فهرست مندرجاتداستان ناگفتۀ پیشرفتها در افغانستان
[قبل] [بعد]
دیدگاه شتابزده در باره افغانستان این است که این کشور یک بازی باخته شده است؛ هیچ تغییری در این کشور نیامده؛ مردمش واپسگرا و ناسپاس هستند و حضور جامعه جهانی در آینده، سود چندانی نخواهد داشت.
اما این دیدگاهها از واقعیت بسیار دور هستند. باوجود چند دهه جنگ در افغانستان، نشانههای چشمگیری از رشد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در این کشور دیده میشوند. افغانستان پس از یازدهم سپتامبر به مسیری در حرکت افتاد که بازگشت دوباره به دوره تاریک طالبان بعید است.
بخشی از برداشت نادرست در بارۀ کشور من برخاسته از روابط پرتنش دولتمردان با همپیمانان جهانیاش است. اما دیدگاه دولت افغانستان بازتابدهنده دیدگاه مردم نیست، بیشتر مردم افغانستان بهگونۀ نیرومند از حضور جامعه جهانی پشتیبانی میکنند و حضور نیروهای جهانی را نیز میپذیرند.
[↑] داستان ناگفتۀ پیشرفتها در افغانستان
افغانستان با سی و سه و نیم میلیون جمعیت (آمار بانک جهانی)، یک کشور جوان است. میانگین سن ۱۷ سال است و شصت درصد جمعیت زیر سن۲۰ سال قرار دارند. برای نخستینبار افغانستان با چنین نسلی روبهرو است.
امروز بیش از هشت میلیون کودک افغان به مکتب میروند که ۲.۶ میلیون آنان دختران هستند. در سال ۲۰۰۱ اتاقهای درسی در این کشور تنها برای نهصدهزار پسر بود و جای آموزش [بهطور رسمی] برای دختران نبود. سطح سواد در کشور ۳۳ درصد است و تا سال ۲۰۲۵ گفته میشود به شصت درصد و در ۲۰۴۰ به نود درصد خواهد رسید.
طول عمر شهروندان افغانستان حالا بیشتر است و آنان گواه تغییر کشورشان از سوی فرزندانشان خواهد بود. طول عمر افغانان برای دههها اندکی بیشتر از چهل سال بود که حالا پس از تلاشها برای دستیابی به مراکز بهداشتی طول عمر بالاتر از ۶۰ سال بیشتر شده است.
آمارهای وزارت صحت نشان میدهند که در سال ۲۰۰۳ تنها ۴۵۰ مرکز صحی در افغانستان وجود داشتند که حالا به بیشتر از ۱۸۰۰ مرکز صحی و درمانگاه میرسد.
رقم مرگومیر کودکان به بیش از نصف کاهش یافته است و تنها ۹۷ نفر از هر ۱۰۰۰ نوزاد میمیرند؛ همچنان شهرنشینی در کشوری که بیشتر شهروندانش زندگی روستایی داشتهاند، چشمگیر بوده است.
کابل پنجمین شهر با بالاترین سطح رشد در دنیا است. در سال ۱۹۹۰، جمعیت کابل ۱٫۲ میلیون نفر بود و سازمان ملل پیشبینی کرده که تا سال ۲۰۲۵ این شهر هفت میلیونی خواهد شد.
حالا تقریباً نصف جمعیت افغانستان در شهرها زندهگی میکنند و این تحول در سهمگیری زنان در نیروی کار و همچنین دسترسی دختران به آموزش است. شهرنشینان از روابط قبیلهیی و مذهبی جدا و وارد هویت تازه افغانی میشوند. اینگونه افغانها بیشتر با همدیگر میپیوندند.
دسترسی به انرژی در افغانستان در یک دهه اخیر سه برابر شده است و ۱۸ درصد شهروندان را پوشش میدهد. در سال ۲۰۰۲، تنها ۳۲ میل جاده در سراسر کشور اسفالت شده بود و پس از کمکهای جهانی، ۷۴۵۰ میل جاده اسفالت شده در شهرها وجود دارد. فرودگاههای بینالمللی کابل، قندهار و هرات و شرکتهای هوایی مانند صافی نقطه وصل افغانها به سراسر جهان شده که تنها صافی روازنه هفت پرواز به دُبی دارد.
