در باره زمان زرتشت، به سبب از بین رفتن نوشتارهای وابسته به آن به ویژه پس از تازش اسكندر مقدونی و تازیان و از بین بردن نسكخانههای (كتابخانههای) ایرانیان استوارنامة بایستهای در دسترس نداریم كه بر پایة آن به بازگویی از زمان زیست زرتشت بپردازیم. بنابر این تنها میتوان گفت كه در گذشته گروهی از پژوهشگران بر این باور بودند كه زرتشت در حدود شش سد تا هزار سال پیش از زادروز مسیح میزیسته ولی اكنون پژوهشگران دیگر زمان زندگی او را تا چهار هزار سال پیش از زاد روز مسیح گمان میزنند.[۱](دكتر بهرام ورزا، كیش و فلسفه زرتشت)
بانوی باستان شناس آمريكايی، مِري سِتّه گَست نوشته و كوشيده است تا بر بنياد دادهها و هنجارهای باستان شناختی، روزگار زندگی و گاهان سرايیی زرتشت كهنترين شاعر و انديشهورز و فيلسوف شناخته شدهی آريايی را در عصر نوسنگی (نئوليتيك)، يعنی هزارهی هفتم پيش از ميلاد مسيح تعيين كند. چنين زمانی، چندين هزاره پيشتر از كهنترين زمانی است كه گاهانشناسان و اوستاپژوهان برای زمان زندگانی زرتشت نشانهگذاری كردهاند (برای نمونه ر. ک. به: گراردو نيولی، زمان و زادگاه زرتشت، ترجمهی سيّد صادق سيّد سجّادی، تهران: نشر آگه، ۱۳۸۱).[۲](دکتر جليل دوستخواه، زرتشت در چه هنگامی سخن گفت؟، کانون پژوهشهای ايران شناختی)
به گفتهی دکتر نور بخش رحیم زاده، در باره زاد روز زرتشت، سه نظریه موجود است:
نظریه یکم: این نظریه که تا به امروز بیشترین هزینه را در برداشته ، زادروز زایش زرتشت را تا سال ۶۶۰ پ . م پایین آورده اند.
نظریه دوم: منجمانی چون بیرجندی، بهمنیار و شاگردان ابن سینا مدافع آن هستند و سالروز زرتشت را ۱۷۶۸ پ.م، یعنی ۴۷ سال پس از تولد ابراهیم اعلام داشتهاند. این نظریه باعث شد تا برخی محققان غربی زرتشت را از شاگردان ابراهیم بدانند و دین زرتشت را شعبهای از آیین یهود معرفی کنند.
نظریه سوم: متعلق به اکثر محققان و دانشمندان پارسی هند نظیر پروفسور جمشید جی کاتراک میباشد که زادروز زرتشت را با استدلالهای بسیار نیرومند و مستند، حدود ۶۶۰۰ پیش از میلاد ذکر کردهاند.
طرفداران نظریه نخست: اگر خود زرتشتیان که به علت عدم ظهور هوشیدر ،به تدریج سال تولد زرتشت را پایین آوردهاند، به حساب نیاوریم ، شامل دو گروه میشود:
گروه اول: کارشناسان ظهور : کسانی هستند که اگر مانی را از آنها تفریق کنیم، بقیه از زمان حمله اعراب به ایران کار خود را شروع کردهاند و با تقلیل تدریجی زمان زرتشت، زمینه را برای ظهور سوشیانس آماده میکردند. اینان برای نیل به اهداف خود حتی مجبور شدند کتابهای محققان گذشته را دستکاری کنند. از جمله کتاب آثارالباقیه ابوریحان بیرونی را.
(زرتشتیان معتقدند که ۱۰۰۰ سال پس از زرتشت، نطفه ی او در رحم دختری باکره شکل گرفته و نجات دهندهای دیگر زایش خواهد یافت.= سوشیانس)
تا زمان حملهی اعراب به ایران هیچ ابهامی در مورد زاد روز زرتشت وجود نداشت. چرا که تمام اطلاعات در مورد زرتشت و مه آباد، در کتابخانهی چهار هزار جلدی تیسفون و سایر کتابخانههای زنجیرهای آناهیتا موجود بود.
