[۱] یسوع فرمود: «حق میگویم به شما؛ به درستی که روز بازخواست خدای زود است بشود سهمناک، به اندازهای که افتادگان تفضیل میدهند ده دوزخ را بر این که بشنوند کلامِ خدای را که سخن میکند با ایشان با غضب شدید.»
[۲] «آنان که زود است شهادت دهد بر ایشان همهٔ مخلوقات.»
[۳] «حق میگویم به شما؛ نیستند افتادگان تنها کسانی که ایشان میترسند؛ بلکه قدّیسان و اصفیای خدای نیز چنین هستند.»
[۴] «حتی این که ابراهیم به خوبی خود وثوق ندارد.»
[۵] «ایوب را نیز وثوقی به پاکی خود نباشد.»
[۶] «چه بگویم؟»
[۷] «بلکه به درستی که رسول الله هم خواهید ترسید.»
[۸] «زیرا زود است به جهت اظهار بزرگواری خود برهنه نماید رسول خدای را از نیروی یاد آور.»
[۹] «یاد نیادش که چگونه هر چیزی را به او عطا فرموده.»
[۱۰] «حق میگویم به شما؛ در حالتی که سخنکنندهام از دل. به درستی که من تنلرزه میگیرم؛ زیرا جهان زود است مرا خدای بخواند.»
[۱۱] «بر من است که پیش کنم از برای این حساب را.»
[۱۲] «سوگند به هستی خدای که روانم در حضور وی ایستادهاست، به درستی که من مردی هستم نابودشونده، مثل باقی مردم.»
[۱۳] «اگر چه مرا بر پا داشته است خدای به پیغمبری بر خانهٔ اسرائیل از برای بهبودی ناتوانان و اصلاح گناهکاران؛ لیکن خود خدمتگذار خدایم.»
[۱۴] «شما بر این گواهانید که چگونه من انکار مینمایم بر این بدکارانی که بعد از درگذشتن من از جهان، زود باشد که باطل سازند حق انجیل مرا به عمل شیطان.»
[۱۵] «لیکن زود است که نزدیک به آن جام جهان برگردم.»
[۱۶] «زود باشد که خنوخ و ایلیا با من بیایند.»
[۱۷] «آن گاه شهادت بدهیم بر بدکارانی که زود است لعنت کرده شده باشد آخرت ایشان.»
[۱۸] پس از آن که یسوع چنین تکلم فرمود، اشکها را سرازیر نمود.
[۱۹] پس شاگردانش به آواز بلند گریستند و آوازهای خود را بلند نموده، گفتند: گذشت فرما ای پروردگار، و به خدمتگذار پاک دامن خود رحم کن.
[۲۰] پس یسوع جواب داد: «آمین،آمین»
<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>