جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۸ تیر ۲۸, یکشنبه

بلخ

از: دانشنامه آریانا


فهرست مندرجات


شهر بَلخ از قدیمی‌ترین شهرهای افغانستان که امروزه شهرکی به فاصله ۲۰ کیلومتری مزار شریف مرکز ولایت بلخ است.[۱]

باختر (اوستایی: بخدی؛ پارسی باستان: باختریش؛ یونانی باستان: باکترا Βάκτρα؛ لاتین: باکتریانا Bactriana یا بطور ساده‌تر باکترا Bactra)، نام سرزمین باستانی وسيعى كه قسمت‌های وسیعی از مناطق شرقى ايران باستان [يعنی شمال افغانستان امروز] را دربر می‌گرفت. باختر از شمال با سرزمین سُغد و آمودریا و از مشرق با چین و از جنوب با هندوستان و رشته‌کوه هندوکش محدود بوده‌است. پايتخت آن شهر باختر (به یونانی: Βάκτρα باکترا) بوده كه اكنون بلخ می‌گویند.[سزمین باستانی باختر (بلخ)، برگرفته از سايت جی تاک]


[] پیشینهٔ نام

در ادبیات سانسکریت به‌شکل "بالهیکه" آمده است اصل و ریشه این کلمه "بهلی" یا "باهلی" است. در اوستا به‌نام "بخدی" آمده که با صفت "بخدیم سریرام اردو درفشام" که به‌معنی "بلخ زیبا و دارای پرچم های بلند" ياد شده است و يکی از سرزمین‌های اهورامزدا آفریده است. در پارسی پهلوی بامیک صفت آن است. که به‌معنی درخشان و باشکوه و زیبا و روشن آمده و بنابر عقیده پرفسور دارمستتر در زند اوستا ریشه این کلمه "بامیه" است که به‌معنی درخشان است. بختری در اوستا "بخگی" است و این واژه در پارسی میانه "بخل" و در پارسی دری "بلخ" شده و در پارس قدیم در زمان هخامنشیان در سنگ‌نبشته بیستون داریوش بزرگ "بختریش" و "بختریا" آمده و در ایلامی "بکه شی اش" و یا "بکتوری ایش" خوانده شده و نیز در زبان آکادی که آنهم به‌صورت خط میخی است به‌صورت "باهاتر" آمده و در یونانی "بکترا" آمده است و از آن "بکتریا" ساخته شده است. در زبان چینی بلخ را "باهی هی" و بنابر گفته "هیوان تسنگ"، زائر چینی که در سال شش صد و بیست و نه میلادی که به بلخ آمده بود، "پوهو" نامیده شده است و در "تاریخ‌ هان" وی به‌صورت کشور "تاهیا" آمده است البته بیشتر این نام به بدخشان گفته می‌شد. یونانیان بلخ را به صفت "پیلوتیمی تیوس" یا "پولی تیمی تیوس" می‌نامیدند که به‌معنای گرانبهاترین است. یعنی گوهر ایران [آريانا]. در نوشته‌های "موسی خورنی" مورخ ارمنی که در قرن پنج - شش میلادی می‌زیسته از بلخ با نام "باهلی" یاد شده است. در کتاب وندیداد در فرگرد اول آمده است: "کشورهای آریائی واقع در شمال و مشرق ایران باستان یا ائیریَنَم وَئجَه: سغد، مرو، بخدی و... است" و در قسمت هفتم می‌گوید: "چهارمین کشور با نزهت که من اهورامزدا آفریدم بلخ زیبا با درفش‌های برافراشته است".[همان‌جا]


[] تاریخچه

در تاریخ باستان، بلهیکا یا باختر را همان "بخدی" اوستا می‌دانند که با استناد به اقوال محققان، این شهر باستانی کانون رهایش و مدنیت شاخهٔ هندواروپایی است که در فلات ایران و هند بسط و توسعه یافت و در عصر ودائی‌ها، آریاییان از شمال به ‌جنوب سلسله کوه‌های هندوکش پراکنده شدند.

باختر مرکز و آغازگر زبان اوستایی و دین زرتشتی بود. بیشتر خاورشناسان زادگاه زردتشت را باختر (بخدی) می‌دانند.

در اوستا با کلمات ساده، از زندگی بدون تکلف و آرایش یما (جمشید) پادشاه سخن رانده شده است. نام پادشاهان آریایی که بنیان‌گذار برابری، حکمروایی و اداره بودند به پیشدادیان باختر نیز معروف است. در سرودهای ودائی از "یاما" که در اوستا "یما" است، نام برده‌اند.

