(۱) چون یسوع این بفرمود برگشته، دوباره فرمود: «همانا من شهادت میدهم پیش روی آسمان و گواه میگیرم هر چه را که بر روی زمین است بر این که من بیزارم از هر آن چه مردم از زبان من گفتهاند که من از بشری بالاترم.»
(۲) «زیرا من بشری هستم زاییده شده از زنی و در معرض حکم خدای هستم و مثل سایر بشر زندگانی میکنم و در معرض رنج عمومی.»
(۳) «به هستی خداوندی که جانم در حضور او ایستاده سوگند، همانا ای کاهن، هر آینه خطا کردی خطای بزرگی به این سخنی که گفتی.»
(۴) «خدای به این شهر مقدس لطفی بفرماید تا به آن نقمت بزرگی فرود نیاید به واسطهٔ این خطا.»
(۵) پس آن وقت کاهن گفت: خدای بیامرزد ما را؛ اما تو دعا کن برای ما.
(۶) پس والی و هیرودس گفتند: ای آقا، همانا محال است بشری بکند آن چه را که تو میکنی پس از این رو نمیفهمیم آن چه را تو میگویی.
(۷) یسوع در جواب فرمود: «همانا آن چه را میگویی راست است؛ به درستی که خدای بر صلاح انسان عمل میفرماید چنان که شیطان بر شر عمل میکند.»
(۸) «زیرا انسان به منزلهٔ دکان است که هر کس به رضای خود او در آن در آید مشغول میشود و در آن میفروشد.»
(۹) «لکن تو ای والی و تو ای پادشاه، به من بگویید چون شما از شریعت ما بیگانه هستید این را میگویید؛ زیرا اگر شما عهد و میثاق خدای ما را خوانده بودید هر آینه دیده بودید که موسی دریا را به عصای خود خون گردانیده و غبار را کک و نم را تندباد و روشنایی را تاریکی گردانید.»
(۱۰) «غوکها و موشها را بر مصر فرستاد پس زمین را پوشانیدند و فرزندان نخستین را کشت و دریا را شکافت و در آن فرعون را غرق نمود.»
(۱۱) «من هیچ یک از اینها را نکردهام.»
(۱۲) «همه اعتراف دارند به این که موسی اکنون مردی است مرده.»
(۱۳) «یشوع آفتاب را متوقف کرد و رود اردن را شکافت و این دو از آنهایی است که تا کنون نکردهام.»
(۱۵) «ایلیا آتش را از آسمان آشکارا فرود آورد و باران را نازل کرد و این دو از آنهایی است که من نکردهام.»
(۱۶) «پس همه اعتراف کردند که همانا ایلیا بشر است.»
(۱۷) «بسیاری دیگر از پیغمبران و پاکان و دوستان خدای به قوّت خدای کارهایی کردهاند که به کنه آنها نمیرسد عقول آنانی که خدای توانای همیشه خجسته و مهربان ما را، آن گونه که هست نمیشناسند.»
<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>