[آیین هندو] [خدایان هندی]
پریتیوی یا پِرِتوی (به انگلیسی: Prithvi؛ به سانسکریت: पृथ्वी «پرتهوی» و همچنین: पृथिवी «پریتیوی»؛ به فارسی دری «پری»)، در آیین هندو (به زبان سانسکریت)، نام زمین است که بهصورت ترکیبی «پریتیوی تاتوا» (Prithivi Tattwa)، بهمفهوم «مادر ِ خدایان» یا «خدای مادر» میباشد[۱]. این الهه مادر، «دهرا» (Dhra)، «دهریهری» (Dhrithri) یا «دهراتی» (Dharti) نیز گفته میشود که بهمعنای «نگهدارندهی همه چیز» است.[٢]. از او، بهعنوان «مادر زمین» (Prithvi Mata) نیز یاد میشود[٣]، که همسر «دیو» یا «دیاوس» (پدر آسمانی)، یکی از کهنترین خدایان هندواروپاییست[۴] و این الهه مادر، دومین خدای این قوم میباشد که با «دیاوس» جفت جداییناپذیر «آسمان-زمین» (Dyavaprthivi) را تشکیل میدادهاند.[۵]
در اندونزی، «پریتیوی» یک شخصیت ملی است که تا هنوز او را بهعنوان «اَبِِیو پریتیوی» (Ibu Pertiwi = مادر زمین) میشناسند[٦].
[↑] ریشهشناسی
«پریتیوی ماتار» (Prithvi Mata)، در ریگودا «خدای زمین» است که نزد یونان، بههمین معنا با نام «گایاماتر» (Gaia Mother) معروف است[٧]. «پریتیوی»، در آیین بودایی اولیه، در «پالی کانن» (Pali Canon) نیز بهنظر میرسد[٨].
واژهی «پریتیوی»، در زبان پهلوی بهصورت «پریک» (parik) درآمده است و در زبان فارسی دری «پری» (Peri) گفته میشود که موجود افسانهای و اساطیری نظیر جن بهشکل زنی بسیار زیباست که مانند فرشته بال دارد و پرواز میکند و در زیبایی نقیض دیو است.[۹]
پریها بیشتر بهصورت دختران جوان با موهای طلایی و چشمان روشن تصور شدهاند. این تصور شاید اشارهای به تاریخ گذشتههای دور و مردمان هندواروپایی نخستین اسبسوار بهویژه زنان جنگجوی آنان مانند مردمان آریاییتبار استپ همچون سرمتی، سکایان و ماساگتها، داهیان و آلانها باشد که دیر زمانی از خاور اروپا، بهویژه استپهای آنسوی قفقاز تا بهسوی آسیای میانه و مغولستان خاوری گسترده بوده و میزیستند. برای نمونه دیدگاه همسایگان اروپایی آنان مانند یونانیان در اسطورههای یونانی بهشکل اسطوره زنان آمازون بازتاب یافته است.
نام سرزمین پریان در آثار اسطورهای، «پریستان» - در کوه قاف (آسیای مقدم) - است. در آغاز هزارهٔ یکم پیش از میلاد بخشی از اینجا موطن اسکیتهای اشکودا بود. این نام، بارها در داستانهای عامیانه افغانستان، ایران، خاورمیانه، جنوب غرب آسیا و آسیای میانه آمده است. افزون بر پریستان، از کوه قاف نیز در بیشتر داستانهای کودکان و اسطورههای متاخر خاورمیانه بهعنوان سرزمینی که پریان در آن زندگی میکنند، یاد میشود. کوه قاف[۱٠] احتمالاً اشارهای به رشته کوههای قفقاز میباشد[۱۱].
[↑] در آیین هندو
بهطور کلی، وداها بر آن است که خدایان از پدر و مادر خویش، از زمین و آسمان پدید آمدهاند؛ پدر ازلی در ریک ودا، «دیئوس» است. او خدای آسمانی و بهمعنای آسمان است و «پرتوی»، الهه زمین، که بر سینهی گستردهی خود گیاهان را میپرورد، مادر است. پدر و مادر ازلی با یکدیگر، والدین کیهانی خوانده میشوند. آسمان بر زمین باران میباراند و زمین را بارور میکند و بر او حرارت میبخشد، و هر دوی برای موجودات تأمین غذا میکنند. این دو خدا پدر و مادر دیگر خدایان هم بهشمار میآیند.[۱٢]
بدین ترتیب، در آیین هندو، «پریتیوی ماتار» خدای زمین، همسر «دیئوس پیتار»، پدر آسمانی است. در ریکودا، زمین و آسمان، احتمالاً دو نیمهی مکمل همدیگر در نظر گرفته شدهاند.[۱٣]
چنانکه در ماندالای اول، سرودهی ۱٨۵، که در ستایش آسمان و زمین است، چند بار عبارت: «باشد که آسمان و زمین ما را از بدیهای هراسناک محفوظ نگاه دارند» تکرار شده است. همچنین در بند ٨ تا ۱۱ این سروده آمده است:
- «هر گناهی که ما نسبت به خدایان، یا ضد دوستان و یا ضد رئیس خانواده مرتکب شدهایم؛ باشد که این دعای ما موجب آمرزش آن گناهان گردد؛ باشد که آسمان و زمین ما را از بدیهای هراسناک محفوظ نگاه دارند.