گروه دوم: محققانی هستند که متعلق به قرون اخیرند. با توجه به اینکه تورات سال تولد ابراهیم را ۱۸۱۰ پ.م ثبت نموده است، این گروه که تحت تاثیر صهیونیزم بینالمللی قرار دارند، میخواهند بگویند زرتشت در دین آوری تحت تاثیر آیین یهود بوده است. این گروه، نقل (دیوژنس لرتیوس) مورخ یونانی اوایل سده سوم میلادی را که وی از اکرانتوس مورخ یونانی که سال ۲۱۰ میلادی تالیف شد، سه نسخه خطی بر جای مانده است که در یکی از آنها زمان زرتشت را ۶۰۰ سال پیش از لشکرکشی خشایار هخامنشی، به یونان ثبت نموده است. و در دو نسخه دیگر خطی، این ثبت، ۶۰۰۰ سال و نظیر نقل مورخان متعدد یونانی قبلی، نگارش شده است. با وصف آنکه این ثبت غلط توسط عدهای از مورخان بعدی یونان نقل و تکرار شده است ولی منشا تمام نقلهای بعدی تنها همین نسخه سوم خطی کتاب لرتیوس بوده است. در حالی که نه تنها دو نسخهی دیگر کتاب خطی همین مورخ ۶۰۰ را ۶۰۰۰ ثبت کردهاند، بلکه همین مورخ در جای دیگری از کتاب خود به نقل از هرمودوروس شاگرد افلاطون، زمان زرتشت را ۵۰۰۰ سال پیش از جنگ تروا ثبت نموده است که چون تاریخ لشکرکشی خشایار شاه به یونان ۴۸۰ پ.م و تاریخ جنگ تروا ، ۱۱۸۴ پ.م بوده است، زمان زرتشت با نقل این مورخ، ۶۱۸۴ پ.م میباشد.
اکنون با توجه به اینکه حداقل ۹ مورخ بسیار نامدار دیگر یونانی (ارسطو، ادوکوس، پلینوس، هرمیتوس، پلوتارک، تئوپومپوس از مردم خیوس، سوئیداس، اسکولیون، لاکتانتیوس) که همگی زمان زرتشت را یا ۶۰۰۰ سال پیش از افلاطون (۴۲۷-۳۴۷ پ.م) و یا ۵۰۰۰ سال پیش از جنگ تروا و یا ۶۰۰۰ سال پیش از لشکرکشی خشایارشاه به یونان ذکر کردهاند، محقق و قطعی است که کاتب نسخه ی سوم تاریخ لرتیوس در این نسخه، یک صفر را از قلم انداخته است و همین امر باعث اغتشاش تاریخ شده است.
با توجه به اینکه مورخان یونان به سالنامههای مکتوب بابل و ایران دسترسی داشتهاند میتوان گفت: زادروز زرتشت در حدود ۶۱۴۸ پیش از میلاد مسیح میباشد.
منبع:برگرفته از مقالهی دکتر نور بخش رحیم زاده با عنوان «نخستین پیامبر توحیدی»، چاپ شده در شماره ۱۳ نشریه وهومن، سال ۱۳۷۷ خ.
در مورد زمان زرتشت م. اورنگ مینويسد:
برخی از پژوهشگران دربارۀ زمان زرتشت دچار سرگردانی شدهاند و چون دستشان به جایی بند نشده، از روی پندار و خیال، زمان پیدایش او را پس از موسا گمان کردهاند. اما هنگامی که راه درست برویم و یک رشته گفتهها و نوشتههای استوار باستانی را به یاد آوریم، خواهیم دانست که داوری دربارۀ زمان پیدایش این پیامبر بزرگ آریایی خیلی آسان است و هیچ گونه دشواری و سرگردانی در بر ندارد.