پادشاهان قدیم بلخ عبارت بودند از پیشدادیان، کیانیان، اسپه‌ها که پسان‌ها در شاهنامه فردوسی و روایات مؤرخان نیز از آنها یاد شده است. آریایی‌ها که به باختریان ثروتمند نیز شهرت داشتند، در اوایل هجوم و حملات قبیله‌های بدوی آسیای مرکزی قرار گرفتند. زمانی که مادها و سپس هخامنشی‌ها، دولت‌های خود را در هگمتانه و پارس شکل دادند و اداره آنان نظم گرفت، ميان سالهای ۵۴۰ و ۵۴۵ قبل از میلاد متوجه باختریان گردیدند و برای تسخیر این سرزمین ثروتمند لشکرکشی‌ها کردند. سپس مناطق کرمانیا، پارت، باختر، هریوا، ستاگیدیا (افغانستان مرکزی) و درنگیانا در تصرف هخامنشی‌ها درآمد. بعد از کورش، داریوش از جمله شاهان مقتدری بود که به مناطق مفتوحه قناعت نکرده و سلسله فتوحات خود را تا دامنه سند ادامه داد. سپس متوجه غرب پارس شد. در این زمان اداره‌کنندگان ساتراپی‌های شرقی خواهان استقلال و تأسیس سلطنت‌های جداگانه شدند و تحرک استقلال‌طلبی باعث شد تا مردم، "بسوس" والی باختریان را پادشاه این سرزمین اعلان کنند.

زمانی که اسکندر مقدونی سلسلهٔ هخامنشی‌ها را در پارس مضمحل نمود، متوجه باختریان شده و در سال ۳۳۰ ق.م. به این سرزمین لشکرگشایی را آغاز کرد. با وجود اینکه حکومت مرکزی در باختریان از بین رفته بود و مردم در حالت قبیله‌ایی زندگی می‌کردند، ولی اسکندر به مقاومت شدید مردم هریوا و باختر برخورد.

باختر بعد از مرگ اسکندر مقدونی، جزء قلمرو سلوکیان درآمد. ادارهٔ آن به‌دست والیان یونانی اداره می‌شد.

زبان مردم باختر از تأثیرات نفوذی یونانیان نیز متأثر گردیده و از قرن سوم ق.م، رسم‌الخط یونانی با زبان پراکریت و رسم‌الخط خروشتی یکجا به‌کار می‌رفت و مورد استفاده قرار می‌گرفت. همچنان خط پارتی که انکشاف یافته خط آرامی است در عهد سلسلهٔ کوشانی‌ها و نفوذ ساسانی‌ها در بخش‌های از باختر مرسوم گردید.

در میانه‌های سدهٔ سوم ق.م. دولت موریای هند در گسترش دین بودایی در باختر سعی نمود. دولت يونانی باختری از این نفوذ دینی جلوگیری نکرد و می‌خواست خود را در ثروت هند شریک سازد. از این رو دین بودایی جای دین زردتشتی را گرفت.

کوشانی‌ها با تشکیل دولتی مستقل، تمدنی جدید را در تاریخ باختر رقم زدند. کانیشکا مقتدرترین پادشاه کوشانی در ۱۲۰ میلادی پایتختش را از باختر به بگرام و کاپیسا انتقال داد. این سلسله تا ۲۲۰ میلادی دوام کرد که گرایش خاص در سیطره هند داشتند. یکی از قویترین حکومات محلی کوشانی‌ها، دولت کابلستان بود که از کاپیسا در جنوب هندوکش تا سواحل سند تسلط داشت.

زبان پادشاهان کوشانی ختنی و تخاری بود که این دو زبان از هم تفاوت کلی داشتند. اما زبان خروشتی در باختر از تاریخ پنجم ق.م تا آخر قرن ششم میلادی، به مدت ده قرن رایج بود. ساحهٔ زبان‌های ایرانی شرقی از آسیای میانه تا جنوب سند و در غرب از کرمان تا سیستان وسعت داشت. آثاری از آن دوره‌ها نیز در مناطق مذکور وجود دارد.

از سال ۲۲۰ تا ۴۲۵ میلادی، باختر در تشنجات و حملات سه جانبه قرار داشت. ساسانی‌ها شمال غرب باختر را در دست گرفتند، سلسلهٔ کیداری‌ها که مرکز آن کاپیسا بود موجودیت خود را در جنوب حفظ نموده و با ساسانی‌ها در جنگ بودند. کیداری‌ها با دولت گپتاهای هندی دوستی و مراودت داشتند.

در سال ۴۲۵ م. هپتالیان در شمال باختر دولتی را تأسیس کردند که مرکز این دولت تخارستان بود. این دولت با قدرتی که داشت، توانست بهرام گور را در مرو و یزدگرد ساسانی را در مرغاب شکست دهد. بعد از شکست ساسانیان، دولت کیداری هم در باختر سقوط داده شد.

