فهرست مندرجاتملا فیضمحمدخان هزاره
ستون پنجم در افغانستان
[ستون پنجم] [فیضمحمدخان هزاره]
آنچه در زیر آمده، اظهارات سید مهدی فرخ، ملقب به متینالسلطنه و بعد معتصمالسلطنه، دولتمرد ایرانی اواخر دورۀ قاجار و آغاز دورۀ پهلوی است که بین سالهای ۱۳۰۵ و ۱٣٠٦ خورشیدی، وزیر مختار (سفیر) ایران در افغانستان بود و مدت دو سال در این کشور اقامت داشت. وی، ملا فیضمحمد کاتب هزاره را از نزدیک میشناخت[۱]، و مطالبش گواه بر این است که کاتب، بهسبب همسویی مذهبی، برای سفارت ایران در کابل جاسوسی میکرد[٢].
[↑] ملا فیضمحمدخان هزاره
آقای ملا فیضمحمدخان - پسر سعد محمد وکیل - از قوم هزارۀ محمد خواجه است. در امارت امیر عبدالرحمانخان، به سمت منشی حضور انتخاب شده و شخص مورخی است. اکثر تواریخ به قلم این شخص نوشته شده است. در بین جماعت قرلباش شخص محترم با اهمیتی است و وکیل جماعت هزاره بوده است.
در سلطنت اماناللهخان و وزارت محمدنادرخان به مدعیالعمومی تعیین [گردید]. بهواسطۀ مخالفت وزرأ که قزلباش است، مانع از تصدی مشارالیه شدند و بعد به وکالت هزاره منتخب گردید. عبدالعزیزخان، وزیر داخله و جمعی دیگر، به شاه مراجعه کردند که اگر این شخص به شورا برود، کسی حاضر نمیشود.
فعلاً به معلمی مشغول است. وجودش در بین جماعت قزلباش مورد استفاده و در بین هزارهها و بربریها نفوذ کامل دارد. نسبت به جماعت سنی مذهب نهایت درجه خصومت و دشمنی دارد. در مذهب تشیع بیاندازه متعصب است.
از بدو تأسیس سفارت ایران با نهایت صمیمیت و جدیت خدمات قابل توجه به سفارت کرده است. از خیالات و نیات محرمانۀ متصدیان فعلی افغانستان هر قدر که مطلع شود، سفارت را مطلع مینماید. برای مهاجرت به ایران و جلب بربریهای افغانستان به ایران - و جلوگیری از نیات سوء مأمورین افغانستان در خراسان - حاضر، و از روی عقیدۀ مذهبی برای هر فداکاری و زحمتی حاضر است.
اگر به راپورتهای سفارت کابل در زمان آقای میرزا نصراللهخان خلعتبری و مدت تصدی فرخ مراجعه و توجهی بشود، برای جلوگیری از تبلیغات مأمورین افغانستان و جلب بربریها به داخلۀ ایران، وجود این شخص فوقالعاده مفید و مؤثر است؛ و اگر اولیای دولت در خیال باشند که محلهای خالی خراسان را از بربریها و هزارههای افغانستان پر نمایند، جلب این شخص به ایران یکی از بهترین اقداماتی است که فواید مهمی خواهد داشت. این شخص وجودش برای ما بسیار مفید و فوقالعاده لازم است و چون اسنادی از او در دفتر سفارت موجود است، هیچوقت ممکن نیست بتواند بر خلاف ما و منافع ما اقدامی نماید؛ و شهدالله در نهایت صمیمیت و خدمتگذاری و حسن عقیده هم تا حال کمک و خدمت کرده است و ما باید موقع را مغتنم شمرده و از فداکاری و صمیمیت این شخص استفاده بکنیم. برای تبلیغات ضد ترکها - در بین مسلمانهای متعصب این مملکت - از وجود این شخص میتوان استفادات خیلی مهم نمود[٣].
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی بازنویسی شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- دانشنامۀ ادب فارسی (جلد سوم) ادب فارسی در افغانستان، ص ٧۹۱
[٢]- بر گرفته از: فرخ، سید مهدی، کرسینشینان کابل، صص ٢۵٢ و ٢۵۴
[٣]- فیضمحمدخان با گروهی دیگر در ۱۹٢۹ میلادی، از جانب بچۀ سقا مأموریت یافت که به هزارهجات برود؛ اما بچۀ سقا در جریان مأموریت به او بدبین شد و او را چوب زد، چنانکه بیمار شد و برای مداوا به ایران آمد و بازگشت و درگذشت. مهمترین تألیف ملا فیضمحمد، کتاب سراجالتواریخ در تاریخ افغانستان است.
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ فرخ، سید مهدی، کرسینشینان کابل، بهکوشش محمدآصف فکرت، تهران: مؤسسۀ پژوهش و مطالعات فرهنگی، چاپ نخست - تابستان ۱٣٧٠ خورشیدی