کهنترین نویسندۀ یونانی که از زرتشت نام برده اکزانتوس است. او در سدۀ پنجم پیش از میلاد مسیح میزیسته و نویسندگان دیگر از او یاد کردهاند. دیوژنس لرتیوس در سالهای نزدیک به ٢١٠ پس از میلاد مسیح، سخنانی از اکزانتوس یاد کرده و زمان زرتشت را در دو نسخۀ دستنویس، ۶٠٠٠ سال پیش از لشگرکشی خشایارشا به سوی یونان نوشته است. او سخن دیگری هم از هرمودوروس شاگرد افلاتون یاد میکند و به گفتۀ او زمان زرتشت را ۵٠٠٠ سال پیش از جنگ ترویا میداند.
چنین بر میآید که رأی دیوژنس ۶٠٠٠ سال پیش از لشگرکشی خشایارشا به یونان بوده و خواسته است با یادآوری از این شمارههای هماهنگ، زمان پیغمبر ایران را نشان بدهد. چون لشگریان خشایارشا که در سارد گرد آمده بودند در بهار سال ۴٨٠ پیش از مسیح به یونان روی آوردند، بنابراین زمان زرتشت به ۶۴٨٠ سال پیش از مسیح میرسد. از سوی دیگر چون گرفتن ترویا و افتادن آن به دست یونانیان در سال ١١٨۴ پیش از مسیح دانسته شده، زمان زرتشت از روی گفتۀ هرمودوروس ۶١٨۴ سال پیش از مسیح میشود.
همان گونه که میبینیم نتیجۀ این دو گفتار با اندک ناسازگاری، نمودار یک زمان است که نزدیک به ۶۵٠٠ سال پیش از مسیح را نشان میدهد. بیگمان سرچشمۀ این دو خبر یکی است و این ناسازگاری اندک در برابر روزگاری بس دراز که از ٨۵٠٠ پیش یاد میکند، چندان ارزشی ندارد و به پایۀ کار سستی نمیرساند.
پلینیوس رومی مینویسد اودوکسوس زمان زرتشت را ۶٠٠٠ سال پیش از افلاتون دانسته است. پلینیوس میافزاید: موسا چند هزار سال پس از زرتشت بوده. ارستو نیز با اودوکسوس همرأی میباشد و باستانی بودن آیین ایرانیان را جلوتر از آیین مصریها میداند.
سوئیداس از دو زرتشت نام میبرد: یکی دانای پارس و ماد که ۵٠٠٠ سال پیش از جنگ ترویا میزیسته و دیگری اخترشناسی بوده در زمان نینوس (شوهر سمیرامیس که در افسانهها از او به نام شهبانوی آسور یاد کرده و شهر بابل را از او دانستهاند) . ولتر فرانسوی زرتشت را به بزرگی ستوده و زمان پیدایش او را برابر رأی پارسها ۶٠٠٠ سال پیش از کوروش بزرگ یاد کرده است. اسپنسر برابر بررسیهای خود که بر پایۀ ستارهشناسی میباشد، زمان زرتشت را ٧١٢٩ سال پیش از میلاد مسیح یاد میکند.[م. اورنگ، زمان زرتشت]
زمان زرتشت از نظر دکتر فرهنگ مهر:
با آن که همه دانشمندان شخصيت تاريخی اشو زرتشت را پذيرا هستند، دربارۀ زمان و مکان پيدايش او همداستانی ندارند. اين ناسازگاری نه بهخاطر کمبود، بلکه به جهت تضاد مدارک و مأخذ است.
زمان زرتشت
از ميان نظريههای گوناگون، نخست دربارۀ دو نظريه ای که در دو قطب مخالف قرار دارند، و به تاريخهای سنتی و کلاسيک معروفند، میپردازيم:
منبع اصلی تاريخ سنتی کتاب غير مذهبی بندهشن است که در دورۀ ساسانيان نوشته شده و قديمترين نسخه موجود آن، مربوط به دو سده پس از چيرگی تازيان بر ايران است.
تاريخ کلاسيک، تاريخی است نويسندگان و مورخان يونان و روم از قول دانشمندان نامدار و مورد احترام ديگر نوشتهاند. مورخان تاريخ زرتشت را در نيمه دوم هزاره هفتم بين 6500 و 6200 پيش از ميلاد مسيح گذاشتهاند. قابل توجه است که افرادی اين تاريخها را ذکر کرده در سدههای مختلف میزيستند و طرز بيانشان هم مختلف است که نشان میدهد دنباله رو يکديگر نبودهاند.
