اطلاعاتی که در قسمت پيوستها ارائه میشود، آگاهی از ديدگاههای مختلف دربارۀ مطالب يک مدخل خاص است. مسئوليت این ديدگاهها به عهده نويسندۀ يا نويسندگان آن است و نشر اين ديدگاهها در دانشنامه به منزله تایید يا رد نظرات ارائه شده در آنها نیست. مطلب زير با اندک تغييرات ويرايشی بازنويسی شده است.
یک سازمان مارکسیستی - مائویستی بود؟
سخنی در پیوند با متن واپسین سخنان نادرعلی پویا در هنگام بازجوییهای جلادان خلقی ـ پرچمی
در بارهی سازمان آزادی بخش مردم افغانستان (ساما)، حرفهای بسیار گفتهاند. از سالیان زیادی به این سو در میان روشنفکران چپ انقلابی و مستقل (آنانی که خلقی و پرچمی و مزدور روس و دیگر بیگانگان نبودند) بحثهای فراوانی در مورد اینکه ساما از دیدگاهاندیشه گی (ایدئولوژیک) چگونه یک سازمانی بود، جریان داشته است. پاسخ فعالان بخشهای مختلف درون سازمان (ساما) و همچنان داوری گروههای بیرون از آن سازمان تفاوتهایی زیادی را در شناسایی ایدئولوژی رسمی ساما به نمایش میگذارد.
برخیها را عقیده براین بود که ساما یک سازمان مارکسیستی ـ مائو اندیشه است، بعضیهای دیگر میگفتند که ساما یک سازمان مستقل ملی و دموکرات میباشد که هیچ ایدئولوژی مشخصی را به مثابهاندیشهی رسمی خویش اعلام نکرده است. صحبتهای زیاد روی برنامهها و ترکیب اعضاء و گروههای شامل در سازمان، صورت میگرفت. نه آن زمان،پاسخ یگانه و همه پذیر از مساله وجود داشت، نه امروز پاسخ قاطع و روشن در این زمینه میتوان یافت.
این تفاوت در داوریها، نه تنها در بارهی آن سازمان، بلکه در بارهی بنیان گذار و رهبر قهرمانش، شهید عبدالمجید کلکانی، نیز دیده میشد و امروز هم دیده میشود. اما با وجود گذشت سالیان بسیار هنوز هم گفتگوهای دقیق و متکی بر اسناد گوناگونی که از ساما در دست است برای روشن شدن طرحها و دیدگاههای سازمان آزادی بخش افغانستان (ساما)، به ویژه تفکر انقلابی شهید مجید کلکانی و یاران برازندهاش، به صورت تحلیلی، روشن و همه جانبه براه نیفتاده است. ابهامات زیادی در ذهن پرسشگران و جویندهگان حقیقت وجود دارد که پاسخ گفتن صادقانه به آنها یکی از رسالتهای مهم کسانی است که خود را رهرو و ادامه دهندهی راه مجید شهید و سازمان آزادی بخش مردم افغانستان میدانند. تا کنون از آنانی که از روزن دوستی به مساله نگاه میکنند، هریک ساما و رهبر قهرمانش را به همان اندیشهها و خیالات منسوب میداند که خودشان امروز به آن پابندی و دلبستگی دارند. مخالفان فکری و دشمنان مجید و ساما، به هر طریقی که میتوانند در بارهی آنها چرندگویی و دشنام پراگنی و دروغ بافیهای شرم آوری را مرتکب میشوند.
مساله پیدایش سازمان آزادی بخش مردم افغانستان (ساما) و چگونگی ساختمان و اندیشههای بخشهای درونی آن، طرحهای رسمی سازمان و مبارزات عملیاش در میان مردم کشور، نشرات گوناگونی که از جانب سازمان بیرون داده میشد و دلیل اینکه چرا همچو داوریهای متضاد در بارهی آن سازمان و رهبر انقلابیاش میشد و اکنون هم میشود؟ را باید به گفتگوی فارغ از احساسات و تعصبهای گروهی و ایدئولوژیک، کشاند.
