گفتگو از: داوود قاریزاده
عبدالطیف پدرام شاید جسورترین نامزد انتخابات ریاست جمهوری افغانستان باشد. آقای پدرام میگوید که اگر به قدرت برسد، خط مرزی دیورند بین افغانستان و پاکستان را به رسمیت میشناسد و ولایات جنوبی افغانستان را بعد از برقراری نظام فدرالی در این کشور، به طالبان واگذار میکند.
- خبرنگار ما داوود قاریزاده در ابتدای گفتگویی با آقای پدرام از او پرسیده است که چرا برای برقراری نظام فدرالی در افغانستان تلاش میکند.
■ نظام فدرال بهعنوان یک نظام مدرن برای ما مطرح است؛ یعنی به تناسب نظامی که افغانستان را الان اداره میکند، هم نظام مدرن است و هم امکان تحقق امور دموکراتیک در چنین نظامی بیشتر متصور است و میبینید که یک روند جهانی هم هست.
خیلی از کشورهایی که اعلام نکردهاند، فدرال هستند، ولی دارند این مسیر را طی میکنند. مثل فرانسه و خیلی کشورهای دیگر. بنابر این، (طرح نظام فدرالی) به دو دلیل برای ما مطرح بود، هم برای جلوگیری از اختلافات قومی و هم تحقق امر دموکراتیک بهعنوان یک مساله مدرن، بهعنوان یک مساله بشری و حقوق بشری.
- ولی بسیاری به این عقیده هستند که نظام فدرالی برعکس به اختلافات قومی دامن میزند؟
■ نه. ببینید نظامهای فدرال در چند حالت به وجود میآیند. یکی زمانی که یک جامعه درگیر فروپاشی اجتماعی و سیاسی است، یا زمانی که یک کشور استعماری از بیرون مداخله میکند.
قطعا افغانستان در یک وضعیت فروپاشی اجتماعی سیاسی سیاسی قرار دارد و ما نمیتوانیم این مردم را جمع بکنیم و مشکلات شان را حل بکنیم، مگر این که ساختار قدرت را مورد تجدید نظر قرار دهیم. برعلاوه تجربه دو قرن نشان داده است که آن روش، روش موثر نبود، اگر بود الان ما در قرن بیست و یکم گرفتار این همه بحران نبودیم؛ از بی اعتمادی میان اقوام تا نبود یک زندگی دموکراتیک، عدم توسعه یافتگی، عدم رشد و غیره.
- در عین حال فکر نمی کنید که نظام فدرالی قدرت فرماندهان سابق را که در محلات شان کنترل زیاد دارند، افزایش دهد؟
■ من فکر نمی کنم. ما به این قضیه در درازمدت نگاه میکنیم که فدرالیسم چقدر میتواند موثر باشد. اگر شما بر اساس قانون دموکراتیک فدرال ایالات ایجاد بکنید و رقابت را در خود مناطق بگذارید به فرماندهان، فرماندهان نمی توانند مردم خودشان را فشار بدهند. این فشارها و تنشها همیشه بین دو قوم است. وقتی موضوع منتقل میشود به خود منطقه، آدمهای مختلف وارد انتخابات میشوند.
- یعنی منظور شما برگشت به دهه نود، سالهای جنگ و خودمختاری فرماندهان در مناطق مختل است، اما به شکلی دیگری؟
■ نه. حتا در دهه نود نگاه کنید که خیلی قضایا در افغانستان قطب بندی شده بود و درگیرهای ملی هم بود. آن مساله سالهای نود در واقع یک انارشیسم بود. ما بحث فدرال را بهعنوان یک بحث دموکراتیک مطرح میکنیم که قانونمند بشود.
- نکتهای که من مطرح کردم ناظر بر همان شخصیتهای سابق هستند که به شکل دیگری وارد میشوند؟
■ ما این برنامه را نداریم که خدای نکرده شخصیتها را به صورت فیزیکی محو کنیم یا تهاجم صورت بگیرد. این نه درست است، نه اخلاقی است و نه بشری و نه ممکن.
ما میگوییم چگونه روندی فراهم بکنیم که شخصیتها وارد مبارزات دموکراتیک شوند. یعنی از حالت نظامی به حالت شهروندی برگردند. این طرحی بود که ما برای فدرالیسم به طالبان هم پیشنهاد کردیم.
کنگره ملی طرحی دارد که با طرح تمام کاندیداها کاملا متفاوت است و ما میگوییم که برای طالبان در چهارچوب یک حکومت فدرال، حق داده شود. نمی شود شما طالبان را سرکوب بکنید و مساله را فقط از طریق جنگ حل کنید. بخواهیم نخواهیم مردمانی در جنوب حمایت شان میکنند.
- پس شما طرفدار این هستید که تمام جنگسالاران سابق از طریق دموکراتیک از قدرت برخوردار باشند؟
■ ما میگوییم از طریق دموکراتیک اگر رای میگیرند، چرا نه؟ ولی این نسل نسلی است که رو به پیری گذاشته است؛ یعنی طوری نیست که اگر پنج سال انتخاب شوند، پنج سال بعد باز انتخاب شوند.
