عيسى خدايى است، ولى در دو كتاب منسوب به لوقا، كه شاگرد خاص او بود، هيچ سخنى از الوهيت مسيح نيست و انجيل لوقا از نظر مطالب و سبك، شبيه دو انجيل قبل است. گفته مىشود اين انجيل همزمان با انجيل متى يا اندكى پس از آن نوشته شده است.
۴- انجيل يوحنا اين انجيل به يوحنا پسر زبدى منسوب است. يوحنا يكى از حواريون بود. وى در زمان حيات زمينى حضرت عيسى طفل خردسالى بود. در اين انجيل هم، زندگى نامه و سخنان حضرت عيسى آمده است، ولى ويژگى بارز آن مسيحشناسى خاص آن است. در اين انجيل، مسيح جنبه الوهى يافته و خداى متجسد گرديده است. غالب محققان امروزى تاريخ نگارش اين انجيل را به پايان قرن اول، يعنى نزديك به هفتاد سال پس از حضرت عيسى، برمىگردانند.
۵- كتاب اعمال رسولان نويسنده اين كتاب همان نويسنده انجيل سوم است و اين امر از ابتداى كتاب مشخص است. پس اين كتاب هم به شاگرد خاص پولس، يعنى لوقا، منسوب است. در هشتباب اول اين كتاب، فعاليتها و تبليغات حواريون حضرت عيسى، و در راس همه پطرس، مطرح شده است. در باب نهم سخن از ايمان آوردن ناگهانى پولس به ميان مىآيد كه تا قبل از آن يهودىاى سختگير و شكنجهگر مسيحيان بود. اين كتاب از باب نهم به بعد، بيشتر به مسافرتها و تبليغات پولس مىپردازد و از حواريون كمتر سخن مىگويد. اين كتاب قطعا پس از انجيل سوم نوشته شده است.
٦- نامه پولس به روميان در كتاب عهد جديد سيزده يا چهارده نامه به پولس منسوب است كه محققان مىگويند بين سالهاى ۴۵-٦٠ م. يعنى قبل از نگارش اناجيل، نگاشته شدهاند. در همه اين نامهها الهيات خاص پولس، كه الهيات عيسى خدايى است، دنبال شده است. نامه اول به مسيحيان روم است. در اين نامه بر اين نكته تاكيد مىشود كه نجات، تنها با ايمان به مسيح، حاصل مىشود، نه با عمل كردن به شريعت.
٧- نامه اول پولس به قرنتيان در اين نامه پولس به سوالاتى كه براى مسيحيان قرنتس پيش آمده پاسخ مىدهد و مسائلى از قبيل اختلافات، فساد اخلاقى در كليسا، ازدواج و روابط جنسى، نظام كليسايى و رستاخيز را بيان مىكند. او در پايان بر محبت تاكيد مىكند.
٨- نامه دوم پولس به قرنتيان در اين نامه پولس بيشتر مشكلاتى را كه در راه تبليغ مسيحيتبراى وى پيش آمده، مطرح مىكند. گويا مىخواهد مسيحيان قرنتس را دلگرم كند.
۹- نامه پولس به غلاطيان در اين نامه پولس به مسيحيان غلاطيه گوشزد مىكند كه با عمل به شريعتبه جايى نمىرسند، بلكه با ايمان نجات مىيابند و آن هديهاى الهى است. گويا برخى از حواريون و يا فرستادگان آنها به غلاطيه رفته و از تعاليمى خلاف گفتههاى پولس سخن گفته بودند.
١٠- نامه پولس به افسسيان گويا بين مسيحيان افسس به خاطر تفاوتهاى نژادى و زبانى اختلاف پيدا شده بود. پولس اين نامه را از زندان براى حل اختلاف آنها مىفرستد.
١١- نامه پولس به فيلپيان در اين نامه كه باز در زندان نوشته شده، پولس به مسيحيان فيلپى گوشزد مىكند كه ايمان به مسيح چه شاديها و سعادتهايى نصيب انسان مىكند.
