جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۸ خرداد ۷, پنجشنبه

سلجوقی، صلاح‌‌الدين

صلاح‌‌الدين سلجوقی (زادۀ ١٢٧۴ يا ١٢٧۵ خ - درگذشت ١٦ جوزای ١٣۴٩ خ) شاعر، دانشمند، فيلسوف و دولتمرد نامور افغانستان بود.[۱]

زندگينامه

صلاح‌‌الدين سلجوقی فرزند مفتی سراج‌‌الدين[٢] در سال ١٢٧۴ يا ١٢٧۵ خورشيدی (١٣١٣ قمری و ١٨٩٦ ميلادی) در خانوادۀ سلجوقی که همه اهل دانش و معرفت بودند، در پايحصار (جوار قلعه اختيارالدين) در شهر هرات زاده شد.[٣] خود در اين باره طی نامه‌ای كه به محمدشوكت التونی نويسندۀ كتاب "محمد در شيرخوارگی و خُردسالی" (سرگذشتِ يتيم جاويد) نگاشته است، چنين ياد می‌کند:

    "من در هرات از يك عايله‌يی كه تا ياد می‌دهند علما معقول و منقول بوده‌اند، به وجود آمده‌ام."[۴]

كودكی و نوجوانی وی به كسبِ دانش و ادب، تربيتِ اخلاق، تنمِيَه و تزكِيَة نَفْسْ و پرهيزگاری سپری شد. ادبیات پارسی را نزد پدرش که از فرهیختگان بنام هرات بود، فراگرفت. او که در كنار سعی و تلاش خود، از حافظه قوی نيز برخوردار بود، در نو جوانی با مقدمات دروس عربی آشنايی کامل يافت. پس از آن به مدرسه سلجوقی‌های هرات رفت و در آنجا علوم متداوله زمان را آموخت و سپس به پاكستان و هند و عربستان سفر كرد و به فراگيری زبان‌های اردو، انگليسی و عربی پرداخت. از دوران شباب که راه تصوّف را در پیش گرفته بود، در آموختن فلسفه نيز تا سرحد كمال كوشيد تا آنجا که استاد مسلم فلسفه، تصوف، الهيات و ماورالطبيعه شد. او خود نوشته است:

    "تا مدتی به شيوۀ اجداد خود منسلك بودم كه بعد از آن شوق فريدِ مطالعه و مزيدِ غور در ادب و اخلاق و الهيات و تصوف مرا قدری بيشتر جانب فلسفه سوق داد."[۵]

نخستين بار وی در سال ١٢۹۴ خورشيدی، به‌عنوان مفتی محكمۀ شرعی هرات، کارمند رسمی دولت شد. پس از آن، به‌عنوان آموزگار ليسۀ (دبيرستان) حبيبيۀ كابل و مدير معارف هرات اشتغال ورزيد و مدتی نيز به نگارندگی جريدۀ "اتفاق اسلام" و جريدۀ "فرياد" در هرات مشغول به خدمت بود. سپس به کابل آمد و به‌عنوان معلم ليسۀ (دبيرستان) استقلال به تدريس پرداخت و در همان حال عضو دارالتأليف نيز بود. پس از آن، در سمت‌های مختلف دولتی، از جمله: مدير جريدۀ "ثروت"، منشی دارالتحرير شاهی (در سال ١۹٢٣ ميلادی)، مدير مطبوعاتِ وزارت امور خارجه، كنسول افغانستان در بمبئی، ژنرال كنسول افغانستان در دهلی، اولين رئيس مستقل مطبوعات (در سال ١٣١۸ ه.ش)[۶] مستشار و وزير مختارِ درجه اول در سفارت افغانستان در كراچی و وكيل منتخب شهر هرات در دوره هفتم شورای ملی (در سال ١٣٢۸ ه.ش) و رئيس مستقل مطبوعات (در سال ١٣٣٢ ه.ش) اشتغال داشت.[٧]

علامه سلجوقی، در ١۶ جوزای ١٣۴٩ خورشيدی بدرود حيات گفت و در شهدای صالحين شهر کابل در آغوش خاك آراميد.[۸]

ويژگی‌های فردی او

علامه صلاح‌الدین سلجوقی، با استعداد و نبوغی که داشت، به‌گونه طبیعی دارای خصایصی بود که در افراد عادی کمتر سراغ می‌شد. غلام حبیب نوابی شاگرد استاد سلجوقی که شماری از نامه‌های استاد عنوانی او نگارش یافته است، از دیدگاه و برداشت‌های خود، پیرامون ويژگی‌های فردی علامه سلجوقی، نکاتی را یادآور می‌شود که می‌توان آن را به‌عنوان دقیق‌ترین اطلاعات در مورد سلجوقی بيان داشت:

    "نویسنده شهیر ... دارای یک شعله سرمست از سرور و نشاط خاصی است ... و از این دارایی، گاهی زیاد پر حرکت و به وضع و حالت غیر متعارف و تمایزی به نظر می‌آید.