یادداشت کوتاهی را با عنوان "نادرعلی پویا، مرد آهنین ساما" به قلم رزاق مامون در کابل پرس خواندم که در آن از شهامت و استواری قهرمانانهی شهید نادر علی پویا یکی از رهبران برجستهی سازمان آزادی بخش مردم افغانستان در زیر شکنجههای جان فرسای جلادان خلقی ـ پرچمی، یاد شده است. افزون بر این، آقای مامون بخشی از متن واپسین بازجویی را که جلادان خاد خلقی ـ پرچمی در شکنجه گاههای جهنمی خویش با نادرعلی پویای قهرمان انجام داده بودند، نقل کرده است. هنگامی که شکنجه گران خلقی ـ پرچمی پس از شکنجه دادنهای پی در پی نمیتوانند مقاومت پویای قهرمان را بشکنند و درمانده گی و زبونیشان در برابر روح بزرگ و استقامت افسانه یی نادرعلی پویا، به اثبات میرسد، پرونده را با این پرسش به پایان میبرند:
محترم نادرعلی!
آیا حاضر هستید با رعایت پروسه تحقیق در صورتی که از اعمال گذشته خویش پشیمان باشید، جنایت و اعمال باند «ساما» و اندیشه انحرافی مائو را به اطلاع عام از طریق اطلاعات جمعی برسانید یا چطور؟ در زمینه تصمیم خویش را اعلام دارید.امضاء مسنتطق
واپسین پاسخ نادر علی پویا، در همان حالی که عظمت روحی و بزرگی و شرافت انقلابی وی را چون آفتاب روشن میسازد، یک نکتهی بسیار با ارزش و یک مسالهی بسیار مهم دیگر را نیز هویدا میسازد. آن اینکه سازمان آزادی بخش مردم افغانستان (ساما)، یک سازمان مائویستی نبود. نادر علی پویای با صراحت و قاطعیت میگوید که نه شخص خودش و نه سازمان آزادی بخش مردم افغانستان، "با اندیشهای مائو کدام تعلق خاطر و گرایش متعهدانه "نداشتهاند.
نادرعلی پویا، به پرسش مستنطق خاد، چنین پاسخ میدهد:
محترما!
سرنوشت من به ترتیبی بوده که عضو سازمان آزادی بخش مردم افغانستان شوم. برای مردی در موقعیت من، شرم آمیز خواهد بود اگر عضویت خود را ناشی از اشتباه انتخاب و تصادف نامیمون بداند. به اساس تمهید بالا، از عضویت و سهم گیری خود، درحد توان، در "ساما" پشیمان و نادم نمیباشم. تا جایی که به من معلوم است "ساما" از جمله خودم، با اندیشهای مائو کدام تعلق خاطر و گرایش متعهدانه نداريم. این مسأله را صرف غرض توضیح در پیشگاه قضاوت سیاسی تاریخ نمودم.با احترام
نادرعلی
باید به آگاهی خوانندهگان گرامی رساند که این متن بازجویی که در بالا نقل شد، سالها پیش، دراختیار برخی از یاران سامایی قرار داشت و نسخههای از آن به دسترس بعضی از پاکیزهگان روشن اندیش که به آن مردان بزرگ علاقمند استند هم رسیده بود. اما دوستانی که نقل پروندهی نادرعلی پویا و دیگر جان باختگان سامایی را در اختیار خویش داشتند، تاکنون از نشر و پخش آن در رسانهها پرهیز کردهاند. دلایل این پرهیز هرچه باشد، روشن است که آن عده از بازماندهگان سازمان آزادی بخش مردم افغانستان که امروز بیش از هر وقت دیگر خود را مارکسیست و مائویست چهار آتشه نشان میدهند، میل ندارند که چنین گفتهها و نکتههای مخالف دیدگاه و تصویری که امروز ایشان از ساما به مثابه یک سازمان مارکسیستی و مائویستی بر میکشند، به دیگران برسد.
نادر علی پویا، در بدترین شرایط، در برابر جلادان و شکنجهگران خلقی – پرچمی، در لحظهای که مرگ و شهادت خویش را با گوشت و پوست احساس میکند و زمانی که خودش با افتخار و با سربلندی و قهرمانانه به پیشواز مرگ میشتابد و هیچ بیم و هراسی هم از کس ندارد، برای آنکه مردم کشورش در داوری سیاسی خویش در مورد شخص نادرعلی پویا و سازمانی که او افتخار عضویتش را داشت و یکی از رهبرانش بود، دچار اشتباه و کژفهمی نشوند، برچسپ مائویزم را برخود و بر سازمان خویش ناروا و نادرست خواند. چرا برخی از کسانی که امروز خود را درفش افرازان رسمی و واقعی سازمان آزادیبخش مردم افغانستان (ساما) میدانند میکوشند که شهید مجید کلکانی و ساما را به نام مارکسیست - لنینیست و مائو اندیش معرفی کنند؟ این مسالهایست نهایت مهم که نمیتوان از آن با بیتوجهی گذشت.
