عبدالباری جهانی، (زادۀ ۱۳۲۷ خ - )، شاعر، نويسنده، اديب و روزنامهنگار افغان است.
[↑] زندگینامه
عبدالباری جهانی فرزند حاجی عبدالاحمدخان، در سال ۱۳۲۷ خورشيدی، در کوچه باميزو شهر قندهار بهدنيا آمد. علوم دينی را نزد ملا نورمحمد آخند فراگرفت و از دبيرستان "ميرويس نيکه" قندهار فارغالتحصيل شد.
وی از خاطرات ایام کودکیاش چنین یاد میکند: "در محیط کودکیام مشخصاتی که مرا در از دیگران در محل متمایز بسازد وجود نداشت. پدرم تاجر متوسطالحال بود که تنها در حدود خواندن و نوشتن سواد داشت. مادرم تنها قرائت قران شریف را آموخته بود. مانند اکثر کودکان دیگر قندهار، پیش از شمول به مکتب آموزش دینی را آغاز کردم و این جریان پس از شمول به مکتب نیز ادامه یافت. بهرسم معمول همانند کودکان و جوانان دیگر خانوادههای اطرافی، من هم حق ابراز نظر و ابراز وجود در برابر بزرگترها را نداشتم. در مکتب نیز مجازات جسمی شاگردان توسط معلمان روش عادی "تربیت" بهشمار میرفت - بهحدی که عوام چنان گمان میکردند که گویا "ادب" از ریشهی "دب" و یا زدن مشتق شده است. همین سبب میشد که گاهی شاگردان از مکتب فرار کنند و مکتب گریز شوند. در میان این شاگردان شاید یکی هم من بودم که بعضی اوقات از مکتب فرار میکردم.
زندگی من و همبازیهایم در کوچه و همصنفانم در مکتب شبیه بههم بودند و از آنجا که در آن دوره حادثهی خاص و دشواری خاصی برای شخص خودم رخ نداده، لذا یادهای آن دوره هم در سیر زندگی مشابه با دیگران ذوب شدهاند"[۱]
سپس وارد دانشکدۀ ادبيات و علوم بشری دانشگاه کابل گرديد و در رشتۀ تاريخ و جغرافيـا تحصـيل کـرد و در سـال ۱۳۵۱ خورشـيدی (۱۹۷۲ ميلادی) آن را موفقانه به پايان رساند.
پس از آن، به خدمت سربازی رفت و سپس در پشتوتولنه استخدام شد و مدتی هم مدير مسئول مجلۀ کابل بود و دو سال در وزارت معارف به کار پرداخت.
جهانی، در سال ۱۳٦٠ خورشيدی (١٩٨١ ميلادی)، بهسبب اشغال افغانستان توسط نيروهای ارتش سرخ شوروی سابق، کشور را ترک کرد و به پاکستان مهاجر شد. دو سال در پاکستان زيست و سپس به آمريکا رفت و در راديو صدای آمريکا مشغول بهکار شد.
[↑] آثار
از باری جهانی تا کنون ده کتاب بهزبان پشتو به چاپ رسيده و برخی از آثار او به زبانهای دری و انگليسی هم ترجمه شده است.
[↑] نمونهی شعر[٢]
چي يې ميـندلي دي په کاڼو يې ويشتلي خلک
د ړنــدو ښار دئ له ډېـــوې سره خپلوي نه لري
د سترګـــــورو ډلـــــي ډلـــــــي دي وتلي خلک
د هـــر وګــــړي پــــه څــــېره کي بلاګاني وينـم
دلتـــــه هيندارو تـــــه لا نــــه دي درېدلي خلـک
نــه يې د زخم نه د درد په علاج پوه سـو طبـيب
پـــرون لــــه سانــــدو ســره ووتـل راغلي خلـک
چـي افسـانې يې د پېړۍ پر لېمه شـپې زنګوي
د سـنګسارونـــو تـــر ميدانه ځي ښاغـلي خلک
تـر شنه اسمانــه ګيله مــني چيـغي مه استوه
داسـي يې ډېـــر د بل پــه تـور دلتـه وژلي خلک
دلــته چــــي راغلې نو د رحـم تمه مـه ترې کوه
د دې قصــاب تېغـــونـــــو ويـني ژړولـــــي خـلـک
جهانـي تمــــه د مــــردۍ د لېونتوب کيســه ده
پـــه هر ولات کي چي ښاغلي وي ناولي خلک
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]- جهان "جهانی" از زبان خودش، وبسایت آسمایی
[۲]- ددې وطن په نصيب نه دي رسيدلي خلک، وبسایت عبدالباری جهانی: ٢٣/٧/١٣٨٦
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□
□
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]