    بسیار می‌نوشت و بسیار حرف می‌زد. نقد و تبصره داشت... بسیار وسیع حرف می‌زند، به آواز می‌خندد و بسیار می‌خندد. مرد مزاحی درجه اول است. هر نوع کلمات بی‌پرده و امثله و ابیات هزل‌آمیز از دهانش می‌پرد. کمتر آرامش و سکون خود را حفظ می‌تواند وقتی فکر کند... کوتاه کوتاه ولی سریع و تند قدم می‌زند. عرض و طول اتاق یا دهلیز یا صحن عمارت را گاهی به شدت می‌پیماید.«بسیار به سرعت، ولی روان و صاف حرف می‌زند و لهجه‌اش از هرات... سررشته کافی دارد.

    ... در امور اداری و حسابی ... دلچسپی ندارد. به اجرای کارهای (امور خانه) مایل نیست"

نوابی می‌افزاید:

    "در شیک پوشی درجه دوم است. کم غذا می‌خورد، به صحت و نظافت دیگران زیاد توجه دارد. کلاه کبودچه به سر می‌کند، موتر می‌راند، در باغچه‌اش نهال می‌نشاند و ...

    مهمان را دوست دارد و با گشاده‌رویی پذیرایی می‌کند، ریشش را بکلی نمی‌تراشد. از سر و پایش قیافه یک فیلسوف بسیار نظیف خوش بین و خوش طبع و زنده‌دل و مهربان و بشردوست خوانده می‌شود."[*]

دکتر عنايت‌الله ابلاغ راجع به شخصيت علمی علامه سلجوقی می‌گويد:

    "او یک شخص مسلمان و یک فیلسوف اسلامی بود که عقیده انحرافی هم نداشت و بهترین اثر وی "محمد در طفلی و شیرخوارگی" است که وقتی انسان این کتاب را مطالعه نماید درک می‌کند که او چقدر عشق و علاقه به اسلام داشته است و تا چه اندازه به مبادی اسلام باورمند بوده است. این کتاب از عربی ترجمه شده است؛ ولی نظر سلجوقی را خوب واضح می‌کند و ملحقاتی هم به قلم خود سلجوقی دارد."[*]

گذشته از اين‌ها، شادروان استاد خليل‌الله خليلی در تذكرۀ "آثار هرات" كه به سال ١٣١٠ خورشيدی در هرات به نشر رسيده است، دربارۀ شخصيت علامه سلجوقی می‌نويسد:

    "شاعر زبردستی كه با يك روح شجاع و يك خامۀ مقتدر در زمينۀ نظم و نثر، عَلَمِ تصرف برافراشته؛ فرزند باهوشی كه به مزايای علم و فضل و به بازوی يك فطرتِ زنده و بيدار، نام تاريخی در ادبيات هرات گذاشته، آقای سلجوقی است. بدون رعايت رسميات، تنها از ملاحظۀ افكار و آثار او بايد اعتراف نمود كه صلاح‌الدين در حزب ادبای نقاد و روشن خيال هرات، اول كسی است كه عَلَمِ مظفريت را در اين موضوع به دوش نهاده و سرسلسلۀ مرحلۀ زندگانی ادبيات عصری اين محيط معرفی می‌گردد. اديب، عالم، مؤرخ، ديپلومات، سياسی، نطاق و الحاصل روح بسيار دانای هرات، سلجوقی است."(ص ۵۲، شرح حال، وظايف…، ج. صديقی، شمارۀ دوم، سال اول مجلۀ "هری"، به استناد: محمدعلم غواص، سخنسرايان هرات در قرن ١۴، بخش اول، نسخۀ دستنويس، ص ١۶٠؛ آثار هرات، چاپ سال ١٣١٠ ه.ش.، جلدسوم، ص ١۴٧، شعرای معاصر هرات، چاپ سال ١٣٣٠ ه.ش.؛ و معاصرين سخنور، تأليف خال‌محمد خسته، چاپ ١٣٣۹ ه.ش.، كابل.)[*]

خانواده

علامه استاد سلجوقی دوبار ازدواج کرد: بار اول، با "ميمونه" دختر سردار حبيب‌الله خان از احفاد سردار پُردل خانِ قندهاریِ باركزايی پيوند زناشويی بست و از اين پيوند دارای دو فرزند شد كه هر دو تحصيل‌كرده و تربيت يافته‌اند: يكی صديق سلجوقی كه "ديپلومات" است و ديگری حامد سلجوقی كه نويسنده. ازدواج دوم وی با "حميرا ملكيار" بود كه به دانش دوستی، نيكوكاری و خلوص عقيده شهرت داشت و همو برخی از آثار استاد را به دست نشر سپرد و مسجد زيبايی در كنار منزلش آباد كرد.[۹]