دانشمندان نامدار يونان با دين و فلسفه زرتشت آشنا بودهاند و دربارۀ آن سخن گفتهاند. قديمترين سند موجود، نوشته ای در حاشيۀ کتاب الکيبيادس (Alcibiades) افلاطون است که برگردان آن به فارسی چنين است: "گفته شده است که زرتشت در حدود شش هزار سال پيش از افلاطون میزيسته است. بعضی او را يونانی و برخی از ملت ماوراء دريای بزرگ میدانند. زرتشت دانش جهانی خود را از روان نيکويی، يعنی از بينش والا آموخت. ترجمه نام زرتشت به يونانی، استرونوتس يعنی ستارهپرست است." (دکتر فرهنگ مهر، ديدی نو از دين کهن، چاپ سوم، خردادماه ١٣٨٦ خورشيدی، ص ١١٠)
در تجزيه و تحليل اين شرح گايگر از دانشمندان متأخر مینويسد: "همه مطالب اين حاشيهنويسی، جز آنچه که مربوط به احتمال يونانی بودن زرتشت است، درست و مورد تأييد ساير نويسندگان نيز است. مثلاً پلينی نوشته است که ارسطو و يودکسس (Eudoxus) باور داشتند که زرتشت شش هزار سال پيش از افلاطون میزيسته است. يودکسس کلدانی در سدۀ چهارم پيش از مسيح در قلمرو ايران میزيسته و با زرتشت و فلسفه او آشنايی کامل داشته و خود يکی از دوستان نزديک افلاطون بوده است."
افلاطون زرتشت را يک جا پسر اورمزداِ رِمارس (Oromazes) و جای ديگر خدمتگزار اورمزد می داند. افلاطون در کتاب "آلکيبيادس" از قول سقراط، رازهای آموزش و پرورش ايران را میستايد که فرزندان درباری از ١٤ سالگی به دانش پنهانی زرتشت آشنا میکردند. ارسطو هم مغان (دانا) را شاگردان زرتشت میداند و در کتاب ديالوگ مینويسد: "مغان بسيار قديمیتر از مصريانند. آنها به دو اصل باور دارند روح خوبی و روح بدی که نخستين را زئوس يا اومازِس (اورمزد) و دومی را اريمانيرس (Areimanios) يا هادس (Hades) (اهريمن) مینامند.” (نگاه گنيد به: "مزديسنا و حکومت"، نوشته جلال الدين آشتيانی، ص ١٧)
“از شاگردان پروديکوس (Prodicus) همسفر سقراط ياد شده است که آنها نسخهای از آموزشهای زرتشت را در دسترس داشتهاند.“ (همانجا، ص ۹٤) با بودن اين همه قرائن، در آشنايی سقراط و افلاطون با فلسفه زرتشت ترديد نمیشود کرد بهويژه با شباهت زيادی که بين جهان فروهری مِنک (Menog) زرتشت و جهان ايده افلاطون وجود دارد (در بخش اول اشاره کرديم که بنا به يک نظريه فره وشی همه موجودات از روز اول در عالم مثل بوده و هست و سپس قالب مادی گ اِ تی (Gaety) بخود گرفتهاند. و قالب مادی چيزی جز صورت فلکی فره وشی نيست. شگفت آور است که غربيان دربارۀ تأثير فلسفه زرتشت روی فلسفه يونان به اشارات زودگذر بسنده کردهاند و (فرهنگ مهر، ص ١١١) هنوز پژوهش لازم دربارۀ آن نشده است.)
زانتوس ليدايی (Zanthus Lydia) هم که سده پنج پيش از ميلاد (همزمان با اردشير يکم تاريخ زرتشت را ۶٠٠٠ پيش از سدۀ هخامنشی) می زيسته در کتاب تاريخ از يورش خشايارشا به يونان ذکر میکند. با توجه به اين که تاريخ يورش خشارياشا به يونان ٤٨٠ پيش از ميلاد بوده است تاريخ داده شده زانتوس به ۶٤٨٠ پيش از ميلاد بالغ میشود.