باشد که برکت هر دو و مردم [و خدایان]، مرا یاری کند؛ باشد که هر دو به حفظ و کمک من بپردازد. ...
این مراسم رسمی (اعمال قربانی) را من دانشمند (ریشی) برای آسمان و زمین بهجا آوردهام تا نخست آنها بشنوند؛ باشد که آنها ما را از خطا و بزهکاری حفظ فرمایند، و چون پدر و مادری ما را با یاری خویش حمایت کنند.
ای آسمان و زمین، باشد که این حقیقت باشد؛ ای پدر و مادر، آنچه من اینجا از شما خواستارم، با یاری شما از نزدیکان خدایان میشوم. باشد که رزق گوارا و چراگاه پُر آبی نصیب ما گردد.»[۱۴]
با این حال، این باور گسترده که گویی این جفت جداییناپذیر «آسمان-زمین» (Dyavaprthivi) در اصل یک خدای واحد هستند، بهنظر میرسد که باور اشتباه است[۱۵].
در بریهادآرانیاکا اوپانیشاد[۱٦] جفت انسانی را با این جفت آسمانی مقایسه کردهاند. در آنجا، شوهر به همسرش میگوید: «من آسمانم و تو زمین هستی [۱٧]«(dyauraham, prthivitvam).
بههر حال، هرچند در آغاز آیین ودائی، «پریتیوی» و همسرش «دیاوس»، بهعنوان خدای مادر ِ زمین و پدر آسمانی، در کانون اسطورهی آفرینش قرار داشتند، و در این نقش «پریتیوی»، مادر خدایان مانند ایندرا و آگنی نیز بود. اما بهمرور زمان، با توسعهی آیین هندو، این دو از مقام خود سقوط کردند و بهدرجهی پدیدههای آسمانی و زمین درآمدند. در این نقش تازه، «پریتیوی» با اسطورهی «ویشنو» (Vishnu) ارتباط یافت[۱٨].
«پریتهو» در تعقیب «پریتیوی» که به شکل یک گاو است
جالب اینجاست که در اسطورهای ویشنو، «پریتیوی ماتار» در نقش گاو است. چنانکه «پریتهو» (Prithu) که تجسمی از «ویشنو» است، برای گرفتن غذا، او را بهصورت گاو دوشیده است[۱۹]. در اساطیر ایرانی و متون پهلوی، گاو همزاد نخستین انسان (کیومرث) است[٢٠].
[↑] در ادبیات ایرانی
پری در اوستا موجودی اهریمنی است و از آن بهصورت زنی بسیار زیبا و فریبنده یاد شده که با پنهان و آشکار شدن پیدرپی و تغییر شکلهای گوناگون، مردم را میفریبد و به بیراهه میکشاند یا موجب دیوانگی آنان میشود. چون پری از آتش میگریزد، بنابراین، برای شناختن یا فرار دادن پریان بدکار باید پیوسته آتش در خانه روشن بماند. همچنین فلزات و چیزهای نوکتیز موجب فرار پریان میشود[٢۱].
بعدها، پَری از موجودات خیالی و افسانهای است که در فرهنگ عامه و خرافات مردم جای پا باز کرده است.
در هفت خوانهای رستم و اسفندیار، زنی زیبا و آراسته در حالی که عود مینوازد به پهلوان نزدیک میشود و او را به شادخواری و شادکامی دعوت میکند. اما هر دو پهلوان او را میشناسند و در نبرد او را میکشند.
مجلس بزم و نوازنده عود
در فرهنگ ایرانیان پس از اسلام، پریان موجودات خوب و دوست داشتنی هستند که مردم نیکوکار و خوشنیت را دوست دارند و آنها را بهخوشبختی و کامروایی میرسانند. پادشاه پریان مردی نیک و آزاده است و دختر و پسر شاه پریان رمزی از کمال، زیبایی، ثروت و خوشبختی هستند که هر دختر و پسر جوان آرزوی همسری آنان را دارد. داستان پری زیبایی که بخت را تقسیم میکرد در داستانهای مربوط به جمشیدشاه آمده است.
