|
هوسهای سرخ
روانشناسی زیبایی، هوس و خیانت
فهرست مندرجات
◉ پیشگفتار
◉ يادداشتها
◉ پینوشتها
◉ جُستارهای وابسته
◉ سرچشمهها
.
پیشگفتار
کتاب هوسهای سرخ: روانشناسی زیبایی، هوس و خیانت (Red passions: psychology of Attractiveness, Passion and Infidelity)، این کتاب، سعی دارد تا با مرور پژوهشهای انجام شده در حیطهی روانشناسی جنسی، بهبررسی چندین رفتار جنسی در دو جنس و ارتباط آنها با یکدیگر بپردازد. زنان، تغییرات و نوساناتی را در ترجیحات و رفتارهای جنسیشان و همگام با چرخه قاعدگی نشان میدهند. بدینصورت که در مراحل مختلف چرخه قاعدگی، از نظر جنسی، خصایص چهرهای، بدنی و رفتاری متفاوتی را در مردان، جذاب مییابند. این نوساناتِ مرتبط با چرخه قاعدگی، شامل احتمال خیانت زناشویی نیز میشود. از طرف دیگر، میزان انعطافپذیری جنسی در زنان بیشتر است. بدین معنی که آنها در شرایط زمانی و مکانی متفاوت، تغییرات بیشتری را در نگرشها، ارزشها و رفتارهای جنسیشان نشان میدهند. مسائل جنسی با مسائل زیباییشناختی ما آدمیان، پیوند گسستناپذیری خوردهاند. چرا از نظر جنسی، هر جنس، بعضی از خصایص چهرهای، بدنی و رفتاری را در جنس مقابل خود زیبا و برانگیزاننده مییابد؟ چرا زیبایی و جذابیت، برای افراد، اینچنین شهوتانگیز و افسونگر است؟ اصولاٌ، چرا زیبایی زیباست؟! تبیین ارتباط زیبایی و جذابیت در مردان در ارتباط با نوسانات چرخه قاعدگی و خیانت زناشویی در زنان و ریشههای تکاملی چنین تغییرات و ترجیحاتی، از مباحث محوری این کتاب است. اینکه زیبایی و جذابیت، چه پیامهایی را به ذهن جنسی-تکاملی ما متبادر میکنند و اینکه آمیزش جنسی با افراد زیبا، احتمالاً چه منافع تکاملی را برای نیاکان ما و خود ما، در بر داشته و دارد.
رفتارهای نظارتی و کنترلی نسبت به همسر در مردان، از جمله موضوعات نیازمند تبیین در روانشناسی دو جنس، است. یکی از اصول اساسی روانشناسی تکاملی، این فرض زیربنایی است که هر رفتاری که در جنس زن یا مرد وجود دارد، میتواند نمایانگر تطابقی تکاملی برای سازش با مشکلات موجود در سیر تکاملی نیاکان انسان باشد. یکی از این چالشهای نیازمندِ سازگاری، انتخابها و رفتارهای جنسیِ جنس مقابل است. بر همین اساس، بسیاری از رفتارهای انسان و از جمله رفتارهای جنسی او، ریشهای مرتبط با رفتارهایِ جنس مقابلش دارد. بهطور نمونه، رفتارهای نظارتی کنترلگرانه در مردان، هماهنگ با رفتارهای جنسی خاص در زنان مانند احتمال خیانت زناشویی و تغییرات مرتبط با چرخهی قاعدگی، نوسان مییابد. این رفتارها، به این علت در مردان بهوجود آمدهاند که بعضی از مشکلات مردان مانند مشکلات مربوط به تطابق با محیط و از جمله زندگی زناشویی مانند اطمینان از والدِ فرزند خود بودن و جلوگیری از خیانت زنان را، حل کنند.
بررسی رفتارهای جنسیِ زن و مرد و نقش جنس مقابل در بوجودآمدن رفتارهای جنس دیگر، از جمله مسائلی است که میبایست در پژوهشهای علوم رفتاری بیشتر مورد توجه قرار گیرد. همچنین نتایج این پژوهشها باید راهنمای قانونگذاری، اجرا و اِعمال سیاستگذاریهای مربوط به قوانین حقوقی مرتبط با ارتباطات دو جنس مانند قوانین مربوط به ازدواج، باشند. در پایان بخش اول این کتاب، نویسنده، بهبررسی مطلوبیت یا عدم مطلوبیت نظامها و سبکهای مختلف ارتباطی بین دو جنس و هماهنگی آنها با واقعیتهای روانی-زیستی دو جنس، میپردازد. در بخش دوم کتاب، فصول متعددی قرار دارند که هر یک، ارتباط یافتهها و نظریات روانشناسی تکاملی را با سایر موضوعات و مفاهیم مهم اجتماعی، حقوقی، اخلاقی، روانشناختی و جنسی، با تمرکز بر مسائل جنسی، مرور میکند. عشق، ازدواج، تعارضات و خیانت زناشویی، قانون، اخلاق، مذهب و فمنیسم از آن جملهاند. در فصل آخر، شما به تعدادی از دلایل هشیار و ناهشیاری که باعث بروز مقاومت در ما نسبت به پذیرش حقایق علمی و از جمله یافتههای روانشناسی جنسی-تکاملی میشوند، پی میبرید. همه فصول، بهطور جذاب و روان نوشته شدهاند و قطعاً هر کدام از آنها، جواب تعدادی از سئوالات شما در زمینههای مختلف را میدهند.
