جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۸ دی ۱۸, جمعه

انجیل برنابا: فصل ۵٣


انجیل برنابا

(برگردان فارسی از: حیدرقلی سردار کابلی)

<فصل ۵٢>فصل ۵٣<فصل ۵۴>


[۱] آن گاه یسوع فرمود: «پیش از آن که آن روز بیاید، زود باشد که فرود آید به جهان تباهی بزرگی.»

[۲] «زود باشد که در گیرد کارزار خونریز خورد کننده.»

[۳] «پس پدر پسر را می‌کشد.»

[۴] «پسر پدر را می‌کشد، به سبب گمراهی‌های طوایف.»

[۵] «ازاین جهت منقرض خواهد شد شهرها و بلاد تهی خواهند شد.»

[۶] «وباهای مهلک رخ دهد تا این که چنان شود که یافت نشود کسی که مردگان را به گورستان‌ها ببرد؛ بلکه گذارده شوند برای طعمهٔ حیوانات.»

[۷] «زود باشد که بفرستد خدای گرسنگی را بر آنان که بمانند بر زمین؛ پس بشود نان در قیمت، زیادتر از طلا.»

[۸] «پس بخورند همه انواع چیزهای ناپاک را.»

[۹] «وای بر بدبختی آن قرن، که نزدیک می‌شود شنیده نشود از کسی که بگوید: گناه کردم پس به من رحم کن ای خدای.»

[۱۰] «بلکه با آوازهای سهمناک کفر می‌کنند بر خدای بزرگوار فرخنده تا ابد.»

[۱۱] «پس وقتی که آغاز نمود آن روز به نزدیک شدن، هر روز علامتی بیاید سهمناک بر ساکنان زمین به مدت پانزده روز.»

[۱۲] «در روز اول آفتاب سیر می‌کنند در مدار خود در آسمان بی‌نور.»

[۱۳] «بلکه سیاه می‌شود مثل رنگ جامه.»

[۱۴] «زود است که بنالد، چنان که پدر بر پسری که مشرف به موت است ناله می‌کنند.»

[۱۵] «در روز دوم، ماه به خون برگردد.»

[۱۶] «زود باشد بیاید خون بر زمین، چون شبنم،»

[۱۷] «در روز سوم ستارگان دیده شوند که شروع به جنگ نمودن با یکدیگر کنند، مثل سپاهی از دشمنان.»

[۱۸] «در روز چهارم کوه‌ها و سنگ‌های بزرگ به هم بخورند، مثل دشمنان جنگخوی.»

[۱۹] «در روز پنجم هر رستنی و گیاهی خون بگرید.»

[۲۰] «در روز ششم دریا طغیان کند بی آن که از جای خود تجاوز کند، تا بلندی صد و پنجاه ذراع.»

[۲۱] «آن گاه در تمام روز، مثل دیوار بایستد.»

[۲۲] «در روز هفتم کار برعکس شود؛ پس فرو نشیند حتی نزدیک شود که دیده نشود.»

[۲۳] «در روز هشتم پرندگان و جانوران صحرا و آب جمع شوند، در حالتی که زاری و فریاد دارند.»

[۲۴] «در روز نهم فرود آید بارانی از تگرگ سهمناک، به حیثی که خونریزی کند، چه خونریزیی که نزدیک باشد نجات نیابند از آن ده یکِ زندگان.»

[۲۵] «در روز دهم بیاید برق و رعد سهمناکی؛پس شکافته و سوخته شود سه یکِ کوه‌ها.»

[۲۶] «در روز یازدهم روان شود هر جویی واپس و از خون روان شود نه از آب.»

[۲۷] «در روز دوازدهم، ناله و فریاد کند هر آفریده‌ای.»

[۲۸] «در روز سیزدهم، پیچیده شود آسمان چون پیچیدگی نامه.»

[۲۹] «آن گاه آتش ببارد تا هر زنده‌ای بمیرد.»

[۳۰] «در روز چهاردهم زلزلهٔ سهمناکی پدیدار شود و کوه‌ها از آن در هوا پران شوند، چون پرندگان.»

[۳۱] «آن گاه همهٔ زمین بیابان گردد.»

[۳۲] «در روز پانزدهم فرشتگان پاک بمیرند.»

[۳۳] «پس زنده نماند مگر خدای تنها، آن که او راست اکرام و مجد.»

[۳۴] چون یسوع این بفرمود، رویِ خود را تپانچه زد با دست‌های خود.

[۳۵] آن گاه سر خود را بر زمین نهاد و چون سر خویش را برداشت، فرمود: «ملعون باد هر کسی که درج کند در گفته‌های من این را که من پسر خدایم.»

[۳۶] پس بیفتادند شاگردان، هنگام این سخنان، مثل مردگان.

[۳۷] پس یسوع ایشان را برخیزانده، فرمود «باید از خدای بترسیم، هر گاه بخواهیم که در آن روز ترسانیده نشویم.»


<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>