فهرست مندرجاتچهار فصل روابط افغانستان و آمریکا
[قبل] [بعد]
[↑] چهار فصل روابط افغانستان و آمریکا
روابط آمریکا و افغانستان بهعنوان یک سوژه مهم سیاسی، از چند جهت حایز اهمیت است. یکی از بُعد تاریخی که روابط آمریکا و افغانستان از کجا شروع شد و چه فرایندی را طی نمود. دوم روابط آمریکا و افغانستان را با توجه به شرایط موجود منطقه و شرایط داخلی افغانستان میتوان مورد بحث قرار داد. از این نظر برگشت به تاریخ بهعنوان یک مولفه تأثیرگذار بر مناسبات هر دو کشور از اهمیت جدی برخوردار نمیباشد بلکه روابط هر دو کشور با توجه به کارکرد آن برای هر دو طرف و مشخصاً برای افغانستان مورد توجه قرار میگیرد.
موافقتنامه امنیتی افغانستان و آمریکا روز سهشنبه ۸ مهر ۱٣۹٣ به امضا رسید
چگونگی روابط افغانستان و آمریکا بهمعنی تمثیل عینی جایگاه هر دو کشور در مناسبات بینالمللی است و این مناسبات را میتوان از رهگذر تئوریهای موجود روابط بینالملل مورد بحث قرار داد.
بهنظر میرسد تئوریهای زیادی قادر است که مناسبات افغانستان و آمریکا را توضیح دهد.
تئوری نئو واقعگرایی کنث والتزی که بر چرخههای اصلی نظام بینالملل تأکید میکند یکی از نظریات است که میتواند روابط آمریکا و افغانستان را با همه ابعادش پوشش داده و سویههای پنهان آنرا روشن سازد. چه اینکه رئالیسم تهاجمی میرشایمر نیز که همه مناسبات بینالمللی را بر اساس ارزشها و عناصر این رهیافت مورد بحث قرار میدهند، یکی دیگر از نظریات است که روابط افغانستان و آمریکا را با هر دو بُعدش میتواند توضیح دهد.
بهنظر میرسد تئوریزه کردن روابط افغانستان و آمریکا مجال دیگری را بخواهد، آنچه که در اینجا مورد بحث قرار میگیرد این است که روابط آمریکا و افغانستان چه فرایند را طی کرده است و این روابط اکنون چقدر اهمیت دارد.
روابط افغانستان و آمریکا را از نظر تاریخی و متناسب با ساختار نظام بینالملل در چند مرحله میتوان در نظر گرفت:
- مرحله چند قطبی بودن نظام بینالملل (۱۹۱۹ تا ۱۹۴۵ میلادی): روابط آمریکا و افغانستان در این مرحله صرفاً ماهیت اقتصادی داشته و داد و ستدهای اقتصادی محور اصلی برای تعیین روابط دو کشور بهحساب میآید که البته حتی تعامل اقتصادی هر دو کشور نیز متأثر از سیاست ورزی و اراده انگلیس بهعنوان قدرت برتر در نظام بینالملل میباشد.
- مرحله دو قطبی بودن نظام بینالملل (۱۹۴۵ تا ۱۹۸۹ میلادی): در این دوره که جنگ سرد میان هر دو قطب جریان دارد، همه مناسبات در عرصه نظام بینالملل متاثر از الزامات جنگ سرد است. روابط آمریکا و افغانستان نیز برایند قواعد و منطق حاکم این دوره میباشد. در این دوره بر خلاف دوره قبل روابط آمریکا و افغانستان صرفا ماهیت اقتصادی ندارد بلکه ماهیت سیاسی بهخود گرفته و با ابزارهای اقتصادی و نظامی همراه میشود. بهدلیل تأثیر پذیری مناسبات از قطببندیهای ایدئولوژیکی حاکم بر مناسبات بینالمللی، روابط آمریکا با افغانستان در این مقطع با نظام مستقر در کابل خیلی جدی نبوده و طرف ایالات متحده در تعیین نسبتها، مجاهدین افغانستان میباشد.