سالها پیش، وقتی از بین رشتههای متعدد، رشته روانشناسی را در دانشگاه انتخاب کردم، با این امید وارد این رشته تحصیلی شدم که برای بیشمار سئوالهایم درباره اینکه چرا انسان بدینگونه رفتار میکند، جوابهایی بیابم. متاسفانه، علیرغم اینکه در مطالعه انواع رویکردها و مکاتب روانشناسی، تلاش لازم را بهخرج میدادم، ولی باز هم نمیتوانستم جوابهای بسیاری از سئوالاتم را، پیدا کنم. این مسئله درباره رفتارهای جنسی انسان که بهطور اختصاصی به آن علاقه داشتم، بیشتر هم صدق میکرد. میدانستم که علیرغم اینکه هر یک از گرایشات روانشناسی، حرفی برای گفتن دارند اما قطعه مهمی از این پازل، گمشده است. تا اینکه با نتایج مطالعات روانشناسی تکاملی آشنا شدم و متوجه شدم که یافتههای این گرایشِ روانشناسی، همان قطعه اصلی گمشده بود. گرایشی که آشنایی من با آن، متاسفانه به دانشگاههای داخل کشور مربوط نبود و زمانی با آن آشنا شدم که برای تحصیل، به خارج از کشور سفر کردم.
تناقضهای بزرگ |
چند سال پیش، یکی از اشخاص دارای موقعیت بالای سیاسی در کشورمان، گفته بود که برای تنظیم قوانین ارتباطی بین دو جنس، نیاز به انجام یک سری مطالعات در مورد رفتارهای دو جنس و تفاوتهای آنهاست. این گفته مسئول مذکور، نشان از عدم آگاهی مناسب بسیاری از کارگزاران سیاسی و اجتماعی از یافتههای دههای اخیر روانشناسی در حیطه رفتارهای دو جنس و تفاوتهای آنها دارد که البته با توجه به حجم کم کتابها و مقالاتی که در این زمینه، به زبان فارسی، ترجمه یا تألیف میشوند، چندان هم غیرمنتظره نیست. هرچند در تاریخ فعلی، نمیتوانیم ادعا کنیم که همه چیز را در مورد روانشناسی دو جنس و تفاوتهای آنها فهمیدهایم، ولی حجم مطالعات آنقدر هستند که بتوانیم بسیاری از مسائل حقوقی، قانونی، ارتباطی و هنجارها را بر اساس این یافتهها، تنظیم یا تعدیل کنیم. به همین دلیل بود که تصمیم گرفتم، به زبان فارسی، در این زمینه کتابی بنویسم.
برای هر کسی که در زمینه روانشناسی رفتارهای جنسی مطالعه و تحقیق میکند، ارجاع به یافتههای روانشناسی تکاملی، از جمله ضروریات مورد نیاز برای درك جامع رفتار جنسی انسان، تلقی میشود. یکی از تناقضها در مورد روانشناسی تکاملی و جایگاه تبیینها و یافتههای آن در تفسیر مسائل رفتاری و اجتماعی در کشور ما، این است که برخلاف نتایج استنتاج شده از این رویکرد، بسیاری هنوز فکر میکنند که این رویکرد، مکتبی مخالف یا حداقل دارای نگرشی خنثی نسبت به مسائل اخلاقی بوده و تناقضاتی آشکار با نگرشهای مذهبی دارد. جالب اینجاست که در حالی که این نگرش در کشور ما نسبت به روانشناسی تکاملی وجود داشته و هنوز هم بعضی چنین نگرشهایی دارند، در کشورهای غربی، روانشناسی تکاملی مورد این انتقاد واقع شده که این رویکرد و طرفداران آن، محافظهکار و غیرلیبرال هستند. هر دو این نگرشها، نشاندهنده این مطلباند که افراد، چه متخصصین و چه عوام، نسبت به این رشته، درك کامل و صحیحی ندارند. روانشناسی تکاملی، بهعنوان یک رشته علمی، شدیداً مبتنی بر شواهد مستند علمی بوده و افتخار این را دارد که برای بسیاری از ادعاها و نظریات خود، انبوهی از شواهد تجربی، ارائه میکند. درحالیکه، عدهای فکر میکنند گزارهها، نظریات و یافتههای این رشته علمی، منجر به ضعیفشدن اعتقادات اخلاقی یا مذهبی در جامعه میشود، شواهد نشان میدهند که مطالعه یافتههای این رشته، نه تنها چنین اثری ایجاد نمیکند بلکه در بسیاری از موارد، تایید و تقویتکننده بنیادهای اخلاقی نیز میباشد. در این کتاب، سعی شده تا با ذکر مفصل نتایج پژوهشهای تجربی و علمی، خواننده را به این تفکر تشویق کند که علم نه تنها تضعیفکننده اخلاق نیست، بلکه در صورت درك صحیح، میتواند تاییدکننده و مشوق آن نیز باشد.
نگارش این کتاب و چالشهای پیشِ روی آن |
نوشتن کتاب در جامعهای که محیطهای دانشگاهی آن، از بین فعالیتهای پژوهشی و علمی، اصراری عجیب بر فقط چاپ مقالات در مجلات نمایهشده در مجامع بینالمللی دارند، واقعاً نیاز به پشتکار و دلسوزی زیادی دارد. هدف دانش، فقط تولید آگاهی نیست، بلکه بهکارگیری آن است که متاسفانه این هدف اصلی، بعضی وقتها، قربانی ابزار خود یعنی صرفاً تولید دانش، میشود. دانشاندوزی، اگر همراه با دانشورزی نباشد، در واقع به هیچ فرایند و هدف مفیدی، ختم نشده است. متاسفانه، جامعه آموزشی روانشناسی نیز، همانند بسیاری از رشتههای دانشگاهی دیگر، پر شده از اساتیدی که سعی میکنند از طریق مقالات و کتبی که غالباً هم نتیجه زحمات دانشجویانشان است، به دانشیاری و استاد تمامی برسند، بدون اینکه هیچگاه بهطور حقیقی بخواهند یا اصلاً بتوانند عمق آنچه که مطالعه یا تحقیق کردهاند را دریافته یا به کاربردیکردن آن، بیندیشند.
