[↑] سيد جلالالدين بخاری
بُخاری، سيد جلالالدين (٧٠٧- ٧٨۵ق/١٣٠٧-١٣٨٣م)، فرزند سيد احمد كبير، معروف به مخدوم جهانيان و جهان گشت، از عارفان بزرگ سدۀ ٨ق/١۴م در شبه قارۀ هند. بعضى منابع جديدتر نام او را جلالالدين حسين هم ياد كردهاند (چشتى، ٩٧٠؛ عبدالحى، ٢/٢٨؛ EI II/392 , 2).
وی در قريۀ اُچ (= اوچه) در ناحيۀ پنجاب پاكستان فعلى متولد شد (لعلى بدخشى، ٦٨٩). نسب او به چند واسطه به حضرت امام علىنقى(ع)، امام دهم شيعيان مىرسد (همو، ٦٩٠؛ چشتى، همانجا؛ غلام سرور، ٢٩، ٣٠). اگرچه قاضى نورالله شوشتری خانوادۀ سادات بخاری را شيعه مىداند (١/١۴٦)، اما منابع ديگر جلالالدين و خانوادهاش را حنفى مذهب دانستهاند (لعلى بدخشى، ٦٩٠؛ عبدالحى، ٢/٢٩) و گفتهاند كه نياكانش از عراق به بخارا مهاجرت كرده بودند (شوشتری، همانجا). جد وی سيد جلال بخاری بزرگ (سيد جلال سرخ)، از بخارا به هند رفته، و در ملتان به خدمت شيخ بهاءالدين زكريای ملتانى رسيده است (جمالى، ٢٢٣-٢٢۴؛ داراشكوه، ١١٦؛ بخاری، ١٠) و به دستور پير خود در قصبۀ اچ مقيم گرديد (لعلى بدخشى، ٦٨٩؛ غلام سرور، ٣۵)، و پس از آن قصبۀ اچ به «اچ بخاري» معروف گشت.
سيد جلالالدين ابتدا در زادگاه خود مقدمات علوم را فرا گرفت و زير نظر پدر خويش، تربيت باطنى يافت، سپس به ملتان رفته، از دست شيخ ركنالدين ابوالفتح (د ٧٣۵ق/١٣٣۴م)، نوۀ شيخ زكريای ملتانى، خرقۀ خلافت سلسلۀ سهرورديه را دريافت نمود (جمالى، ٢٢۵، ٢٢٨؛ ابوالفضل، ٣/١٧٢؛ داراشكوه، ١١٧؛ لعلى بدخشى، ٦٩٠ -٦٩١؛ دهلوی، ١۴٨). گفتهاند كه در يك شب عيد در كنار مقبرۀ شيخ زكريا، در عالم غيب به عنوان عيدی به او لقب «مخدوم جهانيان» داده شد (جمالى، لعلى بدخشى، داراشكوه، همانجاها؛ بخاری، ١١).
وی اندكى پس از مرگ مرشد خويش به سير و سفر پرداخت و پيش از ٧۵١ق/١٣۵٠م به هند مراجعت كرد و از اين روی بود كه به «جهانگشت» شهرت يافت (غلام سرور، ۴٠، ۴٢؛ يزدانى، ١۵٦). وی مدت ٧ سال در مكه و مدينه گذرانيد و ٧ بار زيارت حج به جای آورد (بخاری، ٢٢٢، ٢٩٠؛ غلام سرور، ٣٨، ٣٩). در مكه با امام عبدالله يافعى ملاقات كرد (جمالى، ٢٢٦؛ ابوالفضل، داراشكوه، همانجاها) و گويا در مراجعت از مكه به سوی هند، در كازرون فارس، به خدمت شيخ امامالدين برادر شيخ امينالدين [بليانى كازرونى] نيز رسيد و از اين طريق با سلسلۀ اسحاقيۀ كازرونيه ارتباط پيدا كرد (دهلوی، همانجا؛ لعلى بدخشى، ٦٩٢ -٦٩٣). پس از ورود به دهلى به ديدار شيخ نصيرالدين محمود چراغ دهلوی رفته، دست ارادت به وی داد و خرقۀ خلافت سلسلۀ چشتيه را نيز از او دريافت كرد (جمالى، ابوالفضل، دهلوی، داراشكوه، همانجاها؛ بخاری، ١١).
اگرچه رابطۀ سيد جلالالدين بخاری با همۀ مشايخ و صوفيان زمان خود مطلوب و دوستانه بود، اما سيدعلى همدانى از او چندان خوشدل نبود و به همين سبب، در رسالۀ همدانيۀ خويش او را مذمت كرده است (دهلوی، ١۴٩؛ لعلى بدخشى، ٦٩۴).