هزاران نفر از دُبی به کابل نیز میآیند و کابل پس از کویت و قطر، سومین خط پر رفتوآمد برای مسافران شرکت هوایی امارات است که سالانه چهارصد هزار مسافر دارد.
نشانههای چشمگیر مدرنشدن افغانستان رشد اقتصاد این کشور از ۲ میلیارد دالر در سال ۲۰۰۱ به ۲۰ میلیارد دالر است. دو سوم جمعیت افغانستان که تقریباً به بیست میلیون میرسد، از تلیفون همراه استفاده میکنند. شصت درصد جمعیت تلویزیون تماشا میکنند و ۹۵ درصد جمعیت کشور به رادیو گوش میدهند. در مقایسه به سال ۲۰۰۱ که تنها ده هزار خط تیلیفون در این کشور وجود داشت و از رسانههای برقی خبری نبود، این یک دستآورد فوقالعاده است.
رسانهها و مخابرات تغییر بزرگ سیاسی و اجتماعی در این کشور وارد نموده است. برنامههای خبری به پاسخگویی نهادهای دولتی و سیاستمداران به مردم افغانستان کمک میکند. در عین حال، برنامههای تفریحی با تابوهای سنتی دستوپنجه نرم میکنند.
دستآورد بزرگ کشور روند مردمسالار است. بسیاریها فراموش میکنند که افغانستان برای سومین دور انتخابات ریاستجمهوری و پارلمانی در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ آمادگی میگیرد که باز هم این کار کمک جامعه جهانی را میطلبد. روند سیاسی با تمامی چالشها در پایان روز برای رفتن این ملت بهسوی مدرنیته کمک میکند.
با اینهمه چالشها هنوزهم پابرجا هستند، فساد و ناتوانی در بیشتر بخشهای دولت در کنار شورشگری که توسط بازیگران منطقهیی تمویل و تنظیم میشود، منجر به افزایش بدبینی بهویژه در غرب شده است.
جالب اینجاست جامعه جهانی که کمککننده دولت افغانستان بوده است، بیشتر به توجیه کارهایش و عذرخواهی پرداخته است.
اما با آنهم افغانستان این فرصت را دارد تا همه چیز را از سر گیرد و «کلید درست شدن» را بچرخاند و این کار از اهمیت ویژهای برخوردار است.
ثبات آینده افغانستان بر انتقال صلحآمیز سیاسی از طریق یک انتخابات با اعتبار در سال آینده پیوند دارد. هرگونه دستکم گرفتن این مساله میتواند به رویدادهایی بیانجامد که منجر به تجزیه افغانستان خواهد شد.
گفتگوهای صلح با طالبان با وجود اینکه توسط برخیها در حکومت ایالات متحده امریکا حمایت میشود؛ اما تا هنوز نتیجه ملموسی نداشته است. با وجود ناتوانی دولت افغانستان، هنوزهم شورشیان به شدت نامحبوب هستند. نظرسنجیهای بیبیسی و دیگر نهادها در سالهای اخیر نشان میدهند که پشتیبانی از طالبان در میان مردم افغانستان همواره کمتر از ده درصد بوده است. حتا در قندهار، محل ظهور طالبان، کمتر از سی درصد مردم از طالبان حمایت میکنند.
جامعه جهانی نباید این گروه ناکام و منفور را بر مردم افغانستان تحمیل کند. هرگونه صلح با شورشیان باید بهگونه تدریجی صورت بگیرد؛ توسط افغانها رهبری شود و خواست اکثریت مردم افغانستان در نظر گرفته شود.
افغانستان امروز بهسوی مدرن شدن در حرکت است که با هزاران کیلومتر جاده، خطوط هوایی و انترنت با هم وصل شده است. با تمام پیشرفتها در عرصه آموزش، صحت و معیارهای زندهگی، زنان و مردان جوان کشورم پیشرفتهای گذشته را بنیادی برای آیندۀ روشنتر میدانند.
با انتخاب یک دولت نو در سال ۲۰۱۴، مردم افغانستان انتخاب سال ۲۰۰۱ شان را تکرار خواهند کرد. جهان نباید افغانستان را تنها بگذارد[۱].
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- سعد محسنی، داستان ناگفته پیشرفتها در افغانستان، افغانستان مونیتور: ۲۹ حوت ۱۳۹۱
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ افغانستان مونیتور، برگرفته از: روزنامۀ هشت صبح، برگردان از منبع اصلی: والستریت ژورنال