دستاندرکاران امور تحقیق و تالیف در ایران، خود میدانند که فعالیتهای علمی اینچنینی، چقدر در کشور ما دشواری دارد. به این دشواریها، دشواری مربوط به تحقیق در زمینه مسائل جنسی که خود موضوعی چالشانگیز است را اضافه کنید. پژوهش در مورد مسائل جنسی زنان نیز، خود دوباره به این چالشانگیزی میافزاید، چرا که ما در کشوری زندگی میکنیم که مانند سایر جوامع و فرهنگهای سنتیتر، پردهای قطور از حیأ همراه با کتمان و انکار، روی تفکرات و باورهای افراد در مورد مسائل جنسی و بهخصوص مسائل جنسی زنان را، پوشانده است. جستجوی منابع جدید و علمی نیز، از جمله عواملی است که سختی کار در زمینه پژوهش و بهخصوص پژوهشهای جنسی را، بالا میبرد. دسترسی کم به کتابها و مقالاتی که در این زمینهها چاپ شدهاند، کمیت و کیفیت پایین منابع فارسی نگارششده در این زمینهها، سایتهایی که مدام فیلتر میشوند و ...، هر کدام میتوانند در صورت نبود ثبات و پشتکار مناسب، موجب سرخوردگی و ناکامی یک محقق شده و باعث انصراف او از ادامه کار شوند که خوشبختانه این اتفاق در مورد نویسنده روی نداد. برای این اثر، حقیقتاً زحمات زیادی کشیده شد. مولف، برای نوشتن این کتاب، چندین هزار صفحه مقاله و کتاب را در طول چندین سال مطالعه کرده است. نگارش آن نیز، حداقل، دو سال بهطول انجامید. علاوه بر اینها، مطالعه منابع گوناگون، دیدگاههای مختلف و موضوعات متنوع، انجام بررسیهای عملی، مشاهدات اجتماعی، مصاحبه و زمینهیابی و فعالیت بالینی، در طول ده سال اخیر، از جمله عواملی بوده که به نگارش این اثر کمک کردهاند. با وجود همه این تلاشها، مولف کاملاً معترف است که این اثر، قطعاً خالی از اشکال نبوده و محدودیتهای متعددی نیز دارد.
جدای از دشواری پژوهش و نگارش در حیطه روانشناسی جنسی، جو اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و سیاسی نیز، برای محققین این حوزه از رفتار انسان، چالشبرانگیز است که آن هم دلایل متعددی دارد. تجربه شخصی نویسنده از صحبت درباره بعضی از مسائل جنسی از جمله مباحث مطرح در این کتاب با سایر افراد، چه متخصص و چه غیرمتخصص، نشان داد که اغلب افراد از هر دو جنس، مقاومتهایی نسبت به شنیدن و پذیرش حقایق جنسی مربوط به روانشناسی دو جنس، دارند. البته قابل انتظار هم است که در جامعهای که دانش صحیح و دقیق جنسی افراد درباره حقایق انسان، حداقل باشد، شنیدن اینکه تنوعطلبی جنسی در افراد، امری طبیعی بهمعنای زیستی بوده و یا اینکه زنها نیز همانند مردان، ذاتاً موجوداتی تکهمسرخواه نیستند، حداقل در ابتدای امر و بدون شنیدن مباحث بعدی، با مقاومت مواجه شود. نوشتن کتابهایی مانند کتاب حاضر، حداقل در شرایط فعلی جوامعی همچون جامعه ما، شجاعت و جسارت میخواست و البته خواندن منصفانه آن هم، بهشجاعت و آمادگی نیاز دارد. همانطور که چرچیل میگفت: «شجاعت، برای ایستادن و سخنگفتن لازم است، و البته برای نشستن و گوشدادن.»
متاسفانه در بازار، کتابهایی وجود دارند که عمدتاً ترجمه هستند ولی مترجمین آنها، عناوین آنها را تالیف یا ترجمه و تالیف میگذارند. البته که تالیف بهمعنای اینکه نویسنده یک اثر، مطالبی را بهوسیله ترجمه اخذ نمیکند نیست اما آن، مقتضیات خاص خود را دارد که با ترجمه صرف، بسیار متفاوت است. این کتاب، یک تالیف به معنای اخص و دقیق کلمه است (تنها استثنا، سه صفحه مطلبی است که در فصل ٩، تحت عنوان «ارضای جنسی و سلامتی» آورده شده است. همانطور که در ابتدای این قسمت هم گفته شده، این مطالب، از کتاب مستون و باس (٢٠۱٠)، ترجمه شدهاند. علت این بود که، مطالب این کتاب و از جمله فصل آخر آن که این سه صفحه از آن ترجمه شدهاند، آنقدر خواندنی و مهم بود که مولف را حیف آمد که قسمتی از آن را در این کتاب نیاورد). همچنین، تا آنجا که مولف اطلاع دارد، از نظر مسائل مطرح شده در این کتاب، این کتاب از اولین تالیفات در زبان فارسی است که بهخصوص سعی داشته مسائل فرهنگی خاص کشور خودمان را هم، تا حدی، پوشش دهد. سعی شده برای حداکثر علمیبودن متن کتاب، بیشترین ارجاعات ممکن به منابع علمی معتبر داده شود. از این جهت، منابع این کتاب، برای محققین، مترجمین و مولفینی که به دنبال کنکاش بیشتری هستند، غنی و بسیار مفید است.
شناخت رفتارهای جنسیِ جنس مقابل و مخاطبین این کتاب |
زمانی، فیزیکدان مشهور، انیشتین گفته بود: «برای من، پی بردن به اسرار اتم، آسانتر از درك مکنونات یک زن است!». روانکاو مشهور، زیگموند فروید هم، اعتراف کرده بود که: «من بعد از سی سال پژوهش، بالاخره نفهمیدم که زنان چه میخواهند!». از بیان این ضعفها، مدت زمان زیادی میگذرد و در این مدت، برای این سئوال فروید، جوابهای زیادی یافت شده که اغلب آنها را مدیون یافتههای روانشناسی تکاملی هستیم. بدون مبالغه، میتوان ادعا کرد که گرایش روانشناسی تکاملی، موفقترین گرایش از بین رویکردها و گرایشات روانشناسی، در توصیف، تبیین و پیشبینی انواع رفتارهای جنسی بوده است.
