جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۸ دی ۲۴, پنجشنبه

انجیل برنابا: فصل ٦٣


انجیل برنابا

(برگردان فارسی از: حیدرقلی سردار کابلی)

<فصل ٦٢>فصل ٦٣<فصل ٦۴>


[۱] پس از روزی چند، یسوع به جانب شهری از سامریان گذر فرمود؛ پس رخصتش ندادند که داخل شهر شود و نانی به شاگردانش نفروختند.

[۲] یعقوب و یوحنا آن وقت گفتند: ای معلم، آیا نمی‌خواهی که به سوی خدای زاری نماییم تا آتشی فرو فرستد بر این مردم.

[۳] یسوع فرمود: «به درستی که شما نمی‌دانید چه روحی وا می‌دارد شما را که چنین سخن کنید.»

[۴] «به یاد آرید خدای بر نابود نمودن نینوا عزم فرمود؛ زیرا نیافت کسی را که از خدای بترسد در آن شهر. از بدی آن کار به جایی رسید که خدای یونس پیغمبر را خواند تا بفرستد آن را به سوی آن شهر.»

[۵] «یونس فرار اختیار کرد به سوی طرسوس از ترس قوم.»

[۶] «آن گاه خدای او را در دریا انداخت.»

[۷] «پس ماهیی او را بلعید و او را نزدیک به نینوا بیرون انداخت.»

[۸] «چون آن جا بشارت داد، قوم به توبه برگشتند.»

[۹] «پس خدای به ایشان رأفت نمود.»

[۱۰] «وای بر آنان که نقمت می‌طلبند، که همانا بر ایشان فرود آید.»

[۱۱] «زیرا هر انسانی سزاوار است نقمت خدای را.»

[۱۲] «پس به من بگویید مگر این شهر را با این قوم آفریده‌اید؟ پس به درستی که همانا شما دیوانگانید.»

[۱۳] «نه چنین است؛ پس نه چنین است.»

[۱۴] «زیرا اگر همهٔ آفریدگان جمع شوند، هر آینه آن‌ها را نمی‌رسد که مگسی تازه بیافرینند از هیچ و این همانا مراد از آفریدن است.»

[۱۵] «پس هر گاه خجسته خدای، این شهر را آفریده که آن را پرستاری نماید، پس از چه روی هلاکت آن را دوست دارید؟»

[۱۶] «چرا نگفتی که آیا می‌خواهی ای معلم، زاری کنیم به پروردگار تا این که این قوم روی به تو آرند؟»

[۱۷] «به درستی که این همانا همان عملی است که به شاگردان من سزاوار است، تا زاری کنند به سوی خدای برای آنان که بد کنند.»

[۱۸] «هابیل چنین کرد، وقتی که او را کشت برادرش، قابیل از خدای رانده شده.»

[۱۹] «ابراهیم چنین کرد به فرعونی که زن او را از او گرفت.»

[۲۰] «پس از این رو فرشتهٔ پروردگار او را نکُشت؛ بلکه او را به مرضی گرفتار کرد.»

[۲۱] «زکریا چنین کرد وقتی که به امر پادشاه بدکار در هیکل کشته شد.»

[۲۲] «ارمیا و اشعیا و حزقیال و دانیال و داوود و همهٔ خلیلان و پیغمبران پاک چنین کردند.»

[۲۳] «به من بگویید، هر گاه برادری به دیوانگی گرفتار شود، آیا او را خواهید کشت به جهت این که سخن بدی گفته یا این که زده‌است آن را که نزدیک او شده؟»

[۲۴] «به درستی که چنین نخواهید کرد؛ بلکه به شایستگی می‌خواهید که صحّت او را برگردانید، به داروهایی که موافق است با مرض او.»


<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>