١٢- نامه پولس به كولسيان براى مسيحيان كولسى درباره انسانيت و الوهيت مسيح سوالى پيش آمده بود. آنها فردى را نزد پولس به زندان مىفرستند. پولس اين نامه را مىنويسد و بر جنبه الوهيت مسيح تاكيد مىكند. در ضمن مطالب ديگرى هم گوشزد مىكند.
١٣- نامه اول پولس به تسالونيكيان در اين نامه، پولس مسيحيان شهر تسالونيكى را به ايمان و زندگى پاك همراه با صبر و تحمل دعوت مىكند و از آنها مىخواهد منتظر ظهور مسيح باشند.
١۴- نامه دوم پولس به تسالونيكيان برخى از مسيحيان به بهانه انتظار مسيح دست از كار و زندگى شسته و به تنبلى روى آورده بودند. پولس در اين نامه واقعيتهاى زندگى را به آنها گوشزد مىكند.
١۵- نامه اول پولس به تيموتائوس تيموتائوس شاگرد پولس است كه او را به رهبرى كليساى افسس گماشته بود. در اين نامه براى او شرايط رهبرى خوب را بيان مىكند و از او مىخواهد كه تعاليمى را كه درباره مسيح و انجيل به او آموخته است، از تحريف و تغيير حفظ كند.
١٦- نامه دوم پولس به تيموتائوس اين نامه را پولس از زندان به عنوان وصيتنامه براى شاگرد خود تيموتائوس نوشته است و از او مىخواهد كه در راه مسيحيتى كه او تعليم داده است استقامت كند و زير بار تعاليم ديگران نرود. پولس مشكلاتى را كه در راه تبليغ و بشارت تحمل كرده است، گوشزد مىكند.
١٧- نامه پولس به تيطس تيطس يكى از شاگردان پولس است كه او را به رهبرى كليساى كريت گماشته بود. در اين نامه، او وظيفه يك رهبر خوب را بيان مىكند و از او مىخواهد كه مردم آن شهر را از گناه باز دارد.
١٨- نامه پولس به فليمون فليمون از كسانى است كه به دست پولس ايمان آورده است. غلام او از شهر كولسى مىگريزد و به روم مىرود. در آنجا به دست پولس ايمان مىآورد. پولس او را به شهر كولسى مىفرستد و در اين نامه از فيلمون مىخواهد كه غلام خود را ببخشد و با او مثل برادر رفتار كند.
١۹- نامه به عبرانيان اين نامه خطاب به مسيحيان يهودى الاصلى است كه به شريعتيهودى پايبند بودند. نويسنده نامه به آنها مىگويد: اين شريعت و اعمال با آمدن مسيح باطل شده است و ايمان به مسيح انسان را نجات مىدهد. نويسنده اين نامه مشخص نيست، اما از آنجا كه مطالب آن شبيه گفتههاى پولس است، برخى، نويسنده آن را پولس مىدانند.
٢٠- نامه يعقوب به گفته عهد جديد، يعقوب برادر حضرت عيسى بوده و به مقام اسقفى كليساى اورشليم رسيده است. در اين نامه او بر خلاف گفتههاى پولس به مسيحيان گوشزد مىكند كه ايمان تنها كافى نيست و بايد به شريعت هم عمل كنند.
٢١- نامه اول پطرس اين نامه به پطرس حوارى منسوب است؛ وى مسيحيان آسياى صغير را كه زير فشار و شكنجه بودند، به صبر و بردبارى توصيه مىكند و از آنها مىخواهد كه ايمان خود را از دست ندهند.
٢٢- نامه دوم پطرس در اين نامه كه باز به پطرس منسوب است، مسيحيان به صبر و بردبارى دعوت شدهاند و حقايقى درباره ايمان مسيحى به آنها گوشزد شده است.