هر چند قطعاً این کتاب، ادعا نمیکند که میتواند به تمامی سئوالات شما درباره رفتارهای جنسی دو جنس پاسخ دهد اما آن، جواب تعدادی از سئوالات و معماهای با موضوعات جنسی را که شاید سالها ذهن شما را به خود مشغول کرده بودند، خواهد داد. در درجه اول، مخاطب این کتاب، میتواند هر مرد و زنی باشد که دوست دارد درباره ماهیت و علل رفتاهای جنسی انسان، بیشتر بداند. اینکه ما چگونه رفتار میکنیم و چرا اینگونه رفتار میکنیم، سئوالی است که کنجکاوی ذهنِ هر فرد را درباره خود و جنس مقابل، بر میانگیزد. در واقع هر کسی با هر جنسیتی که تصمیم میگیرد با جنس مقابل خود ارتباط داشته باشد، میبایست در مورد رفتارهای جنسی خود و جنس مقابل، اطلاعات و دانش کافی کسب کند.
از آنجایی که این کتاب، اساساً رویکردی روانشناختی داشته و به بررسی ساختار روانشناختی چندین رفتار جنسی در جنس مونث و مذکر میپردازد، یکی از مخاطبین اصلی این کتاب، محققین و دانشجویان این رشته و همچنین علاقمندان بهحوزه روانشناسی جنسی هستند. برخلاف تعدادی از گرایشات و رویکردها در علوم انسانی و حتی روانشناسی، که پر از حدس و گمانهای آزمایش نشده یا حتی غیرقابل آزمایش هستند، رویکرد روانشناسی تکاملی، شدیداً مبتنی بر یافتههای علمی-تجربی و به دور از گمانهزنیها و فرضیات بیپایه و اساس است. در واقع، در این رویکرد، بیش از اینکه نظریه وجود داشته باشد، یافتههای پژوهشی وجود دارد و این مسئله، از جمله نقاط قوت این رویکرد در نگاه به رفتارهای جنسی انسان، بهشمار میرود. میتوان گفت که از بین رویکردهای موجود، روانشناسی تکاملی، در فراهمکردن دادههای پژوهشی برای فرضیات، نظریات و تحلیلهای خود، در مورد رفتارهای جنسی، پیشتاز و سرآمد بوده است.
مخاطبین بعدی این کتاب، محققین، مسئولان، تصمیمگیرندگان و دانشجویان مسائل حقوقی و قانونی که در مورد رفتارهای جنسی اعم از ازدواج، خیانت و غیره فعالیت دارند و همچنین، متولیانِ قانونگذار در حیطه روابط دو جنس، هستند. از یک نگاه، مخاطبین این گروه را، میتوان مخاطبین اصلی کتاب دانست. علت این است که این کتاب، هر چند با رویکردی روانشناختی جلو رفته و سعیِ در کنار هم چیدن یافتهها و تبیینات پژوهشهای روانشناختی به منظور نتیجهگیریهای نهایی دارد. اما هدف اصلی آن، در واقع، همین نتیجهگیریهایی است که منجر به برداشت ذهنی ما از قوانین و حقوق دو جنس، میشود. هر چند بهخصوص در جوامع غربی، روانشناسی در شکلدادن به بعضی از باورها، هنجارهای اجتماعی و قوانین حقوقی تاثیر داشته است اما متاسفانه، روانشناسی حتی در کشورهای غربی نیز، هیچوقت به اندازه سایر رشتههای دانشگاهی یا مکاتب اجتماعی، آنقدر سیاسی نبوده که بتواند در مورد مسائل حقوقی کلان یک جامعه نظر داده یا اعمال نفوذ کند. این مسئله، چندین علت داشته که بعضی غیرموجه و بعضی هم موجه هستند. اینکه از تولد روانشناسی علمی بهمعنای واقعی کلمه، بیش از صد سال نمیگذرد، حقیقتی کتمانناشدنی است و بدیهی است که نورسیدهها، کمتر قابل اعتمادند. روانشناسی بهعنوان رشتهای که کار خود را از دانشگاهها و درمانگاهها آغاز کرد، نتوانسته با رشتهای مانند فلسفه که قدمتی چندین هزار ساله دارد و همهجا حاضر است رقابت کند، هر چند که مقایسه این دو رشته از نظر حقایق علمی و تجربی، واقعاً مضحک است. شاید سیستم حقوقی یا سیاسی جوامع، ترجیح میدادند که به یک آشنای پیر بیشتر اعتماد کنند تا یک جوان تازهرسیده، حتی اگر آن آشنای پیر، پر از خطاهای عقلانی باشد! دومین علت را میتوان به وجود رویکردهای غیرعلمی و حتی غیرقابل آزمون در روانشناسی، مربوط دانست. این رویکردها، با ارائه فرضیاتی که در بسیاری از موارد، حاصل تجربیات دروننگرانه نظریهپردازن خود هستند، نهتنها علم روانشناسی را بهعنوان علمی که میتواند تجربی و علمی باشد عقب انداختند، بلکه نگرشی نه چندان مثبت از روانشناسی، در نظر خواص و عوام بهوجود آوردند. بهطور مثال، آیا شنیدن این فرضیه که همه پسربچهها، در کودکی میل جنسی نسبت به مادرانشان دارند و بعد این میل را بهجایی میفرستند که خود هم نمیدانند کجاست (ناخودآگاه)، چه سود علمی میتواند برای محققین روانشناسی جنسی داشته باشد در حالیکه نه وجود این میل در همه پسربچهها اثبات شده و نه اکتشاف دوباره آن در مردان بزرگسال.
مخاطبین گروه سوم را، میتوان رسانهها دانست. خوشبختانه یا متاسفانه، در دنیای مدرن، این رسانهها هستند که سردمداران کنترل تفکرات و باورهای ما، درباره تقریباً هر آنچه که فکر میکنیم، هستند. از آنجاییکه اکثریت افراد هر جامعهای، برای یافتن راه صحیح زندگی، وقت و انرژی لازم را نمیگذارند و ترجیح میدهند که این وظیفه دشوار را به رسانهها واگذار کنند، اگر رسانهها راه را اشتباه بروند، بهطور یقین، اکثریت جامعه نیز راه رهبران خود را انتخاب کرده و در مسیر اشتباه، گام بر خواهند داشت.