تجربهی سازمان آزادی بخش مردم افغانستان، تجربهی مبارزات شکوهنمد شهید عبدالمجید کلکانی و همرزمان بلند آوازهی او، یک تجربهی تاریخی بسیار گران بها میباشد که نسلهای روشن بین و آزادی خواه و عدالت طلب کشور ما باید آن را خیلی با ژرف نگری بررسی و نقد نمایند و از آن درسهای ارزشمند بسیار بیاموزند.
خون مجیدها، سرمدها، پویاها و هزاران جان باز انقلابی سامایی که گلهای سر سبد جنبش چپ انقلابی و مستقل و غیر وابستهی میهن به خون خفتهی ما بودند، خونهای بیارزش و ارزان نبود. ساما، یک سازمانک معمولی نبود که چند روشنفکر خیالباف برای دلمشغولی خویش در آن گرد آمده باشند و نقشی در سیر حوادث سیاسی و اجتماعی کشور نداشتند. سازمان آزادی بخش مردم افغانستان (ساما)، قدرتمندترین سازمان انقلابی، مستقل و ملی میهن ما بود که برازندهترین و خوشنامترین و پاک بازترین روشنفکران آزادیخواه را در خود گردآورده و درفش رزم مسلحانهاش در اکثر ولایت اوغانستان افراشته بود.
در کشور ما، برای نخستین بار، یک سازمان انقلابی و روشن اندیش ملی پا به عرصه وجود نهاد که طرحها و رهنمودها و مشی مبارزاتی آن، از متن تلاطمهای مردمی و جوشش و تپشهای درونی خود جامعه و مردم اوغانستان رنگ میگرفت و با وابستگی، با بیگانه پرستی، با ایدئولوژی زدهگی، با دگماندیشیهای مروج در کشور، با دنباله رویهای فکری و چسپیدن به چند کتاب و چند نظریهی وارداتی احزاب این کشور و آن کشور، وداع گفته بود و میخواست فکر نو، طرح نو و دنیای نو برای مردم محروم و بدبختی کشیدهی اوغانستان بیافریند. عظمت و بزرگی واقعی مجید کلکانی و نادرعلی پویا ودیگر همرزمان نزدیکشان، بیشتر از هر چیز دیگر، در این بود که آنها اندیشمند و اندیشهآفرین بودند و میخواستند که روشنفکر انقلابی کشور را از پرسه زدن بیهوده در کویرهای خشک بی اندیشگی نجات دهند و راه رسیدن به آزادی و رستگاری و عدالت اجتماعی را، مناسب و سازگار با شرایط عینی و ذهنی جامعه خودشان، نشان دهند. کسانی که میخواهند امروز از مجید و پویا و سازمان انقلابی که آن بزرگمردان اندیشه و عمل بنیاد نهادند و تا زمان مرگ قهرمانانهی خویش رهبری کردند، یک تصویرکهای ابلهانه برکشند و در تابوت ایزمکهای پوسیدهی خویش بخوابانند، به مجید و اندیشههای بلند و بیبدیل او و یاران نزدیکش جفاهای نابخشودنی را روا میدارند.
وقت آن رسیده است که تجربهی سازمان آزادی بخش مردم افغانستان (ساما) در پرتو اسناد و آثاری که از آن سازمان در دست میباشد، در گفتگوهای جدی و همه جانبه سیاسی و تاریخی روشن اندیشان کشور ما جای شایستهی خویش را بیابد و دور از گروهکگراییهای مبتذل یک مشت جزم اندیش نشخوارگر، با روشهای درست و خردمندانه ارزیابی و نقد شود.
روان نادرعلی پویا را شاد میخواهیم که شهامتاش، شهادتاش، افسانه شد و خودش، مانند صدها یار و همرزم دیگرش، در یادها و خاطرهها، جاویدانه شد.[۱]
جُستارهای وابسته
منابع
<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>