نظريات او

علامه صلاح‌الدين سلجوقی در اثر معروف خود "تجلی خدا در آفاق و انفس" می‌نگارد:

    "امروز ما علمايی چون: کانت، لاپلاس، گاليله وغيره را ستايش می‌کنيم که در مورد چگونگی کره زمين و نظام شمسی نظرياتی درست ارائه داشته‌اند؛ اما بيشتر از همه آن شخص قابل قدر است که گفته بود زمين بالای شاخ گاو قرار داشته و اگر گاو شاخ خود را حرکت داد در زمين زلزله رخ می‌دهد! زيرا وی اولين شخصی بود که در اين مورد فکر کرده و نظريه داده است"[*][**]

آثار

علامه صلاح‌الدین سلجوقی، کتابها، رساله‌ها و مقالات فراوانی به زبان‌های دری و عربی در زمینه‌های فلسفه، اخلاق، سیاست،‌ ادب، هنر، الهیات، و علوم اجتماعی نگاشته است[*] که برخی از آن‌ها به شرح زير است:

  • نقد بیدل، دپوهنی وزارت، د دارالتالیف ریاست، ۱۳۴۳
  • محمد(ص) در شيرخوارگی و خردسالی، کابل: ۱۳۴۲ خورشيدی.

    سرگذشت محمد(ص) نوشته محمد شوكت التونی و با ترجمه صلاح‌الدین سلجوقی، فيلسوف و مترجم نامدار افغانستانی از سوی انتشارات عرفان به نشر رسيده است.

    در اين كتاب زندگی حضرت ختمی مرتبت از دوران شيرخوارگی تا قبل از ازدواجش با حضرت خديجه آمده است.

    نويسنده كتاب در مقدمه خود آورده است كه هدف اصلی وی از اين كتاب پرداختن به زندگی حضرت محمد(ص) قبل از رسيدن به مرحله پيامبری بوده است. وی كتاب را به شيوه‌ای داستانی تدوين كرده است و در مقدمه كتابش آورده كه در بلاد فرنگ هر روز برای فرزندان كوچكش قصه‌هايی از زندگی حضرت محمد را می‌آورد و مشاهده می‌كرد كه اينان چگونه و با چه عشق و علاقه‌ای به اين داستان‌ها گوش می‌سپرند، پس به اين جمع‌بندی رسيد كه چرا اين قصه‌ها را برای همه كودكان دنيا نگويد و از آن به بعد دست به قلم برد و در اين مسير پژوهش‌هايی را آغاز كرد تا در نهايت به تاليف كتابی نسبتا حجيم (۸٠٠ صفحه‌ای) درباره زندگی پيامبر اكرم(ص) انجاميد.

    مولف در تدوين كتاب از منابعی چون قرآن مجيد، صحيح بخاری، صحيح مسلم، تفسير كبير رازی، تفسير طبری، حيات محمد حسنين هيكل،ام النبی اثر دكتر بنت الشاطی، و دهها منبع ديگر مراجعه و در نگارش كتاب به آنها استناد كرده است.

    مترجم كتاب هم از جمله چهره‌های نامدار عرصه علم و ادب و فلسفه كشور افغانستان است و توانسته ضمن حفظ اصالت متن آن را به زبان فاخر افعانستانی ترجمه كند. كتاب البته برای خواننده فارسی زبان هم بسيار روان و راحت است و نشان می‌دهد به جز مواردی نادر بقيه مطالب بسيار قابل فهم و خواندنی است.

    نثر روان و بهره‌گيری مترجم از واژگان فراوانی كه در زبان فارسی و به خصوص فارسی كهن در ذهن دارد اثر را به نثری كلاسيك در زبان فارسی تبديل كرده است و نشاندهنده بخشی از تطور زبان فارسی در كشور افغانستان است.

    كتاب در دو بخش تدوين شده است، حدود ۶٠٠ صفحه از اين كتاب به زندگی حضرت ختمی مرتبت اختصاص دارد و بيش از ٢٠٠ صفحه كتاب هم با عنوان پيغام تو نوشته مترجم است كه به كتاب اضافه شده است. وی در اين صفحات به ١٢ پرسش درباره انسان و ماهيتش و نيز برخی رخدادهای زمان پيامبر پاسخ می‌دهد.