محققین و علاقمندانِ مطالعات و مسائل زنان و مردان، دیگر مخاطبینِ این کتاب هستند. مسائل و تعارضات دو جنس، مسائل مربوط به نقشهای جنسیتی، مشکلات دو جنس در ارتباط با همدیگر، مشکلات ارتباطی بین دو جنس و مسائل مربوط به تفاهم متقابل در دو جنس، از جمله موضوعات بسیار مهم هستند. طرفداران مکتبهای فمنیستی نیز، میتوانند از دیگر خوانندگان این کتاب باشند.
مخاطبین بعدی، روحانیون و دانشجویان رشته الهیات هستند. از زمان شروع به کار روانشناسی، بین روانشناسی و الهیات، هم قهر و هم آشتی رواج داشته است. در بسیاری از موارد، ریشه قهر بین این دو حوزه، سوءتفاهمهایی بوده که محققین رشتههای الهیات و روحانیون، نسبت به علم روانشناسی و روانشناسان، داشتهاند. محققینی که فرضیات، که بهمعنای صرفاً حدس و گمانهای یک روانشناس در مورد یک پدیده است را، با یافته علمی یا باور همهگیر در علم روانشناسی اشتباه میگیرند، مسئول بخشی از این سوءتفاهمها هستند. اما اکنون، وجود رشتههایی بهنام روانشناسی دین و حوزههایی بهنام دیندرمانی در روانشناسی، ثابت کردهاند که روانشناسی، نهتنها رشتهای دینستیز یا دینگریز نیست، بلکه به بعد معنوی انسان هم، اهمیت زیادی میدهد. مسئله اینجاست که برخلاف علوم الهیات، روش قابل قبول در روانشناسی، روش علمی و تجربی قابل آزمون و نه پذیرفتن تعبدی مجموعهای از عقاید، است. اما در همین مورد هم، نکته اینجاست که در پیش گرفتن روشها و راههای متفاوت، به این معنی نیست که این دو نمیتوانند به یک هدف مشترك که همان رفاه روانی، جسمی و اجتماعی بشر است، برسند. راهها، میتوانند متفاوت، اما هدفها، مشترك باشند. این کتاب میتواند به محققین رشته الهیات، این نوید را بدهد که روانشناسی به عنوان یکی از رشتههای همکار، توانسته و بیشک از این به بعد هم میتواند، شواهد غنی و خوبی در مورد درستی بعضی از گزارههای دینی، فراهم کند. البته، شایان ذکر است که همانطور که گفته شد، روش و فرایند تحلیل در این کتاب، بههیچعنوان کلامی، فلسفی یا دینی نبوده و از روش علمی در روانشناسی که همان مرور شواهد پژوهشی برای نظریات علمی است، تبعیت میکند.
اخلاق علمی یا علمی بهنام اخلاق |
مدتها، از تولد روانشناسی گذشته است و همانطور که هر علم دیگری، حتی علوم کاملاً تجربی، آغازشان با فرضیات و حتی خرافات بوده، بهسر آمده است. حال دیگر روانشناسی علمی جدید، به یُمن و میمنت کنکاش علمی و تجربی، میتواند با قطعیت بیشتری سخن گفته و برای ادعاهای خود، دلایل و مستندات قوی و علمی ارائه کند. این رویداد، میتواند نویدبخش این امکان باشد که علم حقوق نیز، به بازبینی مجدد خود و پایهریزی دوباره بعضی از قوانین، بر مبنای یافتههای علمی، بپردازد. قانونِ مبتنی بر علوم تجربی و اخلاق علمی، این طلیعه را برای هر یک از ما دارد که دیگر برای رفتارها و بایدها و نبایدهایمان، دلایل علمی، عقلانی و مفیدی داشته باشیم. این کتاب، سعی دارد تا با پشت سر گذاشتن چندین مرحله و فراهم کردن مواد خام لازم، صحَت بعضی از قوانینِ مربوط به رفتارهای جنسی زن و مرد را اثبات کرده و به ردِ بعضی دیگر از تفکرات موجود در این زمینه، بپردازد. امید دارم که انتشار این کتاب، بتواند شروعکننده مسیرِ بنیان گذاشتن قوانین و اخلاقیات مبتنی بر علم باشد و محققین ما را نیز، به تفکر، تحقیق و تالیف در این زمینه، تشویق کند.
مباحث مطرحشده در فصول کتاب |
بخش اول کتاب: در فصل اول، تغییراتی را که زنان در حیطه ترجیحات و رفتارهای جنسی و همزمان با مراحل چرخه قاعدگی نشان میدهند، بررسی میکنیم. در فصل دوم، به بررسی پدیده انعطافپذیری جنسی، مشخصات و خصایص آن و تفاوتهای دو جنس در آن، میپردازیم. در این دو فصل، قصد داریم با مرور برخی از پژوهشهای انجام شده در زمینه دو رفتار جنسی یعنی تغییرات در ترجیحات و رفتارهای جنسی مرتبط با چرخه قاعدگی[۱] در زنان و تفاوتهای جنسیتی در انعطافپذیری جنسی[٢]، به نمایی کلی از رفتارهای جنسی دوجنس، دست یابیم. برای فهمیدن تبیینات روانشناسی تکاملی در مورد رفتارهای جنسی در انسان، باید تا حدی، با مقدمات نظری و یافتههای زیستشناسی تکاملی، آشنا باشیم. بههمین خاطر، در فصل سوم، مقدمهای از نظریه تکامل داروینی و چند مورد از اصول اساسی زیستشناسی و روانشناسی تکاملی که در تبیین رفتارهای انسان و از جمله رفتارهای جنسی مطرح هستند را، شرح میدهیم. با توجه به مقدمات گفتهشده، در فصل چهارم، ریشههای تکاملی و کارکردی رفتارهای جنسی زنان که در فصول اول و دوم کتاب بدانها پرداخته شده یعنی تغییرات در ترجیحات جنسی همگام با چرخه قاعدگی و انعطافپذیری جنسی و همچنین تعدادی از وابستههای این رفتارها مانند رفتارهای مراقبت از همسر یا غیرتورزی در مردان و رقابت اسپرمی را، مورد بحث قرار میدهیم. در پایان این بخش از کتاب یعنی فصل پنجم، اینطور بحث میکنیم که بسیاری از رفتارهای جنسی انسان (اعم از رفتارهای زنان و مردان)، ریشههای تکاملیای دارند که ممکن است در دنیای امروزی نیز، همچنان انطباقی و مفید بوده و یا اینکه بهطور معکوسی، ارزش خود را بهعنوان رفتارهای افزایشدهنده بقا و تولیدمثل، از دست داده باشند. در این فصل، همچنین به بررسی بعضی از ادعاهای نظامهای اجتماعی-جنسی مختلف و تطابق آنها با واقعیتها، مشاهدات و یافتههای علمی پرداختهایم.