- آیا شما میخواهید که طالبان هم در قدرت سهیم باشند؟
■ با طالبان باید گفتگو صورت بگیرد و طالبان در مناطق خودشان در ایالات جنوبی در چهارچوب یک اداره فدرال انتخابات بکنند. اگر مردم جنوب طالبان را بهعنوان حاکمان و والیان، مسئولان و رئیسان ایالت فدرالی انتخاب میکنند، انتخاب بکنند.
- با تمام قوانین سختگیرانهای که اینها دارند؟
■ اشکالی ندارد. اگر آن مردم آن قوانین را میپذیرند، پس بپذیرند. بعد این قوانین سختگیرانه ممکن است طی دو سال سه سال آهسته آهسته متحول شود. راه دیگری که باقی میماند، بمباران کامل جنوب است و نتیجه این بمباران را شما میبنید که جنگ را به یک جنگ میهنی در کشور تبدیل کرده است. باز آن زمان، نیرویی که رهبری میکنند، طالبان خواهند بود.
- وقت صحبت از مذاکره با طالبان میشود، گفتنش ساده است. ولی هشت سال است که تلاشها برای مذاکره با طالبان جریان دارد و نتیجهای نداده است. شما چگونه مذاکره میکنید؟
■ بحث ما درباره طالبان خیلی مشخص است. ما از طالبان نمی خواهیم به دولت تسلیم شوند، ما میگویم در قالب یک قانون در یک گفتگو در مناطق خودشان حاکمیت بکنند.
- یعنی یک بخشی از افغانستان را شما به طالبان واگذار میکنید؟
■ من میگویم بخشی از مناطقی که طالبان مسلط هستند، باید به طالبان واگذار شود و با این شرط بعداً با طالبان گفتگو شود و اگر طالبان میگویند که نیروهای خارجی بیرون شوند، حداقل این پیش شرط این است که نیروهای خارجی از مناطق جنوب خارج شوند.
■ من میگویم وقتی ما در یک گفتگو با طالبان برسیم به این که این پیش شرط یک پیش شرط قطعی باشد برای تامین صلح و در آن چهارچوب بپذیرند، ما کاملا موافقیم که نیروهای خارجی کشور را ترک بگویند.
- و بسیاریها باور دارند که اگر نیروهای خارجی امروز کشور را ترک بگویند، کشور برمی گردد به دوره جنگهای داخلی؟
■ با این وضعیتی که ما داریم بله. ولی اگر ما الان بسازیم پیش شرطهای صلح را و راه حل پیدا بکنیم، ما با جنگ مواجه نخواهیم شد.
- چه مدتی را در بر خواهد گرفت؟
■ پروژه صلح پروژهای نیست که آدم فردا حلش بکند، ولی حداقل تا یک سال، دو سال ما باید این گفتگوها را داشته باشیم تا ما واقعاً راه حلهای رسیدن به ثبات را پیدا بکنیم.
- عدهای فقر اقتصادی را عامل جنگ میدانند، آیا شما هم به این باور هستید؟
■ بدون شک. فقر یکی از عوامل بحران است، ولی همه مساله هم نیست. یعنی همزمان مسایل ائدیولوژیک است، مسایل دینی است، مسایل ارزشی است، درگیریهای تمدنها با هم است، درگیری فرهنگها و سنتها با هم است. همه اینها زمینه میدهد که جنگ در افغانستان ادامه پیدا کند. بعد فقرزدایی هم که تازه یک پروسه یک روزه نیست.
- در سیاست خارجی تان هم شما بیشتر تاکید بر حل مساله جنجالی خط دیورند بین افغانستان و پاکستان دارید. اگر پیروز شوید، با این مساله چگونه برخورد میکنید؟
■ خط دیورند، یک خط پایان یافته است. مثل همه مرزهای دیگری که ما داریم. هیچ جای دعوا و جنجالی بر سر این خط وجود ندارد و اگر وجود میداشت، ما بارها از دولت آقای کرزی خواسته ایم و از وزارت خارجه تقاضا کرده ایم که اگر اسناد حقوقی وجود دارد که قابل ارجاع به یکی از دادگاههای بينالمللی است یا قابل ارجاع به ملت است، بیایید آن را ارائه بکنید و بگویید بر اساس این اسناد حقوقی ما این خط را قبول نداریم.
هیچ اسناد حقوقی وجود ندارد و این مساله قابل ارجاع به هیچ دادگاه بينالمللی نیست. بنابر این، برای ما یک مساله پایان یافته است. اگر کنگره ملی در قدرت باشد، ما این مساله را مطرح نخواهیم کرد و مرز با پاکستان را بهعنوان مرز رسمی افغانستان خواهیم پذیرفت.[۱]
پینوشتها
جُستارهای وابسته
منابع
<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>