٢٣- نامه اول يوحنا در اين نامه كه به يوحنا، نويسنده انجيل چهارم، منسوب است، نويسنده مطالبى شبيه گفتههاى پولس بيان مىكند و نيز خطر كسانى را گوشزد مىكند كه مطالبى خلاف مسيحشناسى پولس تعليم مىدهند.
٢۴- نامه دوم يوحنا اين نامه ظاهرا خطاب به يك زن مسيحى صاحب مقام نوشته شده است و از او مىخواهد كه محبت و اطاعت را فراموش نكند و تعاليم غلط را نپذيرد. ولى از آنجا كه اين زن شناخته شده نيست، برخى احتمال مىدهند كه «بانوى گرامى»، كنايه از كليساى مسيح باشد.
٢۵- نامه سوم يوحنا در اين نامه، كه خطاب به يكى از رهبران كليسا به نام غايوس نوشته شده، دستوراتى درباره تشويق خادمان واقعى و توبيخ مخالفان داده شده است.
٢٦- نامه يهودا در اين نامه نويسنده خطر معلمان دروغين و مرتد را گوشزد مىكند و مردم را از آنها برحذر مىدارد.
٢٧- مكاشفه يوحنا اين كتاب كه به يوحنا، نويسنده انجيل چهارم، منسوب است، كتابى است رمزى و سرى كه حوادث آينده را پيشگويى مىكند و بنابراين نبايد ظاهر آن را معيار قرار داد. اين كتاب در زمانى نوشته شده كه مسيحيان سخت تحت فشار و شكنجه بودهاند.
[↑] كتابهاى قانونى و غيرقانونى عهد جديد:
علاوه بر مجموعه كتابهاى عهد جديد، اناجيل، رسالهها، اعمال و مكاشفات ديگرى نيز وجود داشتهاند. تعداد اندكى از اين نوشتهها سالم باقى مانده و از بقيه يا پارههايى باقى مانده است و يا تنها نام آنها در كتابهاى ديگر به چشم مىخورد. اين مجموعه، كه اپوكريفاى عهد جديد خوانده مىشود، در دو قرن اول نگاشته شدهاند. از آيه اول انجيل لوقا برمىآيد كه افرادى كه به نوشتن انجيل دست زدهاند، بسيار زياد بودهاند: "از آن جهت كه بسيارى دستخود را دراز كردند به سوى تاليف حكايت آن امورى كه نزد ما به اتمام رسيد چنان كه آنانى كه از ابتدا نظارگان و خادمان كلام بودند به ما رسانيدند، من نيز مصلحت چنان ديدم كه همه را من البدايه به تدقيق در پىرفته به تو بنويسم اى تيوفلس عزيز (لوقا، ١: ١-۴)". اما بين سالهاى ١۵٠-٢٠٠ م. كليساى اكثريت مسيحى، از ميان كتابهاى موجود، تنها اين ٢٧ عدد را رسمى و قانونى اعلام كرده و بقيه را بىاعتبار دانسته است. مسيحيان معتقدند پدران صدر اول كليسا با تاييد روحالقدس اينان را برگزيدهاند، همان طور كه معتقدند نويسندگان اين مجموعه را با تاييد روحالقدس نگاشتهاند. اين نكته قابل ذكر است كه آنچه به انجيل برنابا معروف است، نزد مسيحيان حتى اعتبار اپوكريفايى نيز ندارد و آنان جعلى و ساختگى بودن آن را قطعى مىدانند. دانشمندان مسيحى مىگويند، قديمىترين نسخه اين كتاب به قرن شانزدهم برمىگردد كه بسيار متاخر است و مىافزايند كه متن آن را نيز يك مسيحى تازه مسلمان نگاشته است. در پايان ذكر دو نكته مناسب به نظر مىرسد:
- ١- شيوه ارجاع به كتاب مقدس:
شيوه ارجاع به كتاب مقدس هم، مانند قرآن، با ارجاع به كتابهاى معمولى متفاوت است؛ چرا كه اين كتاب چاپها و نسخ فراوان و متعددى دارد و نمىتوان با ذكر شماره صفحه به آن ارجاع داد. به همين دليل براى ارجاع به اين مجموعه، از شمارههاى بابها و آيهها استفاده مىشود؛ براى مثال براى ارجاع به آيه دوم از باب پانزدهم سفر پيدايش مىنويسم: سفر پيدايش، ٢: ١۵. تنها كتاب مزامير عنوان باب ندارد و به جاى آن مزمور به كار رفته است، ولى باز شيوه ارجاع به همان صورت است. گفته مىشود "مزامير، ٣: ١٢" و مقصود "مزامير، مزمور سوم، آيه ١٢" است.