مولف، سعی کرده که تبیینات و تحلیلهای مطرح در کتاب را، تا آنجا که امکان داشته، بر مبنای یافتههای مکرراً کسبشده پژوهشی، قرار دهد. اکثریت تبییناتی که بخصوص در نیمه اول کتاب آورده شدهاند، کاملاً مبتنی بر شواهد بوده و جزو حقایق[٣] اثباتشده در روانشناسی، هستند. اما اذعان میشود که بخشهای بسیار کمی از تبییات و تحلیلهایی که بهخصوص در بخش دوم کتاب مطرح شدهاند را، میتوان فرضیات مبتنی بر شواهد در نظر گرفت. روش رسیدن به این فرضیات نیز، بر اساس همان فرایند پذیرفتهشده در علم یعنی تحلیل بر مبنای شواهد تجربی، قرار داشته است.
بخش دوم: روانشناسی تکاملی، بهعنوان یکی از شاخههای علمی روانشناسی که بهخصوص در دهههای اخیر، رشد فزایندهای داشته با حوزههای بسیاری، از خود رشته روانشناسی گرفته تا سایر حوزههای اجتماعی مانند قانون، اخلاق، هنر، ادبیات و ...، تعامل داشته است. نظریات و یافتههای روانشناسی تکاملی، درصدد تبیین بسیاری از مفاهیم و گزارههای مطرح در این حوزهها بوده و منجر به رشد این دیدگاه شده که مطالعه روانشناسی تکاملی، برای متولیان این حوزهها، تاثیرات بالقوه مفید و زیادی را، میتواند در پی داشته باشد. از آنجایی که تمرکز این کتاب، بر تبیینات تکاملی رفتارهای جنسی و بهخصوص رفتارهای جنسی مورد بحث در این کتاب است، در این بخش از کتاب نیز سعی شده تا تعامل تعدادی از یافتهها، تبیینات و نظریات روانشناسی تکاملی درباره سایر حوزههای علمی و اجتماعی را، در چارچوب همین رفتارهای جنسی و بهطور بسیار مختصر، به بحث بگذاریم. تعامل با سایر رویکردهای روانشناسی و تبیین تعدادی از مفاهیم و پدیدههای مطرح در سایر حوزههای علمی و اجتماعی همانند تعدادی از پدیدهها و رفتارهای جنسی، اخلاق و قانون، از جمله مباحث پوشش داده شده در این بخش از کتاب هستند. در غالب موارد، تمرکز بر رفتارهای جنسی و از جمله بحثهای مطرح شده در این کتاب، خواهد بود. همچنین، تلویحاً به بررسی قوانین مربوط به ازدواج که برای هر یک از دو جنس، در زمان ازدواج مطرح میشوند و ارتباط تناسب آنها با واقعیتهای روانیزیستی دو جنس، میپردازیم. فصول این بخش از کتاب، حوزههای متعدد و جالبی را در بر خواهند گرفت. از آنجایی که فصول کتاب، طبق نظم خاصی نوشته شدهاند، برای فهم مطالب بخش دوم کتاب، نیاز به دانستن مباحث بخش اول دارید. به همین دلیل، بهتر است که فصول، به ترتیب خوانده شوند.
معتقدم که شاید یکی از مهمترین فصول برای بسیاری از خوانندگان این کتاب، فصل آخر باشد. البته برای بهتر فهمیدن مطالب این فصل هم، باید سایر فصول را خوانده باشید. در این فصل، سعی شده تا مهمترین علل روانشناختی، فردی و ایدئولوژیکی که موجب مقاومت، نسبت به نظریات و یافتههایی علمی و بهطور اخص یافتههای روانشناسیِ جنسی-تکاملی میشوند، به بحث گذاشته شوند. دلیل اینکه نویسنده بر این فصل تاکید دارد این است که چنانچه افراد و گروهها، نسبت به علل مقاومتهای احتمالیشان نسبت به سایر دیدگاهها بینش نداشته باشند، احتمال اینکه دیدگاههای آن علم یا رویکرد را بپذیرند یا عملی کنند، کاهش مییابد. بههمین خاطر، توصیه میکنیم این فصل را با دقت بخوانید، چنانچه احساس نیاز کردید، آن را دوباره بخوانید یا مرور کنید. در پایان، ببینید کدامیک از مطالب این فصل، در درك بیشتر شما از علل مقاومتورزی افراد (از جمله خودتان) و گروهها، نسبت به رویکردهای علمی بهطور اعم و روانشناسی تکاملی بهطور اخص، کمککننده هستند.