    نامه مترجم به مولف كتاب و پاسخ صميمانه مولف به سلجوقی از جمله مطالب خواندنی كتاب است كه در ابتدای اين اثر خواندنی آمده است.[كتاب تازه درباره پيامبر اكرم(ص)، چاپ‌ اول - همشهری‌ آنلاين]
  • افسانه فردا، پيشاور: انتشارات شورای شقافتی جهاد افغانستان، چاپ ۱۳۶۹ خورشيدی
  • اخلاق نیکوماخوس

پی‌نوشت‌ها


[۱]- آريانفر، شمس‌الحق، شخصيت‌های كلان افغانستان: استاد صلاح‌الدين سلجوقی، سايت پيام مجاهد
[۲]- مفتی سراج‌‌الدين در شعر گاه سلجوقی، گاهی مفتی و زمانی هم خطيب تخلص می‌کرد. [آريانفر، همانجا]
[۳]- نظری آريانا، گل احمد، مردی در جستجوی آب زندگانی، سايت جام غور. اما بکتاش نوشته است: "استاد سلجوقی در سال ١٢٧۶ ھ.ش در گازرگاه هرات ديده به جهان گشود." [بکتاش، "بجاست نام بزرگ تو تا زمانه بجاست"، سايت نشريۀ ارمغان ملی]
[۴]- نظری آريانا، همانجا؛ به نقل از: مقدمه کتاب محمد در شيرخوارگی و خُردسالی، ترجمۀ صلاح الدين سلجوقی، كابل: چاپ ١٣۴۲ خ، ص ۳. اما دکتر شمس‌الحق آريانفر، به نقل از: الاضوأ في ميادين التفكير و الفلسفه و العلم و اللغه و الادب، ١٣۴٠، قاهره
[۵]- نظری آريانا، همانجا؛ به نقل از: مقدمه کتاب محمد در شيرخوارگی و خُردسالی، ص ۳.
[۶]- اين رياست پايه‌ی ايجاد وزارت اطلاعات و كلتور (يا اطلاعات و فرهنگ) افغانستان بود.
[٧]- برگرفته از: گزارش نظری آريانا، به نقل از منبع پيشين، ص ۴٢. اما دکتر سید حمزه هاشمی زير عنوان وظايف رسمی شادروان استاد سلجوقی می‌نويسد:

    "در سال ١٢۹۴ نخستین وظیفه رسمی خود را به عنوان مفتی محکمه هرات آغاز کرد. در سال ١٣٠٠ مدیر معارف و مدیر جریده اتفاق اسلام هرات شد. در ١٣٠۲ استاد منطق و ادبیات در لیسه امانی کابل شد بعد از این مدیریت مجله مروت را بدوش گرفت.

    در ١٣٠۵ در دارالتحریر شاهی منشی شد، و در ١٣٠٧ در وزارت امور خارجه مدیر مطبوعات مقرر گردید. در سال ١٣١٠ در بمبئی قنسول و بعد در دهلی جنرال قونسل شد.

    در سال ١٣١۸ به حیث اولین رئیس مستقل مطبوعات مقرر گردید. بعد از آن بحیث مستشار و وزیر مختار درجه اول در سفارت افغانستان در کراچی تقرر یافت.

    در سال ١٣۲۸ از سوی مردم هرات در شورای ملی انتخاب شد.

    در ١٣٣۲ بار دیگر رئیس مستقل مطبوعات شد.

    از ١٣٣٣ تا ١٣۴١ سفیر افغانستان در مصر بود و از همانجا متقاعد گردید.

    غلام حبیب نوابی، از دورۀ حبس سلجوقی نیز نام می‌برد،‌ اما معلوم نیست در کدام سال بوده [است].

    در منابع دیگر، از معلمی استاد سلجوقی در لیسه استقلال، حبیبیه، مدیریت جریده فریاد و کار در دارالتالیف نیز یاد شده است. در کتاب "Who is who" (کی چه کسی است؟) به زبان انگلیسی استاد سلجوقی در ١۹١۵ معلم فارسی و عربی حبیبیه و در ١۹٢١ معلم ادبیات فارسی لیسه استقلال معرفی شده است"[وبگاه سلام آرامش - آزادی]

[۸]- آريانفر، شمس‌الحق، شخصيت‌های كلان افغانستان: استاد صلاح‌الدين سلجوقی، سايت پيام مجاهد
[۹]- سلجوقی، پوهاند دکتر جلال‌الدين، شرح حال، وظايف، افكار و آثارِ علامه استاد صلاح‌الدين سلجوقی، مجلۀ هری، سال اول، شمارۀ دوم، کابل: جدی - حوت ١٣۶۹ خ، ص ۴١


جُستارهای وابسته





منابع







پيوند به بیرون


[1][2][3][4][5]
[1][2][3 4]