جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۷ بهمن ۶, یکشنبه

پيوست ۱: جنبش مشروطيت در افغانستان (بخش هژدهم)

نهضت مشروطه خواهی مطلع و مبنای دوران جديد در تاريخ افغانستان

(بخش هژدهم)

هنرهای جامعه گرا در عهد حکومت مشروطه خواهان

دکتر محمد اکرم عثمان


نهضت مشروطه خواهی بر اکثر شـئوون و جنبه های زندگی مردم افغانستان تاثیر ژرف و دوامدار برجای گذاشت. هنر و ادبیات نیز از این تاثیر پذیری بی بهره نماند و جلوه های جدید زندگی از شعر و نثر هنری، اعم از مسایل اجتماعی، سیاسی و تغزلی از آنها بازتاب یافت که خبر از حرکت و پویش تازه ای در درون و بیرون جامعه میداد.

پژوهشگر، منتقد ادبی و شاعر معروف بشیر سخاورز از ذکر مقدمات این گرایش جدید، مسالۀ مورد بحث را چنین بر میکشد: "بعد از شکست امیر شیر علی خان و نفوذ بیش از حد انگلیس در امور افغانستان اجازۀ نشرات برای افغانها داده نشد.« شمس النهار» اولین جریدۀ افغانستان از نشر بازماند و امیرانی که بعد از امیر شیرعلی خان در راس قدرت قرار گرفتند نه تنها توجهی به نشر کتاب و یا جریده ای نشان نداند بلکه برای باج پرداختن به انگلیسها مانع نشرات می شدند.

هرچند مطبعه ای بنام « دارالسلطنت» وجود داشت. ولی این مطبعه تنها مکاتیب، جداول و بعضی از کتب سلطنتی را چاپ میکرد؛ چنانچه در عهد امیر عبدالرحمن خان تنها دیوانی که از چاپ برآمد دیوان«عایشه درانی» بود و در ضمن کتاب «تزک ناپلیون» هم چاپ شد. البته امیر عبدالرحمن خان برای اشاعۀ افکار خودش تلاش بسیار میکرد، چنانچه باوجود مقاومت سرسخت او در مقابل نشرات، امیر کم سواد کتاب خودش را بنام «پند نامۀ دنیا و دین» اقبال چاپ داد. هم انگلیس ها به سبب آنکه امیری مطابق میل شان در افغانستان پیدا کرده بودند کتابی به نام «زندگانی امیر عبدالرحمن» بزبان ستایشی و مجامله در انگلستان چاپ کردند که این بعداً به خواهش امیر و کوشش هند برتانوی در «بمبی» هند بزبان دری ترجمه شد. این بود آنچه از امارت یعقوب خان و امیر عبد الرحمن خان بدست اهل فرهنگ رسیده که بدیهی است به هیچ وجه نمی توانسته عطش مردمان فرهنگدوست را فرو نشاند. چنین خلایی در زندگی افرادی که خواهان مشروطه بودند به وضاحت به ملاحظه میرسید و بنابرهمین اصل بود که مشروطیت در اولین مراحل با تلاش فراوان می کوشید تا که این خلا را پُرنماید. افرادی که چرخ مشروطیت را به حرکت در آوردند خود شاعران و نویسندگانی بودند که یگانه راز موفقیت مشروطه و ترقی کشور را در بوجود آوردن امکانات بیشتر چاپ میدیدند."( بشیر سخاورز، تاثیر مشروطیت بر شعرما، سایت انترنتی فردا، از انتشارات کلوپ قلم افغانها در سویدن، مورخ 7-2-2006 بخش اول)

به دنبال توضیحات بالا مبتنی بر اهمیت چشمگیر صنعت طبع و نشر در اشاعۀ افکار جدید در افغانستان و در دوره های رکود آن صنعت در زمان حاکمیت امیر محمد یعقوب خان و امیر عبد الرحمن خان ، سخاورز به اوج مجدد نهضت چاپ جراید و کتاب در زمان امارت امیر حبیب الله خان سراج الملت والدین می پردازد و از کوشش ثمربخش محمود طرزی یاد می کند که به گرفتن اجازۀ نشر دوبارۀ جریدۀ سراج الاخبار از پادشاه، توفیق یافت.

