[۱] یسوع فرود آمد به سوی هشت شاگردی که در پایین انتظار او را داشتند.
[۲] حکایت نمودند این چهار بر آن هشت، هر آن چه را دیده بودند.
[۳] این طور زایل شد در آن روز از دل ایشان هر شکّی در یسوع، مگر یهودای اسخریوطی که ایمان به کسی نیاورد.
[۴] یسوع نشست بر دامنهٔ کوه و از میوههای صحرایی خوردند؛ زیرا نبود نزد ایشان نانی.
[۵] آن وقت اندریاس گفت: هر آینه خبر دادهاند ما را به چیزهای بسیاری از مسیا؛ پس کرم کن به آشکار گفتن برای ما به هر چیزی.
[۶] یسوع فرمود: «هر آن که عمل میکند، پس جز این نیست که عمل میکند برای پایانی که درآن بینیازی بیابد.»
[۷] «از این رو به شما میگویم که همانا چون خدای در حقیقت کامل بود، هیچ حاجتی به غنا نداشت.»
[۸] «زیرا غنا نزد خود اوست.»
[۹] «همچنین چون خواست عمل میکند، آفرید پیش از هر چیزی روان رسول خود را و از برای او به آفرینش همه پرداخت.»
[۱۰] «تا آفریدگان، خوشی و برکت بیابند به خدای.»
[۱۱] «نیز مسرور نماید رسول خود را به همهٔ آفریدگان خود که تقدیر فرموده این که بندگان او باشند.»
[۱۲] «چه جهت دارد؟ آیا جز آن بود که خدای آن را میخواست؟»
[۱۳] «حق میگویم به شما؛ به درستی که هر پیغمبری هر وقتی که بیاید، همانا جز این نیست که فقط از برای یک امت حامل میشود نشانهٔ رحمت خدای را.»
[۱۴] «پس از این روست که سخن ایشان تجاوز نمیکند از آن طایفه که به سوی ایشان فرستاده شدهاند.»
[۱۵] «لیکن رسول خدای هر وقتی که بیاید، میدهد خدای به او آن چه را که آن بمنزلهٔ انگشتریِ دست اوست.»
[۱۶] «پس حامل میشود خلاص و رحمت را برای امتهای زمین، آنان که تعلیم او را میپذیرند.»
[۱۷] «زود است او بیاید با توانایی بر ستمگران.»
[۱۸] «آن گاه براندازد عبادت بتها را به حیثی که شیطان رسوا شود.»
[۱۹] «زیرا این چنین خدای وعده نموده به ابراهیم و به او فرموده: به درستی که به نسل تو همهٔ قبایل زمین را برکت میدهم و همچنان که ای ابراهیم، شکستی بتها را شکستنی، نسل تو نیز زود است چنین کند.»
[۲۰] یعقوب گفت: ای معلم، به ما بگو این عهد را با که ساخت؟
[۲۱] به درستی یهود میگویند با اسحاق است.
[۲۲] اسماعیلیها میگویند با اسماعیل است.
[۲۳]یسوع فرمود: «داوود پسر چه کسی و از کدام ذریه بود؟»
[۲۴] یعقوب جواب داد: از اسحاق؛ چون که اسحاق پدر یعقوب بود و یعقوب پدر یهودا، که از ذریهٔ اوست داوود.
[۲۵] آن وقت یسوع فرمود: «وقتی که رسولالله بیاید، پس از نسل که خواهد بود؟» شاگردان جواب دادند: از داوود.
[۲۷] پس یسوع فرمود: «با خود خیانت در نصیحت مکنید.»
[۲۸] «زیرا میخواند داوود او را ربّ در روح، که: این چنین گفته خدای، رب مرا که بنشین به دست راست من تا بگردانم دشمنان تو را جای سودن قدمهای تو.»
[۲۹] «میفرستد خدای عصای تو را که زود است صاحب تسلط شود در میان دشمنانت.»
[۳۰] «پس هر گاه رسولالله که شما او را مسیا مینامید، پسر داوود باشد، پس چگونه او را داوود رب مینامند؟»
[۳۱] «تصدیق کنید مرا؛ زیرا به شما راستی میگویم به درستی که عهد بسته شدهاست با اسماعیل نه با اسحاق.»
<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>