سلطان محمد تغلق از معتقدان سيد جلالالدين بود و حتى به او منصب شيخالاسلامى پيشنهاد كرد، اگرچه قبول ننمود (آريا، ۴۵)، اما يكچند رياست خانقاه محمدی را در سيوستان، واقع در ناحيۀ سند - كه از بناهای سلطان محمد تغلق بود - برعهده گرفت و كمى بعد بار ديگر متوجه حرمين شد و در عهد سلطان فيروزشاه به هند بازگشت و سرانجام در اچ اقامت گزيد (دهلوی، ١۴٨؛ لعلى بدخشى، ٦٩٣) و به عنوان جانشين پدر و سرپرست خانقاه نيای خود، سيد جلالالدين سرخ، به راهنمايى و ارشاد مردم پرداخت (غلام سرور، ۴٣). بسياری از مردم پنجاب به دست وی مسلمان شدند و از نواحى ديگر هند نيز بسياری به وی دست ارادت دادند. سلطان فيروز شاه تغلق (د ٧٩٠ق/ ١٣٨٨م) نيز، برخلاف گفتۀ برتلس (ص ٦١٩) به سيدجلالالدين اعتقادی خاص داشت (شمسسراج، ۵١۴ -۵١٦؛ لعلى بدخشى، همانجا؛ بخاری، ٦١، ٦٢، ٢١٢).
سيد جلالالدين بخاری مؤسس سلسلۀ فرعى «مخدوميه» از طريقۀ سهرورديه است (آريا، ۴۵)، اما برخى از محققان، سلسلۀ جلاليۀ سهرورديه را كه منسوب به جد وی، سيد جلالالدين سرخ بوده است و همچنين طريقۀ جلالى خاكساريه را، به وی نسبت دادهاند (نك: برتلس، ٦١٧ -٦٢٠؛ زرينكوب، ٣٧٦).
سرانجام سيد جلالالدين بخاری پس از ٧٨ سال زندگى در قريۀ اچ بخاری درگذشت و در همانجا دفن شد (جمالى، ٢٣٨؛ دهلوی، ١۴٩؛ لعلى بدخشى، ٦٨٩؛ ابوالفضل، ٣/١٧٢؛ داراشكوه، ١١٧). مزار وی هماكنون زيارتگاه مردم آن ديار است.
جمالى مؤلف سير العارفين هم خود مشاهده كرده است كه در مكه و مدينه و بيتالمقدس و بغداد مردم برای حجرههايى كه محل اقامت و عبادت سيد جلالالدين بخاری بوده است، احترام زيادی قائل بودهاند و تا روزگار او در آنها شمع و چراغ روشن مىكردهاند (ص ٢٢٦).
[↑] آثار
تأليفاتى به سيد جلالالدين بخاری نسبت دادهاند كه اغلب آنها از نوع ملفوظات است و كلاً در زمينۀ امور شرعى و تصوفند، از آن جملهاند: ١. جامع العلوم، يا خلاصۀ الالفاظ، مجموعۀ ملفوظاتى است كه به وسيلۀ ابوعبدالله علاءالدين على بن سعد بن اشرف دهلوی (د ٧٨٢ق) ترتيب يافته است. اين كتاب با عنوان الدر المنظوم فى ترجمۀ ملفوظ المخدوم به اردو ترجمه شده است (يزدانى، ١۵٧؛ نيز نك: تسبيحى، ١/١٢١؛ منزوی، خطىمشترك، ٣/١٣٨١). ٢. سراجالهدايۀ. برخى گردآوری آن را به شخصى به نام مولانا و يا سيد عبدالله، و گروهى هم ترتيب آن را به احمد برنى نسبت دادهاند. اين كتاب مشتمل است بر برخى مسائل فقهى و نيز مسائلى دربارۀ پيرو مرشد، و باب هفتم آن نيز دربارۀ خواص ميوههاست (، EIهمانجا؛ يزدانى، ١۵٧- ١۵٨؛ نيز نك: منزوی، همان، ١/۴٣٨، ٣/١۵۴٨-١۵۴٩). ٣. خزانة جلالى، يا خزانةالفوائد جلالى، كه بهوسيلۀ احمد، مدعوبه بهاء بن حسن بن محمود گردآوری شده است و مشتمل است بر ابواب توبه، زكات، حج،... و مناقب اوليا و مشايخ و خرقه و... (يزدانى، ١۵٨؛ منزوی، همان، ٣/١۴٢۵-١۴٢٦؛ لعلى بدخشى، ٦٩٨). ۴. جواهر جلالى، يا مناقب مخدوم جهانيان، كه شخصى به نام فضلالله بن ضياء عباسى، مريد و خليفۀ وی آن را مرتب كرده، و مشتمل است بر موضوعاتى مانند ادعيه، آداب مراقبه، اسرار عارفانه، خواب، طعام و پوشاك (يزدانى، همانجا). در اين كتاب دربارۀ فضيلت سورۀ فاتحه نيز از قول امام جعفر صادق(ع) مطالبى نقل شده است (لعلى بدخشى، همانجا؛ برای آگاهى بيشتر، نك: منزوی، فهرست...