- مرحله انزوا و خاموشی (۱۹۸۹ تا ۲۰۰۱ میلادی): این دوره، دوره خاموشی و فراموشی افغانستان توسط آمریکا است. گویا هیچ انگیزه جدی برای آمریکا معطوف به برقراری روابط با افغانستان وجود ندارد. سیاست انزواگرایانه ایالات متحده علاوه بر همه ابعاد و پیامدهای که در پی داشت، وضعیت آنارشیستی و ظهور گروههای تندرو هراس افگن در افغانستان و منطقه یکی از برجستهترین نمودهای آن بهشمار میآید. در این دوره افغانستان بهعنوان خانه هراس برای منطقه و کل نظام بینالملل، شاهد حاکمیت امارت اسلامی طالبان شد. رژیم طالبان نه تنها تاوانهای غیر قابل جبران را متوجه افغانستان نمود بلکه نظام بینالملل و مشخصا ایالات متحده را نیز متضرر ساخت. برجستهترین خسران بینالمللی را از این آدرس میتوان در قالب رویداد یازده سپتامبر مورد توجه و تحلیل قرار داد.
جان کری وزیر خارجه آمریکا برای شکستن بنبست انتخابات افغانستان دو بار به این کشور سفر کرد
- مرحله پسا سپتامبر: این مرحله مرحله جدید و متفاوت از گذشته است. روابط افغانستان و آمریکا در این مرحله از حالت سنتی خود بیرون آمده و در فاز جدید قرار میگیرد. مناسبات سیاسی داخلی در افغانستان در این دوره بههمان میزان که برای افغانها مساله است برای آمریکاییها نیز مساله شده و از اهمیت استراتژیک برخوردار میشود. چگونگی رویدادهای داخلی در افغانستان و کاربست قواعد سیاسی در این کشور مستقیماً منافع حیاتی ایالات متحده را متأثر میسازد. بههمین دلیل است که روابط آمریکا و افغانستان صرفاً در حد یک رابطه ساده و تقلیلگرایانه باقی نمیماند بلکه ایالات متحده با سایر همکاران بینالمللی خود در قالب نیروهای ناتو در افغانستان حضور مستقیم پیداکرده و مناسبات و چگونگی خلق رویدادهای سیاسی در این کشور از نزدیک تحت نظر میگیرد.
در هم تنیدگی منافع افغانستان و ایالات متحده و تهدیدات مشترک داخلی و منطقه ای که وجود دارد، نه تنها روابط این دو کشور را از مرحله عادی به یک مرحله استراتژیک ارتقا داده است بلکه پیچیدگی بازیها و تهدیدات نو ظهور چون داعش و… حضور ایالات متحده را از رهگذر انعقاد موافقتنامه امنیتی میان دو کشور نیز حتمی ساخته است.
روابط افغانستان و ایالات متحده در این دوره همهجانبه است و همه ابعاد از روابط میان دو کشور را در بر میگیرد. شکلگیری روابط حداکثری میان افغانستان و آمریکا و همچنین ادامه آن از رهگذر برنامهها و اهداف کاربردی ایالات متحده در افغانستان قابل تحلیل است. ایالات متحده با توجه به سنخشناسی هراس در افغانستان و منطقه و همچنین ظرفیتهای پنهان و تأثیرگذار در این کشور، در تلاش است که حضور و مناسبات خود را همچنان در افغانستان به صورت جدی داشته باشد.
تأکید بر انعقاد موافقتنامه امنیتی میان افغانستان و آمریکا، حضور جدی ایالات متحده در فرایند انتخابات ریاست جمهوری و هم چنین تأثیر گزاری این کشور در معادلات انتخاباتی و جستجوی راه رهایی از بن بست انتخاباتی همه نشانگر این است که رویدادهای داخلی افغانستان برای ایالات متحده همچنان یک مسأله مهم و استراتژیک بهحساب میآید.
بهنظر میرسد که در سیزده سال حضور جامعه جهانی و وجود روابط فعال میان افغانستان و آمریکا ظرفیتهای جدی را در دو حوزه داخلی و بینالمللی برای افغانستان ایجاد کرده که متأسفانه بهدلیل سیاستهای نابسامان و پریشان رئیس جمهوری گذشته، بعضاً این فرصتها از دست رفت و حتی جایگاه این کشور در معادلات منطقهای بهعنوان درجه دوم تقلیل یافت.
امید میرود که با جابهجایی کارگزاران نظام سیاسی سنت و قاعده بازی سیاسی برای تنظیم سیاست خارجی کشور نیز در یک دیگردیسی معطوف بهمنافع ملی افغانستان رقمخورده و روابط فعال افغانستان و ایالات متحده بهصورت پایدار ادامه یابد.[۱]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- ذاکر حسین ارشاد، چهار فصل روابط افغانستان و آمریکا، وبسایت فارسی بی بی سی برای افغانستان: چهارشنبه ٠۱ اکتبر ۲۰۱۴ - ۹ مهر ۱٣۹٣ خورشیدی
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ وبسایت فارسی بی بی سی برای افغانستان