سبک ارجاعدهی در متن |
شیوه ارجاعدهی در متن و منبعنویسی کتاب، تحت قواعد و قوانین انجمن روانشناسی آمریکا (APA) است. در متن، هر جا که از علامت [] استفاده شده باشد، بهمعنای این است که نویسنده بهمنظور روشنترشدن بحث و کمک به فهم بیشتر مطلب، قصد اضافهکردن مطلبی را از خود به مطالب نویسنده یا نویسندگان اصلی آن متن، داشته است. جملات قرار داده شده در علامت " " یا «» بهمعنی این است که این مطالب عیناً از نویسنده یا نویسندگان خاصی اقتباس شدهاند، با این تفاوت که، متون مربوط به محتوای مورد بحث، در علامت " " گذاشته شدهاند، در حالیکه مطالب قرارگرفته در علامت«» غالباً جملات قصار برگرفته از دیگران، هستند. واژهها یا عبارات مورد تاکید و نیازمند توجه هم، بهطور ایتالیک (کج) تایپ شدهاند. بهطور مثال، آنها ممکن است قیودی باشند که خواننده را به این امر متذکر میشوند که از دامِ افتادن در تعمیمدهی، اجتناب کند. معمولاً، احتمالاً و ممکن است، از آن جملهاند. مطالب برگرفته از منابع دسته دوم، با عنوان «بهنقل از«، ارجاعدهی شدهاند. مولف، تصمیم گرفت که سبک متداول نگارش پاورقی مربوط به اسامی محققین یا مولفین مورد ارجاع در متن را، که در منابع فارسی بهصورت زیرنویس در همان صفحه هستند، تغییر دهد. به این شکل که در این کتاب، هر جا که با نام محقق یا محققی مواجه شدید و خواستید منبع ارجاعشده به آن را، در لیست منابع بیابید، ابتدا به نمایه اسامی آخر کتاب مراجعه کنید. سپس نام نویسنده مورد ارجاع را، در لیست نمایه اسامی که بر اساس الفبای فارسی نگاشته شده، پیدا کنید. در مقابل اسم مذکور، معادل انگلیسی آن نام را خواهید یافت. سپس میتوانید بر اساس این مشخصات، منبع مورد نظرتان را در لیست منابع بیابید. بهطور نمونه، فرض کنید که در حین خواندن مطلبی در یک از بخش از کتاب، مولف به محققی مانند «باس، ٢٠٠٠» ارجاع داده است. ابتدا به نمایه اسامی رجوع کرده و نام باس را به فارسی بیابید. خواهید دید که جلوی این نام، معادل انگلیسی Buss نوشته شده است. حال می توانید به بخش منابع مراجعه کرده و بر اساس الفبای انگلیسی، منبعی که نویسنده آن Buss و سال نشر آن ٢٠٠٠ است را پیدا کنید. اگر به اثری ارجاع شده باشد که آن اثر، چند محقق یا نویسنده دارد، فقط نام اولین نویسنده را در نمایه اسامی خواهید یافت. بهطور نمونه، برای یافتن منبع مربوط به ارجاع «ویلسون و دیلی، ۱۹۹٢»، فقط نام ویلسون را در لیست نمایه اسامی خواهید یافت. در این حالت نیز، بهراحتی و با توجه به نامی که در لیست اسامی یافتهاید و نام محقق یا محققین بعدی و سال نشر اثر، میتوانید منبع مورد نظر را بیابید. این روش ارجاعدهی، این مزیت را دارد که برای یافتن منبع مورد نظرتان، نیازی ندارید تا معادل انگلیسی نام یک محقق را که فقط برای اولینبار در متن زیرنویس میشود، به ذهن بسپارید. زیرا معادل انگلیسی نام او، همواره در لیست نمایه اسامی، در دسترس قرار دارد. لازم به ذکر است که معادل انگلیسی آن دسته از اسامی محققین و مولفینی که مطلبی از آنها از شخص دیگری نقل شده، بههمان صورت زیرنویس و در همان صفحه نقلِ مطلب، ذکر شده است. برای تعداد بسیار کمی از منابع ارجاع داده شده، عنوان فصل نیز آورده شده است. این موارد، کتابهایی بودهاند که محقق به فرمت دیجیتالیِ بدون ذکر صفحه آنها، دسترسی داشته (مانند فرمت mobi) و فرمت چاپی آنها موجود نبوده تا شماره صفحهای که مطلب از آن منبع اخذ شده، بهطور دقیق ذکر شود. بههمین دلیل، شماره فصلی که مطلبی از آن گرفته شده یا به آن ارجاع داده شده ذکر گردیده تا خواننده در صورت نیاز، راحتتر به عین مطلب برگرفته از منبع ارجاع داده شده، دسترسی بیابد. تعداد کمی از منابع نیز، بهصورت زیرنویس در صفحات کتاب آورده شدهاند. این منابع، غالباً منابعی بودهاند که نمیتوانستند جزو منابع پژوهشی یا ارجاعی کتاب بهشمار بروند اما به هر حال، مطالبی از آنها نقل شده و یا به آنها ارجاع داده شده و بههمین دلیل، باید عنوان کامل آنها درج میشده است. فرهنگ لغات، کتاب اشعار و تعدادی دیگر از منابع، از آن جمله بودهاند. در زمینه نوشتن منابع و مراجع مورد استفاده، مولف سعی کرده تا تمام تلاش خود را برای رعایت حقوق سایر مولفین بهکار گیرد، بدینصورت که اگر جملهای هم، از محقق یا مولفی دیگر اخذ شده، به آن محقق یا مولف ارجاع داده شده است. تنها استثنأ، تصاویر بهکارگفته شده در طراحی جلد کتاب هستند. متاسفانه، علیرغم تلاش زیاد، نویسنده نتوانست منابع اصلی این تصاویر را، که از اینترنت گرفته شده بودند، بیابد. عکسها، در اختیار هنرمند طراح روی جلد قرار گرفته و ایشان، جلد کتاب را با استفاده از این تصاویر، طراحی کردند. همچنین چند جمله قصار و چند تصویر که منبع آنها در دسترس نبودند، بهصورت «منبع؟» مشخص شدهاند.
منابع اخذ شده برای نوشتن این کتاب، از جمله منابع خوب برای محققین، مولفین و مترجمینی است که قصد مطالعه و تحقیق در مورد مسائل مطرح در این کتاب را دارند. در پایان کتاب و قبل از ذکر منابع، لیستی از پیشنهادات، بهمنظور مطالعه بیشتر، ارائه شده که راهنمای خوبی برای انتخاب منبع مورد نیاز برای مطالعه در زمینههای ذکرشده، میباشد. در لیست منابع نیز، در ابتدای منابعی که از نظر نویسنده، منابع کاملتری در یک زمینه خاص به شمار میرفتهاند، علامت ← گذاشته شده است.