در اساطیر ایرانی، پریها از نسل فرشتگان تبعیدی از بهشت هستند که در صورت توبه کردن به بهشت باز میگردند. در حالی که در منابع قدیمیتر آنها عاملان شیاطین بودند ولی در منابع جدیدتر تبدیل به موجودات غیر شر شدند. پریها موجوداتی بالدار، بسیار دلنشین و با ظاهر فرشته آفریده شدهاند. در طبقهبندی موجودات اسطورهای، آنها آفریدههایی مابین فرشته و ارواح شیطانی هستند. پریها گاهی اوقات برای ملاقاتهایی به دنیای میرا (جهان ما) مسافرت میکنند. پریها هدف سطح پایین موجودات شروری بهنام دیوسان بودند. دیوسانان با حبس پریها در قفسهای آهنین، اقدام به آزار آنها میکردند. این آزارها بهعلاوه عدم اعتماد به نفس خود پریان، باعث میشد که آنها هم به صف مبارزان با خوبی به پیوندند.
[↑] در سایر فرهنگها
در شعر پری و بهشت، توماس مور شاعر ایرلندی، در قسمت لالهرخ، یک پری اجازه بازگشت به بهشت را بعد از سه بار تلاش در دادن هدیهای به فرشته محبوب خدا بهدست میآورد.
اولین تلاش این است که آخرین شرابی که لیبرا با خون قلبی که برای او شکسته و از آن شرابی برای خدا درست کرده را پیدا کرده و هدیه دهد. این خون باید متعلق به سرباز جوانی که برای حفظ جان محمود اورنگزیب (ششمین پادشاه مغول هند در سده ۱۷-۱۸ میلادی) کشته شده است، باشد.
هدیه بعدی، یک نگاه پاک و ناب از یک عشق از خود گذشته[کسی که خود را در راه عشقش قربانی کرده باشد]. آهی که باید ربوده شود باید از لبهای دختری باکره و در حال مرگ با عشقش در «ریونذوری»[کوهی در کنیا از رشته کوههای کلیمانجارو] بهوسیله طاعون باشد نه اینکه ترجیح دهد در تبعید از عشقش با بیماری زنده بماند.
سومین و آخرین هدیه، اشک یک پیر مرد شیطانی در حال دیدن عبادت یک کودک در خرابههای معبد خورشید در بعلبک لبنان است.
مداخله پریان در دنیای فناپذیر بهصورت اپرایی فکاهی توسط گیلبرت و سالیوان در سال ۱۸۸۲ زیر عنوان «همزادها و پریها» ساخته شد.
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[٢]- همانجا
[٣]- همانجا
[۴]- بهگفتهی جان بایر ناس، سرودههای ریگودا خدایانی را مخاطب قرار میدهد که ظاهراً خدایان باستانی ازمنهی دیرین آریایی میباشند. او میافزاید: «بعضی از ملل آریایینژاد قدیم، مانند ایرانیها و حیتیها و یونانیها و رومیها، در اعتقاد به سه خدا، از میان آنها مشارک بودهاند که عبارتند از خدای پدر (دایوس پیتار) که با زئوس پاتر یونانیها و یوپیتر رومیها مشترک است و او نزد همهی این ملل «پدر آسمانی» شمرده میشود. دوم، خدای مادر که به هندی او را پریتیوی ماتار، خدای زمین گویند (گایاماتر، یونانیان)؛ و سوم خدای میترا که ایرانیان او را میثرا (یا مهر) میگویند و نزد همهی آنها این الاهه خدای بخشاینده و جواد است و نمایندهی صدق و ایمان و مکارم اخلاق میباشد و محتمل است که میترا در آغاز خدای آفتاب (مهر) بوده باشد. این خدایان سهگانه در کتاب ریگودا بهصورتی مبهم و بهطور اجمال نام برده شدهاند و بهندرت ذکر ایشان رفته و ظاهراً مقام شامخ قدیم باستانی خود را در آن موقع کم کم از دست داده و خدایان نرینه و مادینهی، که مظاهر طبیعتاند و بهوضوع بیشتر محیط کشور شمالغربی هندوستان را جلوهگر میساختهاند، جای آنها را گرفتهاند.» (رجوع شود به: جان بایر ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمۀ علیاصغر حکمت، تهران: شرکت انتشارات علمی فرهنگی، چاپ بیستویکم - ۱٣۹٢ خ، ص ۱٣۵)
[۵]- شایگان، داریوش، ادیان و مکتبهای فلسفی هند، ج ۱، ص ۵٦
[٧]-
[٨]-
[۹]- عمید، حسن، فرهنگ فارسی، ج ۱، ص ۴٦٣
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱٢]- مهرداد، بهار، ادیان آسمانی، ص ۱۴۹
[۱٣]-
[۱۴]- جلالی نائینی، دکتر سید محمدرضا، هند در یک نگاه، صص ۱٢٦-۱٢٧
[۱٧]- شایگان، داریوش، ادیان و مکتبهای فلسفی هند، ج ۱، پاورقی ص ۵٦
[۱٨]- Sumanta Sanyal, Prthivi, Encyclopedia MythicaTM.[٢٠]-
[۱۹]- Prithvi, From Wikipedia, the free encyclopedia
[٢۱]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]