تیمور. [ت ِ] (اِ) این لفظ ترکی است به معنی فولاد و چون در ترکی قاعدهای است که بعد از حرف مضموم "واو"، بعد مفتوح "الف"، و بعد مکسور "یا" مینویسند مگر آن "واو" و "الف"، و "یا" در خواندن نمیآید، در این لفظ نیز "یا" و "واو" بخواندن نمیآید، چرا که علامت کسره و ضمه است و اگر در نظم به سبیل اشباع خوانده شود جایز است . (غیاث اللغات) (آنندراج). مأخوذ از ترکی، آهن ... (ناظم الاطباء). تیمور ۞ ترکی مغولی، تمر ۞. دمر ۞ به معنی آهن ۞. (فرهنگ فارسی معین ج ۵).[۱]
تیمور. [ت َ / ت ِ] (اِخ) امیر. نخستین پادشاه گورکانی و مؤسس سلطنت این سلسله که از ٧٧١ تا ٨٠٧ هَ.ق. در بیشتر ممالک آسیا با کمال قدرت و عظمت پادشاهی کرد. (ناظم الاطباء). نام پادشاه مشهور است. (غیاث اللغات) (آنندراج). سردار و پادشاه بزرگ مغول (٧٣٦-٨٠٧ هَ.ق.) است. وی پسر امیر ترغای بود و در ترکستان و میان طایفه ٔ برلاس پرورش و در سواری و تیراندازی مهارت یافت. در جوانی حکومت شهر کش به او واگذار شد و پس از ازدواج با دختر خان کاشغر او را گورکان؛ یعنی داماد نامیدند. در جنگ با والی سیستان نیز چند زخم برداشت و دو انگشت دست راستش افتاد و پای راستش چنان صدمه دید که تا پایان عمر میلنگید و بدین جهت او را تیمور لنگ خواندند. وی در سن ٢۴ سالگی نامبردار شد و ده سال بعد هنگامی که رقیب خود امیر حسین را مغلوب و مقتول ساخت به لقب صاحبقران ملقب گردید. تیمور بین سالهای ٧٣٣ و ٧٨١ هَ.ق. چهار بار به خوارزم لشکر کشید و عاقبت آنجا را ویران کرد. دشت قپچاق و مغولستان را فتح نمود و در ٧٨٢ پسر چهارده ساله ٔ خود میرانشاه را با سپاهی مأمور تسخیر خراسان کرد و خود نیز بدانان پیوست. نیشابور و هرات را گرفت و در هرات از کلههای مردم منارهها ساخت. سپس مازندران را که تا سال ٧۵٠ بدست ملوک باوند بود تسخیر کرد و در یورش سه ساله که از ٧٨٨ تا ٧٩٠ طول کشید آذربایجان، لرستان، ارمنستان، گرجستان و شروان را مسخر کرد و در اصفهان با هفتاد هزار سر بریده منارهها ساخت. سپس به شیراز شتافت و آن را تسخیر کرد. در سال ٧٩٣ خوارزم را قتل عام نمود. یورش پنجساله ٔ وی بین سالهای ٧٩۴ تا ٧٩٨ هَ.ق. صورت گرفت و پس از آن حکومت هر شهری را به یکی از فرزندان یا خویشاوندان خود داد. سپس مسکو را مسخر ساخت و در سال ٨٠١ هندوستان را فتح کرد و صدهزار تن بکشت. تیمور پس از تقسیم شهرها و نواحی به سمرقند بازگشت. لشکرکشی وی را به ایران که از ٨٠٢ تا ٨٠٧ هَ.ق. طول کشید یورش هفت ساله گویند. در ٨٠٣ با عثمانیان جنگ کرد و چند شهر را گرفت. در همین هنگام سفرائی به مصر فرستاد ولی چون نتیجه نگرفت، مصمم شد به مصر حمله کند و حلب و دمشق و سپس بغداد را تسخیر کرد. در سال ٨٠۴ بایزید سلطان عثمانی را مغلوب و اسیر کرد. و سپس قصد فتح چین نمود و بکنار سیحون رسید ولی در اترا بیمار شد و در سال ٨٠٧ هَ.ق. به سن ٧١ سالگی درگذشت. (از فرهنگ فارسی معین). رجوع به حبیبالسیر چ خیام ج ٣ و ۴ و عجائبالمقدور فی تاریخ تیمور چ بنگاه ترجمه و نشر کتاب و تزوکات تیموری شود.[٢]
جُستارهای وابسته
منابع
<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>