ضیاء قاریزاده (زاده ۱۳۰۱ خ - درگذشت ۲۳ دی ۱۳۸۶ خ) شاعر، خواننده و آهنگساز مشهور افغان بود.
زندگينامه
احمدضیا قاریزاده، در سال ۱۳۰۱ خورشیدی، در "شهر کهنه" کابل زاده شد. پدرش قاری دوستمحمد، از فعالان نهضت فرهنگی افغانستان در دوره امانالله خان بود که با سقوط حکومت امانی در کابل تیرباران شد.
آقای قاریزاده، در سال ۱۳۰٧ خورشیدی، آموزشهای ابتدایی را در مکتب نجات که بعدها به نام لیسه امانی معروف شد، آغاز کرد و بعدها، در همان مکتب، به عنوان آموزگار زبان فارسی، مشغول به کار شد.
ضیا قاریزاده، افزون بر آموزگاری، وظایف مختلفی در عرصه مطبوعات و فرهنگ افغانستان به عهده داشته است.
او مدتی در "پوهنی ننداری" و "افغان ننداری" به عنوان مسئول فرهنگی، و زمانی هم به عنوان مشاور وزیر اطلاعات و فرهنگ در حکومت محمدظاهر شاه، کار کرد.[۱]
نام آقای قاریزاده، در افغانستان بیشتر شعر معروف وی "مشک تازه میبارد، ابر بهمن کابل" را در ذهنها تداعی میکند.
- مشـــک تـازه میبارد ابـر بهمن کابـل
موج سـبزه میکارد کوی و برزن کابل
ابر چشـم تر دارد، سبزه بال و پر دارد
نکهت دگر دارد، سرو و سوسن کابل
ضیا قاریزاده از شخصیتهای شناخته شده در داخل و خارج از افغانستان در عرصه شعر و آوازخوانی است.
بر علاوه جراید و مجلات داخل افغانستان، مجموعه شعری قاریزاده در مجلات خارج از کشور نیز به چاپ رسیده است.
این اشعار توجه برخی از آوازخوانان افغان، ایرانی و تاجيک را جلب کرد تا اشعار قاریزارده را در قالب آهنگ در بیاورند.
اما آقای قاریزاده، افزون بر شاعری، به آوازخوانی و آهنگسازی نیز اشتغال داشت. آهنگهای زیادی از او در آرشیو رادیو تلویزیون افغانستان برجای مانده است.
آهنگهای "مشک تازه میبارد، شب به دامن کابل"، "دلم را سر به سر سودا گرفته" و "چمن چراغان است، هی هی گلکم" از جمله آثار به یاد ماندنی ضیا قاریزاده است.
آقای قاریزاده آهنگهای خود را در رادیو افغانستان به نام مستعار "کبوتر" ضبط میکرد و همچنین برای عده زیادی از آوازخوانان دیگر نيز آهنگ و تصنیف میساخت.
شمار زیادی از آوازخوانهای نامدار افغانستان، مانند: استاد رحیمبخش، احمدظاهر، جلیل زلاند، ناشناس و احمدولی، اشعار آقای قاریزاده را در قالب آهنگ و تصنیف اجرا کردهاند.
با آغاز جنگهای داخلی افغانستان، آقای قاریزاده مجبور به مهاجرت از کشورش شد.
دکتر ظاهر عزیز، سفیر افغانستان در یونسکو در این مورد میگوید:
- "قاریزاده زمانی اجباراً و با تکالیف بیش از حد (مشکلات زیاد)، وطنش را ترک گفت که خانه او را به راکت بستند، کتب و نوشتههایش را آتش زدند و هرچه در زندگی داشت دزدیدند".
آقای عزیز میافزاید:
- "وقتی من او (ضیا قاریزاده) را در پاریس استقبال کردم، قاریزاده نهایت ضعیف و مریض بود و یک بکس (چمدان) کهنه چرمی با خود داشت. بکس را برداشتم، فهمیدم که چیزی در آن ندارد، فقط یک پیراهن کهنه و سه جلد کتاب داشت".
ضیا قاریزاده، شش ماه بعد از اقامت در فرانسه، این کشور را به قصد کانادا ترک کرد و تا پایان عمر (هشتاد و پنج سالگی)، در آن کشور و در کنار سه دختر و دو پسرش اقامت داشت.
آقای قاریزاده، در سالهای پایانی عمرش، بینایی خود را از دست داده بود و سرانجام بامداد روز یکشنبه (۲۳ جدی / دی ماه ۱۳۸۶) در کانادا درگذشت.
وصيتنامۀ شاعر پيش از مرگ
بستگان آقای قاریزاده میگویند او وصیت کرده بود که جنازهاش را به زادگاهش کابل انتقال دهند و در کنار مادرش بهخاک بسپارند.[۲]
پيوستها
پيوست ۱: پروین قاریزاده، کبوتری که از یادها نمیکوچد
پيوست ٢: پرتو نادری، ضياء قاریزاده و شعر نیمایی
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
پینوشتها
[۲]- ضیا قاریزاده، شاعر و آوازخوان افغان درگذشت، سايت بخش فارسی بی بی سی: دوشنبه ١۴ ژانويه ٢٠٠٨ - ٢۴ دی ١٣٨٦
جُستارهای وابسته
□
منابع
پيوند به بیرون