او از ظرفیت وسیع آن نشریه در چاپ شعر ها و مضامین مشروطه خواهان خبر میدهد و توضیح میدهد که سراج الاخبار نخستین جریده ای بود که آگاهانه و شعوری ضرورت های مبرم جهان معاصر را در گستره های فرهنگ، سیاست، اقتصاد و ادبیات مطرح کرد و روشنفکران را از پیشرفت ها و ترقیاتی خبر داد که در گرد و نواح افغانستان و اروپا و امریگا می گذشت.

سخاورز در این باب می نگارد:

گفتیم که شعر بیشتر از هر ساخت دیگر توانست که تاثیر مشروطه را به سود خود بپذیرد و در ضمن شاعران ما برای اولین بار متوجه وجود جریده یی شدند که بیشتر و بهتر می توانست که افکار شانرا در میان جامعه منعکس سازد و هم تلاش طاقت فرسای نشر اثر قلمی را از دوش شان بردارد. از جملۀ شاعرانی که سراج الاخبار را به عنوان یک روزنه برای ترویج افکار خود دید شاعر توانایی بود به اسم «محمد سرور واصف» که در آخر جانش را برای به موفقیت رسانیدن مشروطه از دست داد.

محمود طرزی از استعداد این شاعر گرانمایه خوب واقف بود و به همین دلیل شمارۀ اول سراج الاخبار را با قصیدۀ این شاعر توانا آذین بخشید. این قصیده هم در وصف«سراج الاخبار» سروده شده که وجود آنرا برای بیداری ملت افغان ضروری میداند.

به حمد الله که ازآثار رحمت های یزدانی

خدیو دادگر شد هر بنای عدل رابانی

لوای دین به عهدش آسمان سا گشت در عالم

که از رفعت زند صد طعنه را بر چرخ کیوانی

رواج حکمت ایمانیان آمد که از رشکش

به خاک تیره یکسان گشت حکمت های یونانی

فروغ جوهر دانش، فرو بگرفت عالم را

سواد جهل شد از لوحۀ جان جهان فانی

فزود از پرتو دین، لمعۀ انوار دانش را

زدود از چهرۀ مرآت دهر آثار ظلمانی

مدارس را که بُد پیرایۀ دولت مشید شد

مسجد را که بُد زیب طراز دین شدش باقی

معارف را رواجی داد در اسلام نیکوتر

حقایق را اساسی ماند محکم در جها بنانی

به نور آن جریده کش سراج اخبار نام آمد

همیدون دیدۀ جان جهانی گردید نورانی

بشارت باد اهل فضل و دانش را از این مژده

که باغ بخردی را آمد اکنون وقت ربانی

این قصیده بلند است که تنها قسمتی از آنرا آوردیم و از آن چند مطلب استباط میگردد، نخست اینکه در زمان وی توجه به علم و دانش بوده و شاعر از دنیای پیشرفته خوب آگاه است و بنا بر همین دلیل می باشد که ملت خودش را به تلاش و تکاپو فرا میخواند.

دوم، شاعر از کسانی که مضمون شعر شان هنوز هم خال و خط پری چهرگان است به نکوهش یاد می کند. و آنرا مضمون شعر گذشته میداند. یعنی اینکه رسالت شاعر زمان وی، مبارزه بر علیه جهل و نادانی است و شاعرانی که هنوز هم در کمند زلف معشوقه های تخیلی اسیر اند و به قول او شاعران دون هستند.

نگویم اینکه سبحانم ولیکن این قدر دانم که همچو شاعران دون ، نیم در خال و خط فانی

واصف نویسنده و شاعر اندیشمندی بوده و از آثاری که بزبان دری برگردانده، میتوان کتاب«تاریخ ادریسیان و حمودیان و موحدین افریقای شمالی» را نام برد که نسخۀ خطی آن در آرشیف ملی کابل موجود است.

اثر مشروطه را بر شاعران افغانسان می توانیم که در دو مقطع زمان بررسی کنیم. نحست شاعرانی که خود درراس مشروطه قرار داشتند و آغاز گر نهضت به شمار می رفتند.

دوم شاعران یک دهه و یا دو دهه بعد تر که به شدت تحت تاثیر شاعران مشروطه خواه قرار گرفته بودند و از شاعران دسته نخست پیروی میکردند.( همان، .بخش دوم.)