علیرغم چندینبار مطالعه متن کتاب و سعی مولف برای حذف غلطهای املایی یا نگارشی و تایپی، باز هم معترف هستم که ممکن است مشکلاتی در گوشه و کنار صفحات کتاب، بهچشم بخورند. این به اینخاطر است که بخشهای مختلف کتاب، مورد ویرایشها، بازنویسیها و حذف و اضافات متعدد، قرار میگرفت.
نشر الکترونیکی کتاب |
برای مولفین و مترجمینی که در کشور ما، مشغول فعالیتهای نگارشی هستند، به پایان رساندن اثر، یک طرف قضیه تلقی میشود و مشکلات و دغدغههای مربوط به نشر آن، یک مسئله مهم و سوی دیگر قضیه است. یکی از موانع بزرگ نشر در کشور ما که بهخصوص اهمیت آن اخیراً نیز بیشتر شده، قیمت تمام شده آثار چاپی است. بسیاری از خریداران کتاب (و شاید در کل علم)، در کشورهایی مانند جامعه ما، متمول نیستند. هزینه کتاب، میتواند تعدادی از مخاطبان یک اثر چاپی را، کم کند. یک مشکل بزرگ و بسیار با اهمیت دیگر، توزیع آثار و نحوه اطلاعرسانی درباره آنهاست. متاسفانه، توزیع کتاب و سایر منابع علمی، در کشور، بهخوبی صورت نمیگیرد. بسیاری از کتابها و حتی آثار خوب، فقط یکبار چاپ میشوند یا بین تجدیدچاپشدن آنها، زمان زیادی فاصله میافتد. توزیع منابع به شهرستانها خوب نیست و حتی در پایتخت نیز، ممکن است فقط مکانهای محدودی مانند همان محل نشر اثر، آن منبع را در معرض فروش بگذارند. مسئله زمان طولانیِ گرفتن مجوز چاپ نیز، از جمله موانع اصلی بر سر چاپ کتاب است که صبری ایوبی را میطلبد. خوشبختانه، رشد روزافزونِ تکنولوژیهای الکترونیکی و اینترنت، تعدادی از این مشکلات را تا حدی کم کرده است. از اینرو، مولف تصمیم گرفت که علیرغم جنبههای منفی توزیع الکترونیک اثر، این کتاب را در قالب فایل الکترونیکی و بر روی اینترنت، توزیع کند. این مسئله، بهخصوص با توجه به اینکه در کشور ما، اغلب نویسندگان و مترجمین کتابهای علمی و دانشگاهی، از فروش آثار خود، منافع مالی چندانی بهدست نمیآورند، امکانپذیر است. این رویداد، علاوه بر اینکه میتواند منجر به جریان سیالتر و سریعتر علم در جامعه شود، همچنین، طیف بیشتری از افراد را، موفق به خواندن منابع علمی میکند. امروزه، کمتر خانهای یافت میشود که در آن کامپیوتر نباشد. وجود لبتاپ، تبلت و کتابخوانهای الکترونیک نیز، باعث میشوند تا تغییر فرمت آثار و کتابها، از شکل چاپی به دیجیتالی، اجتنابناپذیر شود. متاسفانه، با وجود اینکه تعداد کتابهای الکترونیکی موجود بر اینترنت، بسیار زیاد است اما تعداد کمی از کتابهای دانشگاهی یا کتبِ با سطوح علمی بالا که به زبان فارسی نوشته یا ترجمه شدهاند، بهطور الکترونیکی نشر پیدا کردهاند. با این حال، وجود مجموعه عواملی که ذکر آنها رفت، میطلبید که بالاخره تعدادی از صاحبان کتابهای علمی هم، تصمیم بگیرند تا آثار خود را بهطور الکترونیک نشر دهند. نویسنده این کتاب، بنا به این علل، تصمیم گرفت تا یکی از این مولفین باشد. امیدوارم که این کار، مقدمه خوبی برای گسترش انتشار الکترونیکی منابع و آثار علمی و دانشگاهی، باشد. همچنین، با توجه به مشکلات مربوط به حق کپیرایت در مورد آثار منتشرشده، امیدواریم که کلیه عزیزانی که به هر طریق قصد بازنشر مطالب این کتاب را دارند، به این مسئله توجه کنند که ارجاعدهی و رعایت حقوق معنوی سایر محققین، موجب جلب رضایت همه محققان، تداوم فعالیتهای پژوهشی آنها و هرچه پُربارتر شدن فضای پژوهشی کشور خواهد شد. بههمین دلیل، فقط بعد از اخذ موافقت مولف، اقدام به این کار کرده و در رعایت حق کپی رایت نویسنده، دقت و کوشایی لازم را به خرج دهند.
اگر چه که کتاب، بهصورت اینترنتی نشر مییابد اما چیدمان نگارشی و تایپی کتاب، بهنحوی صورت گرفته که کسانی که قصد استفاده از نسخهی چاپی آن را دارند نیز، بهراحتی بتوانند این کتاب را پرینت گرفته و نسخهی چاپی آن را مطالعه کنند.
و اما درباره عنوان کتاب: عنوان تکمیلی کتاب «روانشناسی زیبایی، هوس و خیانت» بهخصوص دربارهی بخش اول کتاب، به اندازه کافی گویاست. اما برای درك بهتر اینکه چرا مولف، عنوان اصلی کتاب را هوسهای سرخ» گذاشت، باید تا رسیدن به اواخر فصل پنجم صبر کنید! بخش دوم، علیرغم اینکه موضوعات متنوعی را در بر میگیرد، اما اغلب بخشهای آن، همچنان ارتباط خود را با بحث اصلی کتاب یعنی تمنیات غریزی-جنسی و رفتارهای جنسی انسان، حفظ کرده است. بههمین دلیل، عنوان کتاب، برای این بخش کتاب هم، مناسب و هماهنگ، بهنظر میرسید.
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[▲] پینوشتها
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ رستگار، کوروش، هوسهای سرخ (روانشناسی زیبایی، هوس و خیانت)، نشر اینترنتی، ویرایش اول - ۱٣۹٢