اولین حملهٔ تازیان مسلمان به باختر در سال ۶۵۲ م. (۳۲ ه‍. ق) به‌سرکردگی احنف‌ بن قیس بود. در سال ۴۳ ه‍.ق دوباره به‌تصرف مسلمانان درآمد ولی در زمان قتیبة ‌بن مسلم (متوفی بسال ۹۶ ه‍. ق) بود که کاملاً مغلوب آنان شد. در دورهٔ اعراب، یعنی در قرون وسطی، باختر (بلخ) همراه با هرات، نیشابور و مرو یکی از چهار قسمت (چهار ربع) خراسان بود.[سرزمین باستانی باختر (بلخ)]

در دست تهيه است...


[]

گفتنی است که بلخ یکی از کانون‌های مهم تمدن و فرهنگ بشری و از اولین مناطقی است که آریائیان مهاجر، هنگام ورود به آسیای جنوبی و غربی، در آن پای نهادند و در اواسط هزاره اول قبل از میلاد موفق به ایجاد تشکیلات دولتی در آنجا شدند. بنابر متون دینی زرتشتی و کتب تاریخی قدیم، زرتشت در بلخ ظهور کرد و توانست گشتاسب، پادشاه کیانی را به آئین خود علاقمند سازد. اروپايیان از طریق آثار یونانی این منطقه را به‌نام باکتریا می‌شناسند و می‌گویند که اسکندر شهرهای زیادی در این ناحیه تاسیس کرده و از طریق راههای همین منطقه به‌سوی شبه قاره حرکت کرده است. برای بودايیان نیز این شهر یک مکان مقدس بوده و گفته می‌شود که مبلغین بودايی بلخ، تحت حمایت کنشکا، امپراتور بزرگ کوشانی، آئین بودا را در ماوراءالنهر، ترکستان و حتی چین رواج دادند و به‌همین دلیل وقتی، هیوان تسانگ، زائر بودايی چینی، در قرن هفتم میلادی به افغانستان آمد بلخ را به‌خوبی می‌شناخت. در فرهنگ اسلامی نیز، منطقۀ بلخ جایگاه ویژه‌ای دارد و ام‌البلاد، قبة‌الاسلام، دارالفقاهه و دارالاجتهاد خوانده شده است. طی قرنهای سوم، چهارم و پنجم هجری، این شهر مرکز علمی بزرگی در شرق دنیای اسلام بود و عالمان بزرگی در رشته‌های مختلف علوم تجربی و انسانی و علوم اسلامی در این شهر ظهور کردند که از میان آنان، ابوزید بلخی، ابومعشر بلخی، و جز آن را می‌توان نام برد. در عرصه ادبیات فارسی دری نیز، بلخ مقام بلندی دارد و یکی از خاستگاه‌های اصلی زبان فارسی دری به‌شمار می‌رود.[*]


[] :



[] :



[] :



[] :



[] :



[] :



[] :



[] :



[۱]
[٢]
[٣]
[۴]
[۵]
[٦]
[٧]
[٨]
[۹]
[۱٠]

[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]

[٢۱]
[٢٢]
[٢٣]
[٢۴]
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]


[ ] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامۀ آريانا توسط مهديزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.



[] پيوست‌ها

پيوست ۱: بلخ به روايت ملا فيض‌محمد کاتب
پيوست ٢: بلخ در لغت‌نامه دهخدا
پيوست ۳: بلخ، به روايت دانشنامۀ جهان اسلام
پيوست ۴: مهديزاده کابلی، بلخ؛ از ديدگاه جغرافی‌نگاران
پيوست ۵: مهدیزاده کابلی، پژوهشی پيرامون جغرافيای تاريخی بلخ
پيوست ۶: شاه‌محمود محمود، بلخ در آثار مورخان و جغرافيه‌نگاران يونان و روم
پيوست ٧: شاه‌محمود محمود، بلخ در مرحله اخیر قرون وسطی



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]-
[۲]-
[۳]-
[۴]-
[۵]-
[۶]-
[٧]-
[۸]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱۲]-
[۱۳]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها








[] پيوند به بیرون

مقاله "بلخ"، وبگاه دُژَنپَشت
محمدابراهيم باستانی پاريزی، "بلخ يا نيشابور"، سايت جامع گردشگری ايران
جواد مفرد کهلان، "تاریخ باستانی بلخ و مزارشریف"، سايت اينترنتی فرهنگ و انديشه
رضا مرادی ‎غياث‌آبادی، آيين برافراشتن درفش كاويانی در سرزمين درفش‌های برافراخته، سايت تاريخ
مختصری ازتاریخ برمکیان
[*][1][2][3][4][5][10][11][12]
[1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 19 20]


[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]