به گفت شاعر و ادبیات شناس معروف داکتر اسد الله حبیب در این دوره بنابر آنکه مناسبات سرمایه داری در کشور به آهستگی رشد میافت و پیکار با نظام فیودالی هم در عرصۀ ایدیولوژیک و هم در عرصه فرهنگی جریان داشت، در مرز ادبیات تمایلات مترقی به کرسی می نشست، بورژوازی ملی و ملاکین که با بازار داخلی بستگی داشتند چون نیروهای تازه دم اجتماعی مواضع خود را مستحکم میکردند و حکومت(اخوان افغان) که نمایندۀ منافع آنان بودند قدرت را بدست داشت. از این سبب حکومت با تلاش خستگی نا پذیر تعلیم و تربیه را گسترش میداد و بیدریغ مکتب افتتاح میکرد.... همچنین در برابر ادبیات وظایف جدیدی گذشته شد. حفظ آزادی بدست آمده، رشد صنایع ملی تعمیم معارف، عشق وطن، متحد ساختن قبایل و اقوام مخالف باشندۀ افغانستان از موضوعات اساسی ادبیات بود و اما تنها شعرا و نویسندگان جوان و یا درجه دوم بار سنگین موضوعات یاد شده را میبردند....

شعرای این دوره در همان قالب های قدیمی موضوعات جدید را بیان کردند. و بیشتر در وصف اعلیحضرت امان الله خان شعر می گفتند. و صف امیر مبالغۀ شعر های سدۀ میانه را نداشت بلکه با ذکر اصلاحاتی که در زمینه های مختلف زندگی به عمل آمد علاقه و کوشش وی به آبادی مملکت و آرامی مردم ستوده میشد.

شیر احمد مخلص شاعر حضور اعلیحضرت امیر حبیب الله خان نهضت دورۀ امانی را در اشعارش ستایش میکرد و از پاینده محمد فرحت، میر غلام حضرت شایق، خلیل الله کاتب وزارت مالیه ( که شاید استاد خلیلی معاصر است) و محمد سرور در مجله ها و جراید پایتخت اشعاری چاپ میشد. منشی علی رضایی میمنگی اشعار خود را در اتفاق اسلام هرات چاپ میکرد. اشعار محمد یوسف پنجشیری و میرزا غلام جیلانی سرکاتب ادارۀ «ستارۀ افغان» در ستارۀ افغان چاپ میشد و سید میرمحسن آقای قندهاری اشعار پشتو می سرود و در « طلوع افغان» و « اتحاد مشرقی» چاپ میکرد و از عبد الرحمن تاجر هراتی اشعاری در انیس و «امان افغان» چاپ میشد.

از فرحت شعری در «اتحاد مشرقی» چاپ شده ات که در آن شاعر همنوایی خود را با پلانهای اصلاحی دولت نشان میدهد و می نویسد:

به عدالت محبت است مرا

به مساوات الفت است مرا

تیز فکری به انتظام وطن

تیغ بازی و غیرت است مرا

چون صنایع ترقی ایجاد است

زان جهت ذوق صنعت است مرا

گشته پر برگ و بار باغ وطن

تا که شوق فلاحت است مرا

ای وطن مال و جان فدا کردن

پی حفظ تو نیت است مرا

شعرا با شور و شوق حکومت امانی را پذیرا شدند و شاعری با تخلص حبیب در مخمسی بر غزل لسان الغیب حافظ که در امان افغان چاپ شده است، با بهحت و شادمانی به استقبال نهضت امانی میرود:

شکر خدا که نخل مرادم ثمر گرفت باغ امید خلق عجب بار و بر گرفت

آخر دعای خسته دلان بین اثر گرفت ساقی بیا که یار زرخ پرده بر گرفت

کار چراغ خلوتیان باز در گرفت

بهترین نمونۀ شعر این ده سال شعریست از فرحت....

از خنجــــر آبـــــدار افـغان آبـــســــت بروی کار افغان

در وقت غزا اثبات و جرئت باشــد به خدا شعار افغان

(داکتر اسدالله حبیب، دوره امانی، نشر کردۀ مرکز زبانها و ادبیات اکادیمی علوم جمهوری افغانستان، کابل 1368، ص 58.)