، ٢/٦٠٢ -٦٠٣، خطى مشترك، همانجا؛ تسبيحى، ١/١٢۴). ۵. رسالۀ كنزالاربعين، كه شايد همان اربعين صوفيه باشد (غلامسرور، ۴٦). ٦. تحفة السراير، گردآوردۀ فخر محمد غزنوی (عباسى، ٧٦۴؛ منزوی، همان، ٣/١٣٣٦). ٧. سؤال و جواب (همان، ٣/١۵٦٧). ٨. مسافرنامه، يا سفرنامه، سيرنامه، كه شرح مسافرت وی به ايران و ديگر كشورهاست، گردآوردۀ سيد محمود بنگالى (نك: همان، ٣/١٩١٨-١٩١٩، ١٠/۵۴ - ۵۵). ٩. مظهر جلالى، يا ملفوظات جلالالدين، گردآوردۀ صلاحالدين شاه (نك: همان، ٣/١٩٣٧). ١٠. مقررنامه، يا مكتوبات جهانيان جهانگشت، كه شامل ۴٢ نامه است در مسائل اخلاقى و عرفانى خطاب به تاجالدين احمد بن معين سياهپوش دهلوی (منور، ٣٧٣؛ منزوی، همان، ٣/١٩٨٢؛ عباسى، ٧٦٧). ١١. مناجات جهانيان جهانگشت (منزوی، همان، ٧/۴۴٣).[۱]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دائرةالمعارف بزرگ اسلامی توسط غلامعلى آريا برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- غلامعلى آريا، بخاری، سيد جلالالدين، کتابخانۀ دیجیتال، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، جلد ١١، مقاله شماره: ۴۵۵٣
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ آريا، غلامعلى، طريقۀ چشتيه در هند و پاكستان، تهران، ١٣٦۵ش؛ ابوالفضل علامى، آيين اكبری، كانپور، ١٨٩٣م؛ بخاری، باقر، جواهر الاولياء، به كوشش غلام سرور، اسلامآباد، ١٣٩٦ق/١٩٧٦م؛ برتلس، ی. ا.، تصوف و ادبيات تصوف، ترجمۀ سيروس ايزدی، تهران، ١٣۵٦ش؛ تسبيحى، محمدحسين، كتابخانههای پاكستان، اسلامآباد، ١٣٩٧ق/١٩٧٧م؛ جمالى، حامد، سير العارفين، ترجمۀ محمد ايوب قادری، لاهور، ١٩٨٩م؛ چشتى، عبدالرحمان، مرآة الاسرار، ترجمۀ علىاصغر چشتى صابری، لاهور، ١۴١١ق؛ داراشكوه، محمد، سفينة الاولياء، كانپور، ١٩٠٠م؛ دهلوی، عبدالحق، اخبار الاخيار، ديوبند، ١٣٣٢ق؛ زرينكوب، عبدالحسين، جستوجو در تصوف ايران، تهران، ١٣۵٧ش؛ شمس سراج، عفيفالدين، تاريخ فيروز شاهى، به كوشش ولايت حسين، كلكته، ١٨٩١م؛ شوشتری، نورالله، مجالس المؤمنين، تهران، ١٣٦۵ش؛ عباسى، منظور احسن، مخطوطات فارسيه، لاهور، ١٩٦٣م؛ عبدالحى، نزهة الخواطر، حيدرآباد دكن، ١٣۵٠ق/١٩٣١م؛ غلامسرور لاهوری، مقدمۀ جواهر الاولياء بخاری، اسلامآباد، ١٣٩٦ق/١٩٧٦م؛ لعلىبدخشى، لعلبيگ، ثمراتالقدس، به كوشش كمال حاج سيدجوادی، تهران، ١٣٧٦ش؛ منزوی، خطى مشترك؛ همو، فهرست نسخههای خطى گنج بخش، اسلامآباد، ١٩٧٩م؛ منور، محمد، «انشاء و مكتوبات»، تاريخ ادبيات مسلمانان پاكستان و هند، لاهور، ١٩٧١م، ج ١؛ يزدانى، عبدالمجيد، «ملفوظات»، همان؛ نيز: ٢.
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]