پلينوس (Plinus) از قول ارسطو تاريخ زرتشت را ۶٠٠٠ سال پيش از افلاطون می داند و با توجه به اين که افلاطون در حدود ٣٤٧ پيش از زايش مسيح درگذشته، تاريخ زرتشت به چيزی نزديک ۶٤١٠ سال پيش از ميلاد میرسد.
هرمی پوس (Hermipus) که در قرن سوم پيش از ميلاد زندگی می کرده، تاريخ زرتشت را به هفت هزار سال پيش از مسيح می رساند. هرمودوروس (Hermodorus) زمان زرتشت را ۵۰۰۰ سال پیش از جنگ تروی (محاصره شهر تروی (Troy) در اواخر هزاره دوم پيش از ميلاد بوده است.) ذکر میکند که ۶١٠٠ سال پيش از ميلاد میشود.
ديوجنس لاريتوس (Diogenes Laertius) که در اوايل قرن سوم پس از ميلاد زندگی میکرده تاريخ زرتشت را هفت هزار سال قبل از مسيح ذکر کرده است.
پلوتارک مورخ نامدار رومی هم که از ٤٦ تا ١٢٥ بعد از ميلاد میزيسته تاريخ زرتشت را هفت هزار سال پيش از مسيح میداند.
فهرست نوشتههای کلاسيک از اين بيشتر است. ولی بايد ديد که با اين همه اقوال به ظاهر معتبر چرا عده زيادی از دانشمندان متأخر، تاريخ کلاسيک را کنار گذاشته و به دنبال تاريخهای ديگر رفتهاند؟
يکی از دلايل اين بوده است که تاريخ کلاسيک زمان زرتشت را به دوران سنگ (عصر حجر) عقب میبرد و در قرن هجدهم ميلادی مردمان گمان میکردند که در آن دوره انسانها، بدوی و خانه بدوش، از راه شکار، جمعآوری ميوه جنگل و ريشه نبات زندگی میکردند، و هنوز به مرحله روستانشينی و کشاورزی وارد نشده بودند. در حالی که گاتهای زرتشت نشان میدهد که در زمان زرتشت، مردم شهرنشين بودهاند، و در آن کشاورزی فزون ستوده شده است. حفاریهای سالهای اخير نشان داده است که نظريه اوليه دانشمندان درباره آغاز زمان شهرنشينی مبنی بر اشتباه بوده است! حفاریهای پنجاه سال اخير نادرست (فرهنگ مهر، ص ١١٢) بودن الگوهای قبلی را درباره مسير احتمالی تمدن در جهان، پيش از اختراع خط، نشان میدهد.
باستان شناس مری ستگاست (نگاه کنيد به: Plato, Prehistorain: 10000 To 5000 B.C. Imyth and Archeology نوشته Marry Sttegast چاپ Harward Press کامبريج سال ١۹٨٦، صص ٣ تا ٢٢٤) در کتابی که تحت عنوان: افلاطون: دوران پيش از تاريخ از پنج هزار تا ده هزار سال پيش از مسيح در اسطوره و باستانشناسی نوشته و در سال ١۹٨٦ چاپ کرده مینويسد: حفاریهای جديد، مدل قديمی مسير تمدن و فرهنگ را که بر اساس نظريههای کنت، داروين و گردن چايلدز (Gorden Childs) فراهم شده بود برهم زده است.
[۱]
يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامۀ آريانا توسط مهديزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.پيوستها
پيوست ۱: مهديزاده کابلی، زرتشت
پيوست ٢: زمان زرتشت به روايت م. اورنگ
پيوست ۳: زمان زرتشت به روايت امید عطایی فرد
پيوست ۴: دکتر رضا مردای غياثآبادی، زمان زرتشت، بر پایه گزارشهای ایرانی
پيوست ۵: زمان زرتشت، به روايت جواد مفرد كهلان
پيوست ۶:
پینوشتها
[۲]-
[۳]-
[۴]-
[۵]-
[۶]-
[٧]-
[۸]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱۲]-
[۱۳]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-
جُستارهای وابسته
□
□
منابع
□
پيوند به بیرون
<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>