در این ده سال رومان نویسی هم از نظر نیفتاد ، انیس موضوعات رشوه را به اقتراج گذاشت و از نویسندگان خواست تا در آن موضوع رمان بنویسند....

دراین دوره که تسلط موسیقی کلاسیک هند ادامه می یافت استاد قاسم بنای مکتبی را گذاشت که پایه ها ی آنرا ترانه و غزل راگ و راگنی بود. راگ با غزل می آمیخت و هرمقام به وقت خاص پیوند داشت و چون تعهدی در برابر اجتماعش حس میکرد و با موسیقی خالص نمی توانست پیامش را به گوش شنونده برساند بنابر آن از شعر کمک میگرفت...

این موسیقی دیگر موسیقی هند نبود با آنکه از ریشۀ آن رویده بود موسیقی افغانی و استاد قاسم آنرا موسیقی افغانی می نامید...( همان صص 65 و 66)

در هنر نقاشی این دوره آمیزشی از نقاشی غربی و شیوه های شرقی دیده می شود و بعضی از نقاشان در عین حال به هر دو روش آثاری بوجود آورده اند... پروفیسور غلام محمد که در آغاز به میناتور علاقمند بود بعد از تحصیل در اروپا به شیوه های اروپایی تمایل بیشتر داشت... و همچنان استاد برشنا در سال 1926 تحصیلات خود را در اکادیمی هنر های زیبای برلین، مونیخ و لایزیک تمام کرده به وطن آمد و به کار تدریس پرداخت..

سینما و تیاتر نیز در این دهۀ تابناک فرهنگ کشور ما از نظر نیفتاد. سینما در کابل در سال 1303 در قصر سلامخانۀ شاهی با نمایش فلم های صامت آغاز یافت و سالی بعد از آن در پغمان بنای سینمای دیگری گذاشته شد...

حکومت امانی نقش تیاتر را در روشن ساختن اذهان مردم مهم می پنداشت و شخص اعلیحضرت امان الله در نخستین سالهای سلطنت در اندیشه تاسیس تیاتر افتاد. نخستین درامی که به نمایش گذاشته شد«شهزادۀ جاوا» نام داشت که مترجم آن بدری بیگ قانون دان ترکی بود ک به حیث مشاور در شورای دولت استخدام شده بود...

برای تمثیل درام به تشویق شاه از اهل دربار و خدمتگاران حواشی آن نیز استفاده میشد و قصر های شاهی برای نمایش تخصیص میافت و حتی زیورات ملکه در اختیار ممثلین قرار میگرفت.

نخستین درام را شخص امیر امان الله مطالعه کرد و آنرا یک درام آموزنده و مهیج اجتماعی دانسته و تمثیلش را سودمند شمرد....

در سال چهارم جشن استرداد استقلال درام «فتح اندلس» توسط متعلمین مکتب کمک معلمین ترک در پغمان نمایش داده شد.

این درام چهار پرده یی آخرین نمایشنامه یی بود که در این دورۀ دهساله روی صحنه آمد و آخرین بار در ( دورۀ سقوی) در سومین شب جشن استقلال در قصر سلامخانه ستور نمایش داده شد.

هنر تمثیل در این دورۀ دهساله بیشتر برای زنده نگهداشتن روحیۀ وطن پرستی آزادی دوستی و رزمندگی برضد هر نوع مداخله خارجی در کار مملکت به کار میرفت و بیشتر نمایشنامه هایی روی صحنه آمد از این دست بود.( همان صص 69و 7)

در بخش دیگر، به اقتضای مبحث ما، به مقایسۀ نهضت ادبی در جنبش های مشروطه خواهی ایران و افغانستان می پردازیم


پيوست‌ها



نهضت مشروطه‌خواهی مطلع و مبنای دوران جديد در تاريخ افغانستان: بخش نخست، بخش دوم، بخش سوم، بخش چهارم، بخش پنجم، بخش ششم، بخش هفتم، بخش هشتم، بخش نهم، بخش دهم، بخش يازدهم، بخش دوازدهم، بخش سيزدهم، بخش چهاردهم، بخش پانزدهم، بخش شانزدهم، بخش هفدهم، بخش هجدهم، بخش نوزدهم، بخش بيستم، بخش بيست و يکم

منابع