٢- ترجمههاى كتاب مقدس:
از كتاب مقدس و يا قسمتهايى از آن، ترجمههاى مختلفى در زبان فارسى وجود دارد. يكى از اين ترجمهها ترجمهاى قديمى است كه بخش عهد قديم آن را فردى به نام ويليام گلن و به كمك فاضل خان همدانى و برخى ديگر، ترجمه كرده است. بخش عهد جديد آن را نيز هنرى مارتين ترجمه كرده است. بخش عهد قديم اين ترجمه در سال ١٨۵٦ و عهد جديد آن در سال ١٨٧٦ به چاپ رسيده است. ترجمه اين كتاب بسيار سنگين است. ترجمه ديگر اين كتاب به وسيله "انجمن پخش كتب مقدسه" صورت گرفته است. با اينكه اين ترجمه نيز قديمى است و چندان روان نيست، ولى معتبرترين ترجمه به زبان فارسى است. ترجمه ديگر، تحت عنوان "ترجمه تفسيرى" در دست است كه هرچند روان و به قلم امروزى است، ولى چون تفسيرى است، براى استناد اعتبار ندارد. ترجمههاى ديگرى هم از قسمتهاى مختلف كتاب مقدس مخصوصا عهد جديد و اناجيل در دست است، از قبيل ترجمه عهد جديد از انتشارات انجمن كتاب مقدس و نيز ترجمه اناجيل اربعه به وسيله مير محمدباقر بن اسماعيل حسينى خاتونآبادى. اين ترجمهها نيز با اينكه ممكن است از دقت نظر برخوردار باشد، اعتبار ترجمه انجمن پخش كتب مقدسه را ندارند. از اين رو، در نوشتههاى تحقيقى، معمولا بهترجمه انجمن پخش كتب مقدسه ارجاع داده مىشود.[٧]
يادداشت ۱: اين مقاله که توسط عبدالرحیم سلیمانی برشتۀ تحرير درآمده، در مجلۀ هفت آسمان (شماره: ۲؛ تابستان ١٣٧٨؛ صص ١۴۴-١۶۲) به نشر رسيده است.
[↑] پینوشتها
[۱]-
[۲]-
[۳]-
[۴]-
[۵]-
[۶]-
[٧]-
[↑] جُستارهای وابسته
□ کتاب مقدس
□ عهد عتيق
□ عهد جديد
[↑] سرچشمهها
□ كتاب مقدس، انجمن پخش كتب مقدسه.
□ ترجمه تفسيرى كتاب مقدس
□ آشتيانى، جلالالدين، تحقيقى در دين يهود، نشر نگارش، ١٣٦٨.
□ توفيقى، حسين، نگاهى به اديان زنده جهان، مركز مديريت حوزههاى علميه خواهران، ١٣٧٧.
□ ساموئل، شولتز، عهد عتيق سخن مىگويد، ترجمه مهرداد فاتحى، شوراى كليساهاى جماعت ربانى، آموزشگاه كتاب مقدس.
□ سى. تنى، مريل، معرفى عهد جديد، ترجمه ط. ميكائيليان، انتشارات حيات ابدى، ١٣٦٢.
□ فيلسون، فلويد، كليد عهد جديد، ترجمه مسعود رجبنيا، انتشارات نور جهان، ١٣٣٣.
□ ميشل، توماس، كلام مسيحى، ترجمه حسين توفيقى، مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